عید قربان، یکی از مهمترین مناسبتهای دینی و فرهنگی جهان اسلام است که هر ساله یادآور امر مهم توکل به خداوند میشود. این واقعه عظیم، فرصتی استثنایی برای هنرمندان فراهم میکند تا با بهرهگیری از ظرفیتهای معنوی، اخلاقی و عاطفی این مناسبت، آثاری خلق کنند که فراتر از صرف بازنمایی تاریخی، به بازآفرینی تجربیات انسانی و الهی بپردازند. هنر، در این مسیر، میتواند نقشی اساسی در انتقال پیامهای عمیق عید قربان به مخاطبان، بهویژه نسلهای جوان، ایفا کند و آنها را با ریشههای فرهنگی و دینی خود پیوند دهد.
هنر دینی و مذهبی، بهویژه در بستر مناسبتهایی همچون عید قربان، نه تنها یک ابزار روایتگر ساده نیست، بلکه زمینهای برای اندیشیدن، تأمل و جستوجوی خلاقانه به شمار میآید. آثاری که از دل تخیل خلاق هنرمند و دانش عمیق دینی برمیخیزند، میتوانند مخاطب را به درک بهتر مفاهیم معنوی و انسانی سوق دهند و ارتباطی پایدار میان هنر، دین و زندگی روزمره برقرار کنند. از این رو، هنرمندان برای ورود به این حوزه نیازمند آمادگی فکری، روحی و مشورت با کارشناسان هستند تا بتوانند عمق و اصالت لازم را در آثار خود به تصویر کشند.
با این نگاه، توجه به عید قربان بهعنوان یک فرصت هنری، فراتر از مناسبت مذهبی صرف، میتواند زمینهساز خلق آثار اثرگذار و ماندگار شود که به ارتقای فرهنگ عمومی و تعمیق فهم معنوی مخاطبان کمک کند. این رویکرد، نیازمند نگاه دقیق، خلاقیت و تعهد است تا از سطحینگری و کلیشهزدایی جلوگیری شود و هنری اصیل و عمیق شکل گیرد که هم حافظ میراث دینی و هم الهامبخش حرکتهای نوین در عرصه هنر دینی و معنوی باشد. پیرامون این موضوع ایکنا با ابراهیم بازرگانی، عضو هیئت علمی موسسه آموزش عالی هنر و اندیشه اسلامی گفتوگویی انجام داده که در ادامه با آن همراه میشویم.
ایکنا – به نظر شما کدام ویژگی در عید قربان وجود دارد که بتواند نقطه مشترکی میان پیروان ادیان مختلف و مذاهب اسلامی باشد؟
ویژگی برجسته عید قربان این است که در میان همه ادیان ابراهیمی، یک نقطه کانونی مشترک دارد و آن شخصیت حضرت ابراهیم(ع) است. پیامبر اسلام(ص) نیز خود را ادامهدهنده آیین حنیف میدانست. از این منظر، عید قربان میتواند محور شکلگیری قرائتی مشترک از دین میان پیروان مذاهب اسلامی و حتی ادیان مختلف باشد. جایی که قرآن میفرماید: «تَعَالَوْا إِلَىٰ کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ» «به سوی سخنی بیایید که میان ما و شما مشترک است» به وضوح به همین نقطه وحدت اشاره دارد.
ایکنا – یعنی میفرمایید عید قربان ظرفیت وحدت بینادیانی هم دارد؟
دقیقاً همینطور است. در هر سه دین بزرگ ابراهیمی – یهودیت، مسیحیت و اسلام – مفهوم قربانی وجود دارد. اگرچه شکل و روایت آن ممکن است متفاوت باشد، اما درونمایه آن مشترک است؛ درونمایهای که جامعه را به همگرایی، ایثار و معناجویی سوق میدهد. این مفهومی است که هم در میان شیعه و سنی مشترک است و هم در نگاه ادیان دیگر جایگاه ویژهای دارد.
ایکنا – آیا این مضمون مشترک در هنر و رسانه هم بازتاب داشته است؟
بله، در عرصههای مختلف هنری، بهویژه در دنیای مسیحیت، این مضمون به طور گستردهای مورد توجه قرار گرفته است. هنرمندان نقاش، مجسمهساز و فیلمسازان به بازنمایی این داستان پرداختهاند. بهویژه در کلیساها، نمودهای بصری و آیینی مرتبط با قربانی بسیار رایج است که این به دلیل تجسمگرایی خاص مسیحیت است. در اسلام نیز، بهویژه در عرصه نگارگری و داستانپردازی، بازتابهایی از این موضوع دیده میشود، هرچند هنوز ظرفیتهای زیادی باقی مانده است.
ایکنا – اشاره کردید که هنوز ظرفیتهای استفاده نشدهای وجود دارد. کدام شاخههای هنری بیش از سایرین توانستهاند از این ظرفیت بهره ببرند؟
تا آنجا که به یاد دارم، هنرهای تجسمی بیشتر از سایر شاخهها توانستهاند موفقتر ظاهر شوند. بهخصوص نگارگری ایرانی، به ویژه آثار معاصر که تلفیقی از سنت و نوآوری است. همچنین در کلیساها هم هنرهای تجسمی نقش بسیار مهمی دارند. در عرصه شعر نیز امکان حرکت به این سمت وجود دارد، اما این نیازمند پژوهشهای دقیقتری است. برای مثال، میتوان بررسی کرد که در ادبیات فارسی، خصوصاً شعر دینی و آیینی، از این مفهوم چگونه بهرهبرداری شده است.
ایکنا – با وجود این ظرفیتها، چرا در سینما و تولیدات تصویری ایران کمتر شاهد بازتاب این مفاهیم هستیم؟
این مسئله به چند عامل برمیگردد. نخست اینکه سینمای ما هنوز نتوانسته با تاریخ بهدرستی ارتباط گیرد. ساخت فضای تاریخی از دو جهت دشوار است: یکی به لحاظ بازسازی تصویری و ذهنی و دیگری از نظر زیرساختهای فنی و مادی. نمونههایی مانند فیلم حضرت محمد(ص) ساخته مجید مجیدی یا سریالهای تاریخی مرحوم سلحشور نشان میدهد که هنوز با استانداردهای جهانی فاصله داریم. نه فقط از لحاظ کیفیت فنی، بلکه حتی در توان روایتپردازی تاریخی هم دچار ضعف هستیم.
ایکنا – پس به نظر شما چالش اصلی در بخش تولید است یا در سمت بازار و مخاطب؟
به نظر من، هر دو. گرچه بازار برای آثار تاریخی وجود دارد، حتی با نگاهی به سریالها و فیلمهای تاریخی ترکیه میتوان فهمید که مخاطب جهانی هم دارد، اما در ایران علاقهای جدی از سوی تهیهکنندگان، فیلمنامهنویسان یا کارگردانان نسبت به این نوع آثار وجود ندارد. گویا بیشتر ترجیح میدهند سراغ موضوعات روزمره یا نهایتاً آثار سرگرمکننده سطحی بروند. شاید هم به دلیل هزینهبر بودن آثار تاریخی است؛ اما در نهایت، این کمتوجهی به سینمای تاریخی یک فرصتسوزی است.
ایکنا – اشاره کردید که کار تاریخی در سینمای ایران با دشواریهایی مواجه است. منظورتان از این دشواریها دقیقاً چیست؟
واقعیت این است که در تولیدات تاریخی واقعاً ضعیف عمل کردهایم. اگر بخواهم صادقانه بگویم، جز کارهای مرحوم علی حاتمی – که حالا شاید به نوعی دوربینش انگلیسی بود و نگاهی متفاوت داشت – واقعاً نمیشود از آثار تاریخی جدی و ماندگار دیگری در سینمای ایران نام برد. یعنی جز ایشان، خیلی کم میتوان نمونهای آورد که در آن کار تاریخی عمیق و دقیق ساخته شده باشد. بقیه بیشتر یا سطحی هستند، یا اصلاً وارد تاریخ نمیشوند.
ایکنا – در مورد عید قربان، گاهی تصور میشود فقط باید روایت تاریخی حضرت ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع) تکرار شود. آیا روایتهای معاصر هم میتوانند از این مفاهیم بهرهمند شوند؟
این نکته بسیار مهمی است. اتفاقاً ما نیازمند خلاقیتی هستیم که بتوانیم به داستان قربانی شدن اسماعیل توسط ابراهیم(ع) نگاهی تازه داشته باشیم. ما نباید این داستان را صرفاً محدود به همان برهه تاریخی ببینیم. ابراهیم فقط یک شخصیت تاریخی نیست؛ او میتواند یک اسطوره زنده باشد، نمایندهای از انسان در تمام دورانها. انسانی که در مواجهه با یک امر متعالی، دچار تردید، تلاطم، آزمون و در نهایت انتخاب میشود. این الگو، الگویی است که در زندگی انسان معاصر هم میتوان آن را یافت و بازآفرینی کرد.
ایکنا – یعنی به نوعی میفرمایید که لازم نیست آن صحنه تاریخی تکرار شود؟
دقیقاً همینطور است؛ نباید خود را محدود کنیم به بازسازی دقیق صحنه قربانی. آن صرفاً یک ایده اولیه است. میتوان آن را در قالبهای مختلف بازآفرینی کرد. مثلاً شخصیتهایی که در زندگی امروزی، ناچار به فداکاری هستند، با انتخابهایی سخت روبهرو میشوند و باید از عزیزترین چیزهایشان بگذرند. این همان مضمون قربانی است. یک فیلمنامهنویس یا کارگردان میتواند این مفهوم را در بستر یک داستان معاصر روایت کند، بیآنکه هیچ تصویری از صحرا یا چاقو یا گوسفند لازم باشد.
ایکنا – نمونهای از چنین رویکردی در سینمای ایران سراغ دارید؟
اگر بخواهم مثالی بزنم، برخی از آثار علی حاتمی یا حتی بعضی از فیلمهای سینمای دفاع مقدس در دهه شصت و هفتاد این ویژگی را داشتند. مثلاً در فیلم «از کرخه تا راین» یا «سفر به چزابه» با فضای جنگ روبهرو هستیم اما مستقیم صحنههای جنگی نمیبینیم؛ آنچه میبینیم، تأثیرات جنگ است. اینها نشان میدهند که میتوان به لایههای پنهان مفاهیم رفت، بدون تکرار صحنههای کلیشهای. درباره داستان حضرت ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع) هم همینطور است. آنچه مهم است، وضعیت انسانی است که قرار است چیزی عزیز را فدا کند؛ این همانجاست که میشود احساسات امروز ما را هم درگیر کرد.
ایکنا – پس به نظر شما بهجای تمرکز صرف بر روایت تاریخی، بهتر است روی مضامین انسانی ماجرا تمرکز شود؟
اتفاقاً باید از پیرامون زندگی شخصیتها هم بهره برد. مثلاً خود حضرت ابراهیم(ع)، یا ساره و هاجر – هر کدام از این شخصیتها ظرفیتهای دراماتیک ویژهای دارند که میتوان به آنها پرداخت. اما اغلب وقتی میخواهیم سراغ سینمای دینی و تاریخی برویم، گمان میکنیم باید همان صحنهها را بازسازی کنیم. در حالیکه آن صحنهها بارها تکرار شدهاند و دیگر چندان اثرگذار نیستند؛ ما نیاز به نگاه نو داریم.
ایکنا – برای هنرمندانی که میخواهند به این حوزه وارد شوند، چه چیزی بیش از هر چیز مهم است؟ سواد دینی؟ مشورت با کارشناسان یا …؟
همه این موارد مهم است، اما آنچه به نظرم بیش از همه اهمیت دارد، تخیل خلاق هنرمند است. برخورد با یک واقعیت – چه در گذشته و چه در حال – نیازمند آن است که هنرمند بتواند آن را بازآفرینی کند، نه صرفاً بازنمایی. تخیل خلاقانه وقتی با سواد و دانش همراه میشود، اثر هنری مؤثر خلق میشود. البته مطالعه دقیق و عمیق، مشاوره با کارشناسان و آشنایی با الگوهای جهانی هم بسیار مهم هستند، اما اگر آن نگاه خلاقانه نباشد، خروجی اثرگذار نخواهد شد.
ایکنا – شما اشارهای هم به نگاه برخی هنرمندان نسبت به امور مقدس داشتید. این نگاه به نظر شما چه آسیبی به تولیدات دینی زده است؟
یکی از نقدهای جدی این است که بسیاری از هنرمندان، امور مقدس را مثل یک موضوع دمدستی تلقی میکنند. یعنی گمان میکنند هر کسی میتواند بدون آمادگی لازم درباره آن اثر هنری خلق کند. این نگاه بسیار خطرناک است. امور مقدس، به لحاظ جایگاه معنوی، نیازمند نزدیکی از سر آگاهی، تعهد و درک عمیق هستند. نزدیک شدن به امر مقدس نه فقط استعداد، که آمادگی ذهنی و روحی میطلبد.
ایکنا – اشاره کردید که در مواجهه با امور مقدس باید با احتیاط قدم برداشت. منظورتان از این احتیاط چیست؟
اعتقاد دارم که نمیتوان بهسادگی به امور مقدس نزدیک شد. این را نه صرفاً بهعنوان یک موضع احتیاطگرایانه، بلکه بهمثابه یک اصل هنری میدانم. اجازه بدهید مثالی بزنم: یکبار در مصاحبهای از استادی شنیدم که درباره آیه «کُلٌّ فی فَلَکٍ یَسْبَحُون» صحبت میکرد. میگفت این آیه شش ماه ذهنش را درگیر کرده و به تعبیر خودش «به زانو درآورده» بود. یعنی رسیدن به عمق معنایی یک آیه آنقدر دشوار است که حتی برای اهلفن هم ماهها تأمل و تفکر میطلبد. حالا فکر کنید کسی بخواهد همین مفاهیم را در قالب اثر هنری بیان کند. طبیعی است که باید از آمادگی ذهنی، معرفتی و حتی عاطفی کافی برخوردار باشد. این همان چیزی است که میگویم: نزدیکی به امر مقدس کار میطلبد، خلاقیت میطلبد، تأمل میطلبد، و مهمتر از همه، آمادگی تحمل و درک آن معنا را میطلبد.
ایکنا – کمکاری در روایت داستانهای مقدس، چه تبعاتی در حوزه هنر میتواند داشته باشد؟
اجازه دهید کمی کلیتر نگاه کنم. انسان هرچند رو به آینده است، اما آینده چیزی نیست جز امتداد گذشته. نمیتوانیم از گذشتهمان منقطع باشیم. در یک پیوستار در حال حرکتیم، مثل زائری که در مسیر پیادهروی اربعین عمود به عمود پیش میرود. هیچکدام از آن عمودها مستقل از دیگری نیستند؛ هر عمود، عمود قبلی را در خود دارد. تاریخ ما هم همینگونه است. اگر گذشته را نبینیم، آیندهای نخواهیم ساخت. یکی از آسیبهای مهم امروز جوانان «حیرت تاریخی» است. یعنی بیریشگی، بیارتباطی با گذشته. ریشه این حیرت، تا حدی به حوزه هنر برمیگردد. هنرمندانی که یا گذشته را نمیشناسند، یا نمیخواهند بازتابش دهند. این انقطاع از گذشته بهویژه در آثار دینی و تاریخی آسیبزاست. وقتی آثار هنری درباره گذشته نباشد، حس هویت، تعهد سرزمینی و حتی عرق فرهنگی کمرنگ میشود.
ایکنا – در جمعبندی، اگر بخواهیم از عید قربان الهام بگیریم، چه پیشنهادهایی برای هنرمندان دارید؟
عید قربان میتواند نقطه توجه مهمی برای هنرمندان باشد. چون چند ویژگی مهم را در خود جمع کرده است: بار دینی دارد، بار اخلاقی دارد، و از همه مهمتر، بار عاطفی بسیار قدرتمندی دارد. تصور کنید جوانی قرار است به دست پدرش قربانی شود. پدری که باید عزیزترین چیز زندگیاش را تسلیم کند. مادری که تماشاگر این صحنه است. اینها همه ظرفیتهای روایی بسیار عمیقی هستند که میتوانند الهامبخش آثار هنری تأثیرگذار شوند. اما لازمهاش آن است که هنرمند بخواهد، جستوجو کند، مطالعه کند و جرئت خلاقیت داشته باشد.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام
source