عاشورا نه تنها یک رویداد تاریخی، بلکه متنی فرهنگی و پویاست. درون مایه و قدرت درونی این واقعه چنان پرعظمت است که زمینه حضور و دوام و زنده بودنش را فراهم آورده است. این درون مایه زندگی ساز و غنی با بهره بردن از زبان هنر، به حافظهای زنده و اثرگذار بدل شده است. این پدیده، فراتر از لحظهای در تاریخ، به گفتمانی چندلایه تبدیل گشته که هنر، آن را بازنمایی و بازتولید میکند. رابطه عاشورا و هنر، دوسویه و خلاق است: عاشورا به هنر عمق و جهت میبخشد و هنر، عاشورا را در قالبهایی نوین و جهانی بازتعریف میکند. این هم افزایی، عاشورا را به نمادی جهانی برای عدالت و مقاومت ارتقا داده است.
از تاریخ به حافظه: جاودانگی در آیینهای هنری
نظریه پردازان حافظه فرهنگی، میان حافظه تاریخی (مستند) و حافظه جمعی (نمادین) تمایز قائلاند. عاشورا کلان رویدادی است که هرگز کارکرد خویش را از دست نداده و نخواهد داد. عاشورا به مثابه حافظهای جمعی و پویا شناخته میشود. تعزیه، نقاشی قهوه خانهای، نوحه سرایی و آثار دیجیتال معاصر، ابزارهاییاند که عاشورا را به تجربهای زیسته و معاصر برای انسان کنونی بدل کرده است. هنر، در اینجا، «قاب ساز» است؛ قابی که عاشورا را در ذهن و قلب مخاطب تثبیت میکند. این بازنمایی، نه تنها گذشته را مدام تکرار کرده و زنده نگه میدارد، بلکه آیندهای مبتنی بر ارزشهای عاشورایی ترسیم میکند. هنر، با خلق این پیوستگی، هویت فرهنگی جوامع را تقویت میکند.
زیبایی شناسی مقاومت: هنر به مثابه کنش سیاسی
زیبایــــی شناســــی سیاســــی، هنر را عرصــــــهای برای مواجهــــه با قدرت و بازتعریف هویت میداند. هنر عاشورایی، ذیل «زیبایی شناسی مقاومت»، روایت مظلومیت و عدالت خواهی را بازسازی میکند. تعزیه، به عنوان یک درام آیینی، تماشاگر را از ناظری منفعل به کنشگری عاطفی و فکری بدل میسازد. این اجرا، رنج و شهادت را نه فقط به مثابه سوژههای روایی، بلکه به عنوان اهرمهایی برای بازتعریف عدالت و ایستادگی در برابر سلطه به کار میگیرد. در این فضا، فرمهای هنری، میدانهایی سیاسی-فرهنگیاند که سوژه را به بازاندیشی در ارزشهای انسانی دعوت میکنند. این فرایند، هنر را به ابزاری برای مبارزه نمادین تبدیل میکند.
تنظیم عاطفه، آفرینش تعهد
هنر عاشورایی، عواطف جمعی را سازمان دهی میکند. مناسک سوگ، از طریق نوحه، مرثیه و بازنماییهای بصری، اندوه را به تجربهای هدفمند بدل میکنند. این عاطفه، برخلاف سوگهای فردی، به سوی کنش اجتماعی و تعهد اخلاقی هدایت میشود. نظریه پردازان احساسات، این فرایند را «عاطفه سازمان یافته» مینامند؛ احساسی که به جای بازدارندگی، به آگاهی و مقاومت منجر میشود. نوحههای حماسی و تصاویر معاصر، با رمزگذاری رنج، سوژه را به تأمل در حقیقت و کنش سیاسی سوق میدهند. این تنظیم عاطفه، به ویژه در نسلهای جدید، حس تعلق به ارزشهای عاشورایی را تقویت میکند.
جهانی شدن گفتمان عاشورا از طریق هنر
در عصر دیجیتال، زبان هنر عاشورایی به رسانههای نوین گسترش یافته است. انیمیشن، موشن گرافی، سینمای مقاومت و گرافیک اجتماعی، حافظه عاشورا را در میدانهای جدید بازتولید میکنند. این ابزارها، با قابلیت نفوذ چندحسی، عاشورا را به گفتمانهای جهانی عدالت خواهی پیوند زدهاند.
از فلسطین تا آفریقای جنوبی، روایت مظلومیت و حق طلبی حسینی، الهام بخش جنبشهای فرهنگی و سیاسی شده است. هنر، در اینجا، به مثابه پلی عمل میکند که عاشورا را از رویدادی محلی به نمادی جهانی برای مبارزه با بی عدالتی بدل کرده است. این جهانی شدن، به کمک در اختیار قراردادن ظرفیت هنر در ترجمۀ ارزشهای عاشورایی به زبانی بینافرهنگی ممکن میشود.
هویت سازی برای نسل جدید
هنر عاشورایی، در مواجهه با نسلهای جدید، نقشی کلیدی در بازسازی هویت جمعی ایفا میکند. در جهانی که رسانههای دیجیتال و فرهنگهای جهانی شده، هویتهای بومی را به چالش میکشند، آثار هنری عاشورایی، از پوسترهای گرافیکی تا فیلمهای کوتاه، ارزشهای عاشورا را به زبانی امروزی بازگو میکنند. این آثار، با بهره گیری از زیبایی شناسی مدرن، نسل جوان را به تأمل در مفاهیمی، چون کرامت، شهادت و عدالت دعوت میکنند. این بازنمایی ها، نه تنها حس تعلق فرهنگی را تقویت میکنند، بلکه عاشورا را به عنوان منبعی برای الهام گیری در چالشهای معاصر، از تغییرات اجتماعی تا مبارزات جهانی، معرفی میکنند.
نسبت هنر و عاشورا، وجودی و خلاق است. هنر، کوشش میکند عاشورا را به عنوان منبعی پایان ناپذیر برای معنا، مقاومت و هویت مورد توجه قرار دهد و عاشورا، به هنر جهت و عمق بخشیده است. هر هنرمندی که به عاشورا میپردازد، نه فقط گذشته را روایت میکند، بلکه آیندهای را طراحی میکند که در آن، عدالت، کرامت و ایستادگی بازتولید میشوند. این رسالت، در هر عصر، با ابزارها و زبانهای نوین، باید با نوآوری و تعهد ادامه یابد.
source