گاهی باید به پشت سر نگاه کرد و آنچه دیگران کاشتند و حاصل کارشان به عمق خلوت دل و جان مخاطبانشان نشست را بازنگری کرد. اینکه پس از چند دهه سینمای دفاع مقدس، این عنوان با ارزش و جذاب تغییر کرد و عنوان فراگیرتر و جهانی سینمای مقاومت جایگزین آن شد و در میانه این سالها بسیاری آثاری را تولید کردند تا هنر متعالی سینما در راستای نشر ارزشهای دینی و ملی گامی بردارند بسیار مغتنم است.
اما واکاوی فرازوفرودهای آن شاید تنها راه جدی برای رسیدن به پاسخهایی باشد که جوابهای دلنشین نداشته باشد، اما چراغ حقیقتی را برای حرکت پیش رو روشن خواهد کرد. سینمای دفاع مقدس در کشور نیازی بود که پس از جنگ تحمیلی برای حفظ ارزشهایی که در آن ایام نمود اجتماعی فراوانی داشت و برای انتقال آن بخش از تاریخ به آیندگان میبایست شکل میگرفت و ریشه میدواند که در شکل گیری آن جمع زیادی مؤثر بودند، اما در روند رشد آن دچار معضلاتی شد که با بررسی آثار تولید شده متأسفانه نتیجه قابل قبولی به ثمر نرسید.
پرهیز از شعارزدگی در سینمای مقاومت
یکی از دلایل اصلی آن شعارزدگی و نگاه سطحی به مقوله محترم و مقدس دفاع از کشور و حریم باورهای عمومی مردم بود. این شعارزدگی و نمادهایی که میتوانست بسیار هنرمندانه به خرده فرهنگ و حتی عناصر سازنده در نمادهای بیرونی اجتماع تبدیل شود، به دلیل همین سطحی نگری به نقض هدف اصلی منجر شد و گاه با سطحیترین نوع برداشت به یک نوع ضد فرهنگ بدل شد.
وقتی فیلم سازی، که هنر صنعتی مهم و تأثیر آن دامنه دار و تاریخ ساز است، به یک راه ورود به سینمای حرفهای برای عدهای تبدیل شده بود و تنها با هدف تولید یک فیلم نه انتقال یک مفهوم مقدس به ابزاری برای رسیدن به هدف فیلم ساختن میشود، بودجههایی که قرار بود به حفظ ارزشهای دفاع مقدس و ثبت درست تاریخ برای آیندگان صرف شود با این نگاه سطحی به نتایجی ختم شد که امروز نمیتوان به آن نمره قبولی داد.
سینمای مقاومت؛ از باور تا عمل
هنرمند تا باورمندانه و با ایمان با سوژه خود همراه نشود، حاصل کارش در جان مخاطب نمینشیند و بر تارک تاریخ ماندگار نخواهد شد. هنرمند فیلم ساز اگر به هنر مقاومت باور نداشته باشد و در کنار آموختن تخصص با ایمان به این مقوله نگاه نکند سینمای مقاومت شکل نمیگیرد و تنها پوستهای از ظاهر فیلم با این مضمون ارزشمند را خواهد داشت. فیلم ساز تا مقاومت را باور نداشته باشد و برای بودن و تلاش در این عرصه با خلوص و ایمان وارد نشود فیلم ساز عرصه مقاومت نمیشود.
مسئولان و سیاست گذاران فرهنگی در گام نخست باید خود به اهمیت سینمای مقاومت و تأثیر آن آگاه باشند و دغدغه مندانه در راه اعتلای آن تلاش کنند تا تاریخ سینمای دفاع مقدس، آن بخشهایی که چندان قابل دفاع نیست تکرار نشود و مجاهدانه برای سینمای مقاومت تلاش کنند و باور داشته باشند که عرصه فیلم سازی تأثیر آن از جنگ افزارها و سیاستهای کلان بیشتر و ماندگارتر است و تلاششان مانند مجاهد فی سبیل ا… تلاشی مقدس خواهد بود.
هنرمند عرصه سینمای مقاومت نیز باید باور کند که قرار است در راهی به تولید اثر هنری بپردازد که با سایر موضوعهای شناخته شده تفاوت دارد و علی رغم اینکه میتواند همه موضوعهای اجتماعی و فرهنگی را در بر بگیرد، در واقع در قالب یک ارزش متعالی به هنر خود جامه مقدس میپوشاند و درک این مهم میتواند حاصل آن اثری تأثیرگذار و ماندگار شود؛ و مصداق جمله سردار سلیمانی که «باید شهید بود تا شهید شد» را میتوان در هنر مقاومت این گونه بازگو کرد که باید در عرصه سینمای مقاومت مجاهد بود تا جهاد را ثبت کرد.
سینمای مقاومت در مسیر احیا و حفظ و اعتلای تاریخ امروز
سینما هنر صنعتی تأثیر گذار، تاریخ ساز، فرهنگ ساز و ماندگار است که اگر با باور دینی همراه باشد و در مسیر ارزشهای انسانی رشد کند باعث میشود که سینمای مقاومت به احیا و حفظ و اعتلای تاریخ امروز، فرهنگ سازی اجتماعی با باور دینی و ماندگاری در عمق جان مخاطب بدل شود.
به قول رهبر فرزانه و حکیم انقلاب عزیزمان؛ کسانی که از تاریخ خود درس نگیرند محکوم به تکرار آن هستند، تاریخ سینمای دفاع مقدس که قطعا نمیتوان نقاط عطف و برخی آثار ارزشمند آن را نادیده گرفت به ما همچون چراغ، راه پیش رو را نشان میدهد تا از نقاط ضعف گذشته برای رشد سینمای مقاومت درس بگیریم و با حداقل خطا به سینمای مقاومت در بعدی جهانی پرداخته شده و تأثیرگذاری آن را برای جامعه جهانی حفظ و ماندگار کرد. بی شک اگر ما به انتقال ارزشها و انتشار تاریخ مقاومت مظلومان همت نگماریم دشمنان به روایت آن از دید خود خواهند پرداخت و حقایق را وارونه به جهانیان ارائه خواهند کرد.
source