فیلم سینمایی «پیشمرگ» ساخته علی غفاری را باید در زمره آثار قهرمانمحور و متعهد سینمای دفاع مقدس دانست؛ فیلمی که با انتخاب آگاهانه سوژه و ساختار روایی کلاسیک اما مؤثر، کوشیده است تصویری از فداکاری، ایثار و هویت ملی را در بستر واقعیتهای هشت سال جنگ تحمیلی به نمایش بگذارد. این فیلم که توانست در جشنواره سال گذشته نظر مخاطبان را به خود جلب کرده و سیمرغ بهترین فیلم از نگاه مردم را دریافت کند، از همان ابتدا نشان داد که روایتهای مبتنی بر قهرمانسازی، همچنان مخاطب دارد و اگر با صداقت و مهارت روایت شود، میتواند اثرگذار و ماندگار باشد.
علی غفاری که پیشتر نیز در آثاری چون «استرداد» و «تکتیرانداز» نشان داده بود دغدغه هویت ملی و قهرمانپردازی دارد، این بار با انتخاب سوژهای از دل تاریخ زنده دفاع مقدس، یعنی سردار شهید سعید قهاری، به سراغ یکی از نمادهای مقاومت مردمی رفته است. غفاری در این اثر نیز با اتکا به تجربههای پیشین خود توانسته است از مرز شعار عبور کرده و تصویری انسانی و قابلباور از قهرمانی ارائه دهد که نه اسطورهای دستنیافتنی، بلکه فردی از میان مردم است که در لحظههای حساس تاریخ، بر سر پیمان خود با میهن و آرمانهایش ایستادگی کرده است.
دوری از کلیشههای رایج
آنچه فیلم «پیشمرگ» را از بسیاری از آثار کلیشهای حوزه دفاع مقدس متمایز میکند، تمرکز آن بر ابعاد شخصیتی شهید قهاری است. در این فیلم، قهرمان صرفاً یک رزمنده فیزیکی نیست، بلکه شخصیتی چندلایه است که در درون خود با چالشها، تردیدها و انتخابهای دشوار مواجه میشود. غفاری با روایتی سنجیده و پرهیز از اغراق، موفق شده است شهید قهاری را نه به عنوان نماد صرف، بلکه به عنوان انسانی با روحی بزرگ و ارادهای استوار به تصویر بکشد؛ انسانی که قهرمانیاش از دل مسئولیتپذیری و باور به ارزشها برمیخیزد.
در کنار شخصیتپردازی موفق، فیلم از منظر فضاسازی نیز اثر قابلتوجهی است. استفاده از لوکیشنهای مناسب، نورپردازی متناسب با فضای جنگ و طراحی صحنهای که تنش و واقعیت جبهه را القا میکند، موجب شده است که تماشاگر در دل موقعیتهای بحرانی قرار بگیرد و با قهرمان داستان همراه شود. از این منظر، «پیشمرگ» توانسته است بخشی از سینمای جنگ را با زبان امروز و تکنیکهای حرفهای روایت کند، بیآنکه به دام سطحینگری یا جلوههای صرفاً بصری بیفتد.
تصویرسازی مطلوب از شهید قهاری
بازیهای فیلم نیز به کمک فضای داستان آمدهاند. مهدی نصرتی در نقش شهید قهاری با قدرت درونی، سکوتهای معنادار و نگاههای پر از تصمیم، توانسته است تصویر قابل قبولی از یک فرمانده متعهد و مؤمن ارائه دهد. دیگر بازیگران همچون الناز ملک، آرش آصفی و حسام منصور نیز در نقشهای مکمل حضور تأثیرگذاری دارند و به توازن روایت کمک کردهاند. فیلم در این بخش نیز نشان میدهد که انتخاب بازیگر مناسب برای شخصیتهای مهم، میتواند به تثبیت پیام فیلم کمک کند و باورپذیری روایت را افزایش دهد.
با این همه «پیشمرگ» بینقص نیست. یکی از ضعفهای فیلم در ریتم کند برخی از بخشهای میانی آن است که ممکن است تا حدی از کشش داستان بکاهد. هرچند فیلم با ساختار کلاسیک خود در پی روایت عمیق است، اما در پارهای از سکانسها تمرکز بیش از حد بر جزئیات یا گفتوگوهای طولانی، از پویایی کلی اثر کاسته است. این موضوع میتوانست با تدوین دقیقتر و حذف برخی نماهای تکراری، برطرف شود.
نکته دیگر، مربوط به میزان استفاده از موسیقی متن است. گرچه موسیقی در صحنههای اوج و حماسی نقش پررنگی دارد، اما در برخی صحنههای عاطفی و انسانی، عدم استفاده یا استفاده کمجان از موسیقی باعث میشود حس موقعیت آنگونه که باید منتقل نشود. در فیلمی با چنین درونمایهای، موسیقی میتواند عامل تقویتکنندهای در بُعد احساسی روایت باشد که در «پیشمرگ» تا حدی مغفول مانده است.
بازآفرینی موفق از یک قهرمان دفاع مقدس
با وجود این نقدهای جزئی، آنچه «پیشمرگ» را در مجموع اثری موفق و ارزشمند در سینمای دفاع مقدس جلوه میدهد، توانایی آن در بازآفرینی مفهوم قهرمان در بستر تاریخ معاصر ایران است. در دورانی که بسیاری از محصولات فرهنگی از خلق شخصیتهایی الهامبخش ناتواناند، این فیلم با جسارت و تعهد، تصویری زنده از قهرمانی را عرضه میکند که میتواند برای نسل امروز الهامبخش باشد. قهرمانی که نه از آسمان آمده، نه بریده از مردم است، بلکه برآمده از ایمان، مسئولیتپذیری و شناخت موقعیت تاریخی خود است.
همچنین باید گفت «پیشمرگ» در امتداد جریان قهرمانسازی در سینمای ایران، گامی بهجا و مهم است. این فیلم به ما یادآوری میکند که سینمای دفاع مقدس تنها زمانی زنده میماند که با انسانهای زنده و واقعی، روایتهایی انسانی و باورپذیر خلق کند. فیلم علی غفاری، با همه قوتها و کاستیهایش، تلاشی صادقانه در همین مسیر است؛ مسیری که به بازسازی امید، هویت ملی و باور به قهرمانی در زمانهای پر از تردید نیاز دارد.
بهرهگیری از روایت بومی
یکی دیگر از ویژگیهای قابلتوجه «پیشمرگ» بهرهگیری از روایت بومی و نگاهی منطقهمحور به مقوله جنگ تحمیلی است. برخلاف بسیاری از فیلمهای دفاع مقدسی که در کلیشههای جغرافیایی محدود میمانند، این اثر تلاش کرده است با تمرکز بر نقش نیروهای مردمی مناطق مرزی و پیشمرگان کرد مسلمان، نگاهی جامعتر و ملیتر به مقاومت در برابر تجاوز بعثیها داشته باشد. همین رویکرد بومی، ضمن تقویت اصالت روایت، به فیلم هویتی متفاوت و منحصر بهفرد بخشیده است؛ هویتی که از دل زمین و فرهنگ مردمی برمیخیزد و از مرزهای قومیتی فراتر میرود.
در شرایطی که جریان سینمای غالب گاه از پرداختن به موضوعات تاریخی و ملی پرهیز دارد یا آنها را به شکلی سطحی روایت میکند، «پیشمرگ» نشان میدهد که بازگشت به ریشهها نهتنها مانع جذب مخاطب نمیشود، بلکه میتواند عامل اصلی تأثیرگذاری باشد. انتخاب سرداری گمنامتر در میان چهرههای شاخص دفاع مقدس، هوشمندانه بوده است؛ چراکه به مخاطب یادآوری میکند قهرمانان این سرزمین منحصر به چند نام مشهور نیستند، بلکه در دل شهرها و روستاهای این سرزمین، مردان و زنانی بودهاند که با جان خود از خاک میهن پاسداری کردهاند. این نوع انتخاب به نوعی تکریم قهرمانان بیادعا نیز هست.
نتیجهگیری
در نهایت «پیشمرگ» را میتوان نمونهای از سینمای وظیفهمند دانست؛ سینمایی که نه از سر سفارش، بلکه از دل باور به رسالت اجتماعی و فرهنگی خلق شده است. این فیلم با نگاهی جدی به مقوله قهرمانپروری، ارزشهای دفاع مقدس را از حالت شعاری خارج کرده و به تجربهای انسانی و عاطفی تبدیل کرده است. چنین آثاری میتوانند نهتنها در سطح ملی، بلکه در عرصههای جهانی نیز زبان گویای مقاومت ملت ایران باشند؛ مقاومتی که ریشه در ایمان، فرهنگ و هویت دارد و از دل هنر میتواند به نسلهای آینده منتقل شود.
به قلم داوود کنشلو
انتهای پیام
source