Wp Header Logo 48.png

ادبیات فارسی خاستگاه حکمت و اخلاق و انساندوستی است و از این رو در ماه خدا چیدن میوه‌های رنگارنگی که از اشجار حکمت بزرگان ادب ایران باقی مانده و ریشه در چشمه جوشان معرفت دارد می‌تواند ضیافت الهی را دلچسبتر کند.

«چشمه حکمت» سلسله‌گفتارهایی مجمل و مفید از ادبیات فارسی در زمینه حکمت، عرفان و دین است که هر سال در ماه مبارک رمضان، از نگاه و قرائت یکی از چهره‌ای ادبی کشور در خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) تقدیم شما خوانندگان روزه‌دار می‌شود تا قطره‌هایی شفابخش از اقیانوس رحمت الهی را در کنار هم بچشیم.

در این رمضان همراه با استاد سیدحسن نورانی؛ شاعر، مدرس و پژوهشگر ادبیات فارسی هستیم و در بیستمین و آخرین قسمت به موضوع اهمیت «عزم تغییر» انسان پرداخته‌ایم.

در باب عزم تغییر

در آخرین قسمت از سلسله درس‌گفتارهای «چشمه حکمت» بار دیگر به سراغ کتاب ارزشمند «اسرار التوحید» با حکایت‌های ارزشمند آن از زندگی ابوسعید ابوالخیر، شاعر و عارف بزرگ سده چهارم و پنجم هجری قمری می‌رویم.

در حکایتی از این کتاب می‌خوانیم:

«شیخ ابوسعید یکبار به طوس رسید. مردمان از شیخ استدعاء مجلس کردند، شیخ اجابت کرد.

بامداد در خانقاهِ استاد تخت بنهادند و مردم می‌آمدند و می‌نشست.

چون شیخ بر تخت شد و مقریان قرآن برخواندند و مردم می‌آمد چندان کسی را جای نماند، معرف برخاست و گفت خدایش بیامرزاد کِی هر کسی از آنجا کِی هست یک گام فراتر آید.

شیخ گفت و صلی اللّه علی محمد و آله اجمعین و دست فرود آورد و گفت هرچه ما خواستیم گفت و جمله پیغمبران بگفته‌اند او بگفت خدایش بیامرزاد که هرکسی از آنجا کسی هست یک گام فراتر آید.

چون این کلمه بگفت از تخت فرود آمد و آن روز بیش ازین نگفت.»

می‌گویند که روزی «شیخ ابوسعید» به شهر طوس رفت و مردم به ‌سبب علاقه‌ای که به او داشتند، درخواست کردند تا شیخ برای آنها به منبر رود، وعظ و گفت‌وگو کند.

وقتی استاد بالای تخت و منبر رفت؛ قاریان قرآن خواندند و همچنان مردم چون شنیده بودند که شیخ ابوسعید آنجاست، گروه گروه به آن فضا می‌آمدند به شکلی که دیگر جایی برای نشستن در آن محیط برای افراد فراهم نبود.

شخصی که آنجا بود و به اصطلاح مجری آن برنامه بود بلند شد و گفت: «خدا رحمت کند و پدر آن فرد را بیامرزد اگر هرکسی؛ هرجایی هست، بلند شود یک قدم جلوتر بیاید.»

این اتفاق از آن دست رخدادهایی است که ما در محافل، مساجد، تکایا و حسینیه‌ها بارها با آن مواجه یا خود فاعل آن بوده‌ایم. برای ‌اینکه جای بیشتری باز شود و دیگران وارد شوند چنین درخواستی را از حضار داشته‌ایم.

این حکایت یکی از زیباترین و عجیب‌ترین حکایت‌های موجود در کتاب «اسرار التوحید» است که می‌گوید شیخ هنوز سخن گفتن آغاز نکرده بود که مجری مراسم برای ‌آنکه فقط فضا در آن محیط بازتر شود تا حاضران بیشتری از سخنان شیخ استفاده کنند؛ ایستاد و گفت «خدا پدر آن فرد را رحمت کند که هر جا که هست بایستد و یک قدم جلوتر بیاید و فضا بیشتر باز شود».

شیخ با شنیدن این جمله پایان خطبه را اعلام کرد و بر حضرت محمد(ص) و آل او درود فرستاد. مردم به او گفتند چرا وعظ و خطبه برای ما نمی‌گویی؟ ما از راه‌های دور و نزدیک به اینجا آمدیم. شیخ گفت آن چیزی که من می‌خواستم بگویم و همه پیامبران می‌خواستند بگویند همین یک کلمه است «هر کس از آنجا که هست یک گام فراتر رود و نسبت ‌به آن جایگاهی که دارد یک گام جلوتر بیاید؛ این ختم کارها است.»

این حکایتی است که لختی اندیشه بر آن می‌تواند عزم تغییر و گام جلو نهادن برای هر یک از ما را که خواسته تمامی پیامبران و یکی از بزرگ‌ترین رسالت‌های ادیان توحیدی در مسیر رستگاری مردمان باورمند به رسولانش را با خود به‌ همراه دارد را ایجاد کند.

در پایان این سلسله درس‌گفتارها برای تمامی همراهان خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)؛ تمامی مردمان مسلمانِ روزه‌دار و همه آنها که اهل معرفت و حکمت شیرین سخنان زبان فارسی در ایران و سراسر جهان هستند بهترین‌ها را از درگاه خداوند متعال در کنار سلامتی، دل خوش و قبولی طاعات و عبادات آنها آرزومندم.

انتهای پیام

source