در گذرگاههای پرتلاطم تاریخ اسلام، واقعهای رخ نمود که نه تنها سرنوشت امت نوپای مسلمان را رقم زد، بلکه سنگ بنای انشقاقی ژرف و پرسشهایی ماندگار را بنا نهاد؛ «جنگ جمل». این رویداد عظیم، نخستین رویارویی خونین میان مسلمانان، فراتر از یک نبرد تنها نظامی است؛ گرانیگاهی است که «سیاست و ایمان»، «عدالت و انتقام»، «رهبری و رقابت» و تفسیرهای گوناگون از دین و حکومت را در هم تنیده است.
کتاب «الجمل» به قلم آزاده جهاناحمدی که بازروایتی از کتابی به همین نام از نویسنده ارجمند و بزرگوار و نیز عالم دینی نامی چون «شیخ مفید» است؛ تلاشی برای واکاوی دقیق، منصفانه و چندبُعدی این حادثه سرنوشتساز و پیچیده است.
آزاده جهاناحمدی در این اثر پژوهشی ارزشمند، با تکیه بر مستندات تاریخی معتبر (اعم از منابع کهن شیعی و سنی) و بهرهگیری از روششناسی علمی و انتقادی، پرده از لایههای پنهان و خوانشهای گوناگون نبرد «جمل» برمیدارد. وی نه به دنبال قضاوتی سادهانگارانه یا جانبداریهای مذهبی کورکورانه، که در پی فهم زمینهها، انگیزهها، اقدامات و پیامدهای این تراژدی بزرگ است.
بررسی اوضاع جامعه اسلامی پس از رحلت پیامبر(ص)، چالشهای خلافت عثمان، شکلگیری نارضایتیها و زمینههای بروز اختلاف با رویکرد «زمینههای سیاسی-اجتماعی به وقوع پیوستن جنگ جمل»؛ تحلیل عمیق نقش، انگیزهها و اقدامات «امام علی(ع)»، «عایشه»، «طلحه»، «زبیر» و سایر بازیگران اصلی، فارغ از کلیشهسازیهای رایج؛ بررسی تحلیل روند زنجیره وقایع تا به وقوع پیوستن جنگ «جمل» چون از خروج کاروان از مکه و مدینه تا وقوع نبرد در بصره، با نگاهی تحلیلی به رویدادها، گفتوگوها و موضعگیریها؛ بررسی استدلالهای فقهی و کلامی طرفین برای مشروعیتبخشی به مواضع خود و نقد این استدلالها و واکاوی تأثیرات کوتاهمدت و درازمدت «نبرد جمل» بر وحدت امت اسلامی، شکلگیری مذاهب، مفهوم حکومت و مسیر تاریخ اسلام از مهمترین محورهای کلیدی است که این کتاب به آنها میپردازد.
کتاب «الجمل» نوشته آزاده جهاناحمدی، نه تنها پنجرهای است به یکی از حساسترین مقاطع تاریخ اسلام، بلکه ابزاری برای اندیشیدن، نقد کردن و عبرتآموزی است. این اثر، خواننده را دعوت میکند تا با نگاهی نو و عمیقتر، فراتر از روایتهای تکبُعدی، به قلب این واقعه پرابهام قدم بگذارد و پیچیدگیهای انتخابهای انسانی در بستر فشارهای تاریخی و اعتقادی را درک کند.
از همین رو خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، همزمان با دهه امامت و ولایت و نیز در آستانه روز عید غدیر خم با آزاده جهاناحمدی، نویسنده کتاب «الجمل» به گفتوگو پرداخته که در ادامه از خاطرتان میگذرد.
ایکنا – برای شروع گفتوگو آنگونه که خود صلاح میدانید معرفی از کتاب «الجمل»، بازنویسی شما از کتاب درخشان شیخ مفید داشته باشید. این روایت را طلیعهای برای گفتوگوی تخصصی قرار میدهیم.
ابتدا باید به این نکته اشاره کنم که نگارش این کار را با قصد و نیت از پیش تعیین شده آغاز نکردم. پیش از آغاز نگارش این اثر در دانشگاه تدریس میکردم و هنوز کتاب منتشر شدهای در بازار کتاب به قلم خود نداشتم. در همین اثنی یکبار دفتر «ادبیات شطر» به مدیریت آقای امین بابازاده که در حوزه نگارش درباره کتابهای این دفتر ادبی با او همکاری داشتم، پیشنهادی را به من دادهاند که کتاب «الجمل» شیخ مفید را با نگاهی متفاوت به تورق بپردازم و از زاویه نگاه خود به او بگویم که آیا این کار امکان بازروایی برای مخاطب امروز را دارد یا خیر؟! به بیان سادهتر آنکه آیا این کتاب برای مخاطب امروز قابلیت بازنویسی مبتنی بر زبان، نگرش، بینش و روش آنها را دارد؟
این مسئله را نیز به صداقت و صراحت میگویم و آن را کتمان نمیکنم که تا پیش از این پیشنهاد؛ هیچگاه به شکل کامل کتاب «الجمل» شیخ مفید را به شکل بطئی، عمقی و با نگرش بر اصل محتوای آن، مطالعه نکرده بودم. ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست، زمانی که این پیشنهاد به من شد؛ این کتاب در بازار نیز موجود نبود و تنها دو، سه سالی هست که ناشری این اثر را را با قلم شیخ مفید باز نشر کرده است. حتی در آن سالها نسخه الکترونیک کتاب را نیز به سختی توانستم بیابم. وقتی با دقت بیشتری به آن نگریستم؛ با صراحت و بدون اغراق میگویم که در غلتیدن در بطن، متن و محتوای این اثر برای من بسیار حیرتانگیز بود. با وجود آنکه کتاب برای من مایه بسیار جدی داشت که از دل آن یک روایت منسجم به لحاظ زمانی و تاریخی در مورد «جنگ جمل» استخراج شود؛ اما در نهایت این چالش را پذیرفتم.
وجهه، جایگاه و بلندای بزرگمردی چون شیخ مفید در نگارش این اثر آن بود که «جنگ جمل» را روایت کند و در خلال این جنگ، فرامتنی را به مخاطب ارائه دهد که طی آن فرامتن به مخاطب اثبات کند که به لحاظ فطری و کلامی آنچه مقابل خلیفه زمان ایستاد و در حال نبرد است در حال انجام دادن کار باطل است. تا این نقطه هنوز وارد بحث امامت نشدهام. در اثر «الجمل» شیخ مفید گاه بحث کلامی چربش داشت و گاه قلم شیخ مفید در حوزه فقه میغلتید؛ اما برای من آنچه موضوعی با اهمیت به شمار میرفت؛ خود «جنگ جمل» به مثابه یک واقعه تاریخی بود که قابلیت بازگویی و بازنمایی تصویری و نه تنها در قالب کلمات برای مخاطب امروزی را داشته باشد.
وقتی این نگاه و شیوه بازروایی مَدِ نظرم از کتاب گرانسنگ شیخ مفید با پیشنهاد ناشر همراه شد؛ نظر مثبت خود را برای بازروایی این اثر اعلام کردم. طی قراردادی فیمابین، وارد فرایند بسیار سخت و نفسگیری شدم که امروز نیز عنوان میکنم به هیچ وجه برای خود تصوری از پیچیدگیهای تعهدی که به ناشر برای بازروایی کتاب «الجمل» شیخ مفید ارائه داده بودم نداشتم! به بیان دیگر با کتابی روبهرو بودم که قرار است از دل آن روایت تاریخی درباره «جنگ جمل» استخراج کنم و در عین حال بنا بود به تام و تمام کتاب شیخ مفید وفادار باشم که همین مسئله کار را بسیار دشوار میکرد.
ایکنا – با روایتی که از روند نگارش کتاب «الجمل» داشتید، تحقق این مهم به شدت دشوارتر به نظر میرسد! چراکه وقتی نگاهی مداقهگر به منابع مختلفی که درباره این جنگ تا به امروز نگارش شده داشته باشیم؛ به ویژه درباره 11 مؤلفی که به روایت «ندیم» با محوریت «جنگ جمل» آثار آنها وجود دارد و تنها نگاه خود را بر مدار آمار استوار کنیم نیز با پیچیدگیهای مختلف و متعددی مواجه میشویم. برای شما مثالی میزنم. در اسناد مختلف درباره افرادی که در این نبرد جان خود را از دست دادند تفارق آرای بسیار متعددی وجود دارد. در این میان شخص بزرگواری چون شیخ مفید و مستنداتی که او مورد تدقیق و روایت در کتاب «الجمل» مبنا قرار داده بر پایه اسناد اهلسنت استوار است و از همین نظر نگارش اثری برای ادبیات شیعه کار تطبیق، تدقیق و پژوهش را برای رسیدن به نگارشی مورد وثوق جامعه اهل تشیع بسیار دشوار میکند. چگونه رویکرد زبان مطنطن و به شدت فقهی شیخ مفید در روایت کتاب «الجمل» ایشان را برای مخاطب امروز باوجود استناد اثر مبدأ به اسناد اهل تسنن و تطبیق آن با موارد مورد وثوق اهل تشیع همگام ساختید و در نهایت کتابی را به بازار نشر ارائه دادید که بسیار مورد توجه جامعه اهل فقه از یک سو و از سویی دیگر دانشجویان و پژوهشگران رشته الهیات، ادبیات و تاریخ در دانشگاههای سراسر کشور قرار گرفت؟
باید به این نکته اشاره کنم که برای رسیدن به نگارش نهایی بازروایی کتاب «الجمل» و سپردن آن به ناشر، این اثر را چهار بار بازنویسی کردم.
ایکنا – این روند بازنویسی چه بازه زمانی را به خود اختصاص داد؟
حدود دو سال زمان به خود اختصاص داد. اما نکته بسیار جالب توجه و مسئله اصلی آن بود که برای نگارش این اثر باید قلمم را از کجا آغاز میکردم و در نهایت مسئله را به کجا ختم میکردم. لذتی که نویسندگی برای من دارد کلنجار رفتن و سروکله زدن با کلمه است و من این مهم را نوعی لذت غیرقابل توصیف میدانم.
با صداقت و صراحت میگویم که اتفاقی که برای من افتاد، بهویژه بعد از مطالعه چندباره کتاب «الجمل» شیخ مفید، آن بود که به این نتیجه رسیدم که ابتدا یک فهرست فرضی از مطالب کتابی که قصد خلق آن را دارم برای خود تهیه کنم. در نتیجه این کار یک سوم مسیر نگارش بازروایی این اثر برای من مشخص شد.
اجازه بدهید نکته جالبی را برای شما و مخاطبان بازگو کنم. از آنجا که در بخش نخست پرسشتان و در روایت پیشین خود عرض کردم که برای بزرگمردی چون شیخ مفید، آنچنان که برای مخاطب امروزی ممکن است این مسئله مهم باشد که در مواجهه با اثری روایی و تاریخی در زمانه حاضر روایت و تصویری منسجم را در قالب یک خط ثابت بخواند و مورد مطالعه قرار دهد؛ این مسئله چندان مورد توجه نبود شیخ مفید در نگارش کتاب «الجمل» نبود. به عنوان مثال ایشان علل وقوع جنگ را در فصل آخر روایت کرده؛ اما این مسئله برای من در نقطه عکس قرار داد. در حقیقت من دلایل علل وقوع جنگ را که به قلم شیخ مفید در فصل آخر کتاب «الجمل» روایت شده بود در بازروایی این اثر به فصل اول منتقل کردم. یعنی برای مخاطب، قلم خود را بر مبنای علل وقوع جنگ استوار کردم. اینکه افرادی که با مولا در ارتباط و تعامل بودهاند و البته تعارضاتی داشتند. در این میان بحث بیعت به شکل بسیار مهمی مطرح بود و در ادامه شاهد ماجرای بیعتشکنی بودیم. نباید فراموش کنیم که وقتی در این ماجرا به علل ماجرا اشاره میکنم به شکل مستقیم قلم من وارد نگاه تاریخی و دوره خلافت خلیفه سوم میشود.
همین نکات به خودی خود نشان میدهد که پیچ تیرگیهای آن دوره از نظر تاریخی حتی برای کسانی که تنها کار مداقه و پژوهش تاریخ اسلام را در نظر دارند نیز فرایندی بسیار پیچیده و سترگ به شمار میرود. این همان جایی است که شاهدیم در این برهه؛ شیخ مفید در کتاب «الجمل» اقوال مختلف و متعددی را درباره وقایع و اتفاقهای آن زمان در این کتاب به مخاطب ارائه داده است.
از سویی دیگر در بخشی از کتاب «الجمل» شاهد روایت تعامل حضرت امیر(ع) بنا به مصلحت دوره و زمانه با خلیفه سوم به قلم شیخ مفید هستیم. وقتی همه اینها را کنار یکدیگر گذاشتم در نهایت با به دست آوردن فهرست ابتدایی؛ مسیر برای من بسیار روشن و مشخص شد.
بازهم تکرار میکنم که کتمان نمیکنم که به جز منابع مورد استناد شیخ مفید در کتاب «الجمل»؛ سراغ منابعی که بعد از او تا به امروز درباره این جنگ یا زیست حضرت علی(ع) به رشته تحریر درآمده نیز رفتم. در خود مقدمه کتاب نیز عنوان کردم که امروز میتوانم ادعا کنم که بازروایی کتاب «الجمل» که به رشته تحریر درآوردم، تام و تمام وفادار به کتاب «الجمل» شیخ مفید است؛ اما احساس کردم روایت به لحاظ قصه ممکن است که حفرههایی در بطن و متن اثر اصلی و مبدأ خود داشته باشد؛ پس برای برطرف کردن این حفرهها سراغ منابع دیگر رفتم تا آن حفرههای کوچک را با استناد به منابع دیگر پُر کنم. البته چه در پانویس و چه در مؤخره کتاب خود، تمامی منابعی که به آن ارجاع داشتهام را به مخاطب ارائه دادهام.
مؤلفه دیگری که بهشدت مورد تأکیدم قرار داشت، زبان و لحن اثر خاصه برای مخاطب امروز بود. رسیدن به روایتی که برای مخاطب امروز خوشخوان، قابلدرک و دارای ظرفیت همراهی و همذاتپنداری باشد. در قیاس با ادبیات بسیار شکیل و زیبا اما مطنطن، سنگین و فقهی شیخ مفید، رسیدن به زبانی برای نسل امروز چالشی بسیار پیچیده بود. میدانید چرا؟ چون شما در مقام بازروایی این اثر و استناد به مقوله روایت، بر سر دوراهی قرار میگیرید. اینکه قصد دارید تاریخ بگویید یا ادبیات به مخاطب ارائه دهید. اینکه در کدام لبه قصد حرکت دارید؟ در عین حال باید به این مسئله توجه کنیم که مخاطب امروز ما؛ ایرانیان هستند که نمیتوانیم برای جذب تعامل بیشتر آنها از متن و اثری سخن بگوییم که بار اصلی وزن متن بر مبنای مؤلفههای تاریخی باشد. چراکه مخاطبان ایرانی و فارسی زبان در مواجهه با اثر ادبی، نگاهشان بر عنصر روایت و ادبیت ادبیات آن اثر استوار است؛ نه استنادها و ارجاعات مختلف و متعدد تاریخی که ازقضا شیخ مفید در کتاب «الجمل» بهشدت و به کرات برای سندیت بخشیدن به اثرش به آنها ارجاع داشته است.
همچنین نباید فراموش کرد که نگارش کتاب «الجمل» به قلم شیخ مفید بر مبنای روایت تاریخ بود و او قصد خلق اثر اثر ادبی نداشته است. اما در بازروایی این اثر هم بنا به میل و خواست خود و هم پیشنهاد ناشر، قصد خلق بار ادبیت برشی از زندگی امیرمؤمنان، علی(ع) و در نهایت رسیدن به «جنگ جمل» را داشتم. پس بازروایی این اثر در حقیقت ما را به سمت عنصر روایت که گونهای از ادبیات با مختصات و چارچوب خود به شمار میرود هدایت میکند. در نتیجه اثر نهایی باید نرمی و لطافت بیان قصه و روایت را با خود به همراه داشته باشد. تأکید میکنم قصه نه به معنای تخیل؛ بلکه به معنای نقل و لحن؛ همانطور که در تاریخ به وقوع پیوسته است. این حرکت توأمان بر لبه تاریخ و ادبیات بسیار سخت و چالشبرانگیز و البته به همان میزان بسیار لذتبخش بود.
امروز که با شما گفتوگو میکنم، احساسم بر آن است که نتیجه کار آن چیزی است که اگر یک دختر خانم یا آقا پسر دبیرستانی کنجکاو سراغ کتاب من برود؛ یا یک خانم میانسال خانهدار، یا استاد دانشگاه، یا یک دانشجوی تاریخ سراغ این اثر برود؛ باز هم همه این دایره مختلف و متعدد مخاطبان به سهمِ قدر و وسع خود میتوانند با بطن قصه، نقل و روایت «جنگ جمل» ارتباط برقرار کنند.
ایکنا – دو مؤلفه را با دو نگاه متفاوت بر مبنای روایتی واحد با شما مطرح میکنم. از یکسو میدانیم کسانی که در «جنگ جمل» بر مولای متقیان(ع) خروج کردند، اصلیترین دلیل این خروج را فارغ از مقوله ولایت و امامت بر زیر سوال بردن مؤلفهای که ما امروز مولا را بر آن استوار میدانیم، یعنی مقوله عدل و عدالت حضرت نامیدند و همین مسئله سبب خروج آنها شد. از سویی دیگر، در مستنداتی که شیخ مفید در روایت این اثر به آنها استناد کرده نیز تردید و تشکیکی وجود ندارد؛ اما در روایت شما بر این مسئله اشارت شد که گاه در خلال این اثر به علامت سوالهایی برمیخورید که سبب شد بهجز منابع مورد استناد شیخ مفید به آثار دیگری نیز ارجاع کنید و این نشاندهنده جسارت شما برای اولین اثری که راقم سطور آن به نام شما استوار است که در کنار تحسین و تقدیر برای این جسارت اما احساس میشود نیازمند همراهی با ناظر، پژوهشگر، فردی آگاه به مسائل تاریخ صدر اسلام نیز هستیم تا در مواجهه با استناد به دیگر اسناد خداینکرده از سر ناخودآگاه راه به بیراه نروید. آیا این مؤلفه در مسیر نگارش این اثر یعنی همدلی و همراهی با یکی از متخصصان امر با قلم شما همراه بود. این را از آن جهت مورد پرسش قرار میدهم که گاه در فرازهایی از روایت کتاب شما (الجمل) نیز با وجود تأکیدتان بر بار ادبی اثر در نقل و روایت داشتید؛ فرازهایی از این کتاب به شکل گزارش حتی گاه گزارش رسانهای استوار شده است! این عمدی در آن بوده یا به شکل ناخودآگاه بر قلم شما رانده شده است؟
ابتدا باید نکتهای را به شما بگویم که درست است که قلمی کردن کتاب «الجمل»، اولین کتابی است که نگارش آن را انجام دادم؛ اما وقتی این اثر در مسیر انتشار قرار گرفت نکته جالب آن است که به عنوان چهارمین کتاب من در اختیار مخاطبان قرار گرفت! پیش از این اثر من سه جلد کتاب را برای انتشارات «روایت فتح» از مجموعه زندگی علما به رشته تحریر درآوردم که همه آنها منتشر شد و در نهایت چهارمین کتابم، بازروایی کتاب ارجمند «الجمل» شیخ مفید بود.
اما نکتهای که مورد پرسش شما بود آن است که آیا استادی در مقام ناظر، پژوهشگر، محقق و یاریگر من در راستای روایت این اثر قرار گرفت یا خیر؟ در پاسخ باید بگویم که خیر! با اینکه تحصیلاتم در حوزه فلسفه و کلام است اما از آنجایی که فرصت مطالعاتی را بنابر علاقه شخصی به دست آوردم، از همان دوره دانشجویی تنها بر یک حوزه متمرکز نبودم. شاید اغراق باشد اگر بگویم بیش از آنکه فلسفه و ادبیات خواندم، تاریخ مطالعه کردهام؛ اما به صداقت و صراحت میگوییم که تاریخ را نیز بهاندازه فلسفه و ادبیات با جزئیات فراوان مورد مداقه، مطالعه و پژوهش قرار دادم و در محضر اساتید مختلف هم در کلاسهای آنها حضور پیدا کرده و هم در مقام مباحثه قرار گرفتم. همه اینها نیز به عنوان مستمع آزاد بوده است. از همین روی انسانی بیگانه با تاریخِ «جنگ جمل» و حتی با شخصیت شیخ مفید نبودم. حداقل آنکه در دوران کارشناسی ارشد «ریشههای کلامی شیخ مفید» را به شکل کامل مورد مطالعه، تحقیق و پژوهش قرار دادم. پس میدانستم که با چه شخصیتی طرف هستم و اینکه کتاب ارجمند «الجمل» شیخ مفید در مورد چه اتفاق و رخدادی و چه ابرمردی است.
در نهایت احساس نکردم که باید کسی کنارم بایستد. چراکه ارجاع و رجوع به منابع دیگر آن حفرههای روایت را برای علامت سؤالهای من پاسخ میداد و پر میکرد. آنچنان که خود نیز احساس رضایت میکردم. وقتی انسان در مقام نویسنده به نقل روایتی میپردازد ابتدا و انتها اوست که متوجه میشود که در چه مرحلهای اثرش قرار دارد که در نهایت مخاطب میتواند در مواجهه با نوشتار او اثرش را بپذیرد یا آن را رد میکند!
از همین روی وقتی به این نقطه رسیدم که متوجه شدم روایت من در بازروایی «الجمل» روایتی منسجمِ و تاریخی است که در این اثر پهلو به روایت قصهگویی میزند و از سوی دیگر روایتی وفادار به متن کتاب شیخ مفید است به نظرم رسید که دیگر نیازی نیست تا از کسی کمک بگیرم. اما به گمانم میرسد که مدیر دفتر ادبیات شطر این کتاب را در اختیار عدهای از استادها، پژوهشگران و محققانی که در قم حضور داشتند قرار دادند و نظرات آنها را دریافت کردند. در مجموع تا این لحظه که کتاب خوشبختانه چاپ دوم خود را نیز پشتسر گذاشته، هنوز نقدی که به لحاظ تاریخی به اثر وارد شود را ندیده و نشنیدهام که فردی به من گفته باشد که تو در اینجا این مسیر را به خطا رفتهای!
گفتوگو از امین خرمی
انتهای پیام
source