خانواده به مثابه سلول پویای جامعه از اهمیت زیادی برخوردار است. یک جامعه تندرست نیازمند سلولهای سالمی است که از نشاط و محبت و همدلی تغذیه میکنند.
اهمیت خانواده در جوامع امروزی به قدری است که در دهههای اخیر تبلیغات زیادی درباره انسجام آن میشود و حتی کشورهایی که در آنها فردگرایی و ماتریالیسم ریشه دوانده است خانواده را ملجا و پناه اصلی انسان میدانند. از این روست که شاهدیم در سینمای سرگرمیسازی چون هالیوود هم توجه زیادی به خانواده و انسجام آن میشود.
با توجه به رویکرد سریالهای شبکه خانگی و سینمای ایران در چند سال اخیر شاهدیم که با وجود تاکید دین اسلام بر خانواده و ارزشهای مختلف آن که در قرآن کریم و روایات و احادیث بسیاری دیده میشوند، موضوعات این آثار طوری انتخاب میشوند که خانواده در آن کمترین نقش را دارد و خلاف جریان جهان، با خانوادههایی ازهمپاشیده و مملو از مشکلات روانی و خودخواهی و منفعتطلبی شخصی مواجهیم.
از سویی خانواده مخاطب اغلب رسانههایی چون سینما، سیما و شبکه خانگی است و جدا از آثار سوئی که این تولیدات بر آن میگذارند باید به این موضوع توجه داشت که میتوانند در قالب داستانهای جذاب به آگاهیبخشی و آموزش صحیح موارد مختلف تربیتی و اخلاقی برای خانوادهها بپردازند.
از این منظر بر آن شدیم که در خبرگزاری ایکنا به بررسی سیر این رویکرد و دلایل بروز و تداوم آن در تولیدات سینمایی و شبکه خانگی از دید کارشناسان مختلف در این زمینه بپردازیم.
گفتوگوی نخست ما با رضا درستکار؛ کارگردان، داور فیلم فجر و مدرس سینما در این زمینه است.
ایکنا – پیرامون موضوع خانواده و اهمیت پرداختن به آنها در آثار نمایشی تا به حال اظهارنظرهای متفاوتی صورت گرفته است. در این گفتوگو میخواهیم سخن را با این موضوع آغاز کنیم که در سینما، تلویزیون و شبکه نمایش خانگی باید چه محصولاتی تولید شود تا خانواده بیننده آثار مربوطه باشد.
تلویزیون در سه سال گذشته رویکردی داشت که در جهت جذب خانوادهها نبوده، برای همین بسیاری از مخاطبان خود را از دست داده است اما امسال با تولید و پخش سریال «پایتخت» باری دیگر جمعی کثیر از مردم را به سمت خود جذب کرد؛ کاری که در آن خانواده باز هم مهم و جدی شده است. این امر نشان میدهد تلویزیونی که در سه سال گذشته از جوهر اعتماد تهی شده بود، توانست باری دیگر با یک مجموعه خانوادگی و سرگرمکننده و طنز، مردم را جذب رسانه داخلی کرده و از برنامههای ماهوارهای دور کند و البته ساخت یک کار موفق به معنای نادیده گرفتن دیگر نواقص موجود در سیما نیست اما وقتی از یک اثر موفق حرف میزنیم، رعایت انصاف را میکنیم و تولید چنین سریالی قابل تقدیر است.
موفقیت سریال «پایتخت» به ما نشان میدهد فرهنگ میتواند مانند یک پدافند غیر عامل عمل کند. فرهنگ است که جامعه را به سمت مبانی دینی، اعتقادی و ملی هدایت میکند. تاریخ کهن ما سرشار از آموزههایی است که انتظار میرود مانند پدافند در فرهنگ کشور عمل کند. اگر امروز میبینیم مردم نسبت به چهرههایی چون کوروش از خود علاقه نشان میدهند این امر را باید حمایت کرد، چون همیشه مبانی مشترک ما را به هم نزدیک میکند و در حقیقت چنین گرایشهایی، شبیه سدی محکم در برابر تهاجمات فرهنگی است.
ایکنا – اگر بخواهیم بحث را گستردهتر کرده و سینما و شبکه نمایش خانگی را هم مورد ارزیابی قرار دهیم تحلیل شما از موضوع چیست؟
این بحثها دقیقاً برای سینما و پلتفرمها نیز مصداق دارد. آن مدیران سینمایی که به خیال خود در سه سال گذشته سینما را هدایت میکردند، با تصمیمات نادرست و یکطرفه خود باعث شدند یکسری فیلمهای بیکیفیت طنز تجلی پیدا کند که فاقد ارزش هستند. این آثار از نگاه من نه تنها کارهای خانوادگی نبوده و نیستند بلکه دقیقاً از آنها باید به عنوان آثاری در مخالفت با خانواده نام برد. زیرا این تولیدات به اندازهای ادبیات ضد خانواده داشتند که تماشای آنها برای بخشی اعظم از مردم بسیار مضر بوده و بدآموزی داشت! اگر مردم از سینماها فاصله میگیرند، دلیلش را در همین بیمبالاتیها باید جست. در همین رابطه بسیاری از خانوادهها بیان میکردند که شرمشان میشود فیلمهای چند سال اخیر را تماشا کنند.
ایکنا – قبول دارم بسیاری از خانوادهها به واسطه آثار بیکیفیت از سینما فاصله گرفتهاند اما این سوال وجود دارد چرا چنین کارهای بیکیفیتی باید مورد استقبال بخشی از مخاطبان سینما قرار گیرد؟
وقتی به مخاطب سینما خوراک فرهنگی مناسب داده نشود، نتیجه آن، گرایش به سمت آثار سخیف خواهد بود. اگر به تماشاگر فیلمهای باکیفیتی چون «ابد و یک روز» یا «متری شش و نیم» را عرضه کنیم، مطمئن باشید مردم به جای دیدن آثار سخیف مثلا طنز، جذب کارهای باکیفیت میشوند. این نکته را بارها در سینما شاهد بودهایم.
خانواده متشکل از پدر، مادر و فرزندان است. هر یک از این افراد دغدغه و مشکلات خاص خود را دارند. برای نمونه پدر خانواده در این گرانی و تورم مجبور است به هر طریق ممکن مخارج خانواده را تأمین کند. در سینما باید این دردها و مشکلات آیینه شود، اما به جای آن شاهد کارهایی هستیم که تنها نامی از کمدی را وام گرفتهاند و در ماهیت آثاری سخیف هستند که خانواده را هدف میدهند.
رکن دیگر خانواده، مادر است، اما آیا دردهایی را که امروز زنان ما با آن درگیر هستند، در فیلمهای چند سال اخیر شاهد بودهایم؟ در همین رابطه بیراه نیست بگویم در سه سال گذشته سینما ضد زن عمل کرده است؛ زنی که از او باید به عنوان مهمترین کانون خانواده نام برد. من سال گذشته داور جشنواره فیلم فجر بودم، اما متأسفم که بگویم در نیمی از کارهایی که دیدم اصلا زنی وجود نداشت! آثار جشنواره، ماحصل مدیریت ناپخته سه سال گذشته بود! بگذارید فیلم «صیاد» را مثال بزنم که کاری کاملاً دولتی است. در این فیلم زن حکم یک شی در صحنه را دارد درحالیکه همسر و مادر شهید صیاد شیرازی در زندگی وی، حضوری پررنگ داشتند اما عملاً نمودی از زن را در فیلم شاهد نبودیم!
متذکر میشوم منظور از نقد وضعیت موجود به معنای تکبعدی نگاه کردن به سینما نیست چون در هنر هفتم حتی کارهای سخیف طنز هم باید باشند تا چراغ سینما روشن بماند، اما از منظر سینمای خانواده، مفهوم همین بود که عرض کردم! این امر نباید به معنای نابودی اتمسفر سینما تفسیر شود و ما عملاً شاهد دیگر گونههای سینمایی هم باید باشیم که نبودیم.
اگر نگاهی به سینمای دنیا به ویژه هالیوود بیندازید متوجه میشوید خانواده مهمترین رکن در تمامی آثار است. سینمای ما هم در گذشتهای نهچندان دور چنین بود اما امروز از آن موضوع فاصله داریم. چون تصمیمات سالهای اخیر باعث شده، تولیدات نمایشی در هنر هفتم عاری از معنا و مفهوم خانواده شود!
ایکنا – وضعیت شبکه خانگی در این میان چیست؟
این رسانه تقریباً مابین تلویزیون و سینما قرار گرفته است. پلتفرمها امروز محلی برای حضور بازیگران مطرح شده است زیرا به واسطه کارهای بیکیفیت تلویزیون بسیاری هنرمندان از این رسانه فاصله گرفتهاند و امکان درآمدزایی در سینما نیز به دلیل بالا رفتن هزینههای تولید چندان مهیا نیست. من در این شبکه نمایش خانگی کارهایی خوبی را دیدهام که در آنها کانون خانواده دوباره دیده و مطرح شده است. در تائید سخنم «پوست شیر» را مثال میزنم. در این سریال روی حفظ خانواده و دفاع از حریم آن دقت و توجه کافی شده و همین امر نیز سبب شد مجموعه با استقبال مخاطب مواجه شود.
دلیل موفقیت تولیدات شبکه نمایش خانگی را در یک نکته مهم میتوانم، توضیح دهم. آثار این حوزه به مسئله و مشکلات خانواده توجه میشود اما در سریالهای تلویزیون تصویری خیالی و ایدهآل از خانواده نشان داده میشود. در رسانه مثلا ملی ما، سیاست این است که مشکلات و مسائل نادیده گرفته شود و آنچه روی آنتن میرود خیالی باشد. نتیجه این رویکرد چه شده است؟ جز اینکه مردم از رسانه فاصله گرفتهاند؟ در این میان اگر سریالی چون «پایتخت» هم موفق میشود دلیلش پرداختن به مشکلات و مسائلی خانوادهها و لمس موضوعات است. در مجموع، شبکه نمایش خانگی را در برنامهسازی برای خانوادهها رسانهای موفقتر از سینما و تلویزیون میدانم. جدا از امتیازهای مثبتی که برای شبکه نمایش خانگی نام بردم باید از برخی شائبههای پولشویی در این رسانه هم بگویم که همانند لکهای روی این رسانه را گرفته است.
برای رهایی از معضلات مطرحشده، توصیه من این است به افراد کاربلد اجازه ورود به سینما و تلویزیون را دهیم تا در ادامه شاهد آثار باکیفیت باشیم. اگر هنرمندان نیز ببینند افراد آگاه وارد حوزه مدیریت سینما و تلویزیون شدهاند مطمئن باشید همکاری لازم را انجام خواهند داد. گواه بارز این ادعا را در جشنواره سال گذشته شاهد بودیم. وقتی مشخص شد در این رویداد سینمایی افرادی حاضر شدهاند که سینما را میشناسند و نسبت به آن دغدغه خاطر دارند بنده به شخصه به عنوان داور در فستیوال فجر حاضر شدم.
ایکنا – درباره خانواده و مسائلی که پیرامون این موضوع در تولیدات نمایشی وجود دارد، توضیح دادید. در انتها بیان کنید چگونه اهمیت خانواده را برای جوانان در تولیدات نمایشی تبیین کنیم؟
هر اندازه حضور آدمهایی را که از هوش فرهنگی لازم بیبهره هستند، در حوزه فرهنگ و هنر کمرنگتر کنیم معتقدم جوابی که دریافت خواهیم کرد باعث خواهد شد اعتمادسازی صورت گرفته و در نتیجه مخاطب نسل جوان جذب فیلمها و سریالهای داخلی شود.
نکته پایانی اینکه برای جذب جوان باید به جوانان هم اعتماد کرد و از آنها در برنامهسازی بهره برد تا در نهایت جذب جوان هم رخ دهد.
گفتوگو؛ داوود کنشلو
انتهای پیام
source