فرارو- پرونده زن ۴۰ سالهای که با طناب خفه شده بود، مورد توجه قرار گرفته است. این زن در حالی به قتل رسید که دو فرزند ۹ و ۱۶ ساله او در خانه حاضر بودند.
به گزارش فرارو، بررسیهای پلیس نشان داد قاتل، مردی به نام خسرو، با انگیزه بدهیها و اختلافات مالی و پس از مصرف الکل دست به این جنایت زده است. او پس از قتل تلاش کرده خودکشی کند و حالا پرونده در دادگاه برای رسیدگی نهایی است. متهم در جلسه دادگاه مدعی شد روز حادثه رفتارهای مقتول و جنون آنی باعث این جنایت شده است.
این حادثه پنجرهای به واقعیتهای اجتماعی و خانوادگی، فشارهای اقتصادی، خشونت خانگی و آسیبپذیری کودکان در محیطهای پرتنش باز میکند. در این میان مطرح است که چه عواملی میتوانند زمینهساز خشونت خانگی شوند و جامعه چگونه میتواند از تکرار این حوادث پیشگیری کند؟
امان الله قرایی، جامعهشناس، در گفتوگو با فرارو به بررسی به ابعاد این پرونده در سطح جامعه پرداخته است:
دنیای امروز، دنیای ذهنیت حسی و مادی است/ سختی معیشت و بیکاری باعث افزایش فساد میشود/ انسانها خودمحور و رباتیک شدهاند
امانالله قرایی به فرارو گفت: «دنیای امروز، دنیای ذهنیت حسی و مادی است. آنچه در ذهن دیگران اهمیت دارد، مادیات و مسائل اقتصادی است. به همین دلیل در چنین دنیایی انسانیت، معنویت، دوستی، رفاقت و روابط زناشویی هم رنگ مادی میگیرند و معنویات کمرنگ میشوند. جهان را میتوان به سه دوره تقسیم کرد: دوره ذهنیت عقلانی در قرن اول میلادی تا قرن پنجم در یونان باستان، دوره ذهنیت شهودی از قرن پنجم تا سیزدهم در قرون وسطی و از قرن شانزدهم به بعد، ذهن بشر تحت سلطه حسیات و مادیات قرار گرفته است؛ یعنی آنچه میبینیم اهمیت دارد: النگو، گوشواره، ماشین، روپوش و غیره. در چنین دنیایی انسانیت و معنویت همه مادی میشوند.»
وی افزود: «پرونده این زن و مرد که به قتل و سپس خودکشی منجر شد، نشان میدهد که انگیزه اصلی آنها مادیات بوده است؛ مرد به دلیل پولهایی که داده و نتوانسته به ثمر برساند، مرتکب قتل شد. وقتی اقتصاد اصل قرار میگیرد، ارزش معنوی دوستی، برادری و خواهری هم رنگ مادی پیدا میکند. در چنین شرایطی انسانها به نوعی رباتیک میشوند؛ هر کس تنها به اندازه پول و ظاهرش ارزش دارد. وقتی معیشت سخت میشود و بیکاری، فقر، گرانی و تورم بالا میرود، فساد و آسیبهای اجتماعی افزایش مییابد و معنویات، دین و اعتقادات کمرنگ میشوند. امروز مردم مانند والدین خود فکر نمیکنند؛ چرا که در چنین دنیایی هر کس فقط به دنبال منافع خود است و تمام رفتارها و کردارها رنگ مادی گرفته است.»
وی یادآور شد: «در نتیجه انسانها خودگرا، خودمحور و خودخواه میشوند و تمرکز بر منافع شخصی باعث افزایش انواع جرائم و آسیبهای اجتماعی در جامعه میشود. البته در تحلیل چنین رفتارهایی، باید به نوع خانواده و محیط زیست فرد نیز توجه داشت.»
بیماری روانی زاده جامعه است/ نمیتوان گفت ناراحتی روحی و غریزی منجر به قتل شده/ جنون آنی را شرایط جامعه ایجاد کرده
این جامعهشناس گفت: «بیماری روانی زاده جامعه است و نتیجه وضعیتی است که فرد در آن قرار گرفته است. نیروهایی که باعث میشوند فرد به انواع آسیبهای اجتماعی، حالات روحی، جنون آنی و غیره دچار شود، فضای محیط زندگی و اجتماعی اوست. این محیط زندگی تاثیرگذار است. این حالت روحی چگونه بوده است؟ او دیده بیکار و مقروض است، پول خود را به خانمی داده و حالا با شکست روبرو شده است. بنابراین عدالت کیفری باید در مورد این مرد اجرا شود. روانشناسی به تنهایی دیگر پاسخگو نیست. امروز نمیتوانیم غریزهگرایی در روانشناسی را مبنای کار قرار دهیم؛ دوران غریزهگرایان به سر آمده و نمیتوان گفت ناراحتی روحی و غریزی منجر به قتل شده است.»
وی افزود: «همه اینها زاده جامعه است. محل زندگی فرد اهمیت دارد. میدان شوش و خیابان ایران هر دو در منطقه ۱۲ هستند، اما در خیابان ایران جرائم بسیار کمتر رخ میدهد، در حالی که در شوش وضعیت متفاوت است. در نتیجه محیط زندگی و شرایط رشد فرد در شکلگیری حالت روحی او موثر است. بنابراین نمیتوان گفت که او دچار جنون آنی شده؛ جنون آنی را جامعه و شرایط ایجاد کردهاند.»
مصرف الکل برانگیزنده است/ در جامعه ما نیروی برانگیزنده بر بازدارنده برتری دارد
قرایی گفت: «مصرف الکل و خشم کنترلنشده تاثیر زیادی دارد و یکی از عوامل برانگیزنده است. از سوی دیگر، با حضور نیروهای بازدارنده، رفتار انسان کنترلشدهتر میشود. در جامعه ما، نیروهای برانگیزنده و انواع آسیبهای اجتماعی غالب بر نیروهای بازدارنده هستند و به همین دلیل این اتفاقات رخ میدهد.»
فرزندان شاهد قتل بدبین و متمایل به انتقام میشوند/ حتی شیردهی در خلق و خوی نوزاد مؤثر است
قرایی مقدم گفت: « فرزندانی که شاهد قتل و خشونت بودهاند، تأثیر آن را در آینده فراموش نخواهند کرد. کسی که جنایات و قتل را دیده است، هم بدبین میشود و هم تمایل به انتقام در او شکل میگیرد و این موضوع تاثیر زیادی بر شخصیت، حالات روحی و روانی و رفتار او در آینده خواهد داشت. آن بچهها از نظر روانی سالم نخواهند بود، زیرا مادرشان کشته شده و قاتل نیز خودکشی کرده است. این اتفاق حتی بر رفتار آنها با فرزندانشان در آینده تأثیرگذار خواهد بود و این اثر درمانپذیر نیست.»
وی افزود: «طبق تئوری یک پژوهشگر، تأثیراتی که در دوران کودکی بر فرد وارد میشود، در تمام عمر باقی میماند. حتی شیردهی و نحوه مراقبت از نوزاد در خلق و خوی او مؤثر است. تحقیقات در جزایر بالی و سیبری نشان دادهاند؛ در پژوهشی دیگر در در سیبری بررسی شده که قنداق کردن کودکان آنها را بدبین، تندخو و انتقامجو بار میآورد، در حالی که مادرانی که مدت طولانی شیر میدهند و آواز میخوانند، فرزندانی سالم و بدون نزاع و بدبینی پرورش میدهند. این اثرات روحی و روانی که بر این دو فرزند وارد شده است، هرگز از ذهن آنها پاک نخواهد شد.»
برای جلوگیری از خشونت خانگی، فرهنگسازی کنید/ بهره هوشی دختران در ۱۴ سالگی معادل پسران در ۱۶ سالگی است/ تساوی دیه مرد و زن خود نیرویی بازدارنده است
این جامعه شناس گفت: «یکی از عوامل مهم در جلوگیری از خشونت خانگی، فرهنگسازی است. متأسفانه در فرهنگ ما، در بسیاری از کشورهای جهان سوم و حتی در غرب، زن را «ناقصالعقل» و «ضعیفه» میدانند؛ یعنی فردی که عقل، هوش و درک ندارد و مسئولیت تمام اتفاقات بر گردن او گذاشته میشود. بنابراین شخصیتبخشی و منزلتدهی به زنان اهمیت بسیاری دارد. در سالهای اخیر شاهد حضور زنان در جایگاه وزیر و مقامات عالی بودهایم، اما هنوز در کشور زن نمیتواند قاضی شود؛ گویی نمیتواند درست قضاوت کند! پس باید در جامعه، مدرسه، دانشگاه، کتابهای درسی، تلویزیون و سینما، فرهنگسازی و احترام به زنان نهادینه شود.»
وی افزود: «متأسفانه در برخی استانهای ایران شاهد خشونتهای شدید خانوادگی هستیم؛ در قوه قضاییه نیز مواردی دیدهایم که اگر دختری با پسری صحبت کند، ممکن است توسط پدر، برادر یا پسرعمو کشته شود. در برخی استانها نیز موارد بالای خودکشی زنان مشاهده میشود که نتیجه فرهنگ حاکم بر آن مناطق است. رسانهها و صداوسیما در تغییر این نگرشها نقش مهمی دارند.»
وی یادآور شد: «اشتغال و تحصیلات زنان نشان میدهد که هوش آنها بالاست. بهره هوشی دختران در ۱۴ سالگی برابر با بهره هوشی پسران در ۱۶ سالگی است؛ یعنی زنان باهوشتر هستند، زودتر موقعیت را تشخیص میدهند و سریعتر درک میکنند، اما مردان چنین نیستند. با این حال، چون در سطح جهان قدرت در دست مردان بوده و جوامع مردسالارانه شکل گرفتهاند، وضعیت کنونی پدید آمده است. در پرونده دختر شمالی، اگر قاضی پرونده با فرهنگ منطقه آشنا بود او را دست پدرش نمیداد، مشخص بود که سرنوشت او چه خواهد شد. قاضی حکم قتل دختر را صادر کرد. در مورد دیه هم باید اصلاحاتی صورت گیرد. الان اگر دو زن را بکشند انگار یک مرد را کشتهاند. وقتی در مورد نیروهای بازدارنده صحبت میشود، یکی از موارد همین است. به عنوان مثال رهبر قبیلهای در خوزستان، پول دیه زن را عونه میکند به این معنا که مبلغ را گرفته و آن را به دولت میدهد. ما باید فرهنگ اصیل ایرانی در مورد زنان را بازیابیم. همانطور که میدانید آرتمیس یک زن فرمانده در تاریخ ماست.»
source