Wp Header Logo 299.png


برای بسیاری از کاربران، گوگل نخستین دروازه ورود به دنیای اینترنت بود؛ صفحه‌ای ساده و چشم‌نواز که همچون واحه‌ای در میان بی‌نظمی وب در اواخر دهه ۱۳۷۰ (۱۹۹۰ میلادی) خودنمایی می‌کرد. همین سادگی و ظرافت کاربردی، عاملی تعیین‌کننده در محبوبیت گوگل بود. اما در طول مسیر، به‌تدریج این اصل بنیادین کنار گذاشته شد. 

دوران اوج جست‌وجوی گوگل

به گزارش ایتنا، بزرگ‌ترین نوآوری گوگل، الگوریتمی به نام «رتبه صفحه» (PageRank) بود. برخلاف روش‌های پیشین که صرفاً تعداد دفعات تکرار یک واژه کلیدی را در صفحات وب می‌سنجیدند—روشی که اغلب منجر به نتایج اسپم و بی‌ربط می‌شد—الگوریتم PageRank میزان ارجاع سایر صفحات به یک وب‌سایت خاص و کیفیت آن ارجاعات را در نظر می‌گرفت. این رویکرد، اساساً معیاری نوین برای سنجش اعتبار و اهمیت صفحات وب ارائه می‌داد. 

در کنار این الگوریتم هوشمندانه، رابط کاربری گوگل نیز تجربه‌ای متفاوت و جدید را برای کاربران رقم می‌زد. در حالی‌که سایر موتورهای جست‌وجو صفحات اصلی خود را با اخبار، وضعیت آب‌وهوا و تبلیغات شلوغ می‌کردند، گوگل تنها به نمایش یک لوگو و یک نوار جست‌وجو بسنده می‌کرد. در دورانی که اینترنت دایل‌آپ با سرعتی محدود در دسترس بود، این طراحی ساده باعث بارگذاری سریع صفحات می‌شد و مزیتی قابل توجه برای کاربران به شمار می‌رفت. 

گوگل آن‌چنان به سادگی و بی‌تکلفی در ارائه خدمات خود پایبند بود که بنیان‌گذارانش در ابتدا با تبلیغات در موتور جست‌وجو مخالفت داشتند. البته این دیدگاه به‌زودی تغییر کرد، اما در ابتدا فقط تبلیغات متنی ساده مجاز بودند. ترکیب نتایج دقیق، رابط کاربری سبک و تجربه‌ای سریع و بدون مزاحمت، گوگل را به انتخاب نخست میلیون‌ها کاربر بدل کرد. 

نشانه‌های این تعهد به کیفیت و سرعت، در امکاناتی نظیر دکمه «احساس خوش‌شانسی می‌کنم» (I’m Feeling Lucky) نمایان بود؛ دکمه‌ای که کاربران را مستقیماً به نخستین نتیجه جست‌وجو هدایت می‌کرد، بدون نیاز به مشاهده صفحه نتایج. همچنین گوگل با نمایش تعداد نتایج یافت‌شده و مدت‌زمان صرف‌شده برای جست‌وجو، به نوعی کارآمدی خود را به رخ می‌کشید. همه این عناصر برای آن طراحی شده بودند که کاربر در کوتاه‌ترین زمان ممکن به پاسخ مورد نظر برسد. 

گوگلِ امروز؛ سرگشته در هزارتوی خود

با گذر زمان، تجربه جست‌وجو در گوگل به‌طور چشمگیری تغییر کرده است. دیگر خبری از آن فضای مینیمالیستی نیست. اکنون صفحه نتایج با تبلیغات هدفمند، کادرهای «سؤالات رایج کاربران» و لینک‌هایی پرتعداد پُر شده است؛ گویی کاربر را برای ساعت‌ها اسکرول‌کردن آماده می‌کند. در گذشته هدف گوگل این بود که کاربر را به‌سرعت از گوگل خارج کند و به منبع اطلاعاتی مورد نظر برساند. اما امروز به‌نظر می‌رسد گوگل می‌کوشد تا کاربران را هرچه بیشتر در محیط خود نگه دارد. 

این دگرگونی طی سال‌های اخیر به‌آرامی رخ داده، اما در کنفرانس گوگل I/O ۲۰۲۵ به اوج خود رسید. «ساندار پیچای»، مدیرعامل گوگل، با افتخار اعلام کرد که کاربران اکنون در هر جلسه جست‌وجو، عبارات بیشتری را وارد می‌کنند و از پرسش‌های طولانی‌تر و پیچیده‌تری استفاده می‌کنند. وی این موضوع را نشانه‌ای از پیشرفت و توانمندی جست‌وجوی گوگل دانست. اما با اندکی تأمل، می‌توان دریافت که این موضوع در تضاد با فلسفه اولیه گوگل است. 

چرا کاربران مجبورند بیشتر جست‌وجو کنند و عبارات پیچیده‌تری بنویسند؟ پاسخ ساده است: زیرا دیگر نمی‌توانند در اولین یا حتی دومین تلاش، پاسخ مورد نظر خود را پیدا کنند. کاربران در میان انبوهی از نتایج گم می‌شوند و سعی می‌کنند جملات خود را آن‌گونه بازنویسی کنند که شاید با الگوریتمی که اکنون بیشتر مانع است تا راهنما، همخوانی داشته باشد. آنچه روزی به‌منزله ایستگاهی سریع برای دستیابی به اطلاعات بود، حالا خود به مقصدی پیچیده و گاه نامطلوب بدل شده است. 

نقش هوش مصنوعی؛ راهکار یا پوششی بر مشکل؟ 

ممکن است گوگل این‌گونه استدلال کند که استفاده از قابلیت «نمای کلی هوش مصنوعی» در نتایج جست‌وجو، نشانه تعهد این شرکت به ارائه سریع پاسخ‌هاست. در ظاهر، این قابلیت می‌تواند از کلیک‌های پی‌درپی جلوگیری کرده و اطلاعات را مستقیماً در اختیار کاربر قرار دهد. با این حال، دقت این پاسخ‌ها هنوز جای بحث دارد. نکته مهم‌تر آن است که این ویژگی در واقع پاسخی به مشکلی است که خود گوگل در طول زمان پدید آورده است. 

سال‌هاست که افراد تلاش می‌کنند با روش‌های مختلف، محتوای خود را در نتایج گوگل بالا بیاورند. در پاسخ، الگوریتم‌های گوگل به‌طور مداوم تغییر کرده‌اند، اما بسیاری از این تغییرات به بهبود کیفیت نتایج منجر نشده‌اند. نمونه‌های رایج شامل وبلاگ‌هایی هستند که دستور غذا را پس از چندین پاراگراف مقدمه غیرضروری پنهان می‌کنند، یا مقالاتی که با عناوین اغواکننده درباره برنامه‌هایی منتشر می‌شوند که اصلاً تمدید نشده‌اند. همان محتوای بی‌کیفیتی که گوگل در ابتدا تلاش داشت حذف کند، اکنون بار دیگر در نتایج دیده می‌شود. 

اگرچه «نمای کلی هوش مصنوعی» بخشی از این آشفتگی را کاهش داده، اما بهای آن سنگین است: گوگل اکنون به‌جای هدایت کاربران به منابع معتبر، خود دست به تولید پاسخ می‌زند. حتی در صورتی‌که بتوان به دقت این پاسخ‌ها اطمینان داشت، تمرکز چنین قدرتی در دست یک شرکت، نگران‌کننده است؛ به‌ویژه وقتی میلیون‌ها نفر برای پاسخ به اغلب سؤالات خود به گوگل رجوع می‌کنند. 

بازگشتی دور از آغاز

این یک تناقض تلخ است: شرکتی که زمانی با فراهم‌کردن دسترسی سریع و آسان به اطلاعات، تحولی عظیم در اینترنت ایجاد کرد، اکنون مصمم است همان فرایند را طولانی‌تر و پیچیده‌تر کند. آنچه روزگاری نماد بهره‌وری و کارآمدی بود، اکنون به سیستمی بدل شده که تلاش دارد کاربران را هرچه بیشتر درگیر نگه دارد—even اگر به قیمت زمان ازدست‌رفته و سردرگمی بیشتر آنان باشد. گوگل پیش‌تر در تلاش بود تا شما را هرچه سریع‌تر به پاسخ برساند. اما امروز، گویی هدف اصلی آن این است که شما را هرچه بیشتر نزد خود نگه دارد.

source