
فرهنگ توضیحی نشانه و معنا، فراسوی فارسی و کافه کورونا از تالیفات وی در کنار ترجمههایی چون انتخاب آقای هابسن و شایعات هستند اما آنچه وی را به موضوع مصاحبه پیش رو مرتبط میکند کتاب ارزشمند دیگری از وی با عنوان «گواهنمایی در شعر و نثر سعدی» است که به مناسبت ایام بزرگداشت سعدی در ایکنا با وی داشتهایم.
ایکنا- سعدی از شاعرانی است که اشعارش برای نسل امروز قابل درک و فهم است به ویژه در شرایط فعلی که سلیقهها به سمت مینیمالیسم و کوتاهخوانی رفته، اشعار حضرت سعدی برای نسل امروز بسیار مطلوب به نظر میرسد چرا که حکایات وی به شدت کوتاه و در عین خست در بیان کلمات پرمعنا و نغزند بهطوریکه سعدی را میتوان قله ادب این سرزمین دانست. حال سؤال اینجاست در شرایط فعلی که چشم دنیا به مانیتورها و گوشیهاست و مردم وقت خود را در فضای مجازی سپری میکنند و از کتابخوانی و ادبیات نسبت به نسلهای قبل خیلی دور شدهاند، چه کاری میتوان انجام داد تا آثار سعدی بهتر در معرض دید قرار گیرد؟
میخواهم در آغاز بحث از کودکی خودمان شروع کنم. در دوره دبستان درسی با عنوان گلهای گلستان وجود داشت. این درس به اندازهای، فهم راحت داشت که بچههای دبستانی هم آن را درک میکردند. اشعاری که از سعدی میخوانیم تنها به دوره دبستان خلاصه نمیشود بلکه تا دکترا هم شعرهای سعدی همراه ما است. پس به جرات سعدی بزرگ را باید ادیب و مردی برای تمام قرون است.
اگر ما فردوسی را قله حماسه و حافظ را، قله غزل میدانیم از سعدی نیز باید به عنوان قله ادبیات تعلیمی یاد کنیم. وی به ما میآموزد چگونه زندگی کنیم. این نکته را به خوبی در بوستان و گلستان میبینیم که خواننده مفاهیم دینی و قرآنی را مشاهده کرده و همان اندازه میتواند از اشعاری که میخواند سرگرم شود. حتی جوانان نسل زد هم به مطالب کوتاه علاقهمندند و قادرند از مطالب کوتاه سعدی بهره برند. درباره اهمیت داستانهای کوتاه همین اندازه بس که بدانید این شکل از حکایتنویسی کار هر فردی نیست اما حضرت سعدی به زیبایی از عهده آن برآمده است. برای همین در طول قرنهای گذشته شاعران بسیاری وجود داشتند که تلاش کردهاند از سعدی تقلید کنند اما هیچیک نتوانستند به قلهای که شیخ اجل رسیده، حتی نزدیک شوند.

ایکنا – با توجه به اینکه شما در زمینه زبانشناسی متخصص و صاحبنظر هستید میخواهم به بررسی محتوایی آثار خالق گلستان از منظر کارکردهای زبانی بپردازیم. ادبیات معمولا از کارکرد دوم زبان یعنی ادبی بهرهمند میشود؛ غیر از برخی متون تاریخی ذوقمندی چون تاریخ بیهقی که کارکرد خبری نیز در آن دیده میشود یا کتابی چون قابوسنامه که شیوه نصیحتگونه دارد و نصایح عنصرالمعالی به فرزندش است و در آن از کارکرد تنبیهی و ترغیبی استفاده شده است.
در آثار سعدی اما، احساس میشود وی در عین پند و موعظه غیرمستقیم به ما از زمانه خود نیز خبر میدهد و حتی خاطرات سفرهایی را به نقل از خود بیان میکند که برخی از آنها را هرگز نرفته و شنیدههایش از مسافران است. اما این خبررسانی به گونهای رخ میدهد که ما احساس میکنیم آن را دیدهایم. نظر شما درباره این تجمیع کارکردها به صورت مستتر و زبردستانه چیست؟
در زبانشناسی ادراکات فراوانی از سعدی دیده میشود و همین ویژگی باعث شده، سعدی را متر و معیار دستوری زبان فارسی کنیم. وقتی به دبیرستان میرفتیم در درس دستور زبان میگفتند فعل ربطی، هرجایی نمیتواند، بیاید. بهعنوانمثال وقتی میگوییم؛ «رضا، علی پسر خوبی است» یا «علی پسر خوبی است، رضا» یک منادا میآوریم. منظور اینکه اگر ما در جمله خود یک منادا داشته باشیم این منادا یا اول جمله میآید یا آخر جمله، بهشرطیکه فعل جمله ربطی باشد پس نمیتوانیم بگوییم «علی، پسر خوبی رضا است». نکته جالب اینجاست حضرت سعدی این معادله را به هم میزند: «شمشیر نیک از آهن بد چون کند کسی؟ ناکس به تربیت نشود، ای حکیم، کس».
سعدی چنان زبان فارسی را در سیطره قلم خود دارد که اگر بخواهیم امروز یک دستور سنتی بنویسیم عمدتاً مثالهایمان از «گلستان» و «بوستان» است. موقعیتی آموزشی که در اشعار سعدی وجود دارد را نمیتوان در اشعار دیگر بزرگان فارسی مشاهده کرد. در این میان حتی حکیم نظامی با آن همه شکوه و عظمتی که دارد معیار آموزش زبان فارسی نیست. این امر نشان میدهد سعدی برایمان تا چه اندازه اهمیت دارد.
در زبانشناسی، اعتقاد داریم تکواژهای زبانها از جمله زبان فارسی یا مانند «به»، «با»، «در» تکواژ دستوری هستند یا مثل «میز»، «صندلی»، «دیوار»، «در» و… تکواژ قاموسی هستند. برخی از تکواژهای دستوری و قاموسی خیلی شبیه هم هستند. «در» هم حرف اضافه است هم به معنای «باب». «بر» هم به معنای «آغوش» است هم به معنای «روی». حال ببیند سعدی چه کار کرده است. شیخ عجل میگوید؛ «فرق است میان آن که یارش در بر/ تا آن که دو چشم انتظارش بر در». این اشعار شاهکارهایی هستند که سعدی نمونههای آن را بسیار دارد. از ترکیبهای بسیار ویژهای که سعدی از واژگان ساخته است به راحتی میتوان یک فرهنگ لغت دوزبانه درست کرد.

در دانش روایتشناسی که یکی از انشعابات زبانشناسی است. هراندازه جلوتر میرویم متوجه میشویم سعدی تا چه حد زیبا قصه تعریف میکند. وی در قصههای اوج و فرودها و همچنین شخصیتپردازی را در حد کمال ارائه میدهد. حدود دو سال پیش با همکارم خانم دکتر مهرابی، کتابی با عنوان «گواهنمایی در شعر و نثر سعدی». را در انتشارات راتلج منتشر کردیم. در زمان نگارش این کتاب دریافتم سعدی در دنیای امروز هم قابل مطالعه است.
ایکنا – حکایات سعدی به شدت کوتاه و درعینحال پرمعنا و نغزند. خالق گلستان حتی یک کلمه اضافه در حکایاتش ندارد و وقتی بخواهیم آن را با زبان امروز بازنویسی کنیم یا به صورت فیلمنامه درآوریم حجمی دو یا چند برابر آفریده میشود که خود گواهی بر فشردگی محتوایی غنی در قالب کمترین واژگان است. امروزه کمتر به چنین متونی برمیخوریم. من بهشخصه در متون معاصر ندیدهام. آیا شما متونی نظیر با این خصوصیات از متأخرین دیدهاید؟
خیر. تا امروز من به نویسندهای برخورد نکردم که حتی به این ویژگی نزدیک شده باشد! دلیلش را اینگونه توضیح میدهم. مشکل امروز ما دانش فستفودی است. برای نمونه در امتحانات دانشگاهی سؤالات چهارگزینهای شکلگرفته است. این رویکرد به جای افزودن دانش، راهکار چگونه تست زدن را به ما آموزش میدهد. یکبار در پاریس سوار مترو بودم. در صفحهنمایش مترو، جملهای به این شرح «ثروت هیچ کس برایش نمیماند» به نمایش درمیآمد. این جمله را سعدی به شکلی بهتر بازگو کرده است:
جهان ای پسر ملک جاوید نیست
ز دنیا وفاداری امید نیست
نه بر باد رفتی سحرگاه و شام
سریر سلیمان علیهالسلام؟
به آخر ندیدی که بر باد رفت؟
خنک آن که با دانش و داد رفت
در این ابیات سعدی در دو جمله اول خبر میدهد و در جمله سوم تا پنجم طرح موضوع کرده و در جمله ششم هم نتیجه میگیرد. این نمونهای است از همان موردی که همه کارکردها را با خود دارد.
ایکنا – با اینکه ما پند و نصیحت در ابیاتی که خواندید وجود دارد اما در اشعار سعدی مخاطب احساس نمیکند در حال نصیحت شدن است. در حقیقت میتوان گفت کلام او بر دل نشسته و مخاطب با آن ارتباط برقرار میکند در حالی که بهعنوان مثال در «قابوسنامه» از منظر بالا با مخاطب حرف زده میشود. این داشته به واسطه چینش و انتخاب کلمات به وجود آمده یا اینکه خمیرمایه اشعار سعدی تا به این حد غنی است؟
به نظرم هر دو شرطی که بیان کردید برای سعدی صدق میکند. سعدی اگر لازم باشد برای دادن پند و اندرز، کارهایی را به آدمهایی نسبت میدهد که صحت آن مشخص نیست اما از آن به شکلی تأثیرگذار و جریانساز روایت میکند:
در اخبار شاهان پیشینه هست
که چون تکله بر تخت زنگی نشست
به دورانش از کس نیازرد کس
سبق برد اگر خود همین بود و بس
چنین گفت یک ره به صاحبدلی
که عمرم به سر رفت بی حاصلی
بخواهم به کنج عبادت نشست
که دریابم این پنج روزی که هست
سعدی در ادامه میگوید
چو بشنید دانای روشن نفس
بهتندی برآشفت کای تکله بس!
طریقت به جز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجاده و دلق نیست
تو بر تخت سلطانی خویش باش

سعدی فردی را از دل تاریخ بیرون میآورد بدون اینکه سندیت آن مشخص باشد اما این امر مهم نیست چون وقتی از زبان سعدی شنیده میشود سندیت پیدا میکند. وی به گونهای آنچه در تاریخ آمده را روایت میکند که شنونده آن را بپسندد. نمونه معاصر سعدی با اقتضائات امروز، علی حاتمی بود. وی به گونهای از تاریخ حرف میزد که مخاطب آن را میپسندید. بهشخصه فردی را سراغ ندارم که بعد از دیدن فیلم علی حاتمی از دیدن آن اثر لذت نبرده باشد. حاتمی شگردی را انتخاب کرد که سعدی پیشتر آن را تجربه کرده بود.
بحث را برای این به سینما کشاندم تا بگویم حضرت سعدی هنوز در زندهترین مدیومها ارتباطی مردم حضور دارد.
ایکنا – در تکمیل فرمایشهای شما باید گفت زبان سعدی برای همه قابل درک است حتی اگر فردی تحصیلات ادبی نداشته باشد یا معنای برخی کلمات را درک نکند اما معنی کلی را درک خواهد کرد. با این موضوع موافقید؟
من به شکل آسانتری جمله شما را با اشعاری از سعدی تکمیل میکنم.
نه هر آدمیزاده از دد به است
که دد ز آدمیزاده بد به است
به است از دد انسان صاحب خرد
نه انسان که در مردم افتد چو دد
سعدی همچنین از گویش کهن شیراز به ما اطلاعات میدهد زیرا وقتی من به عنوان یک دانشجویی زبانشناسی سراغ اشعار سعدی میروم در کنار دادههای ادبی به دادههای گویشی او نیز پی میبرم.

ایکنا – لطفا مختصری هم از محتوایی کتاب گواهنمایی در شعر و نثر سعدی و اینکه چه ماهیتی دارد برای خوانندگان ما بفرمایید.
«گواهنمایی در شعر و نثر سعدی» کتابی درباره تحلیل محتوا است. این کتاب به خواننده کمک میکند تا بفهمد نویسنده تا چه حد در صحبتهایی که انجام میدهد مطمئن است. گاهی اوقات ما در گفتوگوهایمان شاهد میآوریم و میگوییم؛ «من دیروز اینجا بودم، ایشان شاهد است». در حقیقت در اینگونه جملات ابزارهای را استفاده میکنیم تا بگوییم سخنمان صحت دارد. یا مثلا میگوییم خدا شاهد است و پروردگار را به شهادت میگیریم. مدل دیگر اینکه از جملات خارج از متن استفاده کنیم. مثلاً «من دیدم که این اتفاق افتاد».
جالب است بدانید سعدی در گلستان ادعاهایی را انجام میدهد که در ادامه برایش دردسر شده است. در ضمن سعدی با تغییر منبع خبر، تلاش میکند موضوع را برای مخاطب قابلباور کند. «یکی از بزرگان اهل تمیز / حکایت کند ز ابن عبدالعزیز.» مقالات بسیاری در کتاب که به زبان انگلیسی چاپ شده وجود دارد.
ایکنا – ضمن تشکر برای حضورتان در ایکنا سخنان پایانی خود را بیان کند.
در ابتدا از شما بابت دعوت ممنون هستم. اما به عنوان حرف پایانی، آرزو میکنم روزی فرا رسد که سعدی به کتابهای درسی ما بازگردد چرا که متأسفانه کتابهای درسی جدید از بزرگان ادب فارسی بسیار خالی شده است.
گفتوگو از عباس کریمی عباسی
انتهای پیام
source