Wp Header Logo 2215.png

فرزندآوریدر عصری که فضای مجازی و رسانه‌های متنوع نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌دهی به نگرش‌ها و رفتارهای جوانان ایفا می‌کنند، خانواده به عنوان رکن اصلی تربیت و انتقال ارزش‌های اجتماعی و فرهنگی بیش از پیش اهمیت یافته است. اما در تولیدات نمایشی، تصویری که از خانواده ارائه می‌شود، گاه با واقعیت زندگی مردم فاصله دارد و به شکل کلیشه‌ای و شعاری درآمده است که تأثیرگذاری آن را کاهش می‌دهد. برای اینکه خانواده بتواند جایگاه واقعی خود را در ذهن جوانان و جامعه پیدا کند، لازم است رسانه‌ها و هنرمندان، زندگی واقعی خانواده‌ها را با تمام پیچیدگی‌ها و زیبایی‌های آن به تصویر بکشند.

صدیقه ببران، استاد دانشگاه و عضو هیت علمی دانشگاه آزاد اسلامی در گفت‌وگو با ایکنا به ضرورت نمایاندن خانواده‌های واقعی، با تمام مشکلات و توانمندی‌هایشان اشاره می‌کند و تأکید دارد که خانواده نباید صرفاً یک نماد یا شعار رسانه‌ای باشد، بلکه باید به عنوان یک پایگاه محکم و قابل اعتماد برای نسل جوان معرفی شود. وی همچنین تأکید دارد که شناخت و درک صحیح از دغدغه‌ها و هیجانات جوانان، همراه با ایجاد فضایی برای تعامل و مشورت در خانواده، می‌تواند راهگشای بسیاری از مسائل تربیتی و اجتماعی باشد.

همچنین، این گفت‌وگو به بررسی نقش رسانه ملی و صدا و سیما به عنوان یکی از مهم‌ترین نهادهای فرهنگی کشور در جهت فرهنگ‌سازی خانواده‌محور می‌پردازد و بر اهمیت هماهنگی سیاست‌ها و راهبردهای رسانه‌ای با ذائقه و نیازهای مخاطبان تأکید می‌کند. به باور صدیقه ببران، تنها در صورتی می‌توانیم جایگاه خانواده را در جامعه و میان جوانان تثبیت کنیم که واقعیت‌ها و چالش‌های زندگی خانوادگی به شکلی باورپذیر و جذاب در رسانه‌ها منعکس شود و از شعارزدگی فاصله بگیریم.

آماده / فرزندآوری را در رسانه‌ها با واقعیت زندگی نشان دهیم + صوت

ایکنا – خانواده در تولیدات نمایشی تا چه حد اهمیت دارد و چگونه می‌تواند ذائقه مخاطب را هدایت کند؟ 

خانواده وقتی می‌تواند در تولیدات نمایشی اثرگذار باشد که رسانه‌ها و فیلم‌سازان از تکنیک‌ها و روش‌هایی استفاده کنند که با ذائقه واقعی مردم تطابق داشته باشد. اگر صرفاً یک خانواده تصنعی و مصنوعی خلق شود که نقش نمایشی و تبلیغاتی داشته باشد، مثلاً دائماً مشغول تعریف و تمجید بی‌حاصل از خانواده باشد، در واقع هیچ تأثیری روی مخاطب نخواهد داشت. برای اینکه واقعاً اثرگذار باشیم، باید وارد حوزه‌های تغییر نگرش و اقناع ذهن مخاطب شویم. بهترین روش هم این است که خانواده به عنوان یک ساختار واقعی، با تمام ویژگی‌ها و پیچیدگی‌هایش، در فیلم‌ها و سریال‌ها به نمایش گذاشته شود. یعنی نشان داده شود که یک خانواده چه تعداد اعضایی دارد، کیفیت روابط‌شان چگونه است و اینکه این خانواده چقدر در زندگی اجتماعی تأثیرگذار است. وقتی چنین خانواده‌ای به مخاطب معرفی شود، قابلیت الگو شدن و تقلید پیدا کرده و ذائقه مخاطب را به سمت ارزش‌های مطلوب هدایت می‌کند.

ایکنا – پس معتقدید فقط نشان دادن وجود خانواده کافی نیست و کیفیت و نحوه نمایش خانواده مهمتر است؟

اینکه فقط بگوییم خانواده مهم است و باید در تولیدات دیده شود، کافی نیست. باید نشان داده شود که این خانواده چطور نقش‌آفرینی می‌کند، مثلاً چقدر در شکل دادن به سبک زندگی مردم اثرگذار است. همچنین باید بحث‌هایی مثل فرزندآوری، روابط بین اعضا، نقش‌ها و مسئولیت‌ها و تعاملات خانوادگی به شکلی واقعی و نزدیک به زندگی مردم به تصویر کشیده شود. اگر صرفاً بخشنامه‌ها و دستورالعمل‌های خشک و کلیشه‌ای برای نمایش خانواده اجرا شود، متأسفانه این کار تأثیر واقعی در جامعه ندارد. چون آن مدل‌ها معمولاً از زندگی واقعی دور هستند و مخاطب را جذب نمی‌کنند. برای تأثیرگذاری واقعی باید از تکنیک‌ها و ابزارهای متنوع رسانه‌ای، به ویژه تکنیک‌های نوین روانشناختی و جامعه‌شناختی استفاده شود.

ایکنا – با توجه به اهمیت پیچیدگی خانواده، چقدر حضور مشاوران روانشناسی و جامعه‌شناسی در روند تولیدات نمایشی ضروری است؟

بدون حضور مشاوران تخصصی نمی‌توان به شکل صحیح خانواده را به نمایش گذاشت. خانواده مطلوب صرفاً یک زن که در خانه آشپزی می‌کند یا مردی که فقط مخارج خانواده را تأمین می‌کند نیست. بلکه باید نشان داده شود که خانم خانه هم در حال مطالعه، کسب دانش و تأثیرگذاری در روابط خانوادگی است. مدیریت خانواده، احترام به همدیگر، تربیت فرزندان و نحوه تعامل با اجتماع همگی باید به شکل علمی و کارشناسی شده در سناریوها دیده شود. مثلاً نشان دادن اینکه چگونه بچه‌ها نسبت به پدر و مادر احترام می‌گذارند، چگونه در تصمیم‌گیری‌ها مشارکت دارند و مسئولیت‌پذیری آن‌ها تقویت می‌شود، این‌ها همه نکات ظریفی هستند که فقط با کمک مشاوران روانشناس و جامعه‌شناس می‌توان به آنها پرداخت.

ایکنا – نقش فرزندان خانواده‌ در تولیدات نمایشی باید چگونه باشد؟ 

این نکته بسیار مهم است. بچه‌ها باید در نمایش‌ها مسئولیت‌پذیر باشند و در امور خانواده مشارکت داده شوند. باید نشان داده شود که خانواده‌ها چگونه می‌توانند به بچه‌ها اعتماد کنند و آن‌ها را در تصمیم‌گیری‌ها دخالت دهند. همچنین نباید فقط نقاط ضعف خانواده را به تصویر کشید؛ بلکه باید جایگزین‌ها و راهکارهای مطلوب هم به مخاطب معرفی شود. یعنی اگر یک رفتار یا روندی در خانواده مشکل‌زاست، باید در کنار آن یک مدل بهتر، سازنده‌تر و قابل تقلید هم نشان داده شود. این رویکرد باعث می‌شود که مخاطب همزمان با آشنایی با مشکلات، به راه‌حل‌ها نیز دست پیدا کند.

ایکنا – چقدر سناریونویسان و عوامل تولید باید با تکنیک‌ها و ابزارهای نوین آشنا باشند تا این مدل خانواده‌ها را بتوانند به خوبی به تصویر بکشند؟

سناریونویسان باید نه تنها از تکنیک‌های ارتباط کلامی و غیرکلامی آگاه باشند، بلکه باید از ابزارهای نوین مثل هوش مصنوعی و فناوری‌های جدید در تولیدات بهره ببرند تا بتوانند به سبک روز و جذاب تولید کنند. همچنین باید با علوم روانشناسی، جامعه‌شناسی و ارتباطات آشنایی داشته باشند تا بتوانند شخصیت‌پردازی دقیق و واقعی خلق کنند. چون خانواده‌ها خیلی پیچیده‌اند و نمی‌شود فقط با یک کلیشه ساده آن‌ها را نمایش داد.

ایکنا – در نهایت، فرزندآوری به عنوان یکی از ابعاد مهم خانواده، چه جایگاهی در تولیدات نمایشی باید داشته باشد؟

فرزندآوری یکی از مهم‌ترین ارکان خانواده است که متأسفانه کمتر در تولیدات نمایشی به آن پرداخته می‌شود. این موضوع باید جدی گرفته شود و نقش آن در حفظ و تداوم خانواده به شکل صحیح و جذاب به نمایش گذاشته شود. فرزندآوری نه فقط به عنوان یک روند طبیعی، بلکه به عنوان یک ارزش اجتماعی و فرهنگی باید در سریال‌ها و فیلم‌ها برجسته شود تا تأثیر مثبت و ماندگاری روی مخاطب داشته باشد.

ایکنا – در برنامه‌های نمایشی تلویزیونی معمولاً خانواده‌ها به شکل خیلی محدود و خلاصه‌شده‌ نمایش داده می‌شوند؛ اغلب تمرکز بر یک یا دو نفر مثل پدر یا مادر یا یکی از فرزندان است. اما در این سال‌ها تغییراتی در نگرش نسبت به فرهنگ فرزندآوری و تحکیم خانواده به وجود آمده است. درباره جایگاه این موضوع در تولیدات نمایشی توضیح دهید و اینکه چقدر این بحث با سیاست‌های کلان کشور همخوانی دارد؟

ببینید، سیاست‌های کلان کشور ما به درستی روی موضوع جمعیت و فرزندآوری تمرکز کرده‌اند. من یادم می‌آید زمانی که کار روزنامه‌نگاری را شروع کردم، بحث تنظیم خانواده مطرح بود؛ یعنی خانواده‌ها تعداد فرزندان زیادی داشتند و تلاش می‌شد این موضوع به شکل مطلوبی مدیریت شود. اما اکنون موضوع مطلوبیت جمعیت بسیار مهم است و کشور به دنبال افزایش جمعیت جوان است.

این افزایش جمعیت زمانی اتفاق می‌افتد که خانواده‌ها ترغیب شوند فرزنددار شوند، یعنی جوانان تشویق به ازدواج و فرزندآوری شوند. از این‌رو تولیدات رسانه‌ای ما باید به این موضوع بپردازد که فرزند برکت زندگی است، طبق فرهنگ ما «پسر نعمت است و دختر رحمت». البته ممکن است گاهی اغراق‌هایی در نمایش این موضوع شود اما باید اصل بر این باشد که فرزند مایه برکت است و وجودش باعث شور و شعف و تعادل روانی خانواده می‌شود.

در واقع بچه‌ها باید به عنوان حلقه اتصال عاطفی بین زوج‌ها نشان داده شوند. حتی اگر بعد از مدتی مشکلاتی در زندگی زوج‌ها پیش بیاید، بچه‌ها هستند که آن پیوند را حفظ می‌کنند. متأسفانه در بسیاری از تولیدات، فقط برخی کارهای تکراری دیده می‌شود و به نقش و اهمیت تربیت فرزندان به صورت عمیق پرداخته نمی‌شود. درضمن فرزندآوری فقط کمیت نیست، بلکه کیفیت توجه به پرورش و تربیت بچه‌ها مهم است. باید والدین و فرزندان مسئولیت‌پذیر باشند و این مسائل در تولیدات نمایشی به شکل واقعی نشان داده شود.

ایکنا – اشاره کردید که در بعضی آثار، بخش‌هایی درباره زندگی خانوادگی دیده شده است. به نظر شما این نوع نمایش‌ها چقدر می‌تواند در تعدیل نگاه جامعه به فرزندآوری و زندگی خانوادگی مؤثر باشد؟

برنامه‌‌هایی مثل «جوکر» که زندگی خانوادگی را به صورت واقعی و نه صرفاً نمایشی به تصویر می‌کشند، می‌توانند نقش مؤثری داشته باشند. مثلاً در آنجا شاهد بودیم که زوجی بدون فرزند هستند و این مسئله نوعی امتیاز محسوب می‌شود. این نوع نمایش‌ها باعث می‌شود مخاطب به این فکر کند که فرزندآوری مسئولیت دارد ولی زندگی اجتماعی و کاری هم نباید کنار گذاشته شود.

یکی از مشکلات اساسی که خانواده‌ها با آن مواجه‌اند این است که فکر می‌کنند با داشتن فرزند، زندگی کاری و اجتماعی آنها به خطر می‌افتد، اما این تصویر باید تغییر کند. باید نشان داده شود که می‌توان هم زندگی اجتماعی فعال داشت و هم فرزندان خوب و متعادلی تربیت کرد.

برای تحقق این هدف، حتماً باید در تولیدات از مشاوران روانشناس، جامعه‌شناس و متخصصان ارتباطات بهره گرفته شود تا پیام‌ها به درستی منتقل شود و هم افراط و هم تفریط در نمایش مسائل خانواده کاهش یابد.

ایکنا – به نظر شما چه مؤلفه‌ها و ویژگی‌هایی باید در برنامه‌های نمایشی گنجانده شود تا ارزش‌های خانواده ایرانی به شکل واقعی و هماهنگ با فرهنگ ایرانی ـ‌ اسلامی در آن دیده شود؟

مؤلفه‌های اصلی در این زمینه چند مورد هستند؛ ابتدا باید سبک زندگی مطلوب به عنوان یک الگو نشان داده شود. این سبک زندگی شامل موفقیت‌های واقعی خانواده‌ها در پرورش فرزندان است، نه زندگی‌های ایده‌آل یا رویایی. مثلاً زندگی خانواده‌هایی که پرجمعیت هستند و همه فرزندان‌شان موفق‌اند، باید بیشتر به تصویر کشیده شود. به یاد داردم خانمی که تحصیلات بالایی در ایران و سوئیس داشت، همزمان چند فرزند داشت و همه آنها موفق بودند. این نمونه‌های واقعی و ملموس باید به عنوان الگوهای موفق در سریال‌ها و برنامه‌ها معرفی شوند. همچنین همکاری و حمایت خانواده‌های والدین از زوج‌های جوان برای تربیت فرزندان نقش کلیدی دارد و باید به آن پرداخته شود. این مسائل به زندگی واقعی خانواده‌ها بسیار نزدیک است و باید در تولیدات ما لحاظ شود.

ایکنا – پس می‌توان گفت که تولیدکنندگان محتوا باید با دقت و وسواس بیشتری به موضوع خانواده و فرزندآوری نگاه کنند و از مشاوران متخصص بهره گیرند تا پیام‌ها اثربخش باشد، درست است؟

دقیقاً همینطور است. این موضوع نیازمند بازنویسی و دقت در سناریوهاست، نه صرفاً ارائه یک تصویر کلی و سطحی از خانواده. خانواده‌ها در زندگی واقعی چالش‌ها و شیرینی‌های خاص خود را دارند و این باید به درستی منتقل شود. به نظرم وقتی این اتفاق بیفتد، تأثیرگذاری برنامه‌ها در جامعه و مخاطبان بسیار بیشتر خواهد شد.

ایکنا – در شرایط اقتصادی کنونی که فشارها و مشکلات مالی بر خانواده‌ها افزایش یافته است، بسیاری از زوج‌ها یا جوانان ترجیح می‌دهند بچه‌دار نشوند یا تعداد فرزندان‌شان را محدود کنند. این واقعیت اقتصادی چقدر در تصمیمات فرزندآوری تأثیرگذار است و چه جایگاهی باید در کنار آن به آموزش‌های فرهنگی و رسانه‌ای داده شود؟

مشکل اقتصادی واقعیت غیرقابل انکاری است و بسیاری از خانواده‌ها را دچار دغدغه و نگرانی کرده است. اما نکته بسیار مهم این است که این مشکلات اقتصادی نباید به بهانه‌ای برای کاهش فرزندآوری تبدیل شود و فرهنگ‌سازی در این حوزه نباید قربانی شرایط مالی شود. واقعیت این است که خانواده، فراتر از فقط تعداد فرزندان است؛ بچه‌ها نه تنها اعضای خانواده بلکه حلقه‌های ارتباطی گسترده‌تر با خاله، عمو، دایی و سایر اعضای خانواده بزرگ‌تر هستند که همه این‌ها باید به عنوان یک ارزش در جامعه حفظ و تقویت شود.

مشکل ما ریشه‌ای است؛ از نظام آموزشی گرفته تا پرورش والدین و رسانه‌ها همه باید به صورت هماهنگ و همزمان به این موضوع ورود کنند. این یک مسئله تک‌وجهی نیست که فقط یکی از این بخش‌ها بخواهد آن را حل کند. دولت هم باید با سیاست‌های مشوق مالی و حمایتی در کنار آموزش و فرهنگ‌سازی به این معضل رسیدگی کند.

برای مثال در بسیاری از کشورهای اروپایی که نرخ رشد جمعیت‌ نزدیک به صفر است، دولت‌ها با ارائه مشوق‌های مالی، کاری و اجتماعی تلاش می‌کنند خانواده‌ها را به داشتن فرزند ترغیب کنند. ما هم نیاز داریم سیاست‌های مشابه و البته هماهنگ با فرهنگ خودمان داشته باشیم. در حال حاضر اما به نظر می‌رسد این سیاست‌ها پراکنده و بدون یک راهبرد منسجم و هماهنگ در حوزه رسانه و سیاست‌گذاری دنبال می‌شود.

یکی از بزرگترین چالش‌ها در این مسیر، دور شدن رسانه ملی از ذائقه و زندگی واقعی مردم است. وقتی اعتماد مردم به رسانه ملی کاهش پیدا کند، پیام‌ها و تولیدات آن دیگر اثربخش نیستند. درصد مخاطبانی که به تلویزیون و برنامه‌های آن علاقه دارند روز به روز کمتر شده و بیشتر به سمت شبکه‌های خانگی و رسانه‌های دیگر می‌روند. بنابراین اولین و مهم‌ترین کار این است که اعتماد عمومی به رسانه ملی بازسازی شود؛ وقتی اعتماد باشد، پیام‌ها بهتر منتقل می‌شوند و اثرگذاری بیشتری خواهند داشت.

البته اقداماتی مثل تشکیل ستاد فرزندآوری در برخی نهادها انجام شده ولی این‌ موارد هنوز پراکنده و ناهماهنگ است. در نهایت برای موفقیت در این مسیر نیازمند وفاق و هماهنگی همه ارکان حاکمیتی و جامعه هستیم، همان چیزی که رئیس جمهور درباره آن صحبت کرده‌اند. در زمان جنگ، رسانه‌ها و حاکمیت به شکل فوق‌العاده‌ای هم‌صدا بودند و مردم با اعتماد کامل همراهی می‌کردند، آن روحیه و اعتماد باید امروز هم احیا شود.

ایکنا – درباره موضوع خانواده الگو که در برخی تولیدات نمایشی مطرح می‌شود، چالش این است که چگونه می‌توان این خانواده‌های الگو را به شکل واقعی و کاربردی نشان داد، بدون اینکه شکل شعارگونه و دور از زندگی روزمره مردم پیدا کنند؟ به نظر شما چه رویکردی می‌تواند این مسئله را حل کند؟

خانواده الگو زمانی معنا پیدا می‌کند که در کنار جامعه واقعی و با زندگی روزمره مردم تطابق داشته باشد. نمی‌توانیم یک خانواده الگو را به صورت ایده‌آل و غیرواقعی ارائه کنیم که هیچ ارتباطی با مردم نداشته باشد. واقعیت این است که جامعه شامل همه نوع آدم است؛ خانواده‌هایی که به هم نزدیکند، خانواده‌هایی که دچار مشکلات اجتماعی مثل اعتیاد، طلاق یا اختلافات جدی هستند و خانواده‌هایی که منسجم و موفق‌اند؛ این تنوع باید در تولیدات نمایشی دیده شود.

اگر فقط بخواهیم بخش‌های خوب جامعه را نشان دهیم یا صرفاً خانواده‌ای که هیچ مشکلی ندارد را الگو قرار دهیم، عملاً آن اثر از واقعیت جدا می‌شود و مخاطب نمی‌تواند با آن ارتباط بگیرد. بلکه باید بخش‌های منفی و چالش‌ها هم در قصه دیده شود و با ظرافت در کنار نمونه‌های مثبت قرار بگیرد تا مخاطب خودش بتواند مقایسه کند و به درک درستی برسد.

نکته مهم دیگر این است که باید پدر و مادر را به عنوان رکن اصلی خانواده معرفی کنیم. متأسفانه در جامعه امروز ما فرزندان خیلی وقت‌ها به جای مشورت گرفتن از پدر و مادر به دوستان‌شان رجوع می‌کنند و این مدل‌هایی که آن‌ها می‌بینند شاید همیشه درست و مطلوب نباشد. پس رسانه باید این نقش را پررنگ کند که خانواده، پدر و مادر، محل امن و منبع اصلی راهنمایی و تصمیم‌گیری باشند.

در نهایت باید از شعارزدگی پرهیز کنیم و به واقعیت‌ها بپردازیم، واقعیت‌های جامعه را بشناسیم، با تسامح و تساهل با آن‌ها مواجه شویم و راهکارهای مطلوب و جاذب ارائه کنیم. این باعث می‌شود که پیام‌ها پذیرفته شوند و مؤثر باشند.

ایکنا – تولیدات نمایشی چگونه می‌توانند اهمیت خانواده را برای جوانان به طور ملموس و قابل درک نشان دهند؟

یکی از نکات مهم این است که برنامه‌های نمایشی باید خانواده واقعی را نشان دهند؛ خانواده‌ای که هم ارزش‌ها و استانداردهای مطلوب را دارد و هم با چالش‌های واقعی روبه‌رو است. باید این پیام را به جامعه، به ویژه به جوانان، برسانیم که خانواده همواره می‌تواند کارگشا و کمک‌کننده باشد. این موضوع تجربه شده است و غیرواقعی نیست؛ ما بارها دیده‌ایم که وقتی جوانان از پدر و مادرشان پیروی کرده‌اند مسیر درست‌تری را طی کرده‌اند.

مثلاً سریال «تاسیان» که در شبکه خانگی پخش شده، نمونه‌ای از این رویکرد است. این سریال، خانواده‌ای را نشان می‌دهد که با مشکلاتی مثل تندروی و فاصله گرفتن فرزند از خانواده مواجه است. این داستان تصویر می‌کند که چگونه فرزند خانواده به دلایل مختلف از خانواده دور می‌شود و درگیر مشکلاتی می‌شود، و همزمان نقش خانواده و نیاز به ارتباط نزدیک و مشورت گرفتن را برجسته می‌کند. همچنین می‌توانیم به حکایت‌های قدیمی مثل «لقمان حکیم» اشاره کنیم که ادب و اخلاق را از خانواده آموختن، نشانگر اهمیت بنیاد خانواده در تربیت فرزندان است. با ترکیب نمایش واقعیت‌های مثبت و منفی و استفاده از قصه‌گویی جذاب، می‌توان پیام‌های تأثیرگذار و کاربردی در حوزه خانواده را منتقل کرد که مخاطب، به ویژه جوانان، آن را بپذیرند و در زندگی خود به کار ببرند.

ایکنا – برخی از تولیدات نمایشی نمونه‌هایی را نشان می‌دهند که در آن‌ها، دختر یا پسر نسبت به خانواده خود تعهد و ارج عمیقی قائل است؛ مثلاً دختری که می‌گوید «با همه ماجراها، یک موی پدرم را به هیچ‌کس نمی‌دهم.» به نظر شما این نوع نمایش ارزشمندی و رکنیت خانواده چقدر شدنی و قابل انتقال است؟

قطعاً شدنی است. این مسئله به نوآوری و خلاقیت هنری نیاز دارد و نباید به سمت دوباره‌کاری‌ها و شعارهای تکراری و بی‌ربط رفت که مخاطب حس مصنوعی بودن بگیرد و ارتباط برقرار نکند. این نوع نمایش‌ها که ارزشمندی خانواده و جایگاه پدر و مادر را برجسته می‌کند، بسیار مؤثر است و می‌تواند مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد و باورپذیر باشد.

ایکنا – آیا بهره‌گیری از دغدغه‌ها و مسائل جوانان در تولیدات نمایشی همیشه باعث جلب توجه به خانواده می‌شود یا گاهی ممکن است نتیجه معکوس دهد؟

دغدغه جوانان بسیار مهم است، اما اگر خانواده نتواند انسجام و جایگاه خود را حفظ کند، جوانان ممکن است از خانواده فاصله بگیرند و به سمت اعتیاد یا دوستان ناسالم بروند. وقتی جوان در خانواده جایگاه خود را قابل احترام نبیند، به دنبال ارتباطات و مدل‌هایی می‌رود که ممکن است آسیب‌زننده باشد. هرچند باید این را هم در نظر گرفت که جوان باید ماجراجویی و هیجان‌های طبیعی خودش را تجربه کند، نمی‌شود صرفاً به او گفت «بشین درس بخوان و به کنکور فکر کن»؛ این باعث می‌شود که جوان دنبال ارضای نیازهای هیجانی خود در فضاهای پرریسک برود.

ایکنا – پس معتقدید باید تعادلی برقرار شود بین لذت بردن سالم جوانان و حفظ جایگاه خانواده؟

جوانی کردن و لذت بردن باید به شکلی باشد که به میانسالی و سالمندی هم آسیب نزند و افراد بتوانند در همه مراحل زندگی‌شان کیفیت زندگی مطلوبی داشته باشند. اگر این تعادل نباشد، مشکلات روانی، افسردگی و هزینه‌های سنگینی برای جامعه به همراه خواهد داشت. پس باید همه‌چیز را به شکل یک پکیج دید و با دقت رفتار کرد، چون شرایط مثل راه رفتن روی لبه تیغ است.

ایکنا – نظرتان درباره راهکارهای فنی و مدیریتی مانند فیلترینگ اینترنت و اثرات آن چیست؟

فیلترینگ و محدود کردن دسترسی‌های جوانان معمولاً نتیجه معکوس می‌دهد. وقتی فیلتر می‌شود، جوان به دنبال راه‌های دور زدن آن می‌رود، مثل فیلترشکن‌ها، که اتفاقاً مسیرهای هدایت شده و تبلیغاتی دارند و این می‌تواند آسیب‌زا باشد. در این حوزه نیازمند درایت و سیاست‌گذاری دقیق و هماهنگ در حوزه رسانه و فرهنگ‌سازی هستیم تا جوانان را به سمت روش‌های مطلوب هدایت کنیم.

ایکنا – اگر بخواهید در پایان، جمع‌بندی و نتیجه‌گیری کلی درباره نقش رسانه ملی و شبکه‌های اجتماعی در تربیت خانواده و جوانان داشته باشید، چه می‌گویید؟

شبکه‌های اجتماعی به دلیل ابزار و روش‌های نوین خود اثر فوق‌العاده‌ای روی مخاطبان دارند، ولی رسانه ملی، یعنی رادیو و تلویزیون، همچنان نقش بسیار مهم و اثرگذاری در آموزش، فرهنگ‌سازی و شکل‌دهی به سبک زندگی مطلوب خانواده‌ها دارد.

گفت‌وگو از داوود کنشلو

انتهای پیام

source