Wp Header Logo 2671.png

ایکنا به انگیزه سالروز آزادسازی خرمشهر گزارش می‌دهد

سینمای مقاومت و دفاع مقدس، تنها شاخه‌ای از تولیدات هنری نیست؛ بلکه بازتاب روح جمعی ملتی است که هویت و استقلال خود را نه در شعار، که در صحنه‌های واقعی ایثار و ایستادگی جست‌وجو کرده است. این شاخه از سینما، در تقاطع تاریخ و باور، تلاشی است برای تصویر کردن لحظاتی که یک ملت از جان مایه گذاشت تا کیان خود را حفظ کند. هنر در این زمینه نه تنها ثبت واقعیت، که تفسیر و تبلور حقیقت است. در سال‌هایی که از پایان جنگ تحمیلی گذشته، مفهوم «مقاومت» به‌شدت گسترش یافته و از میدان نبرد به عرصه‌های اقتصاد، فرهنگ، اجتماع و حتی اخلاق وارد شده است. امروزه ایستادگی در برابر فشارهای روانی، تحریم‌های بین‌المللی، جنگ روایت‌ها و هجوم رسانه‌ای، چهره‌ای تازه از مقاومت را رقم زده است. سینما، به‌عنوان آینه‌ای از زمانه، موظف است این مقاومت‌های نوین را درک، روایت و بازآفرینی کند.

اهمیت سینمای مقاومت در جامعه امروز ایران، دوچندان است؛ چراکه ما با نسلی روبه‌رو هستیم که تجربه مستقیم جنگ را نداشته و تصویرش از آن سال‌ها، ساخته و پرداخته روایت‌های رسانه‌ای است. اگر این روایت‌ها، دقیق، صادقانه و پرمایه نباشند، جای خود را به تحریف‌ها و تصورات سطحی می‌دهند. بنابراین، سینمای مقاومت نقش حافظه‌ فرهنگی و تاریخی ملت را نیز ایفا می‌کند. در عین حال، نباید این سینما را به صرف بازنمایی نبردهای نظامی تقلیل داد. مقاومت در برابر بی‌عدالتی، فقر، تحقیر، دروغ، و بحران‌های اخلاقی نیز از مهم‌ترین مصادیق امروزی این گفتمان است. قهرمانان سینمای مقاومت می‌توانند نه فقط رزمندگان خط مقدم، که معلمان، پزشکان، کارگران، مادران، و نوجوانانی باشند که در میدان‌های بی‌صدا اما پرمخاطره، وفادار به ارزش‌های انسانی باقی می‌مانند.

در شرایط کنونی، که ایران درگیر جنگی پیچیده‌تر و نرم‌تر از همیشه است، سینمای مقاومت می‌تواند به سلاحی مؤثر در جبهه آگاهی و امید تبدیل شود. این سینما با خلق روایت‌هایی انسانی، الهام‌بخش و واقع‌گرایانه، قادر است به مردم یادآور شود که مقاومت، صرفاً یک واکنش فیزیکی نیست، بلکه انتخابی آگاهانه و شرافتمندانه برای حفظ کرامت انسانی است. آنچه در این گفت‌وگوها از زبان محمد عسگری و امیرعباس ربیعی در گفت‌وگو با ایکنا می‌خوانید، حاصل تأملاتی عمیق بر همین ساحت گسترده از مفهوم مقاومت است؛ از سنگرهای خرمشهر تا ذهن جوان امروز، از جبهه‌های نبرد تا جدال‌های درونی انسان. نگاهی دوباره به این گفتمان، نه فقط به‌عنوان گذشته‌ای پرافتخار، بلکه به‌عنوان آینده‌ای راه‌گشا.

در آغاز این گزارش گفت‌وگویی با محمد عسگری کارگردان فیلم سینمایی «آسمان غرب» و «اتاقک گلی» پیرامون موضوع مقاومت در سینما داریم که با آن همراه می‌شویم. وی می‌گوید: قبل از هر چیز باید بگویم که در این حوزه ما با سه مفهوم متفاوت اما مرتبط روبرو هستیم: سینمای جنگ، سینمای دفاع مقدس و سینمای مقاومت. هر کدام از این موارد تعابیر و ویژگی‌های خاص خودشان را دارند. سینمای جنگ، یک ژانر جهانی است که به هر نوع جنگی می‌تواند بپردازد؛ مثلاً جنگ بین آمریکا و ژاپن، یا عراق و کویت، یا عراق و آمریکا. این ژانر در جهان تعریف شده است و مخاطب کلی جهان را هدف می‌گیرد. اما وقتی وارد بحث سینمای ایران می‌شویم، دو مفهوم سینمای دفاع مقدس و سینمای مقاومت مطرح می‌شود که هرکدام ویژگی‌ها و مضامین خاص خودشان را دارند. سینمای دفاع مقدس به شکل مشخص به جنگ تحمیلی ایران می‌پردازد؛ یعنی زمانی که یک ملت تحت تجاوز قرار می‌گیرد و مقاومت می‌کند. این مقاومت اغلب بر پایه اصول اخلاقی، ایمان، و ایستادگی در برابر ظلم شکل گرفته است.

وی افزود: سینمای مقاومت یک مفهوم وسیع‌تر و کلی‌تر است که می‌تواند به هر نوع مقاومت انسانی یا اجتماعی اشاره داشته باشد؛ حتی موضوعاتی مثل مقاومت در برابر فقر، فساد، یا دروغ. قهرمان سینمای مقاومت کسی است که در برابر مشکلات، زور و فساد مقاومت می‌کند، بدون اینکه اصول اخلاقی خود را زیر پا بگذارد. مثلاً یک شخصیت که پایبند به صداقت است و هیچ‌گاه تن به کارهای نادرست نمی‌دهد. سینمای دفاع مقدس هم بر همین اصول استوار است ولی تمرکز آن روی مقاومت مردم در برابر دشمن است؛ مقاومت در برابر تجاوز، زورگویی و ظلمی که بر یک ملت وارد می‌شود. این مقاومت ممکن است به پیروزی ختم شود یا شهادت قهرمان را رقم بزند، ولی در هر صورت روند رشد و تعالی قهرمان در برابر سختی‌ها و فشارهاست که اهمیت دارد. پس خلاصه بگویم، سینمای جنگ ژانری جهانی است که به خود جنگ می‌پردازد، سینمای دفاع مقدس به جنگ تحمیلی ایران و مقاومت ملت ایران می‌پردازد و سینمای مقاومت گسترده‌تر است و می‌تواند هر نوع ایستادگی اخلاقی و انسانی در برابر مشکلات را نشان دهد.

عسگری با بیان اینکه در شرایط امروز که ایران با تحریم‌ها و فشارهای زیادی مواجه است، فکر می‌کنید سینمای مقاومت چه نقشی در فرهنگ عمومی و جامعه دارد، بیان کرد: شرایط امروز ایران مثل تحریم‌ها، مشکلات اقتصادی، تحریم دارو و محدودیت‌ها، باعث شده که مردم ایران در مقابل یک زورگوی مستبد و قدرت طلب قرار گیرند. این شرایط دقیقاً یک موقعیت مقاومت خلق کرده است؛ جایی که ملت ایران به صورت دسته جمعی و فردی در برابر ظلم و فشار ایستاده است. این مقاومت نه تنها قابل ستایش است بلکه به شدت برای جامعه و حتی جهان اهمیت دارد. چون وقتی یک کشور ۷۰ یا ۸۰ میلیونی در برابر چنین فشارهایی ایستادگی می‌کند، این موضوع به یک ضد قهرمان دراماتیک تبدیل می‌شود. ما در برابر زورگو و ظالم قرار گرفته‌ایم و مقاومت مردم در حوزه‌های مختلف یک الگوی جهانی است که می‌تواند الهام بخش دیگر ملت‌ها نیز باشد. از این جهت، سینمای مقاومت وظیفه دارد این ایستادگی‌ها را به تصویر بکشد و به مردم یادآوری کند که ایستادگی و پایبندی به اصول چقدر ارزشمند است. این نوع سینما هم باید قهرمانان واقعی و تلاش‌های روزمره مردم را نشان دهد و هم باعث دلگرمی و امیدواری شود.

سینمای مقاومت طیفی گسترده دارد

کارگردان فیلم سینمایی «آسمان غرب» با اشاره به اینکه در سینمای مقاومت و دفاع مقدس، فیلم‌های شاخص یا نمونه‌هایی که به نظر شما الگو باشند کدام‌ها هستند؟ گفت: سینمای مقاومت طیف گسترده‌ای دارد و نمی‌شود فقط چند فیلم را نام برد. مثلاً در سینمای دفاع مقدس فیلم‌هایی داریم که به شکل کاملاً مستقیم به جنگ تحمیلی می‌پردازند و جزییات و رویدادهای تاریخی آن دوران را روایت می‌کنند؛ اما در سینمای مقاومت که گسترده‌تر است، ممکن است قهرمان یک فیلم کسی باشد که در شرایط سخت اجتماعی یا اقتصادی مقاومت می‌کند و پایبندی به اخلاق و اصول دارد. برای مثال می‌توانم به فیلم «قهرمان» ساخته اصغر فرهادی اشاره کنم. این فیلم یک نمونه بارز سینمای مقاومت است، چون قهرمان فیلم در شرایط سخت مالی و اجتماعی مقاومت می‌کند و تلاش دارد نشان دهد که انسان درستکاری است که در برابر فساد و دروغ ایستاده است. البته این فیلم بیشتر جنبه روشنفکرانه دارد و به نوعی مقاومت اخلاقی را نشان می‌دهد. فیلم‌های ساخته شده توسط کارگردانانی مثل رضا میرکریمی یا مجید مجیدی هم می‌توانند نمونه‌هایی از سینمای معناگرا و اخلاق‌محور باشند که در زمره سینمای مقاومت قرار می‌گیرند. در این فیلم‌ها شخصیت‌ها در برابر سختی‌ها و فشارهای زندگی مقاومت می‌کنند و تلاش دارند انسانی باقی بمانند. در این میان فیلم «نگهبان شب» هم می‌تواند نمونه‌ای باشد؛ داستان یک آدم ساده و صاف که علی‌رغم فشارهای مالی و مشکلات، تن به کارهای نادرست نمی‌دهد و مقاومت می‌کند تا انسان باقی بماند. پس سینمای مقاومت می‌تواند بسیار متنوع باشد و از فیلم‌های جنگی و حماسی گرفته تا فیلم‌های اجتماعی و روانشناختی را شامل شود که در همه آنها موضوع اصلی، مقاومت و ایستادگی در برابر مشکلات است.

عسگری بزرگترین چالش در تصویر کردن احساسات و تجربیات انسانی مرتبط با مقاومت را چنین توصیف کرد: سخت‌ترین کار در سینمای مقاومت به نظرم این است که باید بتوانیم مقاومت و ایستادگی را بدون اغراق و سانسور به تصویر بکشیم، در حالی که مخاطب معمولاً دوست ندارد سختی و درد را ببیند. انسان‌ها به طور طبیعی میل دارند از مشکلات فرار کنند یا حداقل آن‌ها را کم اهمیت جلوه دهند. پس وقتی موضوع مقاومت در برابر سختی‌ها و فشارها مطرح می‌شود، باید کاری کرد که این سختی‌ها واقعی و ملموس باشند اما باعث دلسردی و ناامیدی نشوند. این کار نیازمند دقت، ظرافت و شناخت عمیق از روان انسان‌هاست. باید نشان داد که مقاومت نه فقط یک کار سخت و پرزحمت است، بلکه یک انتخاب انسانی، اخلاقی و زیباشناسانه است که ارزش زیستن را حفظ می‌کند. در عین حال، سینماگران باید به گونه‌ای روایت کنند که مخاطب بتواند با قهرمان همراه شود، درد او را حس کند، اما ناامید نشود. باید به او امید داد، نشان داد که مقاومت نتیجه دارد و این مسیر دشوار ارزش تلاش کردن دارد. برای رسیدن به این هدف، استفاده از شخصیت‌پردازی دقیق، داستان‌گویی قوی، و پرداختن به ابعاد انسانی و اخلاقی قهرمانان بسیار اهمیت دارد.

این کارگردان درباره چالش‌های پیش روی سینمای دفاع مقدس و مقاومت چنین توضیح داد: یکی از سخت‌ترین کارها این است که بخواهید تصویری ارائه کنید که نشان دهد یک فرد در تمام طول عمرش، حتی در سخت‌ترین شرایط، راستگو و صادق باقی می‌ماند. این مسئله از این جهت دشوار است که ما انسان‌ها معمولاً فقط شنیده‌ایم که راستگویی ارزشمند است، اما در عمل، تجربه‌اش بسیار کم است. حتی گاهی خود ما دروغ‌های پیش پا افتاده می‌گوییم و این باعث می‌شود تصور صداقت مطلق برای مخاطب سخت باور شود. پس وقتی قهرمانی را در فیلم نشان می‌دهیم که منش اصلی‌اش صداقت و راستگویی است، مخاطب به راحتی این موضوع را نمی‌فهمد یا برایش قابل درک نیست، چون خودش ممکن است در زندگی روزمره این را تجربه نکرده باشد.

سینمایی که بخواهد مقاومت را به عنوان یک موضوع انسانی و پیچیده نمایش دهد، نیاز به نگاه دقیق، پختگی فنی و هنری و همچنین زمان کافی برای پردازش دارد. بدون این‌ها، فیلم صرفاً تبدیل به یک اثر سطحی و حتی خسته‌کننده می‌شود که نمی‌تواند تأثیر ماندگار روی نسل آینده بگذارد

وی درباره چگونگی خلق قهرمان راستگو و تأثیرگذاری آن روی مخاطب بیان کرد: این یک مرز خیلی باریک و حساس است. کارگردان و فیلمنامه‌نویس باید بتوانند این قهرمان را به گونه‌ای شکل دهند که کاملاً باورپذیر باشد و تأثیرگذار جلوه کند. این کار بسیار ساده نیست، چون با استفاده صرف از فرم‌های سینمایی یا تکنیک‌های نمایشی نمی‌توان این احساس را ایجاد کرد. بلکه باید کل روند تولید فیلم، از نگارش فیلمنامه تا بازیگران، طراحی صحنه و حتی رفتار تیم تولید، به گونه‌ای باشد که صداقت و راستگویی به عنوان یک ارزش واقعی و ملموس منتقل شود. به علاوه، خود خالق اثر باید به این ارزش باور داشته باشد، وگرنه کارش دچار ضعف و ناتوانی می‌شود.

وی درباره چگونگی مقاومت در برابر دروغ و فساد اینکه چگونه باید در سینما برای نسل آینده تعریف شود؟ بهترین راه این است که در فیلمنامه‌ها و شخصیت‌پردازی‌ها، صفات اخلاقی نیک، مثل صداقت، ایثار، و مقاومت در برابر فساد، به‌عنوان تم اصلی و محور داستان قرار گیرد. این یعنی به جای اینکه داستان‌ها حول دروغ، دزدی، قتل یا رذایل اخلاقی بچرخد، باید این ارزش‌های مثبت در متن روایت شوند و به نسل‌های آینده منتقل شوند. البته این کار خیلی ساده نیست و نیازمند همت و ایمان واقعی خالقان اثر است که به این ارزش‌ها باور داشته باشند و بخواهند آنها را با زبان سینما به خوبی بیان کنند. اگر این اتفاق نیفتد، ممکن است فیلم گرفتار شعارزدگی یا نمایش فیک شود و تأثیر مطلوب را نگذارد.

عسگری برای خلق چنین آثاری که مقاومت و ارزش‌های اخلاقی را به تصویر ‌کشد، پیشنهاد داد؟ اول از همه، خود خالق اثر باید به موضوعی که می‌خواهد مطرح کند عمیقاً باور داشته باشد. دوم اینکه داستان باید در بستر رئال روایت شود تا بتواند ارتباط واقعی و باورپذیر با مخاطب برقرار کند. سوم، باید از شعارزدگی و کلیشه‌های فیک اجتناب شود، یعنی پیام‌ها به صورت طبیعی و در دل داستان جاری باشند، نه اینکه به شکل یک مانیفست تحمیلی جلوه کنند. و نهایتاً، در تمام مراحل تولید فیلم از نگارش تا اجرا باید یک «رفتار جمعی» و یک هم‌راستایی در بین عوامل تولید وجود داشته باشد که ارزش‌های اخلاقی را زنده نگه دارد و بتواند واقعاً به مخاطب منتقل کند. اینها شرایط لازم است تا فیلم بتواند مفهوم مقاومت واقعی را به زبان سینما برای نسل آینده تعریف کند.

واقعی بودن شخصیت‌ها در فیلمنامه‌های مقاومت

کارگردان «آسمان غرب» در پاسخ به سوالی دیگر مبنی بر اینکه چگونه می‌توان مضامین فیلم‌نامه‌ها را به سمتی هدایت کرد که مفاهیمی مثل مقاومت و انتخاب اخلاقی درست را به صورت باورپذیر و تأثیرگذار در سینما نشان دهد؟ گفت: برای اینکه بتوانیم چنین مضامینی را به درستی و اثرگذار در فیلم‌نامه‌ها ترویج کنیم، ابتدا باید شخصیت‌هایی خلق کنیم که در موقعیت‌های واقعی و ملموس زندگی قرار گرفته‌اند. مثلاً فردی که با یک دوراهی اخلاقی روبروست؛ اینکه آیا به خاطر مشکلات زندگی دزدی کند یا مقاومت کند و راه درست را انتخاب کند. این سوالات اخلاقی و پیچیده باید محور اصلی درام قرار گیرند و شخصیت به شکلی پرورش یابد که مخاطب بتواند با او هم‌ذات‌پنداری کند و در دل خود مسئله مقاومت را لمس کند. البته این نوع سینما، سینمای دشواری است؛ چون همیشه این خطر هست که کار به سمت شعارزدگی برود و از واقعیت فاصله بگیرد یا حتی باعث شود فیلم غیرقابل باور شود. این مشکل البته در سینمای ما وجود داشته؛ به ویژه دهه ۷۰ و ۸۰، چون فیلم‌سازها به پختگی تکنیکی و محتوایی رسیدند و توانستند این نوع مضامین را بهتر منتقل کنند، اما هنوز هم باید مراقب باشیم که سینمای ما گرفتار شعار یا سطحی‌نگری نشود. علاوه بر این، این مسئله نیازمند حمایت‌های جدی از سوی مسئولان است تا فیلم‌سازان بتوانند چنین فیلم‌هایی را تولید کنند. در واقع، باید سینمایی بسازیم که صفات اخلاقی نیک را به‌عنوان تم اصلی در فیلم‌ها جای دهد و با کنار گذاشتن رذایل و آسیب‌های انسانی، به روایت مقاومت و انتخاب‌های درست بپردازد.

در حال تکمیل / سینمای مقاومت، بازتاب روح جمعی ملت ایران است

این فیلمساز ادامه داد: یکی از چالش‌های اصلی فیلمسازی در حوزه مقاومت و دفاع مقدس، محدودیت‌های مالی و سرمایه‌گذاری در سینماست. فیلم‌سازی که بخواهد فیلمی جدی، انسانی و با تمرکز بر جزئیات عمیق خلق کند، نیاز به زمان و هزینه کافی دارد. اما در بسیاری موارد، سرمایه‌گذاران نگاهشان بیشتر تجاری است و می‌خواهند فیلم در کمترین زمان ممکن ساخته شود تا سریع‌تر به سود برسد. این باعث می‌شود که فیلمساز تحت فشار باشد و نتواند زمان کافی برای تمرین، پژوهش و پرداخت درست به لحظات حساس فیلم اختصاص دهد. شما وقتی فیلمی را در ۳۰ روز بسازی، قطعا با فیلمی که ۳ ماه ساخته شده از نظر کیفیت، عمق اجرا، بازی بازیگران و قاب‌بندی متفاوت خواهد بود. تمرین مداوم بازیگران و توجه به لحظات ظریف فیلم‌نامه و اجرا نیازمند زمان است، ولی در شرایط اقتصادی فعلی و مدل سرمایه‌گذاری که غالبا وجود دارد، این امکان کمرنگ شده است. این خود بزرگ‌ترین چالش و مانع برای خلق سینمایی است که بخواهد واقعیت مقاومت را به درستی به تصویر بکشد.

عسگری تاکید کرد: وقتی که فیلم‌ساز فرصت ندارد در جزئیات کار کند، عمق شخصیتی و باورپذیری کاراکتر آسیب می‌بیند و مخاطب نمی‌تواند آن شخصیت را کاملا درک کند یا با او ارتباط برقرار کند. اگر فیلم روی یک روایت ساده و شسته‌رفته کار نکند، پیام اصلی که مقاومت است به شدت تضعیف می‌شود و مخاطب ممکن است آن را سطحی یا شعارگونه برداشت کند. در واقع، سینمایی که بخواهد مقاومت را به عنوان یک موضوع انسانی و پیچیده نمایش دهد، نیاز به نگاه دقیق، پختگی فنی و هنری و همچنین زمان کافی برای پردازش دارد. بدون این‌ها، فیلم صرفاً تبدیل به یک اثر سطحی و حتی خسته‌کننده می‌شود که نمی‌تواند تأثیر ماندگار روی نسل آینده بگذارد.

این سینماگر برای رهایی از چالش‌ها پیشنهاد کرد: اول از همه، باید ساختار سرمایه‌گذاری و حمایت مالی از سینما تغییر کند تا فیلم‌سازان بتوانند بدون فشار زمانی و اقتصادی پروژه‌های خود را به درستی اجرا کنند. حمایت‌های مادی و معنوی از فیلم‌هایی که مضامین اخلاقی و مقاومت را دنبال می‌کنند باید جدی‌تر و هدفمندتر باشد. علاوه بر آن، خود فیلم‌ساز باید به موضوع و پیام فیلم باور کامل داشته باشد. اگر فیلم‌ساز خودش به ارزش و اهمیت پیام اعتقاد نداشته باشد، کار تولیدی او ناخودآگاه سطحی خواهد شد. بنابراین ایجاد یک فضای فرهنگی و حرفه‌ای که فیلم‌سازان با دغدغه اخلاقی و فرهنگی تولید کنند، بسیار مهم است. در نهایت، نیاز به یک نگاه کل‌نگر است؛ از نگارش فیلمنامه گرفته تا انتخاب بازیگران، طراحی صحنه، تدوین و موسیقی همه باید در خدمت این موضوع و پیام باشند و هیچ بخشی به صورت جدا و بدون هماهنگی پیش نرود. این کار تنها در بستر یک همدلی جمعی و حرفه‌ای امکان‌پذیر است.

وی پیرامون آینده پیش‌روی سینما کشورمان گفت: اخیراً احساس می‌کنم سینمای ما یک دور برگردان یا کامبک جدی را تجربه می‌کند. در این هفت، هشت سال اخیر، کمدی‌ها بسیار پررنگ شده‌اند و مردم را می‌خندانند که کار بسیار ارزشمندی است. اما این سوال مطرح می‌شود که این خنداندن مردم به چه قیمتی انجام می‌شود و چه هدفی دارد؟ جامعه ما مشکلات زیادی دارد؛ از فشارهای اقتصادی گرفته تا مسائل سیاسی و اجتماعی. آیا واقعاً باید با کمدی صرفاً مردم را سرگرم کنیم و از مسائل واقعی و دردهایشان فاصله بگیریم؟ کمدی ارزشمند است و حق مردم است که لحظاتی شاد داشته باشند، اما سینما هدفی فراتر از سرگرمی دارد. سینمای اجتماعی که مخاطب را به فکر وادارد، به او تلنگری بزند و تاثیر واقعی روی رفتار و نگاهش بگذارد، هدف اصلی سینماست. مثلاً فیلمی که بعد از دیدنش فرد حداقل یک ماه درگیر مساله‌ای مثل صداقت شود، خیلی ارزشمندتر از فیلمی است که فقط چند بار دیده شود و باعث خنده و سرگرمی موقتی شود بدون هیچ پیام عمیقی.

فیلم‌ساز باید به موضوع و پیام فیلم باور کامل داشته باشد. اگر فیلم‌ساز خودش به ارزش و اهمیت پیام اعتقاد نداشته باشد، کار تولیدی او ناخودآگاه سطحی خواهد شد

وی متذکر شد: من احترام زیادی برای سینماگران حوزه کمدی قائل هستم، چون کار سختی انجام می‌دهند و باعث شادی مردم می‌شوند، اما به طور کلی سینمای کمدی نمی‌تواند بار مشکلات جامعه را از دوش مردم بردارد یا کلیدی برای حل معضلات اجتماعی باشد. کمدی بیشتر نقش سرگرمی دارد، نه تغییر عمیق و اصلاح. سینمای اجتماعی، آن سینمایی که مسائل جدی و تبعات واقعی زندگی را نشان می‌دهد و به دنبال تغییر است، از جایگاه و اهمیت ویژه‌ای برخوردار است که در حال حاضر کمتر به آن توجه می‌شود.

مدیران به سینمای مقاومت اعتماد کنند

عسگری درباره راهکارها برای توسعه و تقویت سینمای مقاومت و اجتماعی گفت: مدیران و مسئولان سینمایی باید به سینمای اجتماعی و مقاومت اعتماد کنند و به آن بها دهند. مثلاً باید بخش‌هایی از بودجه و یارانه‌های حمایتی به این نوع سینما اختصاص پیدا کند، تا سرمایه‌گذاران تشویق شوند که در این حوزه سرمایه‌گذاری کنند. همچنین نباید همه تمرکز روی فیلم‌های کمدی باشد. اگر سالی ۲۰ فیلم کمدی ساخته می‌شود، کنار آن باید حداقل ۱۰ فیلم اجتماعی و مقاومتی تولید شود. یک بخش مهم دیگر، حمایت از فیلمسازان مستقل است که دغدغه اجتماعی دارند. اینها باید بتوانند بدون نگرانی از فروش میلیاردی، آثار خود را با کیفیت بالا و زمان کافی بسازند. به این ترتیب، سینمای ما می‌تواند در کنار سرگرمی، تاثیر واقعی و ماندگار اجتماعی و فرهنگی هم داشته باشد.

وی افزود: مشکلات سینمای مقاومت و اجتماعی لایه‌لایه است و همه در دل این سیستم وجود دارد. این را از نزدیک دیده‌ام و می‌دانم که حتی بهترین فیلمسازان هم با محدودیت‌هایی مواجهند که به سختی می‌توانند بر آن غلبه کنند. از مشکلات مالی گرفته تا نبود زمان کافی برای تولید، عدم حمایت جدی از سوی مسئولان، و فشارهای بازار سینما که بیشتر دنبال سود سریع است. همه این موارد دست به دست هم داده‌اند که سینمایی که باید صدای مردم و آرمان‌های اجتماعی باشد، کمی رنگ و بوی کمرنگ بگیرد. اما با وجود این، اگر اراده و حمایت واقعی باشد، این مسیر قابل طی کردن است و می‌توانیم شاهد رشد و تحول در این حوزه باشیم.

وی در پاسخ به این سوال که چرا در سینمای مقاومت و دفاع مقدس، تولید فیلم‌های باکیفیت در برخی موارد با مشکلات جدی مواجه می‌شود، بیان کرد: این قضیه مثل این است که یک آشپز درجه یک را در اختیار داشته باشید و از او بخواهید یک غذای خیلی خوب مثل قیمه درست کند، ولی اجازه ندهید که آن غذا زمان کافی برای جا افتادن داشته باشد. تولید یک اثر سینمایی هم دقیقاً همینطور است؛ مستلزم زمان است و زمان اهمیت زیادی دارد. در سینمای دفاع مقدس هم، اگر فیلمی ساخته شود ولی فرصت کافی برای پرداختن به جزئیات و کیفیت نداشته باشد، قطعاً به نتیجه دلخواه نمی‌رسد.

عسگری ادامه داد: متأسفانه در سینمای ما نوعی «بچه‌خواری» وجود دارد، دقیقاً مثل برخی حیوانات که بچه‌های خودشان را می‌خورند! یعنی، ما تولیدکنندگان و سیستم سینمایی خودمان به جای حمایت از تولیدات کیفی، بیشتر دنبال کمیت هستند. مثلاً اگر تعداد فیلم‌های ساخته شده زیاد باشد، فکر می‌کنند که موفق شدند، اما اصلاً به کیفیت توجه نمی‌شود. حتی اگر نیمی از این فیلم‌ها کیفیت مناسبی نداشته باشند، کسی اهمیتی نمی‌دهد. این مسئله باعث شده خروجی نهایی سینما زیاد اما ضعیف باشد و بسیاری از سرمایه‌ها و انرژی‌ها هدر رود.

نباید همه تمرکز روی فیلم‌های کمدی باشد. اگر سالی ۲۰ فیلم کمدی ساخته می‌شود، کنار آن باید حداقل ۱۰ فیلم اجتماعی و مقاومتی تولید شود. یک بخش مهم دیگر، حمایت از فیلمسازان مستقل است که دغدغه اجتماعی دارند. اینها باید بتوانند بدون نگرانی از فروش میلیاردی، آثار خود را با کیفیت بالا و زمان کافی بسازند

کارگردان «آسمان غرب» در پایان سخنان خود پیرامون نقش سرمایه‌گذاران و فشارهای اقتصادی و تأثیر آن بر کیفیت آثار سینمایی چنین توضیح داد: سرمایه‌گذاران معمولاً دنبال بازده اقتصادی سریع هستند و دوست دارند فیلم‌ها زود ساخته و به اتمام برسند، اما این نگاه با روح و ماهیت سینما کاملاً ناهمخوان است. فیلمسازان جوان که می‌خواهند در حوزه سینما فعالیت کنند، معمولاً با فشارهای زیادی مواجه می‌شوند. این فشارها باعث می‌شود کارگردانان مجبور شوند فیلم را سریع تمام کنند و این موضوع منجر به تولید آثاری می‌شود که نه مخاطب می‌پسندد، نه منتقد و حتی خود سازنده هم از آن رضایت ندارد. حاصل این فشارها فیلم‌هایی است که هیچ عمقی ندارند و صرفاً برای پرکردن فضا ساخته می‌شوند.

بخش بعدی گزارش ایکنا به سخنان امیرعباس ربیعی کارگردان فیلم‌های «لباس شخصی»، «ضد» و «احمد» اختصاص داشت. آثاری که در حوزه سینمای دفاع مقدس و مقاومت محسوب می‌شوند.

ربیعی در آغاز سخن پیرامون دو واژه مقاومت و دفاع مقدس گفت: واقعیت این است که مقاومت و دفاع مقدس دو مفهوم بسیار نزدیک و در هم تنیده هستند. در ذات، مقاومت و دفاع مقدس به نوعی با هم مترادف‌اند. وقتی از مقاومت صحبت می‌کنیم، معمولاً این مفهوم در زمینه مواجهه با تهاجم و تجاوز مطرح شده است؛ یعنی شرایطی که یک مستکبر و ظالم به یک طرف مظلوم حمله می‌کند و آن طرف به منظور حفظ عزت و کرامت ملی خود، دفاع می‌کند. بنابراین، دفاع مقدس نوعی مقاومت است و هر مقاومتی وجهی دفاعی دارد. می‌توان گفت در سینمای دفاع مقدس، مقاومت به عنوان محور اصلی حضور دارد و هر اثری که موضوع دفاع مقدس را روایت می‌کند، اساساً به نمایش مقاومت پرداخته است. در نتیجه، این دو مفهوم نه تنها همسو هستند بلکه بخش‌هایی از ذات همدیگر را تشکیل می‌دهند.

وی افزود: البته مقاومت ابعاد بسیار فراتری از میدان جنگ دارد. این یک مسئله ذهنی، فکری، اعتقادی و باوری است که باید عمیقاً درک شود. اگر مقاومت را صرفاً در ظاهر و رویدادهای بیرونی ببینیم، دچار برداشت سطحی خواهیم شد. به عنوان مثال، در میدان جنگ ممکن است نیروهای ما شکست بخورند، اما این به معنای شکست مقاومت نیست. چرا؟ چون مقاومت به معنای ایستادگی بر سر ارزش‌ها و حفظ عزت است. حتی اگر در میدانی خاص شکست بخوریم، مقاومت ما در آن لحظه یعنی اینکه تسلیم زورگویان نشدیم و زندگی ذلت‌بار را نپذیرفتیم. بنابراین، مقاومت در حوزه ذهن و گفتمان هم رخ می‌دهد و همواره پیروز است؛ چون پیروزی واقعی حفظ کرامت انسانی است. این مفهوم عمیق مقاومت باعث می‌شود ما بتوانیم شکست‌های ظاهری را به پیروزی‌های بزرگتر تبدیل کنیم.

کارگردان فیلم «احمد» با بیان اینکه مقاومت بیش از یک عملکرد بیرونی، یک باور عمیق و ارزش محوری است، تصریح کرد: مقاومت یک مکتب فکری و اخلاقی است که بیش از همه به پایداری در برابر ظلم و ستم مربوط می‌شود. این پایداری می‌تواند در هر عرصه‌ای اتفاق بیفتد؛ چه عرصه نظامی، فرهنگی، سیاسی یا اجتماعی. روح مقاومت، حفظ ارزش‌ها و کرامت انسانی است که در تاریخ معاصر ما و حتی در نقاط مختلف جهان نمود یافته است. به همین دلیل است که تفکر مقاومت نه تنها در ایران بلکه در کشورهای دیگر هم به عنوان یک مکتب الهام‌بخش شناخته شده و الگوبرداری می‌شود. در این میان شناخت تاریخ بسیار کلیدی است. اگر کسی بدون مطالعه تاریخ وارد مسائل معاصر شود، ممکن است دچار سردرگمی و سوءتفاهم شود. ولی کسی که تاریخ را می‌شناسد، متوجه می‌شود که بسیاری از پدیده‌هایی که امروز با آن مواجهیم، در گذشته هم وجود داشته و واکنش‌های مشابهی نسبت به آن‌ها شکل گرفته است. برای مثال، اتفاقات دهه ۶۰ ایران را اگر در بستر تاریخی بزرگ‌تری قرار دهیم، می‌بینیم که مشابه آن‌ها در دوره‌های دیگر هم رخ داده است. این آگاهی تاریخی به ما قدرت تشخیص و واکنش منطقی‌تر و دقیق‌تر می‌دهد. وقتی مردم تاریخ را خوب بفهمند، می‌توانند بهتر حق را از باطل تمیز دهند و تصمیم‌گیری‌های آگاهانه‌تری داشته باشند.

درک صحیح از مقاومت

وی درک صحیح از مقاومت را در شرایط فعلی جامعه بسیار ضروری دانست و اظهار کرد: امروز دشمنان ما با استفاده از رسانه‌ها و ابزارهای مختلف در تلاش‌اند تا حقایق را تحریف و مردم را نسبت به مقاومت و دفاع مقدس بی‌اعتماد کنند یا دچار تردید کنند. در چنین شرایطی، آگاهی درست نسبت به مفهوم مقاومت و دفاع مقدس به عنوان یک سپر دفاعی فرهنگی و معنوی عمل می‌کند. اگر مردم معنای واقعی مقاومت را بشناسند، می‌توانند بهتر تمایز دهند که حق کجاست و باطل کجاست و در مقابل هجمه‌های دشمن مقاومت کنند. این آگاهی باعث می‌شود جامعه در برابر جنگ نرم دشمنان ایمن شود و به درستی در صحنه‌های مختلف واکنش نشان دهد.

ربیعی تأکید کرد: سینما و هنر ابزارهای بسیار قدرتمندی برای انتقال ارزش‌ها و مفاهیم عمیق انسانی هستند. سینمای دفاع مقدس و مقاومت می‌تواند داستان‌های واقعی و انسانی را روایت کند، احساسات و روحیات مردم را زنده کند و انگیزه‌بخش باشد. این رسانه‌ها کمک می‌کنند تا نسل جدید با ماهیت مقاومت و ارزش‌های آن آشنا شود و آن را در زندگی خود به کار ببرد. البته برای این که سینما بتواند این نقش را به خوبی ایفا کند، لازم است که نگاه هنرمندانه و انسانی به مقاومت داشته باشد و صرفاً به روایت جنگ و صحنه‌های نبرد محدود نشود. سینما باید روح مقاومت را در قالب شخصیت‌پردازی، داستان‌سرایی و خلق لحظات تاثیرگذار به مخاطب منتقل کند.

در حال تکمیل / سینمای مقاومت، بازتاب روح جمعی ملت ایران است

وی با بیان اینکه ارزش دفاع مقدس و مقاومت در این نیست که صرفاً عراق را شکست دادیم، گفت: ارزش واقعی کار ما در این است که انسان‌هایی وارد آن عرصه شدند که خاص و منحصربه‌فرد بودند. این انسان‌ها نمونه‌های مشابه‌شان در دنیا کم است؛ انسان‌هایی پاک و معصوم که با اتکا به اصول اخلاقی جنگیدند و اتکای آنان به خداوند بود. حتی وقتی فتح رخ می‌دهد، می‌گویند این فتح را خدا رقم زده است، نه صرفاً انسان‌ها. این افراد ابتدا خودشان را در معرض دگرگونی قرار دادند؛ یعنی بر نفس خود غلبه کردند، توانستند خود را کنترل کنند و تهذیب شوند. وقتی چنین انسان‌هایی در میدان حاضر باشند، شگفتی‌های بزرگی خلق می‌شود.

مقاومت در حوزه ذهن و گفتمان هم رخ می‌دهد و همواره پیروز است؛ چون پیروزی واقعی حفظ کرامت انسانی است. این مفهوم عمیق مقاومت باعث می‌شود ما بتوانیم شکست‌های ظاهری را به پیروزی‌های بزرگتر تبدیل کنیم

ربیعی بین فتح خرمشهر با سقوط خرمشهر تفاوتی قائل نشد و بیان کرد: تفاوت چندانی بین فتح و سقوط خرمشهر نیست؛ چون حتی در سقوط خرمشهر هم یک نوع فتح اتفاق افتاده است. چرا؟ چون انسان‌هایی که آنجا حضور داشتند، معیار و ارزش بودند. اگر در سقوط هم بر پایه اخلاق، ارزش‌های انسانی، دگرگونی درونی و بی‌تعلقی نسبت به مادیات قدم برداشته باشیم. در نهایت مهم این است که انسان در معرکه‌های نبرد، کرامت انسانی و ویژگی‌های انسانی برتر را حفظ کند.

این فیلمساز اضافه کرد: مفهوم مقاومت به شدت به انسان‌های مقاوم گره خورده است. تفاوت سینمای دفاع مقدس با فیلم‌های جنگی معمولی هم دقیقاً همین است. در سراسر تاریخ، جنگ‌های زیادی رخ داده، ولی تفاوت ما با جنگ‌هایی مثل جنگ ویتنام یا جنگ جهانی اول و دوم این است که در دفاع مقدس، کنش و واکنش‌ها ناشی از درون انسان‌هاست. این مسئله به زیست، تفکر، عقیده و شیوه رفتاری انسان‌ها مربوط می‌شود؛ و این همان چیزی است که دفاع مقدس را متمایز می‌کند.

ربیعی در پاسخ به اینکه آیا مقاومت صرفاً به انسان مذهبی مختص می‌شود، گفت: اصلاً این‌طور نیست که فقط انسان‌های مذهبی مقاومت کنند یا ارزشمند باشند. مثلاً در فیلم‌های جنگی غربی مثل «قیچی تیغ سه اره» مل گیبسون می‌بینیم که سربازان آمریکایی تعلقات مذهبی و انسانی دارند. این ارزش‌ها منحصر به دین یا ملیت خاصی نیست، بلکه مربوط به اصول و مبانی انسانی است. انسان‌هایی که براساس اصول اخلاقی و زیستی زندگی می‌کنند، در هر دینی یا مکتبی می‌توانند مقاومت و پایمردی‌ داشته باشند. در دفاع مقدس ایران، این تفکر به صورت گسترده و اصیل وجود داشت و بدنه اصلی رزمندگان را شکل می‌داد.

«دیدیان» و «مهاجر» آثار فاخر سینمای دفاع مقدس

وی آثار الگو و محبوب خود را در سینمای دفاع مقدس چنین برشمرد: در سینمای ایران، آثاری مثل «دیدبان» و «مهاجر» برای من خیلی شاخص‌ هستند. «دیدبان» و «مهاجر» مسائل درونی و دگرگونی‌های روانی رزمندگان را به خوبی نشان می‌دهند، نه صرفاً نبردهای میدانی؛ این فیلم‌ها از منظر من بالغ‌تر و عمیق‌ترند. البته آثار حاتمی کیا هم بسیار پرمخاطب و جذاب‌اند، اما «دیدبان» و «مهاجر» به دلیل تمرکز بر وجوه انسانی و روانی شخصیت‌ها، نزد من خاص‌تر هستند. فیلم‌هایی که بیشتر بر پروداکشن و جلوه‌های بصری استوارند، مثل «ابوقریب» یا «ماه‌چگونه است»، بیشتر برای مخاطبان جوان جذابیت بصری دارند، اما به نظرم درک عمیق‌تری از مقاومت و دفاع مقدس را منتقل نمی‌کنند.

این سینماگر در پاسخ به این سوال که مهم‌ترین تمرکز سینما در حوزه مقاومت و دفاع مقدس باید روی چه موضوعی باشد؟ اظهار کرد: تمرکز اصلی باید روی انسان باشد؛ روی رفتارها و واکنش‌های درونی انسان‌ها. اینکه مخاطب وقتی فیلم را می‌بیند، بیشتر از اینکه مبهوت صحنه‌های اکشن، تیراندازی یا جلوه‌های ویژه باشد، جذب شخصیت‌ها و عمق وجود آن‌ها شود. درواقع، هدف سینمایی که من دنبال می‌کنم این است که تماشاگر بیشتر از هیجان‌های بیرونی، از کاراکترهای پیچیده و واقعی فیلم مبهوت شود. یکی از کسانی که این تفکر را خیلی خوب تبیین کرد و تلاش کرد جریان‌سازی کند، شهید آوینی بود. نگاه او این بود که سینما باید مخاطب را بیشتر به سمت درک عمیق انسان‌ها هدایت کند تا صرفاً تماشای جنگ و درگیری‌های میدانی. این به معنای نادیده گرفتن صحنه‌های اکشن نیست؛ این بخش‌ها قطعاً باید باشند چون سینما به آن نیاز دارد و برای جذب مخاطب لازم است. اما در نهایت، بلوغ سینمایی آن فیلم‌هایی است که تماشاگر را با آدم‌های فیلم درگیر می‌کند. یعنی اینکه ما بیشتر درباره آدم‌های ویژه صحبت کنیم: کسانی که قهرمان‌های فیلم هستند، پیچیده و در عین حال قابل دسترسی و شناخت برای مخاطبند. این موارد است که آن‌ها را ماندگار می‌کند، نه فقط اینکه بگوییم شرایط جنگ چقدر سخت بوده یا کارهایی که انجام شده چقدر بزرگ بوده است.

ربیعی با تأکید بر اینکه تمرکز بر کاراکترها و درونیات آن‌ها عمق سینمای دفاع مقدس را می‌سازد، گفت: تمرکز، به نوعی روح فیلم را می‌سازد. چون مخاطب وقتی به شخصیت‌ها توجه می‌کند، درک بهتری از ارزش‌ها و باورهای آن‌ها پیدا می‌کند. قهرمانان واقعی تاریخ، فقط کسانی نبودند که در میدان جنگ پیروز شدند بلکه کسانی بودند که درونیات‌، اعتقادات‌ و اخلاق‌شان را حفظ کردند و در عین سختی‌ها انسانی باقی ماندند. وقتی سینما بتواند این جنبه‌ها را به خوبی منتقل کند، مخاطب نه تنها سرگرم می‌شود، بلکه الهام می‌گیرد، فکر می‌کند و به آن شخصیت‌ها نزدیک می‌شود.

کارگردان فیلم «لباس شخصی» تأکید کرد: سینمای مقاومت و دفاع مقدس هنوز جا برای رشد و تکامل بسیار زیاد است. فیلم‌هایی داریم که جلوه‌های ویژه و اکشن‌های خوبی دارند و مخاطب را جذب می‌کنند، ولی فیلم‌هایی که بتوانند کاراکترهایی پیچیده و انسان‌محور ارائه دهند، کمتر هستند. به همین خاطر من شخصاً فیلم‌هایی مثل «دیده‌بان» و «مهاجر» را خیلی ارزشمند می‌دانم. چون در آن‌ها بیشتر روی دگرگونی درونی قهرمانان تمرکز شده است تا صرفاً نبردهای میدانی. این فیلم‌ها علاوه بر اینکه سرگرم‌کننده‌اند، برای مخاطب فرصتی فراهم می‌کنند تا با قهرمان داستان همراه شود و از زاویه‌ای انسانی‌تر به موضوع نگاه کند. در واقع، این نوع نگاه، سینمای دفاع مقدس را از یک ژانر صرفاً جنگی به یک هنر انسانی و قابل ارتباط تبدیل می‌کند.

وی برای سینمای مقاومت چنین آرزو کرد: امیدوارم بتوانیم این گفتمان‌ها را ادامه دهیم، ذهن‌ها را به هم نزدیک کنیم و همه تلاش‌هایمان در جهت پیشرفت سینمای ایران باشد. مهمتر از همه این است که مخاطب را به درک عمیق‌تری از انسان‌های مقاوم برسانیم، نه فقط نمایش صحنه‌های جنگ. اگر این اتفاق بیفتد، سینمای دفاع مقدس به جایگاهی می‌رسد که نسل‌های بعدی هم از آن الهام بگیرند.

قهرمانان واقعی تاریخ کسانی بودند که درونیات‌، اعتقادات‌ و اخلاق‌شان را حفظ کردند و در عین سختی‌ها انسانی باقی ماندند. وقتی سینما این جنبه‌ها را به خوبی منتقل کند، مخاطب نه تنها سرگرم می‌شود، بلکه الهام می‌گیرد، فکر می‌کند و به آن شخصیت‌ها نزدیک می‌شود

ربیعی در انتهای سخن به سینماگران جوانی که می‌خواهند در حوزه مقاومت فعالیت کنند، توصیه کرد: توصیه من این است که قبل از هر چیز، درک عمیقی از مفهوم مقاومت پیدا کنند؛ بدانند مقاومت تنها جنگیدن نیست، بلکه ایستادگی بر سر ارزش‌ها، حفظ کرامت انسانی و امید به آینده است. سپس با این شناخت، فیلم‌های خود را با رویکرد انسانی، اخلاقی و هنری بسازند تا پیام مقاومت به صورت تاثیرگذار و اصیل به مخاطب برسد. این مسیر شاید سخت باشد اما بسیار ارزشمند است و می‌تواند به نسل‌های آینده کمک کند که معنای واقعی مقاومت را بفهمند و در زندگی‌شان پیاده کنند.

نتیجه‌گیری

در پایان این گفت‌وگو، آن‌چه بیش از هر چیز برجسته می‌شود، ضرورت بازخوانی و بازآفرینی روایت‌های مقاومت در قالب‌های نوین و با زبان نسل امروز است. اگرچه جنگ تحمیلی سال‌هاست پایان یافته، اما روح مقاومت در دل جامعه زنده است و سینما می‌تواند نقش پیش‌برنده‌ای در زنده نگه‌داشتن این روح ایفا کند. این وظیفه، نه تنها یک مسئولیت هنری، که تعهدی فرهنگی و تمدنی است.

سینمای مقاومت در صورتی می‌تواند به زبان مشترک مردم بدل شود که از شعارزدگی فاصله بگیرد و به عمق تجربه انسانی نفوذ کند؛ از قهرمانانی بگوید که باورپذیرند، از درگیری‌هایی روایت کند که ملموس‌اند و از امیدی سخن بگوید که واقعی و قابل لمس است. آنچه در آثار موفق این حوزه مشاهده می‌شود، نه صرفاً بازسازی صحنه‌های جنگ، که خلق تجربه‌ای عاطفی، اخلاقی و انسانی است.

امروز که جامعه ایرانی با چالش‌های پیچیده‌تری از جنگ‌های کلاسیک روبه‌رو است، سینمای مقاومت باید تعریف خود را به‌روزرسانی کند و از مرزهای گذشته فراتر رود. اگر این سینما بتواند صدای آدم‌های معمولی با دغدغه‌های بزرگ باشد، می‌تواند بار دیگر به رسانه‌ای مؤثر در تربیت، هویت‌بخشی و انسجام ملی بدل شود؛ همان‌گونه که در دوران دفاع مقدس چنین بود.

گفت‌وگو از داوود کنشلو

انتهای پیام

source