Wp Header Logo 1406.png


دیگر گدایان نه چندان نیازمند، لباس کهنه نمی‌پوشند و سر چهارراه‌ها اسپند نمی‌گردانند! آن‌ها روش‌های کارشان را مرتب آپدیت و به روز می‌کنند و ترفندهای قدیمی را که دیگر برای جلب ترحم و سر کیسه شل کردن مردم کارآیی ندارد، کنار می‌گذارند. 

به گزارش همشهری،  روش‌های جدیدی هم که برای سر کیسه کردن آدم‌های مهربان و دست و دلباز ابداع می‌کنند، خلاقانه است و آنقدر خوب این‌روش‌ها را اجرا می‌کنند که مو لای درزش نمی‌رود و حتما مقاومت آدم‌های مردد را می‌شکند تا برای کمک به آن‌ها دست به جیب شوند: 

متدهای منسوخ

تا چند سال پیش هر وقت به‌دستگاه‌های عابربانک محله‌ها و مناطق مختلف شمال و جنوب تهران سر می‌زدیم، کاغذی کوچک به گوشه کنار صفحه کلید آن چسبانده شده بود که در آن آدم ناشناسی بیماری‌های صعب‌العلاج بستگان و نزدیکانش را شرح و تفصیل داده بود و با عجز و لابه می‌خواست که به شماره کارتش پول واریز کنند تا بتواند هزینه درمان آن‌ها را پرداخت کند. نشستن در چهارراه‌ها و معابر شلوغ و پررفت و آمد هم یک شیوه تکدی‌گری متداول بود و زنان و کودکان ژولیده با لولیدن میان خودروهای مدل بالا و مدل پایین و اسپند چرخاندن پشت چراغ قرمز هر روز به‌اندازه حقوق ماهیانه یک کارمند درآمد کسب می‌کردند. 

تکدی‌گری مجازی

وقتی فیس‌بوک، تلگرام و دیگر شبکه‌های مجازی بر زندگی آدم‌ها سایه انداختند، بسیاری از این خانم‌ها و آقایان متکدی به این فضا کوچ کردند تا شیک و اتوکشیده درآمد به‌دست آورند. در آن دوره که دلار هنوز به‌اندازه امروز قیمت پیدا نکرده بود، چنین پیام‌هایی با اکانت‌های ناشناس برای افراد مختلف ارسال می‌شد: «دوست عزیز من در سفر خارج از کشور و در مملکتی غریب هستم.

متاسفانه کیف پولم از سوی جیب‌برها به سرقت رفته و تنها وسیله‌ای که برایم مانده همین گوشی است. اگر امکان دارد ۳۰۰-۴۰۰ دلاربه این شماره حساب واریز کنید. ظرف چند روز و پس از بازگشت به کشور این پول را همراه با هدیه‌ای برایتان ارسال خواهم کرد.» گاهی هم با پیام گذاشتن در گروه‌های عمومی خود را نیازمندی آبرودار معرفی می‌کردند که برای تامین پول اجاره‌خانه و نیازهای ضروری زندگی به کمک یک جوانمرد دست به خیر نیاز دارند. به انتهای این التماس و زاری‌ها هم یک شماره حساب الصاق می‌کردند تا اعضای گروه کمک‌های خود را واریز کنند. 

در اینستاگرام زنانی هستند که خود را کارگر نظافت خانه‌ها معرفی می‌کنند و فیلم‌هایی از خود تهیه می‌کنند که در آن مشغول نظافت راه‌پله یا تمیز کردن خانه هستند. اینطوری هم دنبال‌کننده بیشتری جمع می‌کنند و هم هر از گاهی گدایی مجازی دارند.

می‌م. ف یکی از آن‌هاست، می‌گوید پدرش اعتیاد دارد، مادرش رهایش کرده و خانه‌ها را تمیز می‌کند. حالا صاحبخانه گفته باید پول رهن خانه را بیشتر کنند وگرنه وسایلشان را می‌گذارد بیرون. «لطفا هر چقدر دارید به من کمک کنید، این هم شماره حساب من است، ۵۰۰ هزار نفریم، هر کسی ۲۰ هزار تومن هم بریزد، مشکل من حل می‌شود.» تصاویری از یک خانه کلنگی، نمور و تاریک کار را در می‌آورد. در عرض ۲۴ ساعت عکس پرداخت‌ها که «لطف شماست» را می‌گذارد ولی هیچ‌وقت نمی‌گوید چند میلیون پول جمع کرده است. 

شیوه‌های مدرن

این‌روزها با آن که شیوه‌های گدایی قدیمی هنوز هم کاملا منسوخ نشده‌اند، روش‌های جالب‌تر و زیرکانه‌تری باب شده است. یکی از کاربران شبکه ایکس دراین‌باره توییت کرده است: «رفتم عابر بانک، یه پیرزن مظلوم اومد کارتشو بهم داد گفت برام ۵۰ تومن پول بگیر خیر از جوونیت ببینی عزیزوم… دیدم موجودی نداره، دلم براش سوخت بهش ۵۰ تومن دادم خیلی هم تعارف کرد که من تو رو نمی‌بینم که بهت برگردونم منم گفتم نمی‌خواد، خلاصه رفت و کارمند بانک بهم گفت این کارش همینه.

 کاربر دیگری هم در اینستاگرام تعریف کرده است: «از یک سال پیش هر وقت به داروخانه محل‌مان می‌رفتم زنی با نسخه‌ای کنار در نشسته بود تا هر کس که از داروخانه بیرون می‌آید، برای خرید داروها از او پول بخواهد، ولی‌امروز که با هزار کلک تاریخ نسخه را نگاه کردم دیدم ٣ سال از تجویز آن گذشته!» پشت چراغ قرمز چهارراه‌ها هم با آن که اسپندگردان‌ها کم‌شده‌اند، اما متکدیانی که پوشه‌ای پر از کاغذهای جورواجور در دست دارند، از راننده‌ها می‌خواهند برای جمع‌آوری بدهی بستگان‌شان که درحبس هستند به آنها کمک کنند.

نیازمندان واقعی پنهانند

«محمد اسماعیلی محجوب» رئیس اداره ساماندهی آسیب‌های اجتماعی شهرداری تهران که جمع‌آوری متکدیان شهر یکی از وظایفش است، متکدیان میلیونر بسیاری دیده و می‌گوید: «بسیاری از این افراد با آن که اوضاع مالی روبراهی دارند، با زار و زندگی مختصری در بوستان‌ها و دیگر مکان‌های شلوغ چادر می‌زنند و با پخش عکس و فیلم در فضای مجازی خود را به‌عنوان مستاجری بی‌خانمان معرفی می‌کنند. گاهی کمک‌هایی که برای این افراد جمع‌آوری می‌شود بیشتر از پول خرید یک خانه است.»

اسماعیلی که بیشتر از دو دهه با این افراد سرو کار داشته می‌گوید: «در این سال‌ها در میان کسانی که در گوشه کنار شهر با گدایی کاسبی می‌کنند، هیچوقت کسی را ندیدم که نیازمند واقعی باشد. نیازمندان واقعی هیچوقت دست نیاز به طرف دیگران دراز نمی‌کنند و حتی وقتی ما برای کمک به سراغ آنها می‌رویم حجب‌وحیا و عزت‌نفس‌شان باعث می‌شود کمک ما را نپذیرند.»

source