Wp Header Logo 2049.png
پایتخت ۷، آینه‌ای در برابر جامعه/همزیستی مسالمت‌آمیز تنابنده و مقدم 

سریال «پایتخت۷» به کارگردانی سیروس مقدم و محسن تنابنده، از جمله موفق‌ترین مجموعه‌های طنز-اجتماعی ایران است که توانسته با ترکیب طنز موقعیت و نقد‌های ظریف اجتماعی، جایگاه ویژه‌ای در میان مخاطبان پیدا کند.

خبرگزاری میزان

فصل هفتم این سریال، پس از وقفه‌ای چندساله، با تغییراتی در ساختار روایی و شخصیت‌ها بهار ۱۴۰۴ مهمان بی‌چون و چرای خانواده‌های ایرانی بود.

به نظر می‌رسد اقبال عمومی از این سریال همه شاخص‌های گذشته را در سیمای جمهوری اسلامی ایران از سر گذراند. 

اما این تنها به برند ۶ فصل گذشته پایتخت منحصر نمی‌شد بلکه پوست اندازی و تغییراتی گرچه نامحسوس، اما ملزوم، این موفقیت را سبب شد.

از جمله تغییرات کلیدی در فصل هفتم این سریال که پس از فوت خشایار الوند در فصل ششم با افتی چشمگیر مواجه شده بود، در ساختار سناریو و محتوای این اثر شکل گرفت و محسن تنابنده به عنوان کارگردان هنری و سرپرست گروه نویسندگان این مجموعه تلوزیونی توانست در فصل جدید این سریال را احیا کند. این سریال در بهار ۱۴۰۴ نه تنها در بین خانواده‌های ایرانی جای ویژه‌ای باز کرد، بلکه پس از سال‌ها شاهد آن بودیم که تولیدی از صداوسیما بار دیگر خیابان‌های شهر را خلوت کرد و مردم را از میان بمباران محتوای سخیف و مبتذل در شبکه‌های اجتماعی و ماهواره‌ای پای تلویزیون نشاند.

یکی دیگر از تغییرات عدیده که از موئلفه‌های موفقیت سریال پایتخت ۷ محسوب می‌شود در سبک روایت شکل گرفته است.

سریال «پایتخت ۷» از طنز‌های کلامی و موقعیت‌های اغراق‌شده، جای خود را به مضامین اجتماعی-سیاسیِ جدی‌تر و البته شوخی‌های عمیق‌تر داده‌اند. به طور مثال پرداختن به مسائل اقتصادی مانند گرانی و تحریم‌ها در قالب دیالوگ‌های گزنده و نیش‌دار.

شاید در زندگی روزمره سفر یکی از نزدیکان به سیاره مریخ، دور از ذهن و باورپذیر نباشد و یا حکایت الینگی بشر که در اصل فرآیندی سورئال و انتزاعی است به مانند تبدیل شدن یکی از نزدیکانمان به حیوانی، چون میمون (که بیان و روایتی، محاوره، کاربردی و روزمره از سبک اکسپرسیونیسم در ادبیات نمایشی است و قرابت ویژه‌ای با نمایشنامه گوریل پشمالو به قلم یوجین اونیل دارد)، اما شیوه روایت و پرداخت شخصیت‌های سریال به گونه‌ای چیره دستانه آنهم در فضایی که عنصر پیشران قصه تیپ است نه کاراکتر، به معنای رسیدن به نقطه طلایی در تیپ‌سازی!

نقطه طلایی در هنر «تیپ سازی» به مثابه اصطلاح سیمولیشن در بازی فوتبال است. درست وقتی که مهاجم در محوطه جریمه حریف به گونه‌ای خود را زمین می‌زند که داور فریب خورده و نقطه پنالتی را نشان دهد با وجود اینکه هیچ خطایی از مدافع سرنزده! این دقیقا فرآیندی است که بازیگر در ساختن تیپ باورپذیر انجام می‌دهد. یعنی تیپ‌های: نقی، ارسطو، فهیمه، بهتاش و حتی رحمت امینی هزارجریدی!

تغییر خوب و پیشرو در جایگزینی خواهران حسینی به جای سارا و نیکای فرقانی که طی ۶ فصل از این سریال هرگز نتوانستند حتی یک دیالوگ را درست بیان کنند و نویسنده به قدری هر روز کمرنگ‌تر به آنها پرداخت که کاملا از چرخه خارج شدند، اما به دلیل قصه‌ای که نقش کلیدی‌آن‌ها غیرقابل حذف بود، تیم کارگردانی تصمیم به جایگزینی گرفته است. گر چه این تغییر هر علت دیگر هم داشته باشد، اتفاقی مسمرثمر است.

در واقع ورود خواهران حسینی در نقش سارا و نیکا و همچنین شیوا مکی‌نیان با بازی در نقش شری(همسر ارسطو) و حتی امین‌علی حسنی که نقش بهروز، داینامیک جدیدی در روابط شخصیت‌ها سبب شد، اما همچنان فقدان دو بمب خنده، چون بهبود فریبا و بابا پنجعلی هیچ جایگزینی نخواهد داشت ولی این داینامیک، صورت جدیدی را خلق کرده که خلا این دو شخصیت کمتر احساس شود.

سریال «پایتخت» در فصل هفتم بیش از پیش به مسائل روز جامعه پرداخته است. مثلاً اپیزود مربوط به مشکل مسکن ورزشکاران غیر فوتبالی و کنتراست آن در دریافت حق الزحمه‌های نجومی فوتبالیست‌ها یا فساد اداری و بالا و پایین کردن ارباب رجوع و مستندسازی و عکس گرفتن تمام مدیران استانی با ورزشکار برای حبه قطعه زمینی که به کار فضولات چهارپایان نیز نمی‌آید و… همگی با طنزی تیز و گاه گزنده نمایش داده شده است.

سکانس‌های مربوط به استفاده از لانگ‌شات‌های طولانی در صحنه‌های جمعی (مثل مهمانی‌های شلوغ) که به فضاسازی خلق موقعیت کمک شایانی کرده، اثر را فراتر از استاندارد‌های تلویزیونی پیش می‌برد.

همچنین این سریال در استفاده خلاقانه از موسیقی متنِ محلی و فولکلور مازنی، کمافی‌السابقه متناسب با حال وهوای تلخ‌-شیرین سریال ارائه می‌شود.

سازندگان این سریال در فصل هفتم توانسته‌اند به درستی تعادل میان مثلث درام، کمدی و تراژدی ایجاد کنند. خلایی که در فصل چهارم سبب شد تا پایتخت با سقوطی چشمگیر مواجه شود.

از نقاط طلایی همه فصول سریال پایتخت، حفظ هسته اصلی داستان حول محور خانواده‌های طبقه متوسط شهری است و ما، ماحصل زحمات تیمی را شاهد هستیم که عمری با یکدیگر زیسته‌اند و اکنون دیگر یک خانواده‌اند و طنز خالص و عاری از هر نوع ابتذال، منطبق با فرهنگ ایرانی _ اسلامی، اثری پیش روی ما قرار داده که پیشتر در اتاق فکری کاردان و متخصص برای همه اقشار خانواده ایرانی مناسب‌سازی شده است.

سازندگان سریال «پایتخت ۷ » به معنا و مفهوم نقطه عطف در سناریو به شکل علمی و عملی دست یافته‌اند و درک درستی در عمق گنج نهفته در دل خاک داشتند، چرا که اگر کمی بیشتر زمین را کندوکاو میکردند گنج به ضرب تیشه نابود می‌شد و چنانچه کمتر به طبع گنج به دست نمی‌آمد و این بیش از همه در پایان‌بندی دراماتیک یا همان هندی اثر با حضور هیچکاکی سیروس مقدم، نمود کرد. بله پایان‌بندی دراماتیک یا هندی؛ درست همان چیزی که مخاطب ایرانی می‌خواهد.

سریال «پایتخت ۷ »از مرز طنز ساده عبور کرده و به سمت کمدی-درامی مملو از پیام‌های اجتماعی و ایجاد همذات پنداری در مخاطبان تغییر رویکرد داده تا آنجا که حتی در دعوا‌های خانوادگی و با عصیان و سرکشی بهتاش در برابر بزرگتر، گویی آینه‌ای نیک پرداخته در برابر جامعه گذاشته شده است.

نکته حائز اهمیت در این فصل جسارت بیشتر در پرداختن به مسائل جدی اجتماعی است و نیز به این لیست اضافه کنید کارگردانی در خدمت محتوا را که با پیشرفتی چشمگیر مواجه شده، همزیستی مسالمت‌آمیز سیروس مقدم و محسن تنابنده. 
انتهای پیام/

source