Wp Header Logo 1723.png

رصد عرفان در نهج‌البلاغه در گفت‌وگوی ایکنا با علی رهبر

اقیانوسِ سخنِ مولای متقیان، علی‌ابن‌ابی‌طالب(ع)، در نهج‌البلاغه موج می‌زند؛ اقیانوسی بی‌کران که هر قرن، نسل‌های تازه‌ای را به ژرفکاوی در عظمتِ فکر، بلاغتِ بیان و حکمتِ جاودانش فرا می‌خواند. این کتاب، تنها یک متن مقدس نیست، بلکه نقشه‌ای برای سلوک فردی و اجتماعی، چراغی در تاریکی‌های زمانه و آینه‌ای تمام‌نما از انسانِ آرمانی است.

دریای نهج‌البلاغه آنچنان گسترده و عمیق است که نگریستن به آن از یک زاویه، تنها گوشه‌ای از شکوهش را آشکار می‌کند. حجت‌الاسلام والمسلمین علی رهبر در مجموعه پنج جلدی «بر شانه‌های اقیانوس» با درک این ضرورت، پنج افقِ مکمل را پیش‌روی خواننده می‌گشاید تا همگان – از جویندگانِ حقیقت تا پژوهشگرانِ اندیشه- بتوانند با قامتی راست‌تر بر کرانه‌های این دریای بی‌پایان بایستند و از افق‌های گوناگون به تماشای عظمتش بنشینند.

هر جلد از این مجموعه، لنزِ متفاوتی بر متن نهج‌البلاغه می‌افکند و لایه‌های پنهان آن را روشن می‌سازد:

* جلد اول: حکمتِ جاودان(بُعد فلسفی و عرفانی)

کندوکاو در بن‌مایه‌های معرفتی، خداشناسی، انسان‌شناسی و سیر و سلوک عرفانی در کلام امام.

* جلد دوم: بنیادهای جامعه آرمانی(بُعد سیاسی و اجتماعی)

تحلیلِ مدینه‌ فاضله‌ علوی، اصول حکمرانی عادلانه، حقوق متقابل مردم و حکومت و مفاهیمی چون آزادی، عدالت و امنیت.

* جلد سوم: هنرِ زیستن(بُعد اخلاقی و تربیتی)

استخراجِ دستورالعمل‌های عملی برای زندگی فردی و خانوادگی، فضایل اخلاقی، مدیریت نفس و روابط انسانی.

* جلد چهارم: آینه تاریخ (بُعد تاریخی و کلامی)

  • آماده انتشار روز شنبه همزمان با روز عید غدیر//// نهج‌البلاغه؛ تجلی عرفان علوی، بازتاب معرفت قرآنی و سیره نبوی است+ صوت

واکاویِ زمینه‌های تاریخی صدور خطبه‌ها و نامه‌ها، تحلیل چالش‌های عصر امام و مواجهه ایشان با جریان‌های فکری زمانه.

* جلد پنجم: شکوهِ بیان (بُعد ادبی و بلاغی)

رمزگشایی از اسرار فصاحت و بلاغت بی‌نظیر نهج‌البلاغه، تحلیل صنایع ادبی، استعاره‌های ژرف و موسیقی کلام امام.

با مرور همین پنج فصل می‌توان دریافت آنچه «بر شانه‌های اقیانوس» علی رهبر را ممتاز می‌سازد، تنها تعدد ابعاد نیست، بلکه رویکردِ منسجم، تحلیلی – تطبیقی و گفتگومحورِ او است.

مجموعه پنج جلدی «بر شانه‌های اقیانوس» تنها یک شرح نیست؛ یک سفرِ اکتشافی سازمان‌یافته است. سفر به قلبِ یکی از شگفت‌انگیزترین میراث‌های فکری و ادبی بشریت. علی رهبر، همچون ناخدایی آگاه، ما را دعوت می‌کند تا بر شانه‌های این اقیانوسِ حکمت و معرفت بایستیم، چشم‌اندازی وسیعتر ببینیم، نفسی عمیق‌تر بکشیم و از ژرفای کلامِ امیرالمؤمنین(ع) نور و راه برای فردای خود بیابیم.

از همین رو و به بهانه قرار گرفتن در ایستگاه عید غدیر؛ خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) درباره منش، روش و نگرش عرفان علوی در نهج‌البلاغه بر بلندای مجموعه پنج جلدی «بر شانه‌های اقیانوس» با حجت‌الاسلام والمسلمین علی رهبر به گفت‌وگو نشسته که در ادامه از خاطرتان می‌گذرد.

ایکنا _ بر ساحت بلندا و ایستگاه مجلد پنج‌ جلدی «بر شانه‌های اقیانوس» که تدقیق بیش ‌از سه دهه از عمر شما در مسیر عرفان و ادبیت با نشان روشن نهج‌البلاغه مولای متقیان، شیر ژیان، امیر بیان، حضرت علی(ع) به شمار می‌رود؛ هر آنچه بیان شود به قول آن مَثَل معروف «زیره به کرمان بردن است». پس برای فتح و طلیعه روایت این گفت‌وگو از زبان شما درباره تولد و طی نمط مسیر مداقه، پژوهش و قلمی کردن این اثر بفرمایید؟

در ابتدای کلام عید بزرگ غدیر خم که زمینه‌ساز برای عاشورا و امیدی برای تحقق قیام و ظهور حضرت مهدی(عج) است را به همه هموطنان سرزمینم تبریک و شادباش عرض می‌کنم.

گام‌های نخست تولد این اثر را باید در سال 1372، زمانی که کتاب «قطره‌ای از فرات عاشورا» مبتنی بر خطبه معروفه حضرت زینب(س) که به واقع محاکمه رئیس غاصب خلافت یعنی «یزیدبن‌معاویه» بود را با قلمی ادبی برگردان، شرح و نگارش کردم جستجو کنیم. اثری که به گاه انتشار و مواجهه مخاطبان با آن، با تشویق‌های مختلف و متعددی از سوی قاطبه خوانندگان، منتقدان، پژوهشگران و روحانیون مواجه شد.

در ادامه خداوند متعال توفیق این مهم را بر من هموار کرد تا دعای بیستم «صحیفه سجادیه» را در کتاب «تمام زندگی» برگردان، توضیح، تشریح و تفسیر کردم. سپس «دعای ابوحمزه» را در کتاب «دعای سحر» و مناجات شعبانیه را در کتابی به ‌نام «از سکوی شعبان» توسط نشر جمکران منتشر کردم.

بعد از انتشار و بازخورد این آثار میان مخاطبان، بسیاری از دوستان، همراهان و همدلان این قلم به من گفتند که شما کارتان طی دهه‌ها فعالیت بر تفسیر قرآن استوار بوده و حال زمان آن است تا کاری بیشتر با نگاه بنیادی انجام دهید و نسل امروز را با قلم جدیدی که به ‌دنبال روایت و تحلیل تازه است آشنا کنیم.

بر همین اساس در 60 سالگی، یعنی درست شش سال پیش با خود اندیشیدم و گفتم که حال با وجود بیش از 30 سال معلمی به ‌عنوان استاد دانشگاه صنعتی اصفهان که طی تمامی این دهه‌ها با چم‌وخم‌ها، پرسش‌ها، شبهه‌ها و نیازهای نسل جوان و دانشجوی کشورم آشنا هستم؛ بهتر است به سهم و سعه قلمم گامی در مسیر بیان و انتقال بلندای معرفت و عرفان ادبیت و زلالی گوارای معارف نهج‌البلاغه حضرت امیر برای نسل جوان امروز سرزمینم بردارم.

این مسئله امروز پُرواضح است که سخن گفتن از معارف و معرفت اثری گران‌سنگ چون نهج‌البلاغه برای نسل امروز دیگر نمی‌تواند مبتنی بر زبان و روایت ‌تفصیلی، تشریحی و تفسیری مانند آثار قدما باشد و این نسل با چنان ادبیات و روایتی کمتر ارتباط برقرار می‌کند. کتاب‌های مختلف، متعددی و مجلداتی متکثر و ارزشمند درباره نهج‌البلاغه تا به امروز نگارش و در کارنامه آثار منتشر شده کشورمان وجود دارد. اما با اتکا بر همان دید و سلیقه در راستای ارائه خوراک فرهنگی امروز برای جوانان و براساس پیشنهاد دوستانم، گام نهادن و قلم زدن بر مسیر نگارش اثری بر بلندای معرفت و عرفان نهج‌البلاغه برای نسل امروز را در ذهن پرورانده و حتی تلاش کردم تا عنوانی متفاوت برای آن انتخاب کنم.

تأکید می‌کنم که مجموعه پنج جلدی «بر شانه‌های اقیانوس» را برای نسل جوان، مبتنی بر ترجمه روان و صحیح در شرایطی نوشته و به نشر بسپارم که از یک سو برخی از اشکالات و آسیب‌های ترجمه‌های ارزشمند قدما به سبب زبان مطنطن، سنگین و فقهی را به ‌همراه نداشته باشد و از سوی دیگر بتوانم به واسطه آن، حق واژه‌هایی که امام، مقصود از بیان آنها داشته را برای این نسل ادا کنم.

برای رسیدن و تحقق این ویژگی‌ها در عمل و نه تنها در فکرم؛ اندیشیدم که تا پایان جلد پنجم در کنار برگردان و ترجمان متن نهج‌البلاغه در صفحات فرد؛ درست روبروی آن صفحه‌ها که در قالب شکل کتاب، صفحات زوج را به خود اختصاص داده است؛ این صفحه‌ها را به شرح متن نهج‌البلاغه اختصاص دهم. از همین روی و برای درانداختن قالب و نگاه نو، طرح بحث و قراردادی با نشر جمکران منعقد شد که از این شیوه نوین برای ترجمه، تشریح و نگارش نهج‌البلاغه مبتنی بر معارف، عرفان و بیانِ بلندای اندیشه حضرت امیر(ع) وارد عمل شوم که این طرح مورد وثوق ناشر قرار گرفت و در نهایت مجموعه بر شانه‌های اقیانوس در پنج جلد نگارش شد.

در این اثر 100 خطبه در جلد یک؛ 80 خطبه در جلد دو؛ مابقی خطبه‌ها در جلد سوم؛ تام و تمام نامه‌های حضرت امیر(ع) در جلد چهارم و در جلد پنجم تمامی حکمت‌ها، عرفان و معرفت منعکس و مستتر در نهج‌البلاغه را در کنار نمایه مجلدها قلمی کردم. خوشبختانه از گاه انتشار این اثر تا به امروز شاهد انتشار مستمر این مجلدات هستیم.

آماده انتشار روز شنبه همزمان با روز عید غدیر//// نهج‌البلاغه؛ تجلی عرفان علوی، بازتاب معرفت قرآنی و سیره نبوی است+ صوت

احساس می‌کنم نحوه بیان؛ انتخاب زبان و شیوه نگارشی متفاوت نهج‌البلاغه در مجموعه پنج جلدی «بر شانه‌های اقیانوس» در قالب قلمی روان و سلیس، توانسته به حد وسع، دانش و تجربه‌ام منعکس‌ کننده اندیشه‌ها؛ بازتاب عرفان و معرفت مولای متقیان(ع) همسو با اندیشه نسل جوان امروز باشد.

تحقق این مهم در حقیقت نیازی بود که پیش ‌از این نیز احساس می‌شد. چراکه طی سه دهه فعالیتم در دانشگاه، فراوان از دانشجویان این پرسش را شنیده بودم که درباره دریافت درست وجه معرفتی و مبانی عرفانی بیان شده در نهج‌البلاغه، چه اثری را مطالعه کنیم؟ اگر بر بلندای منظومه آثار نگارش شده به قلم رهبر معظم انقلاب بنگریم، قلم و آثار ایشان را در حوزه «نهج» می‌بینیم. همچنین زنده‌نام آیت‌الله بهجت نیز در این حوزه قلم زده‌اند؛ اما در مواجهه با آن آثار نمی‌توان از ابتدا تا انتهای نهج‌البلاغه را به شکلی کامل دریافته و با آن همراه شویم. بر همین اساس اندیشیدم که باید برای نسل امروز از ابتدا تا انتهای نهج‌البلاغه را به زبانی که بازتاب دهنده‌ و مبتنی بر نگرش، روش و بینش آنها باشد انتقال دهیم.

از آنجا که یکی از نعماتی که خداوند بخنده بر من کمترین ارزانی داشته طبع روان و قلمی استوار بر نگارش ادبی و شاعرانه است و پیش از این نیز سه کتاب شعر از من منتشر شده، بهره بردن و عجین بودنم با ادبیات فارسی سبب شد تا در کنار 50 سال آشنایی و مستغرق بودن در ادبیات عرب را نیز برای استحکام و روزآمدی قلمم وام بگیرم و در این ‌میان انیس بودن با کلام الله مجید و تمامی معارف و مبانی آن که مستتر و آشکار در نهج‌البلاغه مولای متقیان است را نیز به یاری و مدد گرفتم و در این گذار، همه آنها را در ظرف آشنایی با ادبیات فارسی و ادبیات عرب در هم آمیختم؛ که درنهایت خروجی آن به انتشار مجموعه پنج جلدی «بر شانه‌های اقیانوس» منتج شد.

ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که به ‌سبب آنکه یکی از مؤلفه‌های مورد وثوق و توجه نسل جوان امروز معرفت و بلندای اندیشه عرفانی است؛ تلاش کردم تا در برگردان خطبه‌های مولای متقیان در نهج‌البلاغه هر گاه و هرجا که روایت مولا بر ادبیات و نگرش عرفانی استوار بود؛ در برگردان این اثر نیز کلمات مشابه و هم‌تراز آن معنای بلند عرفانی و مبتنی بر زبان و ادبیات امروز نسل جوان را در این اثر بگنجانم.

از همین ‌روی معتقدم بخشی از اقبال و استقبالی که خاصه نسل جوان از این اثر داشتند به ‌سبب بهره بردن از زبانی است که هم پاسخگوی میل و مطالبه آنها در حوزه دریافت مبانی عرفانی از کلام مولای متقیان(ع) در خطبه‌های نهج‌البلاغه باشد و هم بهره‌مند از ادبیاتی که آشنا با زبان و گفتار نسل امروز جوانان کشورمان باشد.

ایکنا – در این مسئله تردیدی وجود ندارد که در حوزه ادبیات عرفانی؛ قاطبه عرفای بزرگ قافله هزاره شعر و ادب فارسی، تمامی معارف عرفانی خود را از کلام‌الله مجید، آنچه که بر سینه رسول خداوند به امانت نهاده شده و در نهایت مبانی ارزشمند در سلوک و سخنان گهربار ائمه اطهار(ع) وام گرفته‌اند. اما طی یکی، دو دهه اخیر برخی آثار که مبتنی بر نگرش عرفانی، خاصه بر بلندای آثار ادبای ایرانی نگاشته شده گاه از آن معرفت اسلامی-ایرانی عرفا و حکمای سرزمین‌مان فاصله گرفته و شانه بر تصوفی زده که اغلب بُن‌اندیشه آنها نیز غیربومی است! به همین روی از جمله‌های پایانی شما وام می‌گیرم و این درخواست را دارم تا در کنار بیان عرفانی موجود چه به شکل آشکار و چه مستتر در خطبه‌های نهج‌البلاغه حضرت مولا(ع)؛ برشی از برگردان و شرح عرفانی یکی از خطبه‌های ایشان را در قالب جنس روایت قلم‌تان با زبان و کلام خود به اشارت بنشینید تا جنس نگاه علمی و عملی شما در این گفت‌وگو برای مخاطبان ایکنا بازنمایی سترگ و گسترده‌تری داشته باشد.

برای پاسخ و اجابت درخواست شما، خطبه 222 نهج‌البلاغه را از جلد سوم «بر شانه‌های اقیانوس» انتخاب می‌کنم. خطبه‌ای بسیار عرفانی با افقی بسیار والا و بالا که ابتدا فرازی از آن را برای شما، خوانندگان و مخاطبان ایکنا قرائت می‌کنم.

در صفحه 195 جلد سوم از مجلدات «بر شانه‌های اقیانوس» از زبان مولای متقیان چنین می‌خوانیم: این سخن را زمانی فرمودند که آیه ذیل را قرائت کردند؛ «مردانی در آن خانه‌ها، صبحگاهان و شامگاهان خدا را تسبیح می‌گویند که نه تجارتی و نه خریدوفروشی آنها را از یاد خدا، سرگرم چیز دیگری نمی‌کند.

خداوند پیراسته و برتری یافته، «ذکر» را مایه روشنی و صیقلی‌شدن دل‌ها قرار داده است؛ که آن دل‌ها بعد از سنگینی در شنیدن، به واسطه ذکر می‌شنوند و بعد از کم‌سو و کم‌فروغی به وسیله ذکر، می‌بینند و بعد از نافرمانی و ستیز، رام و فرمان‌پذیر می‌شوند.

و پیوسته خداوند که نعمت‌هایش جایگاه بلندی دارد، در هر دوره‌ای بعد از دوره‌ دیگر و نیز در فاصله میان بعثت‌ها، بندگانی داشته است که با فکر آنها به راز نجوا می‌نمود و در حقیقت عقل‌شان با آنان سخن می‌گفت، تا آنان با نوری که منشأ بیداری چشم‌ها و گوش‌ها و دل‌هاست، به‌روشنی دست یافتند.

آنان روزهای ویژه خدا را به یاد غافلان می‌آورند و آنها را از مقام و جایگاهِ عدالت خدا برحذر می‌دارند. مانند راهنمایان در بیابان‌ها. هر کس راه اعتدال و مستقیم را می‌پیمود، راهش را می‌ستودند و مژده رهایی به او می‌دادند و هر کس راست و چپ جاده را برمی‌گزید، راهش را نکوهش می‌کردند و او را از نابودی برحذر می‌داشتند.

و اینگونه آنها چراغان، تاریکی و راه‌گشایان آن شبهه‌ها بودند و قطعاً «ذکر» شایستگانی ویژه خود را دارد که آن را به‌ جای تعلق به دنیا برگزیدند، که تجارت و دادوستد آنان را به خود مشغول نساخته، به واسطه «ذکر» دوران زندگی را می‌گذرانند.»

این خطبه‌ای که انتخاب و بخش‌هایی از برگردان آن را قرائت کردم، درحقیقت در بطن و متن آن، نحوه ترسیم و تجسم ریل عارف شدن را از زبان مولای متقیان برای تمامی بندگان شاهد هستیم. شیوه و نمطی که بنیان آن را در روایت حضرت امیر می‌شنویم.

بعضی اوقات پیمودن طریق و شکل مسیر عرفانی جذاب و متنوع است و به قطع مخاطبانی برای خود؛ پی‌گیرانی بر این نمط و مشتاقانی برای پیمودن آن وجود داشته و دارد؛ اما گاه در این طی مسیر، آن مبانی درک معرفت اصالت عرفان گویی بدل به موادی مذاب می‌شوند بدون آنکه قالب‌هایی از پیش توسط بنده برای پذیرش آن ماده مذاب آماده شده باشد! حتی گاه ممکن است برخی از شیوه‌های طی طریق و مسیر عرفان نیز بر این نمط استوار باشند. اما به قطع و یقین می‌توان گفت و مدعی بود ترسیم و پیمودن برخی از این مسیرها توسط عموم مردم در ظاهر بسیار زیبا رُخ‌نمایی می‌کند و همین مولفه سبب جذب مردمی بیشتری به آن می‌شود.

ولی به تعبیر علما «ثم ماذا؟» (بعد باید چه کرد؟) اکنون که من طی کننده مسیر عرفان در هدفی که رستگاری و فناء فی‌الله است، گام‌های نخست را برداشته و بر آن مضاف شده‌ام؛ حال باید چه کنم؟

زمانی ‌که از کربلا با دانشجویان بازمی‌گشتیم، بیرون دروازه شهر به آنها ‌گفتم که از تور بازگشتید، حال قَبَس‌های (آنچه کسب کرده‌اید) شما چیست و کجاست؟ حال می‌خواهید چه ‌کار کنید؟ برای طی مسیر «معرفت»، «درک زلال احکام» و «مبانی عرفان خداوندی» باید ریلی واحد بگذاریم و بر آن استوار باشیم. کل نهج‌البلاغه تنها بخشی از تجلیات اندیشه امام است. ایشان به سبب درک عظیم و شناخت بی‌بدیل‌شان از عظمت طی طریق مسیر اصیل معرفت الهی (عرفان)، ریل‌گذاری‌های مختلف و متعددی داشتند. در این ریل‌گذاری؛ منِ بنده، من راهرو و من پیرو مولا علی(ع) باید واگن‌های حرکتی خود را به لوکوموتیو مبانی قرآنی، اندیشه‌های وحیانی، علوی و نبوی متصل کنم.

بارها به بسیاری از دوستان گفته‌ام که جلسه عرفانی آن نیست که شما را زیر باران اشک قرار دهد. جلسه مفید آن است که به شما بیاموزد:

آب کم جو، تشنگی آور به ‌دست

تا بجوشد آبت از بالا و پست

بگذارید مثالی ساده برای بیان منظورم بزنم. امروز شاید در خانه‌ها شاهد لوله‌کشی آب آشامیدنی ‌باشیم، اما در زمان قدیم در هر خانه، چاهی می‌کندند. به این معنا که تو باید به سرچشمه‌ها متصل باشی. تام و تمام این مفهوم را در کل عرفان نهج‌البلاغه از زبان مولای متقیان، امیرمؤمنان(ع) می‌بینیم.

ایکنا – ذیل چتر نیلوفری ادبیات دینی کشورمان در بلندای اعصار و قرون گذار و گذر آن؛ طی دهه‌های اخیر «ادبیات علوی»، فصلی حائز اهمیت و جایگاهی والا یافته است. اما نکته مهم آن است که در فرمایش مقام معظم رهبری نیز بر آن تأکید شده که برای نسل جوان امروز باید با زبانی سخن گفت که همسو و همدل با زبانِ زمانه آنها باشد. اتفاقی که کمتر در حوزه آثار ادبیات دینی معاصر کشورمان از جمله «ادبیات علوی» شاهد آن هستیم. با توجه به سابقه شما و نگرشی که در مجموعه «بر شانه‌های اقیانوس» مبتنی بر زبان نسل جوان بر آن استوار بودید؛ از چرایی گفتن درباره حضرت علی(ع) و از آن مهمتر، چگونه گفتن درباره مولای متقیان(ع)؛ مبانی اندیشه‌ای، معرفتی، دینی و عرفانی ایشان برای نسل جوان بگویید. صریح‌تر می‌پرسم که این مبانی معرفتی را چگونه به نسل جوان امروز بگوییم و برای آنها بنویسیم که ابتدا مورد وثوق آنها قرار گیرد و در ادامه بعد از پذیرش، در مقام اجرا و عمل به معارف آن مبانی متعهد و پایبند باشند؟

صریح و صادقانه پاسخ می‌دهم که برای گفتن، نوشتن و انتقال معارف و مبانی عظیم و عمیق آموزه‌های نهج‌البلاغه یا سلوک و منش حضرت علی(ع) به نسل جوان، تنها هوش سرشار و حافظه نیرومند کافی نیست.

برای مثال بسیاری بر این تدبیر استوارند که خدا را شکر، فلانی از هوش خوب و حافظه مطلوبی برخوردار است و شاید بیان مناسبی نیز داشته باشد؛ پس ‌از زبان و نگاه او معارف بلند اسلامی در شاخه‌های ادبیات رضوی، مهدوی، فاطمی، حسینی و به ‌ویژه ادبیات علوی می‌تواند به مخاطبان انتقال پیدا کند. اگر در این میان، جوانان به مطالعه کتاب‌های چنین افرادی بپردازند، می‌توانند این مبانی اندیشه‌ای‌، معرفتی، دینی و عرفانی در‌یابند! در پاسخ به چنین نگرشی باید صریح و قاطع گفت خیر! اینگونه نیست.

علامه اقبال لاهوری سخنی دارد که می‌گوید

ای تهی از ذوق و شوق و سوز و درد

هیچ دانی عصر ما با ما چه کرد

عصر ما، ما را ز ما بیگانه کرد

از جمال مصطفی بیگانه کرد

سوز او تا از میان سینه رفت

 جوهر آیینه از آیینه رفت

می‌گوید اگر تو ذوق، شوق، سوز و درد نداشته باشی، فهمت از مبانی اندیشه دینی از عظمت آورده‌های نبی مکرم اسلام دچار مشکل خواهد شد.

آماده انتشار روز شنبه همزمان با روز عید غدیر//// نهج‌البلاغه؛ تجلی عرفان علوی، بازتاب معرفت قرآنی و سیره نبوی است+ صوت

این را با صدای بلند می‌گویم که قرآن کریم و آثار چهارده نور پاک از یک زاویه هنر نیست که عین هنر است! فرض کنید اگر فقط بخواهید نگاه هنری به قرآن و آثار اهل‌بیت(ع) داشته باشید؛ اما اگر آدمی ذوقی و شوقی در بطن وجودش نداشته باشد چگونه می‌تواند آن معارف قرآنی و مبانی آموزه‌های ائمه(ع) را فهم کند؟ این است که علامه اقبال می‌گوید که ای رهرو و سالک عصر و دوران، اگر ذوق، شوق، سوز و درد نداشته باشی در درک عظمت معارف و مبانی قرآنی و اندیشه نورانی ائمه اطهار(ع) دچار مشکل خواهی شد. اینجاست که باید گفت هنر در فهم معارف نورانی، عرفانی و قرآنی نقش بسیار بالایی دارد.

البته درباره درک معنا و مفهوم هنر و مبانی زیبایی نیز باید گفت که آنقدر مفاهیم این هر دو دارای گستره عظیم است که گام نهادن در این مسیر بی دانش، راه به بیراه رفتن است.

گمانم بر آن است که تعریف جامع و مانعی از آن‌ها وجود ندارد. چندی پیش خواندم و شنیدم که تنها از کلمه «فرهنگ»، 150 تفسیر وجود دارد! و این به گستره واژه فرهنگ بازمی‌گردد. ذوق هنر نیز در همین تعریف و تعبیر جا می‌گیرد.

این مفاهیم تمامیت ما را در برمی‌گیرد و گاه دل و ذهن ما را زیرورو می‌کند. گاه اشک ما را چون آبشار ریزان و سرشار می‌کند. ما را گاه در خود فرومی‌برد. گاه ما را بر آن وامی‌دارد که بخواهیم فریاد بزنیم؛ اما با همه این بلندا و گستره کنش‌های مختلف می‌توانیم بگوییم که با وجود آنکه آثار جانبی فهم از هنر و زیبایی معارف و مبانی عرفانی توسط بسیاری از انسان‌ها درک می‌شود؛ اما اجرا و عمل آثار آنها سخت به درک انسان می‌رسد.

با استناد و اتکا به این گفته‌هاست که تاکید دارم نکته مهم آنست که انتقال مبانی عرفانی از مفاهیم قرآنی و مضامین نهج‌البلاغه تا آموزه‌های چهارده نور آسمانی برای اثرگذاری در نسل جوان را باید برای آنها روان، سلیس، آسان، لطیف و ملموس کرد و به شکل عصاره‌ای به آنها انتقال داد.

آماده انتشار روز شنبه همزمان با روز عید غدیر//// نهج‌البلاغه؛ تجلی عرفان علوی، بازتاب معرفت قرآنی و سیره نبوی است+ صوت

در مواجهه با نسلی که با شبکه‌های اجتماعی ارتباط و هم‌نشینی دارد و سبک زندگی‌اش با این ابزارها درآمیخته دیگر نمی‌توانیم با یک سخنرانی بلندِ چند ساعته برای او مفاهیم عمیق و ظریف عرفانی نهج‌البلاغه و سلوک امیرمومنان(ع) را منتقل کنیم.

سخن خود را این‌گونه پایان می‌دهم که اگر به خطبه کوبنده حضرت زینب(س) در کوفه یا خطبه امام سجاد(ع) در دل حکومت اموی در دوران اسارت دقت کنیم به وضوح درمی‌یابیم که دارای سطور مختلف است؛ حال چگونه باید بیان معرفتی و عصاره این کلام را انتخاب کرد تا به نسل جوان منتقل کنیم؟ اینجاست که چکیده و خلاصه‌سازی خود بدل به هنر می‌شود. چراکه برقراری زبان فرهنگ و هنر حتی برای بلندای مبانی معرفتی عرفان آنهم از زبان بزرگنام و بلندمرتبه‌ای چون مولای متقیان(ع) خود هنر عصاره‌گیری، عصاره‌سازی، چکیده‌گویی و چکیده‌سازی را در مواجهه با نسل جوان می‌طلبد.

به بیان ساده‌تر امروزه باید نکته «مختصر و مفصل»؛ «کوتاه اما با معانی بلند» را برای ارتباط‌گیری هرچه بیشتر، پذیرش، اجرا و عملیاتی‌سازی مبانی مورد انتقال به نسل جوان را در هر مرتبه‌ای، از جمله انتقال مبانی سترگ، عمیق، جریان‌ساز، معرفت‌بخش و انسان‌ساز قرآن کریم، آموزه‌های نبی مکرم(ص) اسلام، سلاله پاک او و همچنین دُرِ گرانبهایی چون نهج‌البلاغه مولای متقیان(ع) را همواره مدنظر داشت؛ تا این نسل طبق میل و تمنای خود بتواند از این خوان گسترده و پرنعمت برای مسیر سعادت و زیست دنیوی و اخروی خود سهم و خوشه‌ای برچیند.

گفت‌وگو از امین خرمی

انتهای پیام

source