Wp Header Logo 2029.png

آزیتا حسین زاده عطار | شهرآرانیوز؛ در روز‌های اخیر و به ویژه بعد از سفر وزیر فرهنگ و ارشاد کشور به مشهد و نشست او با جمعی از هنرمندان عرصه‌های مختلف هنری شهر، مسئله افتتاح موزه هنرهای معاصر در خراسان رضوی به یکی از موضوعات داغ بحث و تبادل نظر میان هنرمندان و فعالان عرصه فرهنگ و هنر تبدیل شده است. این مسئله و ساختمانی که در طرح ملی حدود بیست سال پیش، به همین منظور در محل روستای ذکریای بولوارنماز ساخت وساز آن آغاز شد و هنوز در دست احداث است، سبب شد باری دیگر خاکستر‌های روی این ضرورت کهنه شهر را کنار بزنیم و در این باره به گفت‌و‌گو با هنرمندان بپردازیم.

در این گزارش، تعدادی از هنرمندان مطرح شهرمان دیدگاه‌های خود را درباره افتتاح این موزه و تأثیر آن بر فضای هنری خراسان مطرح کرده‌اند. هرچند هنرمندان از جنبه‌های مختلف به موضوع پرداخته‌اند و اهمیت موزه را در گسترش فرهنگ و هنر معاصر و ایجاد فرصتی برای نمایاندن آثار هنری بکر استان و جذب مخاطبان بیشتر دانسته‌اند، درمیان آن‌ها نظر‌های متفاوت تری نیز وجود دارد. 

در ادامه، نظر‌ها و تجربیات هنرمندان مختلف را در مورد این رویداد مهم بررسی خواهیم کرد و به چالش‌ها و فرصت‌هایی که این رویداد برای هنر معاصر در خراسان به همراه خواهد داشت، اشاره خواهیم کرد. در قسمت دوم گزارش، با حسین مسگرانی، مدیرکل فرهنگ وارشاد اسلامی استان خراسان، درباره ساختمان نیمه ساز موزه هنر‌های معاصر استان گفت‌و‌گو کرده‌ایم که آن را در روز‌های آینده خواهید خواند.

ضرورت تشکیل بانک اطلاعاتی برای موزه

حمیدرضا سهیلی، پیشکسوت تئاتر خراسان و نویسنده و پژوهشگر در این عرصه است. او وجود موزه هنر معاصر را در هر شهر، یک ضرورت می‌داند و یادآوری می‎ کند: چه بسیار اشیا و لوازم و آثار و اسناد ارزشمندی از هنرمندان که در خانه هنرمندان خاک می‌خورد و از بین می‌رود، درحالی که وجود یک موزه می‎تواند به جمع آوری و نگهداری آن‌ها کمک کند. خراسان بزرگ با قدمت بسیار هنری که دارد و هنرمندان مشهوری که داشته است، نیازمند ایجاد یک موزه هنر است. این خواسته به نفع شهر و شهروندان و همچنین خواست

هنرمندان است.

نویسنده و پژوهشگر تئاتر استان ادامه می‌دهد: امیدواریم شهر ما به جایی برسد که مسئولان دلسوز و هنرشناسی داشته باشد تا به این مهم جامه عمل بپوشانند. همراهی و هم رأی شدن مسئولان ادارات مختلف فرهنگی و هنری، می‌تواند در به ثمر رساندن این خواسته کمک شایانی بکند. وجود این موزه علاوه بر جمع آوری و نگهداری اسناد و اشیا و مدارک و کتب و فیلم‌ها و عکس‌های هنری و هنرمندان، می‌تواند تاریخ هنر این شهر را به مردم و مخصوصا به آیندگان معرفی کند. وجود هر موزه در هر شهر، نشان دهنده بخشی از تاریخ و فرهنگ آن شهر به شمار می‌آید.

او راه اندازی موزه، حتی با آثاری کم را یک اقدام شایسته می‌داند و توضیح می‌دهد: با توجه به اینکه آثار هنری بسیاری از هنرمندان گذشته به تاراج رفته، مفقود شده یا از بین رفته است، می‌توان با افتتاح یک موزه جلوی این اتفاقات را گرفت. در این موزه همه یادگاری ها، جوایز، عکس ها، فیلم ها، پوستر‌ها و بروشورها، کتب، نقاشی ها، آثار خطی و قلمی می‌تواند گرد آوری شود و می‌توان در بخش‌های گوناگون و به نام هنرمندان مختلف، آثار هر هنرمند را به نمایش عموم گذاشت.

سهیلی بیان می‌کند: بسیاری از هنرمندان ما که در قید حیات نیستند، انگار که مردم نیز آن‌ها را فراموش کرده‌اند. برخی مردم حتی نام ونشانی از آن‌ها ندارند. موزه هنر معاصر می‌تواند در این مهم نقش بسزایی داشته باشد. معرفی هنرمندان تأثیرگذار در هر رشته هنری و بازگویی موفقیت‌ها و تلاش‌های آن ها، می‌تواند به نسل جوان در فراموش نکردن گذشته هنری این شهر کمک کند. اقدام بایسته نخست، تشکیل و راه اندازی این موزه است که از هر چیزی مهم‌تر است و بعد از این مرحله می‌توان راهکار‌های بهتری برای پشتیبانی و ترویج هنر در شهر جست‌و‌جو کرد و به ثمر رساند.

هنرمند مشهدی تئاتر ادامه می‌دهد: پیشنهاد اول و آخر من، اهمیت دادن و پیگیری همه مسئولان شهر خصوصا مسئولان فرهنگی برای پیدا کردن مکان مناسب و اختصاص مکانی شایسته برای تشکیل موزه است. مرحله بعد، شناسایی هنرمندان رشته‌های مختلف هنری و پیگیری برای خریداری یا اهدای آثار آنان به موزه و اقدام به تشکیل یک بانک اطلاعاتی قوی از همه هنرهاست. بعد از آن هم باید بودجه‌ای برای این مهم اختصاص داد تا دستِ دست اندرکاران موزه در تهیه آثار و اسناد و مدارک هنری باز باشد. البته مدیریت قوی و هنرشناس و دلسوز یکی از اولویت‌های واجب موزه است.

تأسیس موزه هنر، واجب‌تر از نان شب

محمد ابوترابی، پژوهشگر و مدرس هنر‌های تجسمی است. او که مطلع است از بیست سال پیش احداث موزه هنر‌های معاصر خراسان در طرحی ملی مطرح شده بود و زمینی را برای آن در انتهای خیابان نماز مشخص کرده بودند، می‌گوید: این پیشنهاد بسیار عالی است. وقتی اصفهان و تبریز موزه هنر معاصر دارد، مشهد که در هنر غول‌تر از خیلی از شهرهاست، باید این امکان را داشته باشد. در اصفهان یک خانه قدیمی را پشت میدان نقش جهان با مساحت حدود هزار متر تبدیل به موزه هنر معاصر کردند. هر رویداد فرهنگی و هنری در همان مکان برگزار می‌شود. از نظر من که ۲۸ سال است در آموزش عالی تدریس می‌کنم، این مسئله از نان شب هم برای هنرمندان واجب‌تر است.

استاد دانشگاه و مدرس هنر‌های تجسمی معتقد است: موزه هنر‌های معاصر ابعاد و امتیاز‌های مختلف دارد. یکی از آن‌ها جذب توریست است. چرا تهرانی‌ها نباید بیایند آثار هنرمندان خراسانی را در موزه معاصر ما ببینند و ما ساعت‌ها برای دیدن موزه تهران انتظار بکشیم؟ هنوز پای ما در اوضاع سنتی گیر است. هنوز کسانی که با رسانه‌ها مصاحبه می‌دهند، سنتی‌ها هستند.

رسانه‌ها چقدر رفتند با استادان به روز دانشگاه که تاریخ هنر و تاریخ معاصر ایران می‌دانند و با هنر معاصر جهان ارتباط دارند و درس می‌دهند، صحبت کنند؟ چرا یک تحول ریشه‌ای با این موضوع در این هنر نمی‌دهید که همگان ضرورت موزه هنر معاصر را متوجه شوند؟ هنر‌های معاصر بیشتر از تجسمی شروع می‌شود و این موزه برای هنر‌های تجسمی بسیار مهم است.

او حرف هایش را این گونه ادامه می‌دهد: ما در نقاشی یا مجسمه و دیگر هنر‌های تجسمی، این قدر اثر داریم که اگر شما بخواهید موزه هنر معاصر خراسان رضوی را افتتاح کنید، از چهارصد سال پیش تا امروز می‌توانیم سیر و سلوک آن هنر‌ها را به نمایش بگذاریم. موزه یعنی کلاس درسی برای نسل آینده و اینکه ما چه داشتیم و چطور این هنر تحول پیدا کرده است، چگونه به روز و جهانی شده است و شانه به شانه هنرمندان دنیا پیش می‌رود و چطور هنرمندان خراسان توانستند این مهم را به شکوفایی برسانند.

دلایل شکوفایی این جریان چه بوده است؟ آیا در تقلید بوده است یا نوآوری؟ الان در حوزه سینما شاید موزه هنر‌های معاصر جواب ندهد، اما برای هنر‌های کوچکی که در شهرستان‌ها شکل می‌گیرد و اینجا معنا پیدا می‌کند، بسیار به موزه نیاز داریم. ما مکتب مشهد را داریم و مکتب هرات را داریم و این‌ها همه برای خراسان بزرگ هستند. چرا ما چند اثر از هر هنرمند خراسانی در جایی نداشته باشیم که سیر تحولات کار‌های او را نشان دهیم و بگوییم این سیر تکامل را دارد؟

این مدرس دانشگاه و پژوهشگر در عرصه هنر‌های تجسمی توضیح می‌دهد: این موزه به جز آثاری که قرار است در آن عرضه شود، می‌تواند گعده‌های هنری برگزار کند. ما می‌توانیم در آن موزه اتاق فکر داشته باشیم و دکتر‌های فلسفه هنر و متخصصان و فرهیختگان این امر را در آنجا به کار بگیریم.

 می‌توانیم از تحصیل کرده‌های جدید در آنجا بهره‌مند شویم و همچنین مرکزی برای پژوهشگری باشد که بسیار می‌تواند به نسل جدید هنرمندان کمک کند. ما در دانشگاه جایی برای جمع شدن نداریم و موزه می‌تواند محل اجتماع همه دانشگاهی‌ها باشد. ما وقتی یک موزه داریم، جامعیتی به کل تفکر هنری شهر می‌دهیم و هنرمند هم به آنجا تعلق خاطر بیشتری دارد تا به جزیره‌های کوچکی که الان از اجتماع هنرمندان تشکیل می‌شود و با هم ارتباط لازم را ندارند.

الان در تهران، خانه هنرمندان ایران را داریم که هنرمندان در آنجا با دل و جان جمع می‌شوند و بحث می‌کنند و گعده دارند. این ظرفیت می‌شود در موزه خراسان هم باشد. باید به همین بهانه هنر ما به روز شود. هرچه که باشد، باید با ذائقه نسل امروز ما همخوان باشد تا مورد پذیرش آن‌ها هم قرار گیرد.

ما در سینمای خراسان، خوراک هنری موزه را نداریم

البته مهدی محمدی، کارگردان و فیلم ساز مطرح سینما، نظر دیگری دارد. او معتقد است: تشکیل موزه هنر معاصر خراسان در این استان اهمیت ویژه‌ای ندارد. مسئله این است که ما اصلا متریالی که برای موزه نیاز است، در سینمای مشهد نداریم تا برای آن موزه‌ای افتتاح کنیم که به بازدید از آن بیرزد؛ مثلا موزه هنر‌های معاصر در تهران وقتی ایجاد شد، چندین سال پیش از آن، جایی برای عرضه محصولات هنری وجود داشت؛ جایی مانند نگارخانه‌ها خوراک این موزه را تأمین می‌کرد و کم کم آنجا تبدیل به موزه شد. مسئله این است که در استان خراسان، ساز وکاری را داریم که بتواند این تعداد اثر را تأمین کند که بشود در موزه‌ای به نمایش گذاشت.

او یادآوری می‌کند: ما در مشهد سال هاست موزه آستان قدس رضوی را داریم که از قبل انقلاب اسلامی هم بوده و درخور توجه هم بوده است. کم کم همان موزه هم به جایی رسیده است که دیگر نه زائران نه مجاوران خیلی تمایلی به استفاده از آن ندارند. رویدادی در این موزه برگزار نشده است که مردم درباره آن صحبت کنند و در شهر مطرح باشد.

کارگردان و فیلم ساز شهرمان ادامه می‌دهد: در مشهد یا در استان خراسان رضوی، ما مجموعه دار و کلکسیونری که آثار هنری را نگهداری کند نداریم، درحالی که در تهران بسیار افرادی هستند که این کار را انجام می‌دهند و می‌شود آثار را از آن‌ها امانت گرفت یا خرید. ما در مشهد یک نگارخانه که دائمی باشد و هر بار یکی نظرش نباشد که آن را تعطیل کند، نداریم. بخش خصوصی یک سال مکانی را دارد و سال بعد دیگر نمی‌تواند و آن را جمع می‌کند. ما اول باید ببینیم که عرضه آثار هنری در مشهد تبدیل به یک جریان شده است یا خیر.

او همچنین درباره اولویت بندی مسئله هنر‌های تجسمی در استان می‌گوید: در این اولویت بندی به نظر من، موزه در اولویت دهم است. اولویت اول این است که آثار هنری تولید شود. گالری‌هایی باشند که به چرخش این قضیه کمک کنند و آثار هنری تبدیل به یک تب شود و بعد برای آن تب، دنبال موزه باشیم.

محمدی در ادامه صحبت هایش توضیح می‌دهد: اگر ما بخواهیم موزه تأسیس کنیم، ابتدا بهتر است دولت نگارخانه یا نمایشگاه دائمی ایجاد کند و به هنرمندان هنر‌های تجسمی برای عرضه آثارشان در این نمایشگاه تخفیف دهد و درصد کمی از آن‌ها بگیرد تا هنرمندان اثر تولید کنند و در نمایشگاه بگذارند و یک عده آثار را خریداری کنند تا کلکسیون داری مسئله شود و بعد خودبه خود نیاز به موزه احساس می‌شود.

الان اگر موزه را باز کنند، این ریسک را هم دارد که هنرمندانی که آثارشان گران است، شاید حاضر نباشند آن را به موزه بدهند. نکته این است که دیدن آثار هنری و توجه نشان دادن به آن‌ها برای مردم ما دغدغه است یا خیر. این نکته را منعکس کنید که اگر قرار است مسئولان کاری برای جامعه انجام دهند، متناسب با نیاز‌های جامعه باشد.

جدی‌ترین بخش موزه هنر، پژوهش است

یکی از هنرمندان دیگر که نظر او را در این باره جویا شدیم، عزیز تنها، محقق و پژوهشگر موسیقی مقامی و مدرس موسیقی استان است. او می‌گوید: احداث موزه هنر‌های معاصر در استان خراسان، یک نیاز اصلی برای هنرمندان و مطالبه جدی برای همه آن هاست. الان خراسان با بزرگانی مانند شجریان و مشکاتیان و اینکه در کشور قطب موسیقی مقامی است، حیف است که موزه‌ای برای نمایش و ماندگار کردن موسیقی اصیل خراسانی نداشته باشد.

مدرس و پژوهشگر موسیقی استان معتقد است: این موزه بسیار می‌تواند در معرفی آثار هنرمندان قدیمی و محلی تاثیرگذار باشد. سال هاست پژوهشگر موسیقی سنتی هستم. مقام‌ها و ملودی‌هایی که هست، جایی برای نمایش ندارد. من الان در بحث موسیقی خانم‌های خراسانی هم در حال تحقیق هستم. اما برای همه این تحقیقات هنوز مکانی ندارم که بتوانم این موسیقی‌ها را ارائه بدهم. این فقط مسئله من نیست. افراد بسیاری در مشهد هستند که درباره موسیقی خراسان تحقیق می‌کنند و منابع عالی در این باره دارند ولی همه نگران هستند که آثاری که مانند من حدود ۳۰ سال برای جمع آوری آن زمان گذاشته‌اند، چطور قرار است در دسترس همگان قرار بگیرد.

او ادامه می‌دهد: پیش از این، دو پژوهشگر در تربت جام و قوچان می‌خواستند موزه‌ای برای موسیقی بسازند که نیمه تمام ماند. اگر در مشهد این اتفاق بیفتد، بسیار عالی است. در موسیقی محلی مقام‌هایی است که از گذشته به ما رسیده است و اگر بتوانیم این مقام‌هایی را که از چندصدسال پیش مانده است و شاید برای نسل جدید جذابیت نداشته باشد و با ذائقه هایشان جور درنیاید، در این موزه در قالب جذاب تری برای نسل امروز قرار دهیم تا بتوانیم ریشه و فرهنگ اصیل را با سلیقه امروزی‌ها همخوان بسازیم.

تنها با بیان اینکه جدی‌ترین بخش موزه می‌تواند بخش پژوهش باشد، یادآوری می‌کند: چیزی شبیه اتاق فکر برای موزه بسیار لازم است. من الان برای پژوهش به تنهایی عمل می‌کنم و با هزینه خودم به روستا‌های مختلف می‌روم تا اطلاعات را جمع آوری کنم. اگر این امکان در موزه مهیا شود، این کار بسیار آسان‌تر رخ می‌دهد و موسیقی قدیم ما به یغما نمی‌رود.

من تعدادی از موسیقی‌هایی که از شهرستان‌ها و روستا‌ها پیدا کردم، به حالت کتابی در قالب نت آورده‌ام. ولی همه آن‌ها را که شاید چهارصد مقام ریزودرشت باشد، هنوز نتوانسته‌ام دراختیار عموم قرار بدهم. اگر موزه‌ای باشد، پژوهشگرانی مانند من می‌توانند با خیال راحت تحقیقاتشان را به موزه بسپارند.

source