استاد حوزه و دانشگاه در برنامه گفتگوی ویژه خبری:
استاد حوزه و دانشگاه بر لزوم حفظ وحدت و انسجام جامعه تاکید کرد و گفت: دو قطبی کردن جامعه، شکستن محور وحدت و نداشتن فرهنگ و ادبیات اختلاف نظر، وحدت را از بین میبرد و باید از آن پرهیز کرد.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان با حضور در برنامه گفتگوی ویژه خبری پنجشنبه شب رسانه ملی، شاخصههای وحدت در سیره نبوی را تشریح کرد و به پرسش ها در این باره پاسخ داد. متن کامل این برنامه به شرح زیر است:
سوال: اجازه بدهید که باب گفتوگو را با یکی از وجوه بسیار با ارزش زندگی پیامبر رحمت و مهربانی حضرت محمد مصطفی (ص) آغاز کنیم. آنچه که برای ما در زندگی ما، در عصر ما در حال حاضر بسیار با ارزش است، موضوع وحدت و انسجام، اگر بخواهیم زندگی پیامبر گرامی اسلام را یک مروری بیاندازیم در این وقت و بضاعت زمانی گفتگوی ویژه خبری امشب و بخواهیم به موضوع وحدت برسیم، از چه زوایایی قابل بررسی است و از کجا آغاز میشود؟
پناهیان: ماجرای وحدت اگرچه یک شعار خیلی مهم و کلیدی است و نیاز اول هر جامعه به ویژه جامعه اسلامی است، به حدی که مثلا فراوانی کلمه وحدت یا وحدت کلمه در بیانات حضرت امام فکر کنم بالاترین بسامد را داشته باشد. در کلام امیرالمومنین علی (ع) هم میفرماید هر امتی به ذلت گرفتار شدند در اثر عدم وحدت بوده است. من در مورد اهمیت وحدت نمیخواهم صحبت کنم خیلی اسناد دینی داریم واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا یکی از این نمونههای برتر است، در آیات قرآن که به وحدت دعوت کرده است، اما وحدت دو رکن اساسی دارد، یک رکن مدیریت اختلاف نظر است که حضرت رسول راز موفقیت شان در ایجاد وحدت در جامعه این بود که به اختلاف نظرها رسمیت میدادند ولی جلوگیری میکردند از این که این اختلاف نظرها موجب چندگانگی و چندپارگی جامعه بشود. این رکن مهم وحدت است. وحدت به این معنا نیست که هیچ کس هیچ چیز نفهمد و هیچ کس هیچ چیزی نگوید و هیچ انتقادی کسی از کسی نکند، هیچ اظهارنظر مخالفی وجود نداشته باشد، اما یک وقت هست که معلوم است این نظر متفاوت در جهت تقویت اتفاقا همان وحدت است در جهت همان هدفی است که وحدت میخواهد آن هدف را تامین کند. ما هر زمان که توانستیم مدیریت کنیم اختلاف نظرها را، نه حذف کنیم، به زیبایی با هم گفتوگو کنیم، به زیبایی از هم انتقاد کنیم که موجب تضعیف نشود و این را هم البته از مساجد باید شروع کرد، من در این رکن از وحدت اشاره میکنم به کاری که رسول خدا انجام میدادند، به حدی که مشهور شدند به این که هیچ رئیسی برای جامعهای به اندازه او این کلمه را تکرار نمیکرد. عشیروا علیَّ، یک جمعی وقتی که کنار رسول خدا جمع میشدند حضرت میفرمود به من مشورت بدهید اینها احتمالا نظرات مختلفی داشتند، کما این که در تاریخ هم ثبت شده، بعد حضرت رسول چطور زمینه را ایجاد میکردند برای بروز این نظرات مختلف و بعد چطور جمع میکردند؟ این جا رکن دوم وحدت پیش میآید که محور وحدت است که کلام ولی خدا است، فعذا عظمت و توکل علی الله اینها همه میفهمیدند دیگر حرف نهایی و تصمیم نهایی با آن کسی است که جامعه را دارد به حق سرپرستی میکند.
سوال: یک نکته، اختلاف نظرها وجود دارد، محور وحدت وجود دارد، این جا یک نکتهای، یک پرسشی شاید پیش بیاید که ایستادگی بر سر اصول و حقیقت، آیا با آن نکتهای که ما راجع به آن صحبت میکنیم و آن را وحدت مینامیم و آن را انسجام خطاب میکنیم متفاوت است؟
پناهیان: می توانیم تعبیر اصول به کار ببندیم، هم یک سلسله مبانی جامعه شناختی این جا وجود دارد که ما وقتی که به جامعه آمدیم باید جامعه را بشناسیم باید اصول زندگی کردن در جامعه را درک کنیم ما اصول زندگی کردن در آپارتمان را باید بفهمیم چیست، نباید بیاییم در آپارتمانی زندگی کنیم با این تعداد واحد مسکونی و بعد بگوییم چیزی به نام مدیریت آپارتمان را من قبول ندارم یا چیزی به نام نظم برای خیلی از اتفاقاتی که در زندگی جمعی لازم است را قبول ندارم اینها مبانی جامعه شناختی وحدت است، یا مبانی جامعه شناختی اولیهای است که هر کسی میخواهد در جامعه حضور پیدا کند رشد اجتماعی اگر پیدا کرد این را باید بپذیرد، یکی از آن هم مدیریت است یکی هم تمکین کردن نسبت به نظر نهایی مدیر است. در این باره امیرالمومنین علی (ع) حرف بلندی به خوارج دارند و میفرمودند که جامعه باید بالاخره یک مدیر داشته باشد، این یعنی چه شما میگویید نه معاویه، نه علی، نه هیچ کسی، مقابل شعار آنها به صورت مبنایی ایستادند، مبانی یا آن اصول زندگی اجتماعی ما چه به ما میگوید؟ حتی من میخواهم بگویم بحث ولایت به معنای اعتقادی، دینی که ما داریم یا نبوت پیامبر اکرم، اگر کسی اینها را هم قبول نداشته باشد لوازم ابتدایی حیات اجتماعی آن مبانی و اصولی که ما را بر محور خودش به وحدت میرساند. پس ما وقتی که داریم از وحدت در سیره رسول خدا صحبت میکنیم، این دو تا ویژگی را در کنار همدیگر ببینیم، ویژگی بر محور ولایت وحدت کردن ویژگی بسیار مهمی است ولی خیلی گفته شده، لذا من توضیح نمیدهم، معمولا هم وقتی میآییم از رسول خدا مثال بزنیم میآیند میگویند آقا الان رسول خدا کجا بود؟ و الا ما تمکین میکردیم. این را یک کسی به امیرالمومنین گفت، حضرت علی (ع) فرمودند ببینید چگونه پای رکاب رسول خدا مردم عمل میکردند، یک نفر بلند شد در جمع اعتراض کرد گفت که نه شما رسول خدا هستید نه ما اصحاب رسول خدا، حضرت فرمود: چیزی شبیه به این، مادرت به عزایت بنشیند، من کی گفتم رسول خدا هستم یا شما اصحاب رسول خدا هستید، بحث الگو گرفتن است من این کلام امیرالمومنین را میگویم که بحث الگو گرفتن است بر محور ولایت که یک ضرورت اجتماعی است ولو این که این ولایت رسول خدا نباشد، ولو این که آن کلام امیرالمومنین را وسط بیاوریم که به خوارج فرمود ولو آدم صالحی نباشد جامعه از هم میپاشد، بر محور سرپرستی جامعه، بر اساس یک سلسله اصولی که میشود به تفسیر صحبت کرد، این یک بخش ماجرا است، یک رکن ماجرا است که محور وحدت میشود، محور دیگر این که وقتی به وحدت دعوت میشود اصلا به این معنا نیست که اظهارنظرهای گوناگون صورت نگیرد، این اظهارنظرها چگونه صورت بگیرد وحدت شکنانه است، چگونه صورت بگیرد وحدت شکنانه نیست، مثلا آن جلساتی که رسول خدا میگذاشتند، نظر میگرفتند، یکی میگفت خندق بکنیم، یکی میگفت در شهر بمانیم، یکی میگفت بیرون شهر برویم حمله کنیم، آخر سر یک جمع بندی میکردند، این اختلاف نظر بود، مدیریت میشد این اختلاف نظر، مردم هم شعور این را داشتند ولی در داستان زندگی رسول خدا یک عبدالله بن ابی ما داریم که همه مذاهب اسلامی میدانند آن منافق رسوا شده است در قرآن، منافق یعنی کسی که رسوا نمیشود فقط ما از آن حرف میزنیم تا همه از علائم آن فاصله بگیرند و سعی کنند آن طوری نباشند. ولی منافقی که در قرآن رسوا شده عبدالله بن ابی است، این عبدالله بن ابی آمد اختلاف بین مهاجر و انصار درست کرد یک اختلاف دو قطبی ایجاد کرد در جامعه، این جا سوره منافقین برای او نازل شد، طرد شد و هر هفته هم جالب است باید این سوره منافقین در نماز جمعه خوانده شود یعنی مستحب است خوانده شود، مردم یادشان باشد مهمترین مسئله جامعه را، یکی سوره جمعه میخوانند در نماز جمعه یکی سوره منافقین، سوره جمعه معلوم است به نماز جمعه مردم را دعوت میکند این آشکار است ولی سوره منافقین چرا؟ این همه سوره در قرآن، شاید به این دلیل است که عبدالله بن ابی را هر هفته مردم باید به یادشان بیاورند و این سوره تقریبا اکثرا در مورد عبدالله بن ابی است که دو قطبی ایجاد کرد دو قطبی ایجاد کردن با اختلاف نظرهایی که هست من در این زمینه با این اختلاف نظر دارم حتی از مسئولی آدم انتقاد بکند، میتواند بعضی وقتها انتقاد از مسئولین اینقدر دلسوزانه باشد که موجب دلگرمی جامعه بشود مردم بگویند که ببین کسانی هستند به فکر باشند.
سوال: و در نهایت اصلاح امور اتفاق بیفتد
پناهیان: بله و در نهایت شنیده میشود، چقدر خوب برخورد میشود، چقدر مسائل اصلاح میشود. یعنی میخواهم بگویم در متن وحدت یک اختلاف نظر مدیریت شده ما داریم، مدیریت شده نه به معنای این که ما یک مدیریتی را تحمیل کنیم، همه باید یک شعور جمعی و زندگی اجتماعی خوب داشته باشند، یک عدهای یک زمانی در کشور ما سعی میکردند دو قطبی ایجاد کنند، کشورما امروز از این دو قطبی عبور کرده ولی بعضیها هنوز در روشهای درگیری دو قطبی باقی ماندند، یک روزی زمانی میخواستند مثلا یک اختلاف نظری بین دو تا جریان سیاسی درست کنند، یکی زیرآب کل مبانی را میزد، یعنی اصلا یک وضعی را ایجاد میکرد که علما از حوزه میآمدند در نماز جمعه تهران از مبانی دینی دفاع کنند، نگران میشدند که آقا شما اساس دین را داری زیر سوال میبرید، و آنها در این دو قطبی درست کردن خیلی قوی بودند خیلی دروغ و فریب و اینها هم خیلی در کارشان بود، همه هم راست نبود. ولی ما از آن دوران گذشتیم، از روشهای آن دوران نباید استفاده کنیم، روشهای آن دوران سرشار از سوءظن بود، روشهای آن دوران سرشار از تکفیر و این طور ادبیات بود، حالا تکفیر از هر جبههای به هر صورتی، الان جامعه ما الحمدالله به جایی رسیده وجود آزادی و دموکراسی و حقوق بشر در جامعه ما بیش از پیش هر سال اثبات شده برای ناظران بین المللی، برای سیاسیون داخلی، به حدی که دشمن ناامید شده از فروپاشی به روش دو قطبی که قبلا امیدوار بودند واقعا به این روش بتوانند اداره کنند. صهیونیستها جوامع غربی را هم به روش دو قطبی اداره میکنند نه این که این بلا را فقط میخواستند سر ما بیاورند الان جوانان مسیحی همه دچار این هستند یک دو قطبی موهوم، دموکراتها و جمهوری خواهها با هم دعوا میکنند سه به هیچ هم آخر سر به نفع آن یهود صهیونیست است، آقا چه شد؟ پس ما رای دادیم همیشه بازی خوردیم این را دیگر مردم اروپا همه فهمیدند در جنبش وال استریت جنبش ۹۹ درصد علیه یک درصد این را اصلا صریحا میگفتند، میگفتند ما دیگر فایده ندارد رای بدهیم به هر کس رای میدهیم باز هم آن کس که سوار است سوار است و آنها بر احزاب سوار بودند، در پروتکلهای دانشوران صهیون هم هست میگویند جوامع را بیاییم با احزاب این حالت دو قطبی تقریبا ایجاد کنیم در آنها و این دو تا دیگر با هم دعوا میکنند و ما سوار نهایی خواهیم بود.
سوال: یک پرسش این جا پیش میآید، یک مدل با نگاه و سیره و سلوک پیامبر گرامی اسلام که بتوانیم اعتماد مردم و مهمتر انسجام مردم را حفظ کنیم.
پناهیان: احسنت، در این مدل خط قرمز دو قطبی کردن جامعه است. خط قرمز شکستن محور وحدت است و خط قرمز نداشتن فرهنگ، ادبیات اختلاف نظر، شعور اجتماعی لازم برای زندگی در یک جامعه بسیار بزرگ؛ این سه تا هر سه تا را باید در نظر بگیریم، یعنی این یک دعوت روشنفکرانه است، کسی فکر نکند این دعوت ما، چون مناسبت رحلت حضرت رسول است و میخواهیم حرف دینی بزنیم، این حرفهای دینی از نظر اجتماعی یا از نظر جامعه شناسی مثلا مطرود باشد و ما داریم یکسری حرفهای عقیدتی میزنیم، نه، کاملا اینها حرفهای معقول است و اصلا دین به عقلانیت دارد دعوت میکند. جامعهای که در آن نظرات مختلف وجود دارد باید با نظرات مختلف پذیرفته شود. منتها این نظرات مختلف دارد ابزار شکستن وحدت قرار میگیرد و ابزار ناامید کردن مردم قرار میگیرد یا نه، ابزار پیشرفت قرار میگیرد، شما رئیس کارخانهای را در نظر بگیرید، مهندس هایش را جمع کرده، در یک مرحلهای به اختلاف نظر رسیدند، اینها همه با هم دوست، آنجا هر چه اختلاف نظر با هم بکنند دو ساعت سه ساعت بحث کنند واقعا لذت بخش است، آخر سر به یک نتیجهای میرسند با یک درصد تفاوت، رئیس تصمیم میگیرد و جلو میروند، چه جلسه خوبی میشود آن جلسه و رئیس از همه آنها تشکر میکند، و آن جلسه را هیچ کس جلسه شکنندهای نمیداند. من میخواهم این را عرض کنم، بعضیها وحدت را میشکنند از باب دلسوزی برای انقلاب، ما نباید این کار را بکنیم، بعضیها وحدت را میشکنند از باب مثلا دلدادگی به فرهنگ و تفکر موهوم غرب، آنها معاف هستند این کارها را بکنند، چون از اساس فکر درستی ندارند و این البته خیلی در جامعه ما کم شده، چون اینقدر رسوا شده چیزی برای گفتن ندارد که ما بخواهیم به سمت آن برویم، ما یک جامعهای داریم هر امام جماعت مسجدی خوب است همین سیره پیغمبر را در مسجد خودش اجرا کند بگوید مردم بیایید نظر بدهید، مردم میآیند نظرات خود را میدهند درباره حجاب، درباره خیلی از پدیدههای اقتصادی و حتی صورتهای مختلفی که ممکن است دولتمردان سر آن در مجلس مثلا مجلسیها یا دولتمردان بحث داشته باشند، سطح جامعه این طوری بالا میرود.
سوال: این جا میرسیم به شاخصهای ایجاد وحدت، یعنی اختلاف نظرها بیان شود، اما بر اساس یک شاخصهایی، یک خط کشهایی، حول یکسری موضوعاتی، این وحدت حفظ شود، این در نهایت آن راه حل برای آن موضوعی که.
پناهیان: یکی از شاخصها را عرض کنم خیلی جالب است این را امام فرمودند شما تا ظهور آقا امام زمان میتوانید این شاخص را مقابل خودتان حفظ کنید، هر چه دشمن شاد کرد هر کاری، هر حرفی، آن کار را نکنید، یعنی شما اگر یک حرفی دیدید که دشمن شما شاد شد، دشمن شما آن را تحویل گرفت و بعنوان یک سند رو کرد، اخیرا این خبیثترین مرد جهان که روی هیتلر را سفید کرده، نتانیاهو بعضی از متنهای مثلا ضد انقلابی را میآورد سند قرار میدهد، سند جنایتهای خودش قرار میدهد علیه ایران باعظمت؛ هر حرفی آدم باید ببیند، یکی از شاخصهای برجسته این است، شما وقتی که یک حرفی میزنید که دشمن شاد میشود ما دوران دفاع مقدس به آنها میگفتیم ستون پنجم دشمن هستند، یک تعابیری آن زمان بود، ۴ تا ستون دارد و بعد ستون پنجم این آدمهایی هستند که از داخل ضربه میزنند در زمان دفاع مقدس هم ما داشتیم که جوانان داشتند شهید میشدند و ما داشتیم مقاومت میکردیم و به چه عظمتی ایران رسید با این مقاومت، سی سال امنیت واقعا مطلق حتی میتوان گفت داشتیم، البته باز هم بعد از آن ادامه داشت، اما یک هیمنهای از ایران اسلامی درست شد، رهبری هم که داشت تکلیف را مشخص میکرد راهی هم جز مقاومت نبود یعنی اگر بود و نرفته بودند باز هم میشد حرف زد، بعد در عین حال یک عدهای در داخل میگفتند نه اقا این جنگ چیست؟ شما بچهها را دارید به کشتن میدهید و اینها، ما به اینها میگفتیم ستون پنجم دشمن؛ یکی از شاخصههایی که ما در آن اختلاف نظرهایمان باید در نظر بگیریم، خوشحالی دشمن است، یکی دیگر از شاخصهها در این بحث مدیریت اختلاف نظر، یکی دیگر از شاخصها ناامیدی مردم است از درون مردم بگویند اقا اگر این طور است که پس دیگر هیچ، اوضاع درست نمیشود، بعضی وقتها یک حرفهایی زده میشد که مثلا فساد را سیستمی نشان بدهند، رهبری یک بار فکر کنم با ناراحتی فرمودند در جمهوری اسلامی فساد سیستمی وجود ندارد یعنی سیستم خودش دنبال این باشد که این فساد باشد، این ظلم به جمهوری اسلامی است، ممکن است خطا بشود باید دقت کرد باید رویکردها را اصلاح کرد، قوانین اصلاح شود و الی آخر، یکی از شاخصهها میشود دشمن شاد کردن این دیگر اختلاف نظرها درست دارد مدیریت نمیشود، یکی دیگر از شاخصهها ناامید کردن مردم است، انرژی از بین بردن است، این را ما در تربیت فرزندان مان هم باید حتی در نظر بگیریم اینها جزء دو تا از شاخصهای بسیار برجسته است، اختلاف نظر باید ما را من میدانم سوال شما در مورد وحدت است عمدا دارم بحث اختلاف نظر را وسط میآورم، چون بعضیها به بهانه به نظر اختلافی ما داریم، حالا نظر اختلافی خوب، تند، بد، ضعیف، کند، هر چه، من کاری ندارم، به بهانه یک نظر و آزادی اظهارنظر اختلافاتی را ایجاد میکنند که این اختلافات یا دشمن شاد کن میشود یا امید در مردم از بین میبرد.
سوال: و در نهایت همان نکتهای که اشاره میکنید یعنی وحدت شکنانه است
پناهیان: بله طبیعتا وحدت شکن میشود من یک نکته بسیار مهمی را اجازه بدهید عرض کنم به همه مردم، سیاستمداران، آدمهای خوب، همه و همه، دشمنان ما خیلی احمق هستند، به همین دلیل فکر میکنند این جا پایه هایش سست شده جامعه ما وقتی که بعضی از چیزها را میبینند، آن وقت ضربههایی میزنند که موجب اذیت ما میشود، نکنیم کارهایی که دشمن ما جری بشود، ما همیشه به دشمن میگوییم تو فریب میخوری یک چهار تااعتراض در این جا دلیل بر این نمیشود که مردم از اساس ایران شان را بخواهند تحت سلطه مثلا رژیم پلیدی مثل اسرائیل قرار بدهند، هیچ وقت این طور نمیشود، او میگوید نه، چرا این را میگویی؟ الان دیدید طرف ناراحت بود از مثلا مسائل اقتصادی، حالا هی بیا و برای او جا بیانداز که ببین مسائل اقتصادی بله هست، مشکلات هست، حتی خیلیها منتقدند نسبت به مسئولین و برخی مسئولین، جبهه دارند حتی نسبت به مسائل حقوق بشری ممکن است خیلیها اعتراض داشته باشند ولی این طور نیست اینها خودفروشی کنند، اینها پدیدهای به نام میهن در خون شان هست، علاقه به این مسئله و خیلی حرفها؛ ولی من میخواهم به مردم خودمان بگویم دشمنان ما احمق هستند هر چه با آنها صحبت کنید متقاعد نمیشوند لذا شما اگر اختلاف نظر خوب مدیریت نکنید ادبیات اختلاف نظر، انتقاد خوب، انتخاب نکنید، محور وحدت را فراموش کنید و احترام نگذارید دشمن را هوا برمی دارد، بعد میآید امتحان میکند شکننده بودن ما را.
سوال: یک بخش مردم هستند و یک بخش مسئولین.
پناهیان: همین طور است مسئولین هم همین طورست، هر کسی مسئول میشود در جمهوری اسلامی یک بیان سرشار از وحدت باید داشته باشد و حتی نظرات شخصی شاذ خودش را نباید بگوید. تو الان مسئول همه این جامعه هستید، در مجلس یا دولت و شخص رئیس جمهور باید یک جوری صحبت کنید که همه را بدارید.
سوال: منفعت ملی دیده شود؟
پناهیان: سخنان نباید اختلاف انگیز و دشمن شادکن باشد، یعنی یک جوری پالس منفی دهیم به دشمن که اگر دشمن این جا را بزند ما پدرمان در میآید، آقا ما پدرمون در نمیآید و چرا گرا میدهید، شاخصها کاملا مشخص است، دشمن نباید شاد شود که عرض کردم و اگر دشمن شاد شد، هزینه برای ما ایجاد میکند و فکر میکند خبری است و فکر میکند واقعا این جا یک ضعفی است، ما باید خیلی مواظب باشیم این مسئله را، که دشمن را به طمع نیاندازیم، بعضیها فکر میکنند روابط دوستانه خانوادگی است که گاهی از اوقات دیدید در خانه اعضای خانواده ترحم همدیگر را برمی انگیزند، میگوید اگر این کار را انجام دهید من دیگر تحمل ندارم، میبرم و حالم بد میشود، این را میگوید یک مادر به بچه یا همسر به یکدیگر میگویند اینها رحم شان میآید، ولی جهان این طور نیست، وقتی میگوید ما نداریم، نمیشود، میآیند میزنند، همان نقطه را میزنند، ما یک جهان ناجوانمرد مواجهایم که جایی هم نیست بعدا شکایت کنیم، که آقا ما را بزنند، هیچ کجا نیست که از ما دفاع کند.
سوال: بین صحبتهای تان اشاره کردید، یک بخشی به منافقین، در سیره پیامبراکرم الان که متناسب سازی میکنیم با زمان و عصر حاضر این که پیامبر گرامی اسلام در مقابله با توطئهها و در مقابله با سناریوهای تفرقه افکنانه، در مقابله با منافقین چه میکردند، متناسب سازی کنیم با الان که ما باید چه هوشیاریهایی داشته باشیم در زمان حال؟
پناهیان: بخشی از منافقین را رسوا نمیکردند انتظار داشتند مردم خودشان متوجه شوند، که بخشی از مردم متوجه نشدند، منافقین ضربه زدند، یک بخشی دیگر از منافقین پیامبر رفتند مسجدشان را آتش زدند یعنی برخورد تند کردند و این جا تکلیف مردم راحتتر بود لااقل، منافقینی که وابسته به قدرتهای خارجی داشتند و عمل میکردند، خیلی تندتر برخورد کردند، مسجد ضرار که یک همدستی با قدرتهای خارجی داشتند، برخی از منافقین را هم قرآن رسوا کرد مثل عبدالله ابن ابی که اینها چه میکردند، دو قطبی سازی میکردند، قبل از این که قرآن رسوا کند عبدالله ابن ابی را، این قدر پیامبر اکرم در اثر سخنان عبدالله ابن ابی غضبناک شدند که نزدیک بیست و چهار کمتر با مردم تقریبا قهر کرده بودند و هیچ کس این قدر غضب رسول خدا را ندیده بود، پس گاهی اوقات رسول خدا با منافقین تند برخورد میکردند و گاهی اوقات هم با منافقین تند برخورد نمیکردند، وقتی تند برخورد نمیکردند انتظار داشتند از خواص و نخبگان جامعه که آنها فریاد بزنند، حضرت سکوت میکردند و مردم خودشان تشخیص دهند، حتی یک جایی خواستند حضرت رسول را به قتل برسانند و ترور کنند، بالای یک درهای جبرئیل امین خبر آورد، محافظین شان را افزایش دهند حضرت رسول، حذیفه جزو این محافظین بود و اینها دوازده نفر بود که دستگیر شدند، حذیفه گفت یا رسول الله این خواست رسول خدا را بکشد و این حکمش اعدام است، رسوا کنیم و اعدام کنیم اینها را و حضرت قبول نکرد و آبروی شان در تاریخ نرفت، علت این که حضرت قبول نکرد چه بود، این بود که افکار عمومی ظرفیتش را ندارد، پس اگر ما مردم من جزو مسئولین الحمدالله نیستم، الحمدالله از این جهت میتوانم بعضی از حرفها را راحتتر بزنم، اگر مسئولینی بیاید این جا بخواهد برای مردم تکلیف کند، مردم میگویند تو مسئولی و تو کارخودت را خوب انجام بده، من، چون جزو مسئولین نیستم و کار خاصی ندارم، میگویم ما مردم مسئولیت داریم که منافقین را خوب بشناسیم، شیوه رسول خدا واگذاری مسئولیت افشای نفاق و شناسایی نفاق به مردم است، حالا خواص بیشتر و عموم مردم چه بسا کمتر، امیر المومنین میفرمودند که همان جور که پیامبر اکرم پای رکاب خودشان منافق داشتند من هم پای رکاب خودم منافق دارم و انتظار دارم مردم خودشان تشخیص دهند، ولی در طول تاریخ ما ضربه خوردیم از این ظرفیت که مردم در این سطح هوشیاری نبودند، ولی ما از زمان رسول خدا ان شاءالله به ظهور نزدیک تریم، در ظهور اتفاقی که میافتد این است که نفاق ذلیل میشود، سنسور نمیگذارند در منافق و دستگاههای گیرنده که علامت دهد که این منافق است، در زمان امام زمان (عج) منافق ذلیل میشود به خاطر عقل و بصیرت مردم است.
در زمان امام زمان ارواحنا له فداه ایشان، در زمان رسول خدا طوری سطح عقل و بصیرت که کسی اولین جمله از زبانش صادر کند که ظاهر جمله خوبی است ولی بودار است مردم تا آخرش میروند وکه او الان میخواهد این جوری بگوید و الان مردم ما نسبت به زمان رسول خدا و امیرالمومنین که مردم شعار میدهند که ما اهل کوفه نیستیم که علی تنها بماند، واقعیت است که حتی اهل کوفه اشارتهای امام را دریافت نمیکردند ولی الان بسیاری از اوقات به جای این که آقا دعوت کنند رهبری به هم نوایی و همراهی، میآیند تقدیر میکنند از همراهی، دقت میکنید، چقدر تفاوت ایجاد شده است، مثلا سالهای اول انقلاب شاید سال شصت بود، بنی صدر روز عاشورا یک تجمعی درست کرد با سوت و کف، حضرت امام چند روز بعد سخنرانی کرد و اعتراض کردکه روز عاشورا حرمتش را شکستند و اینها، هیچ تظاهراتی بعدش شکل نگرفت ولی در ماجرای ۹ دی آن سال اصلا رهبری صحبتی نکرده بودند که دردمندانه صحبتی بکنند، عاشورا حرمتش بهم ریخت مردم در کشور زیرو رو کردند چقدر تفاوت است بین این چهل سال در میان مردم و همین ماجرای دفاع مقدس دوازده روزه، مردم چه زیباییهایی از خودشان نشان دادند. من هیچ وقت این صحنه یادم نمیرود از تلویزیون دیدم واقعا اشک شوق ریختم، یک خانم و آقایی پدر و دختر بودند از دور دوربین برداشته بودند و سر صف پمپ بنزین به مردم شربت میدادند، نه سازمان تبلیغات گفته، نه تلویزیون گفته و نه رهبری گفته، این صحنه.
سوال: مصادیق بیشتر و این صحنه پر بازدید شد ما در لحظه لحظه این دفاع دوازده روز چه تصاویری از همین نکاتی که اشاره کردید یعنی تشخیص منافق؟
پناهیان: من در شهادت افسری رفتم سخنرانی کردم که به من گفتند که ایشان در دانشکده افسری داشته مدارج عالیتر میگرفته، جنگ شده بدون ماموریت گفته که من میخواهم پادگان خودم و یک چیزهایی بلدم و الان مورد استفاده من است و رفته پای دستگاه حساس و به شهادت رسیده، آن سرباز گفتند الان مرخصی ات است و برو، گفته که من یک چیزهایی بلدم و مرخصی اش را نرفته، دو تا نیروی نظامی و ارتشی که آدم لذت میبرد اینها را میبیند، آیا کسی به اینها دستور داده است، در زمان امیرالمومنین و در زمان رسول خدا که با دل پردرد رحلت فرمودند، لشکر فرستادند به ماموریت جیش اسامه که همه شان تمرد کردند و برگشتند، این که حضرت امام میفرمود مردم زمان ما از مردم زمان رسول خدا بهتر هستند الان این دو مثال را بگذارید کنار هم جیش اسامه ماموریت نظامی دارد همه برگشتند در زمان رسول خدا که همه قبول دارند و یک چیز واضح تاریخ است، در زمان ما قابل تصور نیست این جور تمردها بلکه با ایثارگری کار انجام میشود.
سوال: جنگ ۱۲ روزه از هر قوم و سن و گویشی برای دفاع از خاک و وطن شان میآیند؟
پناهیان: آن روزها خیلی حرفها برای تقدیر از وحدتی که نشان داده شد، زده شد، در رسانه ملی و جاهای مختلف، نکتهای را یادآوری کنم همیشه، آن این است که مردم ما در جنگ دوازده روزه نبوده است که خوب بشوند یک دفعهای، این خوبی در آنها بوده است ولی جلوه کرده است. این همان خوبی است که رهبری دائما در مردم میبینند و میگویند من به مردم خودم اطمینان دارم.
سوال: ما از بچگی وقتی در روضههای مختلف حاضر میشویم و پای احادیث و درسهای دینی و سیره و سلوک ائمه اطهار میشینیم و آنها را مرور میکنیم یک جایی نکتهها و کلیدواژهها به اسم ارزش و غیرت دینی را به آن میرسیم، آن جاست که اینها نمود پیدا میکند و برای ما ارزش پیدا میکند، میخواهم آن را به نکته پایانی شما ارجاع دهم؟
پناهیان: من از این غیرت دینی و ارزش یک تعبیری دیگر میخواهم به کار ببرم که اگر کسی خودش را از ارزشها خلاص کرده است، او خارج از گردونه این مباحثه قرار نگیرد و آن عقلانیت است، مردم ما مردم عاقلی هستند و دینداری در جامعه ما سطح عقل جامعه ما را افزایش داده است، این عقل وجه مشترک بین ما ایجاد میکند و حتی در قرآن آمده است شما به دلیل این که بهتر میفهمید بر دشمنان تان پیروز میشوید، دشمنان شما ده برابر شما باشند از شما شکست میخورند به دلیل این که آدمهای نفهمی هستند، این خیلی مهم است، ما امام زمان ارواحناه له فداه دست میکشند بر سر مردم و عقل مردم را افزایش میدهند، من موافقم با غیرت دینی و این کلمات حماسی است که در وقت نبرد خیلی زیباست که از آن استفاده کنیم ولی ممکن است بعضیها با این ادبیات آشنا نبوده و اینها را بحثهای ایدئولوژیک بدانند که مختص آدمهای ارزشی است، عقلانیت چه میشود، آن چه را که نتیجه دینداری میدانیم عقلانیت است، عقل آدمهای دیندار افزایش پیدا میکند و آن ارزشمندی نتیجه عقلانیت است وگرنه ارزشی ندارد. اگر کسی آدم عقیدتی باشد ولی عقل نداشته باشد عبادتش چقدر ارزش دارد، صریحا در احادیث گفتند که عبادتهای شان براساس عقل شان قبول میکنیم بنابراین این وحدت که در جامعه ما یک دفعهای بروز میکند در دل جامعه ما بوده است و ناشی از عقلانیت است و این هیچ فرقی نمیکند که ناشی از ایمان مردم است، چون ایمان هم نتیجه عقلانیت است. دوگانه درست نکنیم بین، بعضیها خیلی علاقه دارند دوگانه درست کنند، اصلا آن زمانی که کلمه ارزشها را بعضیها شروع کردند، تمسخر کردن، منظورشان این بود که ارزشیها عقلانی رفتار نمیکنند، در حالی که آنها درست متوجه نشده بودند ارزشهای دینی که برآمده از عقلانیت است و شاخص رشدش در وجود یک انسان رشد عقلانیت است. در یکی از کنفرانسهای غربی یکی از کارشناسان در محیط مثلا جاسوسی در همایشی، گفته بوده است که اشتباه نکنید درباره رژیم جمهوری اسلامی ایران، این رژیم یک رِژیم دینی نیست و رهبرش هم دینی نیست، اینها عقلانی عمل میکنند. تلقی شان از دین چیست، تلقی آنها از دین، تعصب بر یک سلسله عقاید بدون واقع بینی است، تلقی شان از دین غلط است، میگوید شما فکر نکنید که رهبر ایران دینی عمل میکند و جمهوری اسلامی مثلا یک نظام دینی است، این نظام دارد عقلانی عمل میکند. براساس منافعش عمل میکند پس این دینی نیست، شما یک صحنه دو سه تا دیدم از این جور نمونهها، چند بار باید تلویزیون پخش کند که مردم ببینند، شکر دین شان را به جا بیاورند. این دین سرشار از عقلانیت است، چطور دارد تحسین میشود و چطور دشمنان میگویند به این دلیل این عقلانیت در آن انعطاف پذیری است و این عقلانیت در آن موقعیت سنجی است، این عقلانیت در آن نظرات مختلف دیدن است و این عقلانیت در آن مدیریت اختلاف نظرست، راز آن وحدتی که رسول خدا ایجاد کردند این که مردم بر محور رسول خدا آن اختلاف نظرهایی که تفاوتهای شدید وجود داشت مثلا یک طرف شورا سلمان فارسی با همان درایت و حکمت و جهان دیده است او نشسته است، یک طرف امیرالمومنین علیه السلام و یک طرف افرادی که نام شان را نبرم ولی اینها را دور هم جمع میکند رسول خدا و داشتند یاد میدادند که ما میتوانیم با همدیگر اختلاف نظر داشته باشیم و وحدتی که قرص و محکم بتواند دشمن را منکوب کند. ما مردم مان در اثر این دین، در اثر تجربه انقلاب، مردم ما خیلی سیاسی شدند در انقلاب، این که بعضیها دیدید نظرات خیلی پرت میدهند یا نامههای خیلی پرت و دشمن شاد مینویسند، جمهوری اسلامی با همین مانده است که از روز اول جلوی سخیفترین حرفها نگرفته است و زدند و به مرور آنها رسوا شدند و ما در تاریخ چهار دهه انقلاب گذشته است که چه کسانی که گفتند شما در این دفاع مقدس، شما به چه شکستهایی خواهید رسید که نرسیدیم و برعکس شد. در منطقه چی، یعنی هرکسی حرف خلاف خط امام و رهبری تا حالا زده است، یک دهه بیشتر طول نکشیده است که غلط حرفش در آمده است و نیازی نیست با او بحث کنیم، این یک عقلی و رشد اجتماعی و جهانی به مردم ما داده است، الان مردم جهان تفانوت شان با مردم ما چیست، مردم جهان خیلیها تسلیم زور شدند، ولی مردم ما دارند راه را یاد میدهند به مردم جهان، میشود تسلیم نشد، زور، زورش آن قدر هم زیاد نیست، دشمنان ما بیشتر از این میترسند، حتی از سلاح هستهای ما این قدر نمیترسند..
سوال: این شعور و بصیرتی که ما راجع به مردم صحبت میکنیم و این شاخصه تفاوت مردم کشورماست با مردمان دیگر کشورها؟
پناهیان: الان سرود و ترانه میسازند برای رهبر ما، که یگانه آزادی خواه جهان است، این یعنی چی، تیم فوتبال میآید تشویق میکند، زمین فوتبال پرچم ایران را گرفته است، شصت سال حدودا نزدیک چقدر فلسطین دارد قتل عام میشود، تازه پرچم فلسطین روی دستها آمده است در جهان غرب. بایک مقاومت دوازده روزه البته سابقه اش مردم ته ذهن شان است، پرچم ایران با افتخار در کشورهای دیگر، پرچم ما را دولتمردان خبیث احترام بگذارند که میخواهیم صد سال سیاه نگذارند که آن قدر عفونت وجودشان را گرفته است مثل رئیس جمهور آمریکا و آدمهای جنایتکار آن ارزش دارد یا مردم کف خیابان، دانشجوها، فارسی شعار میدهند مرگ براسرائیل که این برای ایران عزت و افتخارست. این برای آینده است.
سوال: جمع بندی و آن چه میدانید مهم است بفرمایید؟
پناهیان: من فکر میکنم وحدت ناشی از شعور این مردم است که در طول چهل سال بعد از انقلاب به شدت رشد کرده و بسیار باعث افزایش بصیرت همه مردم شده، یادی کنیم از شهدای مان، شهدای مان فوق العاده در این زمینه عالی عمل کردند، شهید سید حسن نصرالله اختلافاتی که بیشترین سرمایه گذاشتند بین شیعه و سنی اختلاف ایجاد کنند، با وهابیت، سربریدن، تکفیر، داعش با شهادت خودش چکار کرد، حقانیت مکتب امیرالمومنین علی علیه السلام به اندازه کتابخوانی همه علما در طول هزار و چهارصد جا انداخت در میان مردم که این یعنی بصیرت که فهمیدند حق کجاست. همین امروز یک کسی از هلند به من میگفت من در تظاهرات اخیرمان، میگفت این فیلم را ببینید یک کسی که شعار میدهد پرچم یا زینب روی دوشش گذاشته است، پرچم قرمز، که پرسیدم گفته تنها گروهی که از ما حمایت کردند و جانانه کشته شدند سینه زنان حضرت زینب بوده است، من بیشتر از این نمیدانم در تاریخ چه خبر بوده، من پرچم اینهایی را که آمدند از ما جانانه دفاع کردند، دارم روی دوشم میگذارم، این وحدت شکننده نخواهد بود، در آینده هم شما حماسههایی از این مردم خواهید دید در پیچیدهترین توطئههایی که بخواهند ایجاد کنند. به ما وعده دادند آخر الزمان تمنا کنید فتنهها را، چون فتنهها منافقین را زود رسوا میکند و زود عبور میکند از شما.
مجری: الهی با دعای خیر همه مردم، همه ایرانیها در هر کجای ایران اسلامی عاقبت به خیر شوند، خیلی متشکرم حاج آقا پناهیان راجع به شاخصهای وحدت در سیره نبوی که امروز در کشور و جامعه اسلامی مان احتیاج داریم برای یک وحدت مثال زدنی برای ایران عزیزمان.
source