خانواده ایرانی شاخصههای بارز و روشنی دارد که کاملاً منحصربهفرد بوده و به راحتی میتوان آن را تشخیص داد. در فرهنگ ایرانی خانواده جایگاهی مشخص و اصلی دارد. منظور از خانواده نیز تنها به شکل ظاهری این نهاد خلاصه نمیشود بلکه روابط حاکم بر آن اهمیت دارد. خانواده وقتی شکل میگیرد در خود محلی امنی ایجاد میکند که تمامی اعضای خانواده در آن احساس امنیت میکنند. برای نمونه فرزندان وقتی از خانواده دور میشوند احساس ناامنی میکنند حتی پدر و مادر نیز در خانواده احساس آرامش دارد.
البته خانواده در همه جوامع به ویژه جامعه شرقی دارای اهمیت است اما فرهنگی ایرانی اسلامی به این موضوع نگاهی جدیتر دارد. در دین مبین اسلام بارها بر خانواده و اهمیت حفظ و نگهداری آن تأکید شده است حتی این نکته مورد توجه قرار گرفته، همسویی خانواده با آموزههای دینی، شرایط شکلگیری مطلوبتری از خانواده را میسر میکند.
چنین جایگاه و اهمیتی که برای خانواده ترسیم شده، رسالتی ویژه برای برنامهسازان فرهنگی و هنری پیش آورده است. تلویزیون، سینما و شبکه نمایش خانگی با محصولاتی که ارائه میدهند، قادرند ابزاری مؤثر برای شکوفایی یا افول خانواده در کشورمان باشد. متأسفانه آن چیزی که امروز در کشورمان شاهد آن هستیم چندان مطلوب نیست زیرا در تلویزیون یک مسیری خیالی ترسیم میشود که چندان نگاهی واقعی به جامعه امروز ندارد. در آثار نمایشی تلویزیون، خانواده نمود بیرونی ندارد و نمیتوانیم نمونههایی از آن را در جامعه پیرامون خود مشاهده کنیم و اگر هم استثناهایی هم بوده، بخش عمده مردم را در بر نمیگیرد.
در سینما وضعیت به شکلی دیگر اهمیت خود را از دست داده زیرا آنچه مورد نظر است به دست آوردن گیشه به هر قیمتی است. برای همین هم آثاری به اسم سینمای طنز مورد اقبال گیشه قرار میگیرند که مخاطب خانواده را هدف دارند. این معضل تا حدی جدی شده که برخی از خانوادهها از بیم اینکه آثار نمایشی روی اعضای خانواده تأثیر منفی داشته باشد از آن فاصله گرفتهاند.
در شبکه نمایش خانگی وضعیت به نحوی دیگر وخیم است. در این رسانه خانواده کاملاً از هم پاشیده و آنچه ما میبینیم خشونت و پرخاشگری است که در خانواده دیده میشود. این رویکرد در حقیقت قبحشکنی آشکار است که به شکلی جدی کانون خانواده را مورد هجمه قرار میدهد. در چنین وضعیت افسارگسیختهای نهادهای دولتی و نظارتی هم خنثیترین عملکرد ممکن را از خود نشان میدهند.
از این منظر بر آن شدیم که در خبرگزاری ایکنا به بررسی سیر این رویکرد و دلایل بروز و تداوم آن در تولیدات سینمایی و شبکه خانگی از دید کارشناسان مختلف بپردازیم.
گفتوگوی دوم ایکنا با محمد سلیمانی؛ فیلمنامهنویس و مدرس و منتقد سینما در این زمینه را با هم میخوانیم.
ایکنا – پیرامون اهمیت پرداختن به خانواده در برنامههای نمایشی تا به حال بحثهای زیادی مطرح شده است اما کمتر از این زاویه به موضوع نگاه شده که چگونه فیلم و سریال بسازیم تا خانوادهها مخاطب آثار باشند. پیرامون این موضوع نظر خود را بیان کنید.
درباره اهمیت و اینکه خانواده نهادی مقدس است تا به حال زیاد حرف زده شده است اما اینکه چگونه میتوان خانواده را جذب تولیدات نمایشی کرد، اهمیت دارد. جذب تماشاگر به هر قیمتی نگاهی مقبول در برنامهسازی نیست به ویژه اگر خانواده مخاطب تولیدات مربوطه باشد. هنرمند باید دارای نگاهی واقعگرا به خانواده داشته باشد حتی برخی مواقع بیان مشکلات خانواده رسالت سینما است اما اینکه به بهانه نشان دادن مشکلات میتوان همه مشکلات را به صورت عریان تصویر کرد سؤالی است که پیرامون آن چند نظر وجود دارد.
عدهای معتقدند تصویرسازی عریان از مشکلات خانوادگی در سینما، تلویزیون و شبکه نمایش خانگی کاری سخت و دشوار است چون معتقدند باعث شکسته شدن حرمتها میشود برای رفع این مسئله راهکارهایی هم وجود دارد. عدهای راهکار تصویرگری از مشکلات را زبان طنز میدانند و عدهای هم به واسطه خشونت بیشازحد تلاش میکنند مشکلات را نشان دهند. هر دو مسیر اشتباه است و مشکلات فراوانی را در برنامهسازی به وجود میآورد. حال سؤال این است این مشکل وجود دارد اما راهکار برای اینکه درگیر عریانگویی نشویم، راهکار چیست؟
فیلمسازی که میخواهد به خانواده بپردازد در قدم نخست باید سراغ فیلمنامه رود. در ادامه فیلمنامهنویسی که قرار است به خانواده بپردازد باید آگاهی نسبی نسبت به این نهاد مقدس اجتماعی داشته باشد. اگر این خصیصه وجود داشت عریانگویی از مشکلات خانوادهها در فیلمها و باعث نخواهد شد تا حرمت خانواده از بین رود. در همین رابطه نمونههای موفقی هم داشتهایم که با رعایت حرمتها، توانستند تصویرگر مشکلات خانوادهها نیز باشند. وقتی نویسنده خانواده را بشناسد خواهد توانست شخصیتها را به درستی نشان داده و آن را قابل باور به مخاطب ارائه دهد.
اگر قرار است مشکلات به صورت عریان و بنا به ضرورت فیلمنامه مورد توجه قرار گیرد باید حتماً درجهبندی سنی رعایت شود این امر بههیچوجه مد نظر قرار نمیگیرد به ویژه در شبکه نمایش خانگی شاهد بیتوجهی کامل به این موضوع هستیم متأسفانه این کارها بازتابهای بسیار نامطلوبی در جامعه داشته و بازتابهای مخرب آن روی فرهنگ عمومی تأثیرات بدی خواهد داشت. به همین دلیل تأکید میکنم فیلمساز یا نویسندهای که در این حوزه ورود میکند حتماً باید خطوط قرمز را شناخته و به آن مقید باشد.
ایکنا – اگر بخواهیم ارزیابی اجمالی داشته باشیم از بین سه رسانه؛ تلویزیون، سینما و شبکه نمایش خانگی کدامیک را موفقتر میدانید؟
مطمئناً شبکه نمایش خانگی در این رابطه نتوانسته عملکرد مطلوبی داشته باشد زیرا افرادی که در آن کار میکنند نهاد خانواده را آنگونه که لازم است، نمیشناسند! حتی معتقدم در این رابطه ارادهای هم وجود ندارد. به سینما هم نمیتوان چندان نمره خوبی در پرداختن به خانواده داد و تلویزیون هم با وجود آنکه نسبت به دو رسانه دیگر موفقتر است آن نیز همانگونه که پیشتر گفته شد مشکلات خاص خود را در برنامهسازی نسبت به خانواده دارد.
درباره عملکرد تلویزیون نکتهای وجود دارد که رسالت این رسانه را بسیار جدیتر از دیگر رسانهها میکند. این رسانه بودجه دریافت میکند برای همین حساسیت و احساس تکلیف در رسانه ملی بسیار بیشتر از سینما و شبکه نمایش خانگی است بنابراین با وجودی که من رسانه ملی را تا حدودی در پرداختن به خانواده موفق میدانم اما با توجه به بودجه و هزینهای که در این رابطه میشود باز هم موفقیت مورد نظر شکلی کامل و راضیکننده ندارد.
درباره سینما نیز باید بگویم سرمایهگذاری کافی در این رابطه صورت نگرفته است زیرا در این رسانه فعلاً آن چیزی که بیش از هر چیز اهمیت دارد جذب گیشه به هر قیمتی است اما تأسف زمانی بیشتر میشود که میبینیم اراده جدی هم برای رهایی از این وضعیت وجود ندارد. درباره شبکه نمایش خانگی نیز توضیح دادم و گفتم که تولیداتی که در آن عرصه وجود دارد متناسب با احوالات خانواده ایرانی نیست! نقصانهایی که برشمردم در شرایطی است که ما در حوزه نیروی انسانی کمبودی نداریم اما آن چیزی که نقصانها را به وجود آورده نبود سرمایهگذاری صحیح است.
ایکنا – وقتی در عرصه تولیدات تصویری، ضعیف عمل میکنیم در حقیقت آینده فرهنگی خودمان را به خطر میاندازیم زیرا جوان امروزی باید از اهمیت خانواده مطلع باشد تا در آینده در حفظ و نگهداری آن بکوشد. چگونه در برنامهسازیها اهمیت خانواده را برای جوانان به شکل مطلوبی هویدا کنیم؟
مجدد روی شناخت و آگاهی کارگردان و نویسنده تأکید دارم زیرا جوانی که از او حرف میزنیم در قدم اول مخاطب است پس عدم درک سازنده از خانواده و مخاطب به جوان نیز تعمیم پیدا میکند. بهترین راهکاری که در این رابطه به ذهنم میرسد این است که جوان باید در آثار نمایشی، دغدغههای خود را مشاهده کند. این اتفاق در ادامه باید برای جوان مشخص کند مشکلات مطروحه به چه واسطه به وجود آمده و چگونه میتواند از آن عبور کرد.
در این میان ممکن است فیلمسازانی وجود داشته باشند که مدعی شناخت نیازها و مسائل خانواده هستند اما آنها نیز در کارهایشان موفق نیستند چراکه در بسیاری از مواقع این افراد به بهانه واقعگرایی بهنحویکه مشکلات را پیش روی جوان قرار داده که نتیجه بهدستآمده معکوس بوده است. این رویکرد باعث میشود به واسطه برنامههای ناقص و الکن، اهمیت خانواده برای جوانان کمرنگ شود.
ایکنا – به نقش سینماگران در تولیدات آثار خانوادگی در رسانههای تصویری، اشاره کردید. در ادامه به اهمیت نقش سیاستگذاریهایی فرهنگی در تولید کارهای فاخر نام ببرید زیرا در برخی مواقع نویسنده و کارگردان نسبت به موضوع اشراف دارد اما سیاستهای فرهنگی در سمتی نیست که او احساس امنیت کرده و مسیری کاری خود را در این عرصه ادامه دهد. پیرامون این موضوع توضیح دهید.
سیاستگذاری فرهنگی دو وجه دارد. ابتدا تأمین مالی هنرمند است که باعث میشود تولیدات خانوادگی رشد داشته باشد اما نکته دوم و مهمتر به انتخاب هنرمندانی برمیگردد که در این رابطه امتحان خود را پس دادهاند. برای این امر نیز در ابتدا افرادی که فیلمنامهها را بررسی میکنند و به آنها اجازه و بودجه لازم را برای تولید میدهند نسبت به موضوع خانواده شناخت و اشراف لازم را داشته باشند. ما تا به این قسمت مصاحبه درباره اهمیت و جایگاه شناخت هنرمند سخن گفتیم که در جای خود بسیار ضروری و مثبت است اما وقتی مسئولی که نسبت به خانواده شناخت ندارد عهدهدار مجوز دادن به سینماگران نباید توقع اتفاقات چندان مطلوبی را داشته باشیم.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام
source