Wp Header Logo 58.png
«ملازمان حرم»؛ وقتی روایت شهدا از قاب شعار بیرون می‌آید

«ملازمان حرم» از همان نخستین قسمت‌هایش تلاش کرد تا از زیر سایه کلیشه‌های رسانه‌ای خارج شود و به جای شعار، روایت زندگی روزمره کسانی را به تصویر بکشد که نامشان در بیلبوردها و خبرها به عنوان مدافعان حرم دیده می‌شود.

خبرگزاری میزان

برنامه «ملازمان حرم» با تکیه بر روایت‌های انسانی و خانوادگی، مدافعان را نه فقط به عنوان چهره‌های رسمی بلکه به مثابه پدر، همسر، دانشجو یا کارمندی نشان داد که تصمیمی سرنوشت‌ساز زندگی‌شان را تغییر داد. آنچه این اثر را متمایز می‌کند، توانایی‌اش در شکستن فاصله میان قهرمان و مخاطب است؛ مخاطب با دیدن جزئیات ساده‌ای مثل شوخی‌های خانوادگی یا دلتنگی‌های نیمه‌شب، ناگهان درمی‌یابد که قهرمان داستان شبیه هر انسان دیگری است، با همان نیازها، ترس‌ها و امیدها.

این رویکرد زمانی ارزش بیشتری پیدا می‌کند که بدانیم در سال‌های اخیر مستندهای مشابه اغلب گرفتار زبان سنگین و یک‌سویه شده‌اند، در حالی که «ملازمان حرم» کوشیده است که با لحن آرام، تدوین دقیق، بهره‌گیری هوشمندانه از آرشیو و موسیقی سنجیده، مخاطب را بدون پس‌زدگی با خود همراه کند. جذابیت دیگر برنامه در انتخاب زاویه دید زنانه آن است؛ تمرکز بر مادران و همسران شهدا باعث شد تصویری تازه از جنگ ارائه شود، تصویری که به‌جای میدان نبرد، در خانه‌ها، در تربیت فرزند و در مواجهه با غیاب و داغ شکل می‌گیرد. همین نگاه است که مفهوم جنگ را از محدوده نظامی‌گری خارج کرده و آن را به تجربه‌ای انسانی و ملموس بدل می‌کند.

از منظر تاریخی نیز این مجموعه کارکردی فراتر از یک مستند تلویزیونی دارد. «ملازمان حرم» در واقع به ثبت بخشی از حافظه دیداری جامعه پرداخته است؛ حافظه‌ای که بدون این مستند ممکن بود در روایت‌های رسمی یا فراموشی جمعی گم شود. این برنامه نشان می‌دهد که مدافعان حرم نه فقط در میدان جنگ که در قاب رسانه نیز حضوری ماندگار دارند. روایت‌های آن‌ها به گونه‌ای بازسازی شده که در آینده می‌تواند منبعی برای فهم فضای اجتماعی و فرهنگی ایران در دهه نود باشد؛ دوره‌ای که جنگ‌های منطقه‌ای مستقیم به زیست مردم عادی گره خورد و شهادت دیگر امری دوردست نبود بلکه در همسایگی و در قطعه‌های تازه بهشت زهرا جریان داشت.

کارگردان برنامه، محسن اردستانی رستمی، بارها تاکید کرده که «ملازمان حرم» تلاش دارد نشان دهد این افراد «عدد» نیستند. این جمله کلید درک نگاه برنامه است. هر فصل با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی زمانه تغییر کرده است اما در همه حال وفادار به این اصل مانده که انسان‌ها، حتی در لحظه شهادت، حامل خاطرات و زندگی‌های ناتمام‌اند. تأثیرگذاری این نگاه را می‌توان در بازخوردها دید؛ کتاب‌هایی چون «یادت باشه» به‌طور مستقیم از دل این برنامه متولد شدند و بسیاری از شهدا پیش از حضور در میدان جنگ، خود مخاطب برنامه بودند. این ارتباط دوسویه میان مستند و زیست واقعی، «ملازمان حرم» را به پروژه‌ای زنده بدل کرده است.

از سوی دیگر انتخاب فضه‌السادات حسینی به‌عنوان مجری از فصل دوم، به هویت برنامه انسجام بیشتری بخشید. حضور او نه به عنوان یک گوینده صرف، بلکه به عنوان کسی که خود با سبک زندگی شهدا آشناست، سبب شد ارتباط میان مجری و مهمانان صمیمانه‌تر و باورپذیرتر باشد. او بارها گفته که استقبال مردم از این برنامه نتیجه «لطف شهدا» بوده است؛ جمله‌ای که شاید بار عاطفی داشته باشد اما در عمل نشان‌دهنده پیوند واقعی میان مخاطب و موضوع است.

نکته مهم دیگر این است که «ملازمان حرم» در برهه‌ای ساخته شد که خانواده‌های شهدای مدافع حرم در حاشیه بودند. این برنامه در واقع نخستین تلاش جدی رسانه‌ای برای شناساندن آن‌ها بود و همین پیشگامی باعث شد در حافظه عمومی جایگاهی ویژه پیدا کند. در فضایی که جامعه عطش شنیدن روایت‌های شخصی داشت، سازندگان با حضور در خانه‌ها و حتی سفرهای متعدد توانستند روایت‌هایی نزدیک به زندگی عادی مردم بسازند.

اگرچه محور اصلی «ملازمان حرم» بر شهادت و فقدان استوار است اما در لایه‌های پنهان خود تصویری از پایداری فرهنگی ایران نیز ارائه می‌دهد. این برنامه نشان می‌دهد چگونه جنگ‌ها و بحران‌های منطقه‌ای، ناخواسته وارد زندگی روزمره مردم می‌شود و چگونه خانواده‌ها این فقدان را به بخشی از هویت جمعی بدل می‌کنند. در این میان تصویر کودکان شهید و تابوت‌های کوچک در بهشت زهرا یادآور تلخ‌ترین وجه تاریخ معاصر است که بدون ثبت چنین صحنه‌هایی، شاید در روایت‌های رسمی محو می‌شد.

سازندگان «ملازمان حرم» با انتخاب هوشمندانه لحن و تمرکز بر زنان، نه تنها از تکرار شعارهای معمول پرهیز کرده‌اند بلکه موفق شده‌اند تجربه‌ای عاطفی و در عین حال تاریخی را خلق کنند.

این مجموعه در نهایت بیش از یک مستند مناسبتی است؛ سندی است از یک دوران، از تصمیم‌هایی بزرگ در دل زندگی‌های عادی و از انسان‌هایی که هرچند در قاب رسانه به قهرمان بدل شدند اما در خانه و خانواده همچنان شبیه همه ما بودند.

انتهای پیام/

source