نویسنده کتاب «امیر بیان» در گفتوگو با ایکنا:
پوشیدن رخت نو بر قبای سالی که روزهای آن را به گاه برگههای تقویم رَج میزنیم و گذار ایام را در انتظار رسیدن به آن فصل موعود؛ فصل رسیدن بهحق تعالی میپوییم و میجوییم؛ از یک سو مجالی برای اندیشیدن جهت برداشتن هر گام در مسیر حقیقت و حقانیت زندگی است که آیا راهی رو به صراط مستقیم است یا به کج راهی است که ثمره آن خسران و ناامیدی با خود بههمراه دارد؟
از سوی دیگر اندیشیدن بر این مهم که آغاز سال نو برای تقویم خورشیدی و پیروان این آیین اهورایی در کنار دلدادگی به شعائر و فرائض دین هدایتگر و مبین اسلام که با شهادت سترگ و عظیمی چون نام امام اول شیعیان، حضرت علی(ع) همسو و همدل شد شاید فرصتی برای مداقه، تأمل و تعمق بیشتر در مسیر برگزیدن الگو و اسوهای برای رسیدن به آن هدف غایی و نهایی؛ یعنی رستگاری که وعده ازلی و ابدی خداوند سبحان و پروردگار تبارک و تعالی برای بندگان مؤمن خویش است به شمار میآید.
از همین رو در ایام ماه صیام، ماه میهمانی خداوند منزه و سبحان؛ آن هم در لیالی قدرش که شب نزول قرآن است و در دومین روز آغاز سال 1404 خورشیدی که مصادف با بیستویکمین روز ماه رمضان به گاه شهادت مولای متقیان، شیر ژیان، امیر بیان، قرآن ناطق جهان اسلام، حضرت علی(ع) است؛ خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) در پس رسالت ذات رسانهایاش در حوزه فرهنگ به سراغ مجلدی از حوزه ادبیتِ ادبیات دینی، مذهبی و آیینی کشورمان رفت که این مهم را به روح و رُخ مخاطبانش میکشد که آیا میتوان در مسیر رسیدن به صراط مستقیم برای همان رستگاری که پروردگار عالم مژدهای بر تمام بندگانش داده اَبَرمردی جز حضرت علی(ع) را بهعنوان اسوه و الگو پذیرفت و دیگر آنکه، چرا در ایرانزمین به عنوان داعیهدار امالقری جهان اسلام با گفتمان شیعه تاکنون مجلدی هر چند معدود از نگاه و تفسیر مولای متقیان به عنوان «قرآن ناطق» نبی مکرم(ص) اسلام به رشته تحریر درنیامده است؟!
این همان بهانهای شد برای همنشینی با محمدرضا رمزیاوحدی، نگارنده کتاب «امیر بیان؛ تفسیر یک جلدی قرآن کریم از زبان امیرالمؤمنین حضرت علی(ع)»؛ تا به این واسطه از او و زبانش چه درباره این کتاب و چه آنچه در این مقدمه شرحش رفت بشنویم و با شما بگوییم.
آنچه در ادامه از خاطر شریف شما میگذرد حاصل گفتوگوی صریح و صادق ایکنا با نویسنده کتاب «امیر بیان» در نخستین چکههای سال 1404 خورشیدی است. با ما همراه باشید:
ایکنا- جناب رمزیاوحدی؛ حضرت محمد(ص)، آخرین رسول خداوند که سینه ایشان بدل به مأمنی برای آیات الهی شد و حضرت علی(ع)؛ نخستین ایمان آورنده به اسلام، نیز تنها ولی و وصی امت اسلام که از سوی نبی مکرم(ص) اسلام معرفی شدند و بیتردید نخستین حافظ و راقم آیات کلام الله است. اینها مولفههایی است که در کنار همنشینی این دو نام متبرک و مقدس جمیع مسلمانان جهان میدانند. اما اثر شما با نام «امیر بیان؛ تفسیر حدیثی امیرالمومنین امام علی(ع) در یک جلد» تمام این جهان بزرگ تفسیر کلام الله مجید را در بطن و متن خود، آنهم در یک جلد دارد. برای آغاز گفتوگو در کنار معرفی این اثر از آن بگویید.
برای سطح عموم و قشر میانه جامعه در ارتباط با آثار مکتوب تفسیری از قرآن کریم، کتاب یا مطلب تفسیری و تحلیلی در سطح بسیاری کمی را شاهد هستیم.
اغلب آثاری که تا این لحظه حضرات آیات عظام و بزرگان دین در گذشته ما تا به امروز در حوزه تفسیر کلامالله قلم زده و به رشته تحریر درآورده؛ آثاری چندجلدی، قطور و با قیمت بالا هستند که در بازار کتاب وجود دارد. از این رو قرار گرفتن این مجموعهها در دسترس عموم مردم به سبب مواردی که مطرح شد؛ نیز زبان مبتنی بر علم فقه و دانش آن که زبانی سنگین و از مرتبت علمی بالا به شمار میرود سبب شده تا قابلیت درک، هضم و لذت همدلی با تفسیر آیات کلام الله مجید برای عموم مردم آنگونه که شایسته و لازم است فراهم نشود.
به واسطه جمیع این دلایل تلاش کردم تا در قالب روش تحقیقی کاری انجام دهم که به واسطه آن، ویژگی در دسترس بودن روایت تفسیری آیات قرآن مجید را برای عموم مخاطبان فراهم سازم. از خدای بزرگ این توفیق را مسئلت داشتم که این مهم اتفاق بیفتد که تفسیری نوشته شود که یک جلدی باشد؛ قابلدسترس باشد و نکته دیگر آنکه بتواند به واسطه زبانی ساده در اختیار همه مردم قرار بگیرد از نظر سطح ارائه مطالب در اختیار همه مردم قرار گیرد.
به بیان سادهتر در نگارش کتاب تفسیری از کلامالله مجید برای عموم مردم از یک سو تلاش کردم مطالب سهل و روان باشد و از سویی دیگر؛ عموم مخاطبان علاقهمند این حوزه کمتر دچار آن پیچیدگی معانی سترگ و عظیم نگرش تفسیری در حوزه آیات کلام الله مجید که در کتابهای تخصصی این رده وجود دارد شوند. از همین رو از قدم گذاشتن در این ورطه پرهیز کردم تا درنهایت موارد بیانشده در این اثر برای جامعیت عموم مردم قابل ارائه باشد.
این نگاه و روش یکی از مهمترین نکاتی بود که در نوشتن کتاب «امیر بیان» به عنوان کتاب تفسیری آیت قرآن کریم تلاش کردم تا به فضل الهی آن را رعایت کنم.
برای روشن شدن بحث اجازه میخواهم مثالی بزنم. خانم خانهداری دوست دارد با «قرآن» آشنا شود و به عمق روحیه دینداری خود ژرفای بیشتری ببخشد. در این مسیر بنا دارد تا از دامنه مطالعات تفسیری در حوزه کلامالله مجید استفاده کند. این تفسیر یک جلدی (امیر بیان) در این سطح مورد صفبندی نگرش و قلم من قرار گرفت تا چنین دسته از عموم افراد جامعه نیز بتوانند در بهرهمندی از تفاسیر آیات کلامالله که همگی ترسیمکننده مسیر زندگی به سمت رستگاری است همراه باشند.
نکته دوم آنکه از زمان شهادت حضرت علی(ع) تا امروز که ما با هم صحبت میکنیم، هیچ تفسیری با عنوان «تفسیر امیرمؤمنان، علی(ع) از قرآن مجید به شکل کتاب یا مجموعهای واحد وجود نداشته که آن را به مخاطب ارائه کنیم. یکی از مظلومیتهای مولای متقیان نیز همین است. البته که در بسیاری از ساحتهای دیگر نیز میتوان مظلومیتهای امام اول شیعیان را برشمرد؛ اما من در این عرصه با خود اندیشیدم که حضرت علی(ع)؛ که همگان ایشان را «قرآن ناطق» میخوانند، میدانند و مینامند و خود نیز بر این مهم فرمایش داشتهاند، چرا تا به امروز هیچ کتاب تفسیری از ایشان در ارتباط با آیات کلامالله مجید وجود نداشته است.
احدی نمیتواند ادعا کند که من از امیرمؤمنان(ع) قرآن را بهتر میتوانم تفسیر کنم! در طول 14 قرن تاریخ اسلام هیچکس چنین ادعایی نکرده و نمیتواند بکند! بر همین اساس در کتابهایی که آنها را تورق کردهام به ویژه در حوزه کتابهای حدیثی، گاه با این مسئله مواجه میشدم که حضرت علی(ع) نکتهای تفسیری درباره یکی از آیات کلامالله مجید فرمودهاند. با همین نگاه اگر تمامی مجلدات سترگ، بزرگ و عظیم دایره ادبیات دینی مرتبط با روشهای تفسیری کلامالله مجید را مورد رصد قرار دهیم شاهد این پراکندگی روایات تفسیری از زبان مولای متقیان درباره کتاب آسمانی مسلمانان خواهیم بود. البته در کتب حدیثی تقابل تاریخی شیعه و سنی این مسئله به شکل پراکنده وجود داشته است اما تاکید و تکرار میکنم وجلدی واجد در حوزه تفسیر مولای متقیان(ع) به عنوان قرآن ناطق از کلامالله در طول تاریخ اسلام وجود نداشته است.
از سال 1388 که مقام معظم رهبری سال را به نام «امام علی(ع)» نامگذاری فرمودهاند؛ کار تحقیق و پژوهش در این عرصه را شروع کردم. به موازات کار تحقیقی و پژوهشی درباره اندیشههای ذهنی و آنچه که مدنظر داشتهام همواره مشغول مطالعه بودم.
به عنوان مثال در خلال این کار مطالعاتی و پژوهشی در کتاب ارزشمند «الامالی» اثر شیخ صدوق مشاهده کردم که سه تفسیر از زبان مولای متقیان درباره آیاتی از کلامالله مجید روایت شده است. آنها را جداگانه مینوشتم و کنار میگذاشتم. این احادیث را آرامآرام جمعبندی و دستهبندی کردم تا به 6000 هزار حدیث رسیدم. بر همین نمط طی بازه زمانی 12 ساله احادیث تفسیری امام علی(ع) را از کتابهای مختلف استخراج و جمعآوری کردم و سپس آنها را از ابتدای «سوره حمد» تا آخرین سوره قرآن کنار یکدیگر چیدم و نتیجه آن منتج به کتاب «امیر بیان؛ تفسیر یک جلدی امیرمونان علی(ع)» شد.
شکلگیری و نتیجه این کار از این جهت برای من جالب بود که میدیدم و شاهد بودم که تاکنون چنین اقدامی در ارتباط با حضرت علی(ع) صورت نگرفته بود. پرداختن به این مهم و اهتمام به انجامِ کار انجام نشده در این حوزه جایی ارزش و اهمیت بیشتری پیدا میکند که توجه داشته باشیم کشور عزیز ما ایران، پرچمدار شیعه، امالقری جهان اسلام با گفتمان شیعه است و همگان به این مسئله افتخار میکنیم؛ منتها خلأیی درباره آنکه تفسیری از حضرت علی(ع) به عنوان قرآن ناطق در ارتباط با کلامالله مجید ارائه شود تا این لحظه میان مجلدات مکتوبات ایران دیده میشد.
ایکنا- گذار عقبه 12ساله کار پژوهشی؛ مطالعه صدها اثر و در نهایت استخراج 6000 حدیث تفسیری با محوریت امام علی(ع) مبتنی بر آیات کلامالله مجید فی نفسه کار سترگی است. اما در معرفی و بررسی این کتاب چنین آمده بود که 4500 حدیث تفسیری قرآن در این کتاب از زبان مبارک ایشان و 1500 حدیث دیگر از زبان دیگر ائمه(ع) درباره حضرت علی(ع) و تفسیر ایشان از آیات کلامالله جمیع این 6000 حدیث کتاب «امیر بیان» را تشکیل میدهد. از سوی دیگر شما نیز به این نکته اشاره کردید که محققان، پژوهشگران و نویسندگان ایران عزیز بهعنوان پرچمدار شیعه و داعیهدار امالقری جهان اسلام با گفتمان شیعه تا به امروز چنین کاری را انجام ندادهاند. از سختیها و مصائب طی این روند و شیوه تطبیق و تدقیق احادیث بگویید. سختیهایی که البته با خروجی شیرینی کتاب «امیر بیان» پاسخ داده شد.
به نکته دقیقی اشاره کردید و سپاسگزارم که با فصاحت و وسعت به این نکته و کتاب اشاره داشتید. اما در پاسخ به پرسش شما باید بگویم در مسیر بررسی و تحقیق به سراغ کتابهای تفسیری شیعه و سنی به شکل توأمان رفتم و 80 دوره تفسیرهای اهل سنت را مورد بررسی قرار دادم.
وقتی به دوره اشاره میکنم باید شما و مخاطبان شما را به این مسئله توجه دهم که برخی از تفاسیر پنج جلدی هستند و برخی تفاسیر تا 20 جلد را شامل میشوند. به عنوان مثال کتاب شریف و وزین «تفسیر المیزان»، تفسیری 20 جلدی است. وقتی میگویم 80 دوره تفسیری را بررسی کردهام منظورم آن است که برخی از این دورهها 5 و برخی دیگر مانند «تفسیر المیزان» تا 20 جلد را شامل میشوند.
نکته حائز اهمیت و دقت دیگر آن است که در برخی از تفاسیر اهل سنت یا حتی برخی از تفاسیر شیعه به حدیثی تفسیری از زبان حضرت علی(ع) بر میخوردم که احساس میکردم محتوا یا شکل روایت و کتابت آن با آنچه که در مؤلفههای آشنا و شناسا درباره مولای متقیان میان نگرش آیات عظام و بزرگان دینی ما شیعیان به حضرت علی(ع) است متفاوت است! به زبان سادهتر احساس میکردم این سخن با چنین شکل روایت و کتابتی به ایشان نمیخورد و نمیتواند با حضرت نسبتی داشته باشد. پس آن را کنار میگذاشتم.
اما در همین مسیر تحقیقی به جایگاه اعتماد و اعتقاد اهل سنت به نگاه تفسیری مولای متقیان حضرت علی(ع) نیز برخورد کردم که برای من بسیار جای بهت و در عین حال افتخار داشت.
یکی از کتابهای بسیار قوی حدیثی برادران بزرگوار اهلسنت اثری است با نام «کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال» که کتابی روایی از «علاءالدین علی بن حسام» معروف به «متقی هندی» است که 400 سال پیش نوشته شده است.
آقای «متقی هندی» در جلد دوم «کنزالعمال» که مجموعهای 15 جلدی است؛ احادیث تفسیری امام علی(ع) را آورده است. همراهی با این جلد آمار بسیار جالبی برای خوانندهاش با خود به همراه دارد. آقای «متقی هندی» در روایت تفاسیر آیات کلامالله جید در این اثر به نقل 50 نفر از صحابی پیامبر بزرگوار اسلام در کنار احادیث روایی حضرت علی(ع) که از زاویه دید او، حضرت را در قالب صحابی نبی مکرم قراردادهاند پرداخته است. بُهت و افتخار اینجا شروع میشود که آقای «متقی هندی» از آن 60 نفر صحابی پیامبر 150 حدیث و از حضرت علی(ع) 350 حدیث تفسیری را به شکل مستقیم از کلام امیرالمونین(ع) در ارتباط با آیات قرآن مجید را روایت و مکتوب کرده است. فقط به همین آمار توجه کنید! میخواهم به این مسئله اشاره کنم که پرچمداری اندیشه تفسیری قرآن امام علی(ع) حتی از نظر عددی (نگرش کمی) میان اهل سنت نیز رقمی بسیار درخشان و بالایی است.
در همین مسیر تحقیقی این دسته از روایتها و احادیث مکتوب را جداگانه استخراج و جمعآوری کردم. در این مسیر به تمام کتابهای حدیثی مراجعه کردم که برخی از آنها به نگارش برادران اهل سنت بوده و بخشی از آنها مربوط به علمای شیعه بوده است.
بعد از مطالعه تمام آن آثار، تمامی احادیث را استخراج کردم. در مسیر جمعآوری احادیث برخی از این احادیث تفسیر خود امام علی(ع) از کلامالله مجید بوده؛ یعنی حضرت فرمودند که تفسیر، منظور و مفهوم این آیه، این معنی و تفسیر است. اما 1500 حدیث از این 6000 حدیث در کتاب «امیر بیان؛ تفسیر یک جلدی قرآن کریم مولای متقیان(ع)» از روایت دیگر ائمه(ع) استخراج شده است. یعنی دیگر ائمه(ع) معانی را در مواجهه با آیات قرآن فرمودهاند که معطوف به شخصیت نورانی حضرت علی(ع) است.
باز برای روشن شدن منظور خود مثال میزنم؛ حضرت صادق(ع) و حضرت باقر(ع) در ارتباط با صراط مستقیم در سوره مبارکه «حمد» میفرمایند «این صراط مستقیم؛ امیرمؤمنان است.» یعنی اگر شما در مسیر امام علی(ع) حرکت کردید در مسیر صراط مستقیم قرار دارید.
این گروه از احادیث را نیز که چون معطوف به شخصیت امام علی(ع) است را نیز در کتاب «امیر بیان» آوردهام. یعنی 1500 حدیث از 6000 حدیث این کتاب، احادیثی است در تفسیر آیات قرآن کریم که راوی آن ائمه اطهار(ع) بودند و به شکل مستقیم انگشت اشاره کلامی آن احادیث ائمه به خود امام علی(ع) بازمیگردد و 4500 حدیث از این احادیث مستقیم خود تفسیر امیرالمؤمنین(ع) از آن آیه مطرح شده و به زبان ایشان جاری شده است که حضرت فرمودهاند در مواجهه با فلان آیه؛ تفسیر، مفهوم و مضمون آن، این گفته یا این نگاه و کردار میشود.
حال که بحث به اینجا رسید اجازه میخواهم نکته دیگری بیان کنم. حضرت علی(ع) درباره سوره مبارکه «حمد» تفسیری بسیار ظریف دارند. حضرت فرمودهاند: «سوره حمد، هفت آیه دارد؛ هفت اسم دارد و هفت حرف در این سوره وجود ندارد» یکی از این حروف «ج» است. چرا؟ چون یکی از نامهای سوره مبارکه «حمد» سوره «شفاء» است. یعنی اگر فردی این سوره را برای مریض یا همان شخص مریض این سوره را برای خود بخواند اثری که این سوره به جان او میگذارد آن است که مریضی او را رفع میکند. از همین رو حرفهایی که به عذاب الهی برمیگردد در این سوره وجود ندارد. از جمله حرف «ج»؛ چون «جهنم»، به «جهن» برمیگردد. گفتن از «جهنم» چون به عذاب بازمیگردد از فلسفه شفاء که مرتبت با فلسفه سوره مبارکه حمد است دور است پس حرف «ج» در این سوره وجود ندارد.
میخواهم بگویم این لطایف تفسیری امیرالمؤمنین، علی(ع) است که ایشان را «امیر بیان» ساخته و در مواجهه با چنین سخنانی است که انسان دچار بهت و تعجب میشود.
ایکنا- عظمت قرآن، مبانی و مفاهیمی که در بطن و متن آن وجود دارد، چنان سترگ است که وقتی فردی در قامت عالم و دانشمند علوم اسلامی قلم به تفسیر این آیات میبرد، ناگزیر به بهره بردن از زبان مطنطن و سنگین برای انتقال بیان مفاهیم عظیم و عمیق این کتاب آسمانی میشود. اما در نقطه مقابل در اثر شما یعنی «امیر بیان؛ تفسیر یک جلدی قرآن به بیان امیرالمؤمنین(ع)» از سویی شاهد عرقریزان روحی شما برای رسیدن به زبانی سلیس و سهلتر جهت همان دامنه عموم مخاطبان در مواجهه با این اثر هستیم و از سویی دیگر ظرافت شما در بِهگزین کردن احادیث و پرهیز از روایت برخی احادیث که با خوانش توحیدی شیعه همخوان نیست. لطفا از این شیوه و نحوه گزینش و صحتسنجی احادیث در مسیر تدوین کتاب «امیر بیان» بگویید.
کتابهای حدیثی برادران اهل سنت و شیعه در این مسئله مشترک هستند که همه این بزرگان در حوزه «علم حدیث» سرآمد عصر و زمانه خود هستند؛ اما من در کنار بهره بردن از نظر صائب، دقیق و متقن آن بزرگواران؛ ارجاع به کتابهای تاریخی نیز داشتم. به عنوان مثال حضرت علی(ع) آنگونه که در کتاب «تاریخ دمشق» آمده در خلال «جنگ جمل» سخنرانی و فرمایشی در قالب قرائت خطبهای برای اصحاب جمل داشتهاند.
وقتی شما به آن خطبه رجوع میکنید، میبینید که در میانههای آن حضرت امیر(ع) به آیهای از کلامالله مجید ارجاع داشته، تفسیر خود را از آن آیه بیان فرموده و برای اصحاب جمل به توضیح و تفسیر آن آیه پرداختهاند.
از این جهت چارهای نداشتم که این برشِ فرمایش مولا را از این خطبه تقطیع کنم، آن را در ذیل آن آیه در روایات تفسیر حضرت علی(ع) در کتاب «امیر بیان» قرار دهم. به همین سبب در کنار تکیهگاهم به کتابهای تفسیری از کلامالله مجید در مسیر پژوهش 12 ساله خود کتابهای تاریخی را نیز مورد مداقه قرار دادهام.
نکته دیگر در مواجهه با احادیث این زاویه ذهنی را نیز مدنظر داشتم که آیا این احادیث از نظر شکل تفکر شیعی درست است یا خیر؟! چون ما با برخی از احادیث در برخی از کتابها مواجه میشویم که آن احادیث با منظومه تفکر توحیدی شیعه همخوان نیست.
برای روشن شدن منظور مثالی میزنم. در ارتباط با خداوند متعال در برخی از کشورهای اطراف خود که عربنشین هستند شاهدیم که کتابهایی در تفسیر آیه شریفه «یدالله فوق أیدیهم» که آیهای از کلامالله مجید است نگاشته شده است. جالب است بدانید آنها کتابهای مفصلی درباره این آیه مبارکه نوشتهاند. هم نام نویسنده و هم نام کشور وجود دارد که نمیخواهم به آنها اشاره کنم؛ اما در این کتابها چنین آوردهاند که خداوند دارای «دست» است. یعنی برخی از این افراد در تفکر خود قائل به جسمیت برای خداوند تبارک و تعالی هستند!
لذا این ملاحظات و استحصالی که در ارتباط با احادیث اتفاق افتاده من را بر آن داشت تا سعی مفصلی بر آن داشته باشم تا طوری استحصال حدیثی اتفاق بیفتد که این گزیدگیها و روشهای ناصواب؛ غربالگری و ممیزی شود تا وارد کتاب نشود. چون آرامش خیال خواننده برای من یکی از مؤلفههای مهم در نگارش این اثر و مسیر استحصال احادیث بوده است تا خواننده مطمئن باشد که این احادیث که با آنها در میان گذاشتهام، احادیثی متقن و دارای اسناد معتبر است. این بخشی از مسیر آسیبی است که در قامت کار پژوهشی با آن مواجه بودهام.
در مواجهه با آسیبهایی که از آنها نام بردم به این نکته نیز باید اشاره کنم که گاه چنین دست از گزیدگیها و تلخیهای در روایتهای کتابهایی که خارج از کشور ایران در قامت کتابهای تفسیری به رشته تحریر درآمده دیده میشود.
به سهم وسع و توانایی خود تلاش کردم در کتاب «امیر بیان» آن نکات برجسته قرآنی ایشان را به مخاطب منتقل کنم و امیدوارم در این مسیر توفیق قرین نگاه و قلمم بوده باشد.
گفتوگو از امین خرمی
انتهای پیام
source