ادبیات دینی کودک و نوجوان موضوعی مهم و شاخهای حساس، پرطرفدار و بحثبرانگیز از ادبیات کودک و نوجوان است که تعداد کتابهای مستقل و قابل تأمل درباره چیستی و مسائل نظری آن اندک است و اگر پایاننامههایی را که شکل کتاب یافته و معمولاً از عمق، دقت و دستاوردهای کافی برخوردار نیستند، کنار بگذاریم، با فهرست بلندبالایی به عنوان منابع این عرصه روبهرو نخواهیم بود.
دکتر مریم جلالی، عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی و از مدرسان اصلی رشته کارشناسیارشد ادبیات کودک و نوجوان در آن دانشگاه و از معدود چهرههای دانشگاهی است که به طور جدی و مستمر به مباحث نظری و نقد ادبیات کودک پرداخته و جدا از دستنامههای دانشگاهی (که معمولاً مدرسان به عنوان جزوه درسی برای معرفی به دانشجویانشان تدوین میکنند) و یا پایاننامهها و رسالهها (که معمولاً دانشجویان با نظارت استادان راهنما منتشر میکنند) آثار دسته اول، مستقل و راهگشایی در این عرصه ارائه نموده است.
کتاب حاضر چندان به مقولاتی همچون تعریف ادبیات دینی کودک و نوجوان، مرزها و حدود آن و یا به بحث تاریخ ادبیات دینی کودک و نوجوان در ایران و سایر کشورهای اسلامی و همچنین در میان سایر ادیان و مذاهب نمیپردازد. همینطور کتاب به بحث ژانرها و انواع ادبیات دینی کودک، شعر و ادبیات غیرداستانی کودک، چهرهها و آثار برجسته و یا تأملات و چالشهای این حوزه وارد نشده و همانگونه که عنوان کتاب نشان میدهد، بیشتر تمرکز خود را به مرور و بررسی نظریههای تربیت دینی و چالشهای آن در میان اندیشمندان غربی اختصاص داده است و بر این اساس «نظریههای جهانی رشد معنوی و دینی» حجم اصلی این کتاب را تشکیل میدهد.
در بحث مذکور مؤلف دستاوردها و نتایجی را که ادبیات دینی میتواند براساس هر نظریه در زمینه رشد و تربیت مخاطبان به همراه داشته باشد، مورد اشاره قرار داده است. نظریههای مورد بررسی از سوی نویسنده شامل دو نظریه آگاهی ارتباط و هوش معنوی و همچنین مباحث تعلیم و تربیت دینی در آراء روانشناسان و محققانی چون پیاژه، الکایند، هارفر، پاورز، وسترهاف، اسپارکمن، استیونز، فاولر، آلبورت، سیمون، آکلین، اوسر، هیرش، گلبرگ و گلدمن بوده است. با این حال از آنجا که بسیاری از این نظریهپردازان برای اهالی ادبیات کودک و نوجوان ایران شناخته شده نیستند، جا داشته علت انتخاب این افراد، سابقه، برجستگی و جایگاه آنان در موضوع مورد بحث مورد اشاره قرار گیرد.
بیشترین تمرکز و توجه مؤلف در میان این هفده نظریه بر «نظریه هوش معنوی» بوده است و مؤلف با یافتن شواهدی در کتابهای دینی کودکان نشان میدهد که ادبیات دینی به شکلگیری تمامی مصادیق و شاخههای هوش معنوی شامل مهارتهای خودآگاهی، خودانگیختگی، دگرخواهی، کلنگری، تمایل به پرسشهای بنیادین، استقلال رأی، تغییر چارچوبهای ذهنی، استفاده مثبت از مشکلات، احساس رسالت، فروتنی و تواضع در مخاطبان کمک خواهد کرد.
نویسنده ضمن مرور این هفده نظریه درباره رشد معنوی و تربیت دینی در کودکان از سویی به تأثیرات مثبت پرورشی تعلیمات دینی و دینباوری در کودکان اشاره میکند و از سویی میکوشد از هر نظریه نکاتی را مرتبط با ادبیات دینی کودک و نوجوان استخراج و بررسی نماید و متناسب آن بحث به یک یا چند کتاب اشاره کند و با استناد به کتابهای ایرانی و خارجی نشان دهد این آموزههای مثبت چگونه از مسیر ادبیات دینی قابل انتقال و آموزش است. مثالهایی که مولف از کتابهای انگلیسی زبان آورده تا حدی به کتاب جنبه تطبیقی و مقایسه کتابهای دینی کودکان در میان ایرانیان مسلمان و مسیحیان انگلیسیزبان میبخشد و این مولفه ارزشمندی است.
شاید بتوان پیام نهایی بخش اصلی این کتاب را چنین دانست که براساس تمام نظریههای رشد معنوی، اولا باورهای دینی برای کودکان مفید و سازنده ارزیابی میشود و ثانیا در این راستا استفاده از داستانهای دینی برای پرورش باورهای دینی با تأثیرات مثبت تربیتی متنوعی در کودکان همراه خواهد بود.
جدا از آنچه به عنوان هسته و بحث محوری کتاب مطرح شد، مؤلف در اواخر کتاب و ذیل میانتیتری با عنوان «فرایند بینامتنیت» کتابهای دینی کودک و نوجوان را به طور کلی و عمومی، جزو آثار اقتباسی طبقهبندی میکند و معتقد است نسبت متن نهایی کتاب دینی کودک با متون اولیه دینی در یکی از سه نوع اجترار، امتصاص و حواره قرار میگیرد. از آنجا که این اصطلاحات و کلیدواژهها (که معنای اولیه این کلمات به ترتیب نشخوار کردن، مکیدن و همصحبتی است)، در دایره واژگانی نقد ادبی زبان فارسی شناخته شده نیستند جا داشته که مؤلف منبع خود را درباره این تقسیمبندی انواع رابطه میان متون اصلی و متن اقتباسی معرفی و این نظریه را به تفصیل معرفی نماید. گفتنی است مولف در کتاب خود با نام «شاخصهای اقتباس در ادبیات کودک و نوجوان» که سال 1393 در نشر طراوات به چاپ رسیده، ابعاد مختلف اقتباس در ادبیات کودک را طی هفت فصل بررسی کرده اما این تعابیر و اصطلاحات در آن کتاب مشاهده نمیشود. بر اساس جستجوی اولیه این سه واژه نه در متون ادبی فارسی که در دو مقاله در زمینه حدیث و علوم قرآنی به کار رفته و به ترتیب به قواعد نفی جزئی، نفی متوازی و نفی کلی ترجمه شده است. گرچه این کتب در فهرست منابع فارسی، عربی و لاتین این کتاب دیده نمیشود ممکن است این تقسیمبندی و معادلسازی برگرفته از آثار محمد بنیس و یا سیزا قاسم باشد که از مترجمان و شارحان اصلی نظریه بینامتنیت ژولیا کریستوا در جهان عرب هستند؛ چرا که در آثار مترجمان و شارحان آثار کریستوا از فرانسوی به فارسی با این واژهها برخورد نکردهام. البته اطلاعات فقیر در این خصوص کامل نیست..
در خصوص بخش اول کتاب دو اشاره کوتاه برای چاپهای بعد مفید خواهد بود. یکی عدم یکدستی ترجمه در بخشهایی از کتاب است. مثلاً عبارت «Positive use of adversity» جایی «استفاده مثبت از مشکلات» و جای دیگر «مثبتاندیشی در چالشها» ترجمه شده است. دو دیگر آن که نام برخی کتابهای مورد اشاره در کتاب، در فهرست منابع دیده نمیشود؛ برای نمونه «کتاب علی» نوشته یحیی دولتآبادی که در دوره قاجار به چاپ رسیده و در سالیان اخیر در انتشارات مدرسه شرح و بازنشر شده است.
بخش دوم کتاب که از صفحه ۱۵۳ تا ۲۱۱ را شامل میشود فهرست کتابهای دینی کودک و نوجوان از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۹۴ را ارائه داده است.
فهرست دربردارنده معرفی یک خطی کتابها شامل عنوان نام نویسنده، سال نشر و ناشر است و در مواردی به مترجم و تصویرگر نیز اشاره شده و به این ترتیب اطلاعات و فهرست بلند و بدون شمارهای از احتمالاً حدود ۱۲۰۰ عنوان کتاب ارائه شده است. با این حال ملاکهای گزینش این فهرست و همچنین روش و چگونگی تهیه آن مورد اشاره قرار نگرفته است. آیا فهرست تنها شامل کتب داستانی است؟ آیا تاریخ چاپ اول کتابها احصا شده؟ کتابهای ویژه کدام سنین جستوجو شده است؟ در این فهرست مؤلفهها و حدود دینی بودن برای درج یا حذف نام یک کتاب چه بوده است؟
در زمینه روش و چگونگی تهیه نیز نمیدانیم این فهرست طولانی توسط چه کسانی، در چه زمانی و با مرور منابع کدام کتابخانهها تهیه شده؟ آیا اصل همه کتابها دیده شده و یا از کتابشناسیها و بانکهای اطلاعاتی کتاب هم استفاده شده است؟
نکاتی هم درباره محتوای این فهرست قابل اشاره است. مثلاً روشن نیست چرا برخی کتابهای غیر ایرانی که در قاهره توسط ناشرانی چون دارالمعارف منتشر شدهاند، در این فهرست که ظاهرا محدود به کتب فارسی زبان در ایران است، دیده میشود. یا چرا نام مترجم کتابهای نویسنده هندی ثانیاثنین خان (که سهوا نامخانوادگی او «خان» فرض شده است) نیامده است؟ همینطور وجود کتابهای نامرتبط همچون سفرنامه حج برای بزرگسالان و آثار برخی علما و مراجع دینی در فهرست محل سئوال است.
همچنین با توجه به عدم اشاره به نحوه گردآوری این اطلاعات نمیدانیم چقدر میتوان این فهرست را جامع و دقیق دانست و مثلاً این نکته که سیاهه آثار کسانی چون سیدمحمد مهاجرانی و غلامرضا حیدری ابهری که میدانیم بیش از صد کتاب داستانی دینی کودک و نوجوان منتشر کردهاند، در این فهرست اندک است ما را درباره جامعیت فهرست دچار تردید میکند.
مطابق این فهرست فعالترین نویسندگان کتابهای دینی (در حقیقت کتابهای داستانی) کودک و نوجوان در دوره مورد بررسی این افراد، با این تعداد کتاب بودهاند:
مجید ملامحمدی ۷۲، رضا شیرازی ۶۹، حسین فتاحی ۵۹، محمود پوروهاب ۳۹، محمدرضا سرشار ۳۲، مسلم ناصری ۲۹، سیدمهدی شجاعی ۲۷، سیدمهدی آیتاللهی ۲۴ و مهری ماهوتی و ابراهیم حسنبیگی ۲۲ عنوان.
در پایان و به عنوان جمعبندی باید گفت دغدغه، دقت و ریزبینی مولف درباره کارکردهای پرورشی ادبیات دینی کودک و نوجوان بسیار ارزشمند است و آنچه او با جستجو و مقابله نظریههای روانشناسانه رشد معنوی و کتابهای دینی کودکان یافته برای پژوهشگران این عرصه مغتنم و راهگشاست. در فضایی که بسیاری از گفتهها درباره ضرورت و فواید ادبیات دینی کودک و نوجوان ماهیت شعاری و ایدئولوژیک دارد، او کوشیده با روش و مبانی علمی، سازوکار اثربخشی و چگونگی فایدهرسانی این کتب را بررسی و تبیین کند و این جای سپاس و تقدیر دارد.
چاپ اول کتاب «ادبیات دینی کودک و نوجوان؛ نظریهها و رویکردها» نوشته مریم جلالی در سال ۱۴۰۴ از سوی نشر آورن در ۲۱۲ صفحه و با قیمت ۲۲۰ هزار تومان انتشار یافته است.
۲۴۲۲۴۲
source