
معضل بزرگ جشنوارههای هنری و سینمایی در این سالها، نبود یک مرکز ثابت یا خانه جشنواره و انتظارهای بیش از حد مهمانان و تکالیف فراوان میزبان است.
پاییز سال گذشته و با نزدیک شدن به زمان برگزاری هجدهمین جشنواره «سینماحقیقت»، خبرهایی درباره تغییر فضای پردیس سینمایی چارسو باعث شد این موضوع دوباره مطرح شود که چرا جشنوارههای سینمایی در ایران، خانه، کاخ یا مقر ثابتی برای برگزاری ندارند.
پردیس سینمایی ملت که در سالهای گذشته همواره برای برگزاری رویدادها و جشنوارههای هنری، علاقهمند و مشتاق بوده و هست به دلیل موقعیت مکانی نامناسب و نبود پارکینگ، همیشه با مشکلاتی برای اهالی رسانه و مهمانان همراه بوده است؛ هر چند که نباید در این سالها از تلاش مسئولان این پردیس سینمایی برای حل این مشکل و معضل غافل بود، اما به واقع حل معضل پارکينگ یک همت جمعی را میطلبد و به تنهایی و با تلاش مدیران موسسه تصویر شهر و شهرداری تهران امکانپذیر است.
در سال گذشته پردیس سینمایی چارسو با توجه به رایزنیهای انجام شده میزبان «سینماحقیقت» بود، اما مدیران جشنواره مستند در دوره جدید به دلیل اینکه پردیس سینمایی چارسو دیگر تمایلی به برگزاری جشنوارهها ندارد و عملا طبقه پنجم این پردیس تغییر کاربری داده است، باید به فکر یک پردیس برای جایگزین شدن باشند.
گمانه زنیها حاکی از آن است که احتمالا جشنواره فیلم مستند در این دوره در پردیس سینمایی باغ کتاب یا پردیس ملت برگزار خواهد شد و در اینجا بازهم به این نقطه میرسیم که پردیس ملت پارکینگ ندارد و چه بد که اینگونه است، چون سالنهای پردیس ملت از نظر صدا و تصویر یکی از بهترین سالنهای سینمایی در شهر تهران است.
از سوی دیگر باغ کتاب هیچگاه محبوب نمایندگان رسانهها نبوده و نیست، هرچند فضایی دلچسب و فرهنگی دارد، اما این دلیلی بر اینکه رسانهها از حضور در این پردیس سینمایی استقبال کنند، نیست.
خبرنگاران و منتقدان و فیلمسازانی که طی سالهای گذشته به جشنوارههای بینالمللی رفتهاند و از قضا تعدادشان هم کم نیست، معتقدند که در جشنواره کن و یا برلین، پذیرایی از جنس جشنوارههای داخلی وجود ندارد و برگزارکنندگان مانند متولیان داخلی خود را موظف به سرو وعدههای غذایی نمیانند، البته که نمیتوان کیفیت جشنوراههای برلین و کن در برگزاری و فیلمها را با جشنوارههای داخلی مقایسه کرد، اما باید اشاره داشت که خدمترسانی برگزارکننده به مهمانان و مخاطبان جشنواره وسیع نیست. فضای رسانهای در این جشنوارهها یک فضای حرفهای بوده و برای پوشش خبری امتیاز ویژهای از مدیران و مسئولان جشنوارهها دریافت نمیکنند. منظور از امتیاز ویژه همان وعدههای غذایی است که طی سالها در جشنوارههای داخلی باب شده است.
مدیران و دبیران جشنواره چه میکنند؟
به نظر میرسد برگزارکنندگان دولتی همه جشنوارههای داخلی از دهه ۸۰ به بعد، دچار مشکل خودکمبینی هستند. جلسات فراوان با نمایندگان رسانهها، تلاش برای جلب رضایت آنها و حساسیت نسبت به انتشار هر نوع خبر منفی (یا واقعی) دلایل این حساسیت نسبت به اطلاعرسانی درست در بین مدیران و مسئولان فرهنگی در این سالها بوده است.
در چنین فضای راکدی، خبرنگارانی که پرسش میکنند و یا نقد درستی به جشنوارهها دارند به عنوان عضوی ناراضی و معترض معرفی شده و تا حدی طرد شده و تحت فشار قرار میگیرند و اخبار و اطلاعاتی که از جشنوراهها منتشر میشود تا حد زیادی زرد، غیرتخصصی و شبیه و یکسان هستند.
با این شیوه اطلاعرسانی غلط، در سالهای آینده، پژوهشگران و علاقهمندان نمیتوانند تصویر واقعی از جشنوارههای ایرانی داشته باشند، در حالی که با مطالعه و بررسی جشنوارههای سینمایی و تئاتری ایران در سالهای گذشته و دهههای پیشین مشاهده میکنیم که اغلب این مصاحبهها چالشی، پرتنش و پیش برنده بوده است.
قطعا برگزاری جشنوارهها در ایران، نیازمند یک رویکرد تازه است. از رائد فریدزاده که امروز به عنوان رئیس سازمان سینمایی بر این مسند تکیه داده است و عقبه او حاکی از این است که سالها مهمان، حاضر و ناظر در فستیوالهای غربی بوده است، انتظار میرود که به جای گسترده کردن این رویدادها، به کیفیت برگزاری اهمیت بدهد.
هزینهها و اسراف
با توجه به افزایش هزینه برگزاری این جشنوارهها، درست برگزار کردن و صرفهجویی در آنها مهم است، مخاطبان این رویدادها هم باید انتظارشان را از جشنوارهها واقعی کنند. تجربه نشان داده با وجود انتقادهای دائمی و همیشگی و حتی تکراری برخی نمایندگان رسانهها، مدیران سازمان سینمایی و دبیران جشنوارهها تحت تاثیر این فضاسازیها قرار نگیرند. گاهی باید به تجربههای گذشته رجوع کرد، به صفهای طویل جشنوارهها در دهه ۷۰، به میهمانان بزرگی که در دهه ۸۰ به ایران آمدند تا تماشاگر آثار جشنوارههای ایرانی باشند.
رسانهها در دهههای گذشته به فکر تولید ثمربخش بودند و اگر به تحلیلهای آماری رجوع کنیم، کیفیت کار خبری در آن دوره و کیفیت فیلمها و حاضران در این رویدادها تکلیفمان را روشن میکند.
قطعا فضای حرفهای در برگزاری یک جشنواره تاثیرگذار است اما با گره زدن سرنوشت رویدادها به یک مکان و یا پردیس یا سالن، جشنوارهها به عنوان یک حرکت فرهنگی، بیاعتبار میشوند و سینماها که ذاتا فقط یک فضا هستند، اهمیت یافته و مدیران این پردیسها و سالنها و… در تصمیمگیریها دخالت کرده و طلب سهم از جشنواره میکنند. چنان که طی این سالها شاهد بودیم که جشنواره فیلم فجر برای برگزاری این جشنواره معتبر در برج میلاد تا چه حد متقبل هزینه و امتیاز دادن شده است.
در پایان باز هم باید از مدیران فرهنگی و سینمایی خصوصا وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی سوال کرد آن خانه یا کاخ جشنوارهای که قولش را داده بودید چه شد؟
انتهای پیام/
source