«هادی حکیمیان» نویسنده کتاب «روحالله» در گفتوگو با خبرنگار فرهنگ دفاعپرس، با اشاره به ایدهی اولیه نگارش این کتاب اظهار داشت: در دوران دانشجویی با یک سند از حضرت امام خمینی(ره) درخصوص انتخابات یزد روبرو شدم که ایشان در نامهای به مرحوم سیدعلی محمد وزیری، یکی از روحانیون یزد، مینویسند؛ بروید مردم را تشویق کنید که در این انتخابات شرکت کنند. دلیلش هم این بود که مرحوم شیخ مهدی حائری، فرزند حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، مؤسس حوزهی علمیهی قم، از یزد کاندید شده بود. امام در آن نامه نوشته بودند که اگر شیخ مهدی رأی نیاورد، بهطور عام برای روحانیون بد است و بهطور خاصتر برای حضرات یزدی خیلی بد میشود که این آدم در شهر خودش رأی نیاورد؛ بنابراین باید روحانیون مردم را تشویق کنند و به ایشان رأی دهند.
نویسنده کتاب «روحالله» با بیان اینکه این سند برای من خیلی جالب بود و جرقهی اولیهای در ذهنم زد، عنوان کرد: این نامه نشان میدهد امام (ره) در آن زمان کنشگر و فعال سیاسی بودهاند درحالی که امام (ره) بهگونهای معرفی شده که انگار فعالیتهای سیاسیاش از سال ۴۱ شروع شده است؛ اما من دیدم که امام راحل در سال ۳۱ چنین نامهای دارند و انتخابات آن زمان برای امام اینقدر مهم بوده است. بعد کمکم علاقهمند شدم دربارهی شخصیت امام مطالعه کنم. دیدم که امام از دوران جوانیاش، حتی از دوران رضاشاه، چقدر در جریانات سیاسی و اجتماعی موضعگیری و نقش داشته است. اینطور نبوده که تازه از سال ۴۱ یکدفعه وارد سیاست شود. به ذهنم آمد که میشود مقالهای بنویسم دربارهی این بُعد از شخصیت امام خمینی (ره) که مغفول مانده است. شروع کردم به فیشبرداری و اطلاعاتم به حدی رسید که متوجه شدم میشود یک کتاب نوشت.
وی خاطرنشان کرد: مهرماه ۹۷ در جمع داستاننویسان به دیدار رهبر معظم انقلاب اسلامی رفتیم. بچهها همه خیلی خوب صحبت کردند و آقا هم در مورد داستان و رمان صحبت کردند. من هم آنجا یک صحبتی کردم در مورد نقش روایت در تاریخ. گفتم عمدتاً کارهایی که در کشور ما انجام میشود، تاریخنگاری صرف است و کارهای دانشگاهی و علمی خیلی نمیتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند. گفتم وقتی میخواهیم کارهای تاریخی را ارائه بدهیم، چه بهتر که یک روایت را وارد تاریخ کنیم که حالت داستانواره داشته باشد، اینطوری برای مخاطب عام هم جذابیت خواهد داشت. بعد از آن جلسه، دوستان مؤسسهی شهرستان ادب به من زنگ زدند و گفتند که این حرفهایی که در دیدار زدی، خودت بیا انجام بده و در مورد امام خمینی (ره) و طرحی که داشتی، بیا شروع کن و این زندگینامه را بنویس.
حکیمیان با بیان اینکه برای کتاب «روحالله» سه سال فیشبرداری و کارهای پژوهشی انجام داده بودم، عنوان کرد: تجربه مخاطبین چند کار تاریخی و البته رمان باعث شد که متوجه شوم که داستان و رمان ظرفیت بسیار بیشتری در جذب مخاطب دارد و بُرد بیشتری نسبت به کار پژوهشی صرف دارد؛ لذا این بود که فکر کردم در مورد شخصیت امام خمینی (ره) هم چنین کاری انجام بدهم؛ یک کار روایی منتها مستند. چون در مورد شخصیت امام هم نمیتوانیم تخیّل کنیم؛ بالاخره یک شخصیت واقعی است که زندگی کردهاند و مردم از ایشان تصویر دارند. کار سختی هم بود، ولی شروع کردیم.
نویسنده کتاب «روحالله» در پاسخ به اینکه این کتاب برای چه نوع مخاطبی به نگارش در آمده است، گفت: چیزی که در ذهن خودم بوده، بیشتر جوانها و دانشجویان بودند؛ بهویژه نسلی که امام راحل را درک نکرده و ندیدهاند. ما در این کتاب به خاطر جذب همین جوانان، قالب روایی و قصهگویی را انتخاب کردیم؛ چون بالاخره شرایط عوض شده و جایگاه رسانه با آمدن تلفن همراه و اینترنت تغییر کرده است. مخاطب امروز وقت نمیگذارد، برای کتاب خواندن. اگر کتاب حالت داستان و روایی داشته باشد، برای مخاطب خواندنش راحتتر است و ارتباط برقرار کردنش هم آسانتر است.
وی درباره اینکه این کتاب به دنبال پاسخ به چه سؤالاتی است، تصریح کرد: کتاب «روحالله» سه سؤال اساسی را میخواهد پاسخ بدهد. اول اینکه اساساً چه لزومی داشت در سال ۱۳۵۷ در ایران انقلاب شود. در سالهای اخیر هم دیدیم که با جریان تحریف انقلاب و حتی تحریف شخصیت امام روبهرو هستیم. حضرت آقا هم در سخنرانیشان در خرداد سال ۱۳۹۴ به اهمیت این قضیه اشاره داشتند که نکتهی خیلی مهمی است. این سؤال برای جوان امروزی پیش آمده که اصلاً چرا انقلاب شد و چه لزومی داشت در ایران انقلاب بشود؟ سؤال بعدی این است که حالا این انقلاب چرا باید صبغهی مذهبی داشته باشد؟ چون جریانات دیگری هم داشتیم که مدعی بودند، مثلاً جریانهای لیبرال، ملّیگراها و حتی جریان چپ آن زمان که خیلی قوی بود. هنوز جهان دو قطبی بود و اتحاد جماهیر شوروی وجود داشت و مارکسیستها و کمونیستها هم مدعی بودند؛ بنابراین سؤال دوم این است که چرا این انقلاب باید مذهبی باشد؟ سؤال سوم اینکه این انقلاب چرا از ابتدا یکی از مهمترین مؤلفههایش غربستیزی و آمریکاستیزی بود؛ و اینکه چرا این بُعد غربستیزی و آمریکاستیزی تا به امروز هم باید همچنان حفظ و نگهداری شوند؟ این سه سؤال را من میخواستم پاسخ بدهم.
حکیمیان ادامه داد: من شخصیت امام (ره) را پررنگ نکردم، چون ایشان یک شخصیت شناختهشده هستند. غربستیزی و بیگانهستیزی در شخصیت امام(ره) از همان ابتدا پررنگ بوده است. وقتی نهضت امام (ره) در سال ۴۲ شروع میشود، در آن سخنرانی معروف در عصر عاشورا، بیشترین حملات امام به آمریکا و اسرائیل است. جالب است که آن زمان امام راحل خیلی به شخص شاه حمله نمیکند. امام خمینی (ره) در آن سخنرانی میخواهد شاه را نصیحت کند و میگوید برگرد، بیا طرف مردم. به او میگوید آمریکا به درد تو نمیخورد، از سرنوشت پدرت عبرت بگیر. در سالهای اخیر، برخی افراد ادعا کردهاند که شعار «مرگ بر آمریکا» و بحث آمریکاستیزی را چپها و حزب توده به انقلاب ما تحمیل کردند و انقلاب ما هیچ ضدیتی با آمریکا نداشت. اما وقتی که به عقبهی انقلاب و سخنرانیهای امام خمینی(ره) برمیگردیم، میبینیم که امام خمینی (ره) از همان ابتدا ستیزش با آمریکا خیلی جدی و محکم بوده و روی مواضع خود پافشاری کرده است.
نویسنده کتاب روحالله درباره منابعی که مورد استفاده قرار داده است، عنوان کرد: به تعداد زیادی از نشریات و مراکز اسنادی مراجعه داشتم. از نشریات محلی تا نشریات سراسری، همچنین به کتابهای خاطرات انواع و اقسام شخصیتها نیز مراجعه کردم. چون نمیخواستم نگاه تکبعدی به قضیه داشته باشم، یکی از نکات مهم در این کتاب، جریان شکلگیری انقلاب اسلامی بوده است. به نظر من، انقلاب مهمترین میراث امام خمینی است. در این کتاب به زندگی شخصی امام کمتر پرداختم و بیشتر به اندیشهی امام توجه کردم. اینکه چرا یک مجتهد و مرجع تقلید به این نتیجه میرسد که باید حکومت دینی تشکیل بدهیم، چرا باید انقلاب کنیم و چرا باید به ستیز با غرب و آمریکا بپردازیم، برایم مهم بوده است. من به این موضوع فکر کردم که امام چه چیزهایی را دیدند که مجاب شدند در ایران باید انقلاب شکل بگیرد و تنها راه نجات ما، انقلاب است. من اسناد، نشریات و کتابهای خاطرات زیادی را بررسی کردم، اما آن چیزی که برایم خیلی مهم بود، صحیفهی امام بود. چون نقلقولهایی که از امام میشود، باید عیناً عین کلام امام نقل شود. در کتاب، هیچ دخل و تصرفی در گفتههای امام نداشتم و تمام آنها عیناً همان گفتههای امام است.
وی درخصوص تقریظ رهبر معظم انقلاب اسلامی بر کتاب «روحالله» گفت: واقعیتش خیلی خوشحال شدم. وقتی شما در یک شهرستان دور از مرکز نشستهاید و دارید مینویسید، کار نوشتن به نوعی کار تنهایی است. برخی کارها مثل تئاتر، سینما و موسیقی کارهای جمعی هستند، ولی کسانی که کار پژوهش انجام میدهند، بیشتر اهل خلوتاند. آنها در تنهایی و خلوت خودشان کار میکنند. گاهی این حس پیش میآید که انگار فراموش شدهاید و هیچکس به شما توجه ندارد. اما وقتی این کار تأیید میشود و مورد توجه رهبر معظم انقلاب اسلامی قرار میگیرد، متوجه میشوید که حتی اگر بهعنوان یک فرد جزء و سرباز در دورترین نقطه هم نشسته باشید، نگاه فرمانده به دورترین نقاط هم هست. اصلاً جایگاه رهبری همین است. رهبر معظم انقلاب اسلامی آنقدر افق دیدشان وسیع است که دورترین سربازهایشان را هم میبینند و مورد لطف خود قرار میدهند. این موضوع خیلی دلگرمکننده است و آدم امیدوار میشود که کارش دیده میشود و کسانی هستند که پشتیبان اویند، آن هم در بالاترین سطح، یعنی بالاترین مقام سیاسی و مذهبی کشور.
حکیمیان ادامه داد: من میدانستم که حضرت آقا یک آدم کتابخوان و علاقهمند به کتاب و کارهای فرهنگی هستند. در دیداری که نویسندهها با ایشان در مهر ۱۳۹۷ داشتند گفتند از قبل انقلاب و از دوران نوجوانی به داستان و رمان علاقه داشتند؛ ولی واقعیتش این است که فکر نمیکردم با این همه گرفتاری و مشغله، ایشان وقت داشته باشند که کتاب من را بخوانند. با توجه به اینکه حجم کتاب هم کمی زیاد است و چهارصد و خردهای صفحه است، واقعاً باید وقت گذاشت. اما اینکه ایشان وقت گذاشتند و این کتاب را قابل دانستند، مایهی دلگرمی و خوشحالی ماست.
انتهای پیام/ 121
source