به گزارش شهرآرانیوز، سریال «آینه سیاه» بیشک یکی از بهترین و محبوبترین مجموعههای آنتولوژی نتفلیکس است. فصل هفتم این مجموعه با نگرشی به دنیای تکنولوژی، به تازگی منتنشر شد؛ پیش از این، بهترین قسمتهای سریال Black Mirror در Imdb بیشتر مربوط به فصلهای ۱، ۲، ۳ و ۴ بود، اما اکنون با انتشار فصل هفتم که مجموعهای داستانها درباره ظهور تکنولوژیهای خاص در جامعه است، این رتبهبندی تغییر کرده است. در ادامه به معرفی ۱۰ قسمت برتر سریال «آینه سیاه» (Black Mirror) میپردازیم.
معرفی ۱۰ اپیزود برتر سریال Black Mirror؛ از بهترین تا بدترین
رتبه اول:
9.1
کریسمس سفید – White Christmas (فصل ۲ – اپیزود ۴)
کریسمس سفید (White Christmas)، اپیزود ویژه کریسمس مجموعه آنتولوژی علمیتخیلی بریتانیایی آینه سیاه است.
خلاصه داستان
داستان این اپیزود در آیندهای نامعلوم رخ میدهد. در ایام کریسمس، دو مرد به نامهای مت و جو در یک کلبه چوبی که در منطقهای دورافتاده قرار دارد، وقت میگذرانند. هوای بد و برفی بیرون باعث شده تا هردو داخل کلبه بمانند. مت و جو باهم شروع به صحبت میکنند و هرکدام داستان زندگی خود را میگویند. این اپیزود از سه داستان تشکیل شده که در انتها همه آنها به هم وصل میشوند.
بازخوردها
کریسمس سفید با واکنشهای بسیار خوب منتقدان همراه بود و در زمینه تیم بازیگری و به خصوص عملکرد جان هم و اسپال، فیلمنامه و پایان غافلگیرکننده مورد تحسین قرار گرفت.
دنیل کروپا درباره این قسمت در یادداشتی میگوید:
“اکثراً میشنوید که آینه سیاه را به عنوان یک طنز تلخ توصیف میکنند، اما این مشخص میکند که یک هدف مشخص وجود دارد و یک برنامه موفق در حال اجرا است. این یک بازتاب ترسناک از دنیای ما، در حال حاضر است، اما بدون هدف ارائه میشود؛ صرفاً سکوتی است که با خندههای ناراحتی به همراه است.”
رتبه دوم:
8.7
هنگ د دیجی – Hang the DJ (فصل ۴ – اپیزود ۴)
هنگ د دیجی (Hang the DJ)، چهارمین قسمت از فصل چهارم مجموعه آنتولوژی علمیتخیلی بریتانیایی آینه سیاه است.
خلاصه داستان
داستان این اپیزود در آیندهای نامشخص و جامعهٔ انسانی حبس شده در داخل یک سرزمین که اطرافش را دیوارهای بلند پوشانده رخ میدهد. انسانها به وسیله یک دستگاه و نرمافزار موجود در آن که «مربی» نامیده میشود، با یکدیگر آشنا شده و میتوانند مدتی را با هم زندگی کنند. مدت زمان این رابطه را نرمافزار بر اساس خصوصیات دو طرف تعیین میکند. در این میان، نرمافزار دو زن و مرد جوان به نام ایمی و فرانک را به هم معرفی میکند. علیرغم اشتراکات بسیاری که این دو باهم دارند، مربی فقط دوازده ساعت به آنها زمان میدهد و بعد از این زمان، ایمی و فرانک به ناچار از هم جدا میشوند. پس از آنکه هرکدام سر چندین قرار عاشقانه دیگر میروند، متوجه میشوند که عاشق هم هستند و تصمیم میگیرند تا علیه سیتم شورش کنند.
باز خورد
هنگ د دیجی با تحسین جهانی منتقدان همراه بود و در زمینه نویسندگی و تیم بازیگری ستایش شد. برخی از صاحبنظران اعلام کردند که نرمافزار موجود در این قسمت شباهت بسیاری به برنامههای دوستیابی همچون تیندر و سیری دارد. همچنین برخی منتقدان این اپیزود را از نظر ایده داستانی، ادامه اپیزود تحسین شده سنیونیپرو دانستند. آنابل جونز که در نوشتن این قسمت به چارلی بروکر کمک کردهاست در مصاحبهای اعلام کرد که ایده اصلی داستان بعد از خواندن مقالهای دربارهٔ شدت گرفتن دوستیهای اینترنتی و احساس عمومی تنهایی که مردم با آن درگیر هستند به ذهن چارلی بروکر رسیدهاست.
رتبه سوم:
8.6
موزه سیاه – Black Museum (فصل ۴ – اپیزود ۶)
موزه سیاه (به انگلیسی: Black Museum)، ششمین و آخرین قسمت از فصل چهارم مجموعه آنتولوژی علمیتخیلی بریتانیایی آینه سیاه است.
خلاصه داستان
داستان این اپیزود درباه دختر جوانی به نام رولو است که در میانه مسیر خود به موزهای مرموز میرسد که در آن وسایل مربوط به تکنولوژی نگهداری میشود. این اپیزود از سه داستان بلند تشکیل شده که صاحب موزه برای رولو تعریف میکند و در انتها به یکدیگر مرتبط میشوند.
بازخورد
این اپیزود با واکنش متوسطی از سوی منتقدان همراه بود. عملکرد لتیشیا رایت با تحسین همراه شد، اما منتقدان نسبت به پایانبندی این قسمت انتقاد کردند. بعضی از منتقدان دیگر نیز اعلام کردند که طرح داستانی این قسمت، شباهت فراوانی به اپیزود کریسمس سفید دارد.
رتبه چهارم:
8.5
سن جونیپرو – San Junipero (فصل ۳ – اپیزود ۴)
سنیونیپرو (San Junipero)، چهارمین قسمت از فصل سوم مجموعه آنتولوژی علمیتخیلی بریتانیایی آینه سیاه است.
خلاصه داستان
داستان این قسمت در یک شهر ساحلی به نام سنیونیپرو رخ میدهد. تمرکز داستان بر روی دو زن جوان به نامهای یورکی و کلی است که در یک بار همدیگر را ملاقات کرده و رابطهای عاشقانه را باهم شروع میکنند. سنیونیپرو در اصل یک شهر خیالی است که توسط واقعیت مجازی ایجاد شده و به افراد اجازه میدهد تا در هنگام پیری و حتی بعد از مرگ، به وسیله ذهن خود توانایی زندگی در این شهر را داشته باشند.
بازخورد
سنیونیپرو با تحسین جهانی و گسترده منتقدان همراه بود و در زمینه اجرای بازیگران و خصوصاً عملکرد مککنزی دیویس و گوگو امبتا-را، فیلمنامه، پیچش داستانی و سبک بصری مورد تحسین قرار گرفت. سنیونیپرو عموماً به عنوان یکی از بهترین اپیزودهای سریال آینه سیاه شناخته میشود. همچنین بعضی از منتقدان آن را جزو یکی از بهترین اپیزودهای سریالهای تلویزیونی در سال ۲۰۱۶ دانستند. سنیونیپرو در دو رشته بهترین فیلم تلویزیونی و بهترین فیلمنامه، برنده جایزه امی شد.
رتبه پنجم:
8.5
کل تاریخچه شما – The Entire History of You (فصل ۱ – اپیزود ۳)
همه تاریخچه تو ( The Entire History of You)، سومین و آخرین قسمت از فصل اول مجموعه آنتولوژی علمیتخیلی بریتانیایی آینه سیاه است.
خلاصه داستان
داستان همه خاطرات تو در آیندهای نزدیک رخ میدهد. جایی که به کمک تکنولوژی، افراد قادر هستند تا به وسیله لنزهایی مخصوص هرچه که را میبینند، ضبط کرده و به وسیله کنترل کوچکی آن را بر روی نمایشگر با دیگران به اشتراک بگذارند. استفاده از این تکنولوژی به نوعی تبدیل به قانون شدهاست. برای مثال؛ فرد به جای نشان دادن مدارک شناسایی، خاطرات چندین ساعت خود را برای پلیس بازپخش میکند تا پلیس ببیند جرمی مرتکب شدهاست یا خیر!
بازخورد
همه تاریخچه تو نقدهای مثبتی از سوی منتقدان دریافت کرد. در سال ۲۰۱۳، رابرت داونی جونیور اعلام کرد که قصد دارد با همکاری برادران وارنر و شرکت فیلمسازی خود، «تیم داونی»، یک فیلم سینمایی بر اساس این اپیزود بسازد.
رتبه ششم:
8.4
خفه شو و برقص – Shut Up and Dance (فصل ۳ – اپیزود ۳)
خفه شو و برقص (Shut Up and Dance) عنوان سومین قسمت از فصل سوم سریال بریتانیایی علمی–تخیلی آینه سیاه است.
خلاصه داستان
داستان این اپیزود دربارهٔ پسر جوانی به نام کنی است که هنگام کار با لب تاپش و چرخ زدن در سایتهای هرزه نگاری توسط هکرهایی ناشناس که از طریق دوربین وب کمش از او فیلم میگرفتند، تهدید میشود. هکرها تهدید میکنند که فیلم گرفته شده از کنی را به تمامی مخاطبان او ارسال میکنند؛ مگر اینکه او یک سری از کارها را انجام بدهد. در ادامه، کنی با مردی به نام هکتور همراه میشود که در وضعیت مشابه قرار دارد و همین هم وضعیت را پیچیدهتر از قبل میکند.
بازخورد
«خفهشو و برقص» با واکنشهای مثبتی مواجه شد. این قسمت سریال با حاشیه و واکنشهای فراوانی نیز همراه بود و به خصوص بعضی از منتقدان نسبت به پایان بسیار تاریک آن نظراتی منفی منتشر کردند. بسیاری این اپیزود از سریال را از نظر ویژگیهای داستانی، با قسمت «خرس سفید» از فصل دوم همین سریال مقایسه کردند.
رتبه هفتم:
8.4
نفرت میان ملت – Hated in the Nation (فصل ۳ – اپیزود ۶)
نفرت میان ملت (Hated in the Nation)، ششمین و آخرین قسمت از فصل سوم مجموعه آنتولوژی علمیتخیلی بریتانیایی آینه سیاه است.
خلاصه داستان
داستان این اپیزود در آیندهای نزدیک رخ میدهد. وقوع قتلهایی عجیب باعث میشود تا یک کارآگاه زن جوان به نام پارک و همکار جدیدش که بلو نام دارد، از سوی آژانس جرایم ملی مأمور به رسیدگی پرونده شوند. اطلاعاتی که بهدست میآورند آنها را به سوی یک شرکت الکترونیکی سوق میدهد که به تازگی توانسته با خلق زنبورهای الکترونیکی مجهز به هوش مصنوعی قدرتمند، انقلابی در زمینه فناوری ایجاد کند. با وقوع قتلهای بعدی و سرنخهای دیگر، کار به تروریسم مجازی میرسد و معلوم میشود پای یک نفرت جهانی برای انتقام گرفتن از اشخاص معروف در میان است.
بازخورد
نفرت میان ملت یا استقبال بسیار خوب منتقدان همراه بود و خصوصاً در زمینه فیلمنامه و پرداختن به نیمه تاریک راه اندازی هشتگ در شبکههای اجتماعی همچون توئیتر مورد تحسین قرار گرفت.
رتبه هشتم:
8.3
سقوط ناگهانی – Nosedive (فصل ۳ – اپیزود ۱)
سقوط ناگهانی یا نزول ناگهانی (Nosedive)، نخستین قسمت از فصل سوم مجموعه آنتولوژی علمیتخیلی بریتانیایی آینه سیاه است.
خلاصه داستان
داستان این اپیزود در آیندهای نسبتاً نزدیک رقم میخورد، جایی که مردم میتوانند با استفاده از موبایل خود از یک تا پنج ستاره به افراد مختلف، امتیاز بدهند. مجموع امتیاز هرکس بر وضعیت اجتماعی و اقتصادی او تأثیر دارد. برای مثال، فردی که میانگین امتیاز لازم را نداشته باشد، نمیتواند از امکاناتی همچون بستری در بیمارستانهای مجهز استفاده کند. تمرکز داستان بر روی زن جوانی بهنام لیسی است که میانگین نمره خوبی دارد و سعی دارد با رفتارهای معقول، این میانگین امتیاز را بالاتر نیز ببرد. در این بین، لیسی از طرف دوست دوران کودکی خود، نائومی به مراسم عروسی دعوت میشود. لیسی که از این اتفاق هیجانزدهاست که تصمیم به سفر میگیرد تا در مراسم عروسی دوستش شرکت کنند، اما به مرور اتفاقاتی برایش رخ میدهد که همه چیز را از کنترل خارج میکند.
بازخورد
سقوط ناگهانی با واکنشهای مثبتی از سوی منتقدان همراه شد و عمدتاً به عنوان یکی از بهترین اپیزودهای سریال آینه سیاه شناخته میشود. بازی برایس دالاس هاوارد، فضاسازی و موسیقی مکس ریشتر مورد تحسین و تمجید قرار گرفت. باوجود اینکه سریال از نظر ایده و داستان با استقبال همراه بود، اما بسیاری از کارشناسان، نرمافزار مورد استفاده در این قسمت را به نرمافزار پیپل تشبیه کردند.
رتبه نهم:
8.3
یواساس کالیستر – USS Callister (فصل ۴ – اپیزود ۱)
یواساس کالیستر (USS Callister)، نخستین قسمت از فصل چهارم مجموعه آنتولوژی علمیتخیلی بریتانیایی آینه سیاه است.
خلاصه داستان
این اپیزود، ماجراهای شخصی به اسم رابرت دیلی را دنبال میکند. یک برنامهنویس که در یک شرکت تولید بازیهای رایانهای مشغول به کار است. علیرغم استعداد خوب رابرت، او هیچوقت از سوی کسی گرفته نشده و حتی گاهی از طرف همکاران خود تحقیر نیز میشود. رابرت در خفا، بر اساس سریال محبوب خود یعنی سفر ستارهای یک بازی برخط چندنفره گسترده ساخته و بر اساس دیانای همکاران خود در شرکت، شخصیتهای بازی را خلق میکند. درون بازی، رابرت فرمانده سفینهای تحت عنوان یواساس کالیستر است و بقیه همکارانش همچون برده به او خدمت میکند. ماجرا از جایی آغاز میشود که رابرت تصمیم میگیرد تا همکار جدید خانم خود وارد بازی کند.
بازخورد
یواساس کالیستر با نظرات عمدتاً مثبت از سوی منتقدان و تماشاگران همراه بود و در زمینه تیم بازیگری، ارجاع به سریال سفر ستارهای و فیلمبرداری مورد تحسین قرار گرفت. این اپیزود همچنین برنده ۴ جایزه امی شد.
رتبه دهم:
8.2
مدحنامه – Eulogy (فصل ۷ – اپیزود ۵)
مدحنامه (Eulogy)، پنجمین قسمت از فصل هفت مجموعه آنتولوژی علمیتخیلی بریتانیایی آینه سیاه است.
خلاصه داستان
داستان این اپیزود درباره مردی به نام فیلیپ است که خبر مرگ یکی از عزیزانش را به او اطلاع میدهند و از او میخواهند با سفر به درون عکسهای قدیمی مشترکشان، خاطره ای زیبا از او به یاد آورد. در نهایت این سفرها باعث میشود فیلیپ با حقیقتی دردآور مواجه شود.
source