سفیر قزاقستان با بیان تجربیات شخصیاش از تحصیل در دانشگاه شرقشناسی آلماتی گفت: من فارغالتحصیل رشته تاریخ از دانشگاه شرقشناسی آلماتی هستم؛ دانشگاهی که ارتباطات علمی و فرهنگی نزدیکی با حوزه ایرانشناسی دارد. اخیراً انجمنی با بیش از ۷۰ عضو از ایرانشناسان در قزاقستان شکل گرفته است که خواهان ارتباط مستمر و ساختارمند با بنیاد ایرانشناسی در تهران هستند.
اونالبایف همچنین به برگزاری نشستهای مشترک میان تاریخپژوهان دو کشور اشاره و اظهار کرد: در سال گذشته، انجمن تاریخنگاران ایران و قزاقستان شکل گرفت و دو نشست مشترک نیز در تهران برگزار شد. این همکاریها با حضور کارشناسانی از دفتر سیاسی ریاستجمهوری ایران و پژوهشگران آکادمی علوم قزاقستان، ادامه یافته است.
سفیر جمهوری قزاقستان در ایران به چاپ چند اثر علمی مشترک نیز اذعان کرد و افزود: تاکنون سه کتاب در همکاری میان پژوهشگران ایران و قزاقستان منتشر شده است که کتابی درباره نسخههای خطی و چاپ سنگی موجود در کتابخانههای دانشگاههای قزاقستان، کتابی با عنوان گفتمان پویش ساخت دولت ملی در تجربه ایرانی که به زبان قزاقی ترجمه شده و بر پایه اندیشه عدالت است و کتابی درباره تاریخ منطقه عمومی ترکستان با تمرکز بر نقش قزاقستان در این حوزه تاریخی، از جمله این کتابها میباشند.
سفیر قزاقستان در بخش پایانی سخنان خود آمادگی کشورش برای گسترش همکاریهای علمی و فرهنگی را اعلام کرد و افزود: دانشمندان قزاق علاقهمند به توسعه تعاملات علمی با ایران هستند. ما آمادهایم که در حوزه نسخههای خطی، تحقیقات مشترک و تبادل علمی گامهای بیشتری برداریم. از بنیاد ایرانشناسی دعوت میکنم که همکاریهای بینالمللی خود را با نهادهای دانشگاهی و پژوهشی قزاقستان تقویت نماید. من شخصاً نیز از این روند حمایت خواهم کرد.
سفیر جمهوری قزاقستان با اشاره به دوران تحصیلش در دانشگاه تهران، از استاد ستوده یاد کرد.
در ادامه مراسم، عبدالکریم حسینزاده، معاون رئیس جمهور در امور توسعه روستایی و مناطق محروم کشور، سخنان خود را با تمرکز بر موضوع «دیپلماسی علمی و فرهنگی» آغاز کرد.
وی با اشاره به زادگاه خود گفت: من در شهری چندفرهنگی، در استان آذربایجان غربی و شهر نقده به دنیا آمدهام و بزرگ شدهام؛ جایی که اقوام مختلف از جمله کرد، آذری، شیعه، سنی، ارمنی و یهودی در کنار یکدیگر زندگی میکردند. تجربه زیسته من در این فضا، از تقابلهای فرهنگی تا رسیدن به همزیستی مسالمتآمیز، باعث شده به اهمیت فرهنگ و همبستگی ملی با نگاهی ویژه بنگرم.
معاون رئیس جمهور در ادامه سخنان خود ضمن تبریک به دکتر صالحی برای انتصاب به ریاست بنیاد ایرانشناسی، افزود: دکتر صالحی نماد یک ایرانی صلحدوست و متعهد به توسعه فرهنگی است. انتظار میرود بنیاد ایرانشناسی در دوره مدیریت ایشان، نقش مهمتری در تقویت انسجام ملی و شناخت هویت ایرانی ایفا کند.
وی تأکید کرد: رمز استواری ایران، مشارکت واقعی همه ایرانیان در پیروزیها و شکستهاست. ایران باید متعلق به همه ایرانیان باشد؛ نه فقط در شعار، بلکه در عمل. این رسالتی است که نهادهایی مانند بنیاد ایرانشناسی، وزارت میراث فرهنگی، وزارت ارشاد و دولت باید آن را تحقق بخشند.
وی با اشاره به اهمیت حوزه تمدنی نوروز، گفت: ما با کشورهای همجوارمان اشتراکات عمیق تاریخی و فرهنگی داریم. نخستوزیر پیشین پاکستان گفته بود اگر انگلیسیها نبودند، امروز ما با زبان فارسی با هم سخن میگفتیم. در کردستان شاهنامهخوانی رایج است، در آذربایجان شعر شهریار خوانده میشود. اینها ابزارهای همبستگیاند. سرمایهگذاری راهبردی بر نوروز و حوزه تمدنی مشترک، میتواند آینده روشنی برای ما رقم بزند.
وی همچنین به مفهوم ایرانی بودن به عنوان چتر فراگیر هویتی، اشاره کرد: اگر بر سر نام ایران، واژهای کم یا زیاد شود ـ ایران شیعی، ایران ترک، ایران آذری ـ بسیاری از مردم خود را بیرون از این چتر خواهند یافت. ایرانیبودن باید هویت جامع و مانع ما باشد. صلح درونسرزمینی، نخستین گام در تحقق توسعه پایدار است.»
مارکوس پوتسل، سفیر جمهوری فدرال آلمان در ایران، ضمن ابراز خرسندی از حضور در این مراسم و تمجید از ساختمان زیبای بنیاد ایرانشناسی، بیان کرد: اگرچه تسلط کامل بر زبان فارسی ندارم، اما ایرانشناس هستم و علاقهام به زبان و فرهنگ فارسی سابقهای طولانی دارد.
وی افزود: در سالهای بعد در افغانستان نیز زندگی و فعالیت کردم؛ هم به عنوان سفیر آلمان و هم معاون نماینده ویژه سازمان ملل متحد. اگرچه زبان دری تفاوتهایی با فارسی دارد، اما هر دو از یک ریشه فرهنگی و زبانی برخوردارند و در واقع یک زباناند.
پوتسل با تأکید بر اهمیت زبان به عنوان دروازهای به سوی فرهنگ و هویت، بیان کرد: ایرانشناسی فقط مطالعه زبان یا ادبیات نیست؛ بلکه شامل تاریخ، فرهنگ و هویت یک ملت میشود. این حوزه، سهم مهمی در شناخت متقابل ملتها دارد و از ارزش بالایی برخوردار است.
وی در پایان با تمجید از سعدی، سخنرانی خود را با این شعر تمام کرد:
«بنی آدم اعضای یک پیکرند، که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بیغمی، نشاید که نامت نهند آدمی»
گودرز رشتیانی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، در مراسم بزرگداشت «روز ایرانشناسی» بر ضرورت تعامل دوسویه در حوزه ایرانشناسی اذعان کرد و به ریشههای کهن این حوزه اشاره و بر ضرورت تعامل علمی میان ایرانشناسان داخلی و خارجی تأکید کرد و خواستار تقویت گفتوگوی سازنده برای گسترش فهم مشترک از تاریخ و فرهنگ ایران شد.
رشتیانی در بخشی از سخنان خود خاطرنشان کرد که ایرانشناسی نه صرفاً رشتهای وارداتی از غرب، بلکه ریشهدار در سنتهای تاریخی، فرهنگی و ادبی این سرزمین است.
وی با اشاره به آثار کهنی همچون کتیبه بیستون از داریوش بزرگ، شاهنامه فردوسی و مکاتب مختلف تاریخنگاری ایرانی، این آثار را نمونههایی از خودآگاهی تاریخی و فرهنگی ایرانیان در طول قرون دانست.
رشتیانی گفت: «کتیبه بیستون، روایت دقیق و نظاممندی از تاریخ، ملتها و ساختار قدرت ارائه میدهد که نشاندهنده شکلگیری ایرانشناسی در بطن تاریخ این سرزمین است.
وی با تأکید بر اینکه شاهنامه فردوسی یکی از نمادهای برجسته هویت ملی و فرهنگی ایرانیان است، افزود: فردوسی فراتر از یک مورخ، تصویرگر آرمانهای ملی و فرهنگی ایران است و شاهنامه همچنان چون میثاقی ملی در ذهن و زبان ایرانیان باقی مانده است.»
وی در ادامه، به مکتبهای مختلف تاریخنگاری ایرانی همچون آثار طبری، گردیزی، رشیدالدین فضلالله و دیگر مورخان اشاره کرد که ایران را در بستر تاریخ جهان و با نگرش چندوجهی بررسی کردهاند.
رشتیانی همچنین از متون جغرافیایی نظیر المسالک و الممالک ابواسحاق استخری بهعنوان منابع ارزشمند شناخت طبیعی، انسانی و فرهنگی ایران یاد کرد.
رشتیانی با مروری بر شکلگیری جریان شرقشناسی از قرن 16 میلادی، افزود: جریان شرقشناسی در دوران جدید، بهویژه در قرن نوزدهم، گاه با اهداف استعماری همراه بوده است؛ اما نمیتوان تمامی دستاوردهای آن را تحت این نگاه محدود تفسیر کرد.
استاد برجسته گروه تاریخ دانشگاه تهران با ذکر نام پژوهشگرانی چون ادوارد براون، ویلیام جونز، گوبینو و نیز ولادیمیر مینورسکی، بیان کرد که بسیاری از این مطالعات، سهم مهمی در معرفی فرهنگ و تمدن ایران به جهان داشتهاند.
رشتیانی در بخش پایانی سخنان خود با اشاره به ظهور جریان «ایرانشناسی بومی یا ایرانشناسی ایرانی» از دوره قاجار تاکنون، تأکید کرد: «مراکز علمی داخلی نظیر بنیاد ایرانشناسی، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه جهان اسلام و مؤسسات پژوهشی متعدد، در دهههای اخیر نقش مؤثری در توسعه این حوزه داشتهاند.
وی افزود: ایرانشناسی امروز بیش از هر زمان نیازمند تعامل، همکاری و گفتوگوی مستمر میان پژوهشگران داخلی و خارجی است. این گفتوگو میتواند از طریق پروژههای علمی مشترک، همایشهای بینالمللی و حتی جوایزی مانند جایزه جهانی ایرانشناسی محقق شود.
در پایان، رشتیانی سخنان خود را با قطعهای از مقدمه ابنخلدون به پایان رساند: ایران دیاری است که از آفتاب علم و دین روزگارش روشن گشته و اگرچه تاریخش از تهاجمهای پیدرپی پرغبار است، اما هنوز غرنده و استوار چون کوه ایستاده است.»
آتوسا مؤمنی، رئیس مرکز میراث ناملموس تهران و مرکز مطالعات منطقهای پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس در آسیای غربی و مرکزی، در آیین بزرگداشت روز ایرانشناسی، میراث و هویت ایرانی را «نگین تابان حلقه معنا» و «جوهر زیستن» توصیف کرد و بر ضرورت انتقال بیننسلی این فرهنگ متعالی تأکید ورزید.
مؤمنی در سخنرانی خود که بهعنوان آخرین سخنران آیین گرامیداشت روز ایرانشناسی ایراد شد، ایرانشناسی را نه صرفاً دانشی از بطن شرقشناسی، بلکه آیینی برای بازشناسی انسان و خرد متعالیاش دانست.
وی گفت: گرد آمدهایم تا در آیینه فرهنگ ایران، چهره انسان را از میان برگهای تاریخ ایرانشناسی از نو ببینیم؛ آمدهایم تا روایت سرزمینی را باز بخوانیم که جهان سر به سر حکمت و داوری است.
مؤمنی، ایران را سرزمینی خواند که «تاریخ را نه با تیغ و شمشیر، که با زبان شعر، تمثیل و نغمه نگاشته» و فرهنگ آن را «رامشگر جان جهان» توصیف کرد که «بانگ غذا نیست، نغمه شفاست؛ نمیکوبد، مینوازد؛ نمیسوزاند، میرواند.
وی با تأکید بر کارکرد فرهنگی ایران در پهنه تاریخ، افزود: ما وارثان این سلوک بر این پیمان ایستادهایم که حافظ فرهنگی باشیم که بیهیاهو، جهان را گهواره معنا ساخته است.
مؤمنی با اشاره به شکوه میراث ملموس و ناملموس ایران، از نمادهایی چون گنبد، قنات، سازههای تاریخی، و هنرهای اصیل همچون فرش، سفال، کاشی و نگارگری یاد کرد و گفت: گنبد ایرانی، تنها سازهای اعجابانگیز نیست؛ استعارهای از گفتوگوی زمین و آسمان با یکدیگر است و فرش ایرانی نه زینت دیوار، که طنین جان است.
وی، دانش مدیریت آب در ایران را نه صرفاً یک مهارت، بلکه «آیینی قدسی» خواند و بر ارزشهای نهفته در دانایی سنتی ایرانیان تأکید کرد؛ داناییای که به تعبیر او، «قدرت نرم میان دستان ماست.
وی در بخشی دیگر از سخنانش گفت: اکنون زمان آن است که از ایران بنویسیم؛ نه فقط به زبان فارسی، بلکه به همه زبانهای رایج دنیا تا سهم خود را در احیای خرد زیسته ایران در عیار میراث بشری ادا کنیم.
مؤمنی در پایان با اشاره به آیینهایی چون نوروز و یلدا، این آیینها را نمادهایی از «امید، صلح، تابآوری و زندگی همیشه بهارانه» خواند و گفت: ما وارثان این فرهنگ، رسالتی جز این نداریم که نام ایران را نه فقط بر نقشه، بلکه بر دلها بنگاریم؛ تا جهان دوباره با ایران، ایرانتر شود.
از دیگر برنامههای آیین گرامیداشت روز ملی ایرانشناسی میتوان به اجرای موسیقی سنتی نواحی ایران، نقالی خوانی به سه زبان فارسی، انگلیسی و عربی و گفتوگوهای دو جانبه و چندجانبه میان سفرا و دیپلماتها در حاشیه برنامه اشاره کرد.
source