خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سعید شیری: در آموزههای دینی اسلام و سیره پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و امیر مؤمنان علیهالسلام، مذاکره با دشمن نه تنها ناپسند شمرده نشده، بلکه بهعنوان ابزاری برای پیشگیری از جنگ، تثبیت مواضع حق و دفاع از مصالح امت پذیرفته شده است. این در حالی است که مذاکره از منظر دین، نباید به معنای سازشپذیری، ضعف یا عقبنشینی از اصول تلقی شود؛ بلکه باید با عزت، حکمت و درایت همراه باشد.
قرآن کریم در آیاتی مانند «وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ» یعنی «و اگر دشمنان به صلح گرایند، تو هم به صلح گرای، و بر خدا توکل کن، که یقیناً او شنوا و داناست.» (انفال: 61) اصل صلحپذیری را در صورت تمایل دشمن تجویز میکند، اما در ادامه تأکید میکند که توکل بر خدا و آمادگی برای حفظ قدرت باید حفظ شود. این آیه، نشاندهنده آن است که مذاکره در اسلام، با رویکرد دفاعی و پیشگیرانه مورد توجه قرار گرفته، نه با رویکرد انفعالی یا امتیازدهی یکطرفه.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در طول دوران نبوت خویش چندینبار با دشمنان اسلام وارد مذاکره شد؛ از جمله صلح حدیبیه که هرچند در ظاهر حاوی امتیازاتی به نفع قریش بود، اما در واقع نشاندهنده اوج درایت، تدبیر و آیندهنگری پیامبر بود. در آن صلح، پیامبر بدون از دست دادن اصول، با انعطافپذیری هوشمندانه زمینه فتح بزرگتری را فراهم کرد.
در سیره امام علی علیهالسلام نیز مذاکره با دشمنان جایگاه خاصی دارد. آن حضرت در شرایطی که برخی از دشمنان داخلی مانند معاویه، با تهدید و جنگ روانی روبرو میکردند، گاهی با نامهنگاری و اتمام حجت وارد نوعی از مذاکره میشد، اما همواره مرزهای اصولی خود را حفظ میکرد و از موضع ضعف گفتوگو نمینمود. این نشان میدهد که گفتوگو با دشمن باید از موضع قدرت، عزت و آگاهی از اهداف دشمن انجام شود.
یکی از ویژگیهای اساسی مذاکره صحیح با دشمن از منظر دینی، حفظ عزت و کرامت امت اسلامی است، به این معنا که هر نوع گفتوگو باید با حفظ عزت و احترام صورت گیرد. اگر دشمن احساس کند که ضعف یا نیاز عامل اصلی گفتوگوست، از آن بهرهبرداری خواهد کرد.
ویژگی مهم دیگر در مذاکره، هوشیاری در برابر نیرنگ و فریب دشمن است. دشمنان همواره ممکن است در پشت لبخند و دعوت به صلح، اهداف پنهانی و مقاصد خطرناکتری داشته باشند و لذا مذاکرهکننده باید اهل تدبیر، شناختشناسی و رصد دقیق رفتار طرف مقابل باشد.
در مذاکره مطلوب، اصل مشورت با اهل خرد و بهرهگیری از تجربهکاران امری اساسی است. پیامبر اسلام پیش از صلح حدیبیه با اصحاب خاص مشورت کرد و گرچه برخی مخالفتهایی داشتند، اما با تبیین اهداف خود، مسیر مذاکره را تثبیت کرد. این مشورتپذیری نه تنها نشاندهنده عقلانیت سیاسی در دین است، بلکه به مشروعیت تصمیم و ایجاد اجماع کمک میکند.
از منظر دینی، مذاکره با دشمن نباید منجر به سازشطلبی یا کوتاهآمدن از حقوق مسلمین شود. صلح و مذاکره زمانی مشروع است که در آن منافع امت حفظ شود.در واقعه صفین، زمانی که اهل شام خواستار حکمیت شدند، امیرالمؤمنین علیهالسلام با وجود تردید به نیت آنها، بهخاطر فشار داخلی پذیرفت، اما بعدتر نشان داد که هر توافقی باید بر پایه عدالت، نه مصلحتگرایی ناعادلانه استوار باشد.
تکیهگاه اصلی در مذاکرات باید ایمان به وعده الهی و نصرت خداوند باشد. قرآن میفرماید: «وَلَا تَهِنُوا فِی ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ ۖ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا یَرْجُونَ وَكَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَكِیمًا» (نساء: 104). یعنی «و در تعقیب و جستجوی دشمن سستی نکنید. اگر شما [در رویارویی با دشمن] درد و رنج میبینید، آنان نیز چون شما درد و رنج میبینند، و شما چیزی را [چون پیروزی و پاداش] از خدا امید دارید که آنان امید ندارند؛ و خدا همواره دانا و حکیم است.» این آیه گویای آنست که دشمن هر اندازه هم خود را قوی نشان دهد، دچار ضعف و سستی و نیز رنج و درد درونی است، از این جهت در برابر سختیها و فشارهای مذاکره، باید روحیه مقاومت مبتنی بر ایمان حفظ شود، نه اینکه با فشار دشمن، مواضع تغییر کند و سعی کرد از موضع بالا با آنان مواجه شد و بر نقاط ضعف آنان تکیه کرد.
در نهایت، مذاکره موفق از منظر دینی، تلفیقی از عقلانیت سیاسی، وفاداری به اصول، هوشیاری در برابر دشمن، و اعتماد به وعدههای الهی است. چنین مذاکرهای نه تنها تهدیدی برای امت اسلامی نیست، بلکه فرصتی است برای تثبیت قدرت، اقناع افکار عمومی جهان، و زمینهسازی برای تحقق اهداف بلند اسلامی در عرصه بینالملل.
انتهایپیام/
source