Wp Header Logo 827.png

اشاره: در جهان معاصر، پیچیدگی روابط میان‌فرهنگی و افزایش شکاف‌های مذهبی، یکی از بزرگترین چالش‌های ثبات جهانی محسوب می‌شود. متأسفانه، ناآگاهی و سوءتفاهم‌ها، گاهی به فاصله‌گیری عمیق میان ملیت‌ها و باورهای گوناگون دامن می‌زند و تنش‌ها را تشدید می‌کند. دقیقاً در چنین فضایی است که دیپلماسی ادیان اهمیت حیاتی خود را نشان می‌دهد؛ این رویکرد فعالانه، بستری ضروری فراهم می‌آورد تا فرهنگ‌ها و ادیان مختلف نه تنها در برابر یکدیگر قرار نگیرند، بلکه با گفت‌وگو، آشنایی عمیق و تبادل نظر سازنده، به سوی درک مشترک و صلح حرکت کنند.

در همین راستا خبرنگار گروه فرق و ادیان خبرگزاری رسا، گفت‌وگویی با کشیش گریگوری نرسیسیان، روابط عمومی شورای خلیفه گری ارامنه، در حاشیه مراسم اختتامیه دومین همایش بین‌المللی مطالعات تطبیقی اخلاق در اسلام و مسیحیت، ترتیب داده است که در ادامه خواهد آمد: 

رسا: این روزها زیاد از «دیپلماسی ادیان» صحبت می‌شود. واقعاً چرا در زمانه‌ ما این موضوع اهمیت زیادی پیدا کرده؟

ببینید، دنیای امروز پر از تنش‌های فرهنگی و مذهبی شده، مردم از ملیت‌ها و باورهای مختلف گاهی به خاطر سوءتفاهم یا ناآگاهی از هم فاصله می‌گیرند. دیپلماسی ادیان دقیقاً برای همین به وجود آمده؛ برای این‌که ادیان و فرهنگ‌ها با هم آشنا شوند، حرف بزنند، گفت‌وگو کنند. وقتی گفت‌وگو شکل بگیرد، فاصله‌ها کم می‌شود و دل‌ها به هم نزدیک‌تر. همین شناخت متقابل پایه صلح جهانی است. چون وقتی آدم‌ها بفهمند چقدر در اصول انسانی شبیه هم هستند، دیگر دلیلی برای جنگ و نفرت باقی نمی‌ماند.

ادیان در اصل برای تفرقه نیامده‌اند؛ آمده‌اند تا اخلاق و مشترکات انسانی را تقویت کنند. هر دینی، خواه اسلام، مسیحیت یا دیگر آیین‌های الهی، در بنیاد خود دعوت به محبت، انصاف و همزیستی دارد. اگر پیروان ادیان به جای تمرکز روی اختلاف‌های ظاهری، به پیام‌های مشترک همچون عدالت و احترام متقابل توجه کنند، ارتباطی صمیمی و انسانی میان ملت‌ها شکل می‌گیرد. این دیپلماسی نه فقط در ابعاد سیاسی، بلکه در زندگی روزمره اهمیت دارد؛ از رفتارهای ساده‌ی انسانی گرفته تا همکاری‌های فرهنگی و اجتماعی، که همگی می‌توانند پلی میان دل‌ها باشند.

در واقع، گفت‌وگو میان ادیان فقط حرف زدن نیست، بلکه تمرین فهم و پذیرش است. انسان‌ها باید یاد بگیرند که گوش دادن به دیگری قبل از داوری، نخستین قدم برای صلح است. وقتی یک مسلمان، مسیحی، یهودی یا زرتشتی بنشیند و حرف‌های طرف مقابل را با احترام بشنود، در آن لحظه بذر صلح در جهان پاشیده می‌شود. دیپلماسی ادیان از همین احترام متولد می‌شود؛ احترامی که نه از سیاست، بلکه از درک معنوی سرچشمه می‌گیرد. اگر این درک در سطح جهانی فراگیر شود، آینده بشر می‌تواند سرشار از دوستی و آرامش باشد.

رسا: یعنی دین می‌تواند خودش ابزار صلح باشد؟ به عقیده برخی دین گاهی اوقات  خود باعث اختلاف است. آیا این گزاره درست است؟

این حرف در ظاهر درست به نظر می‌آید ولی در عمقش برعکس است. مشکل از دین نیست، از برداشت غلط آدم‌هاست. اگر انسان‌ها واقعاً حول محور خداوند بچرخند و اراده الهی را در وجود خودشان پیاده کنند، یاد می‌گیرند که اصل و مرکز دین یعنی محبت. آن موقع دین نه وسیله جدایی، بلکه ابزار فهم و پیوند دل‌هاست.

وقتی این محوریت بر محبت قرار گیرد، دیگر تفاوت‌های مذهبی به جای تبدیل شدن به مانع، به تنوعی زیبا تبدیل می‌شوند. درست مانند رنگ‌های مختلف در یک تابلوی نقاشی که هر کدام به تابلوی واحد زیبایی می‌بخشند. دین‌داران واقعی، فارغ از این‌که نام خدا را چگونه صدا می‌زنند، در پی یک هدف واحدند: رسیدن به کمال اخلاقی و خدمت به خلق. این درک عمیق، فرد را از تعصب کورکورانه رها کرده و او را به سمت درک حقیقت جهان هستی سوق می‌دهد که در آن، همه مخلوقات از یک منبع واحد نشأت گرفته‌اند و شایسته مهر و احترام هستند.

بنابراین، هرگاه دین به ابزاری برای تحمیل عقیده یا کسب قدرت تبدیل شود، از مسیر اصلی خود منحرف شده و به عاملی برای نزاع بدل می‌گردد. اما اگر تعالیم اصلی‌اش، یعنی عشق ورزیدن به خالق و مخلوق، ملاک عمل قرار گیرد، تبدیل به قوی‌ترین ضامن صلح پایدار می‌شود. این تعهد به محبت الهی است که عالمان و مبلغان را وادار می‌کند تا به جای سخن از تفاوت‌ها، بر مشترکات اخلاقی و انسانی تأکید کنند. این همان نسخه‌ای است که می‌تواند جهان پر از تضاد امروز را به سمت یک همزیستی معنادار هدایت کند.

رسا: چطور می‌شود از تعالیم دینی، مثلاً از قرآن یا انجیل، برای گسترش این گفت‌وگو استفاده کرد؟

خیلی ساده است. فقط باید بخواهیم بشناسیم و بفهمیم. وقتی پیروان ادیان مختلف کتاب‌های مقدس یکدیگر را می‌خوانند و با پیام‌های انسانی در آن آشنا می‌شوند، درمی‌یابند که همه ادیان یک هدف دارند: رساندن انسان به اخلاق و انسانیت. همین شناخت باعث می‌شود جهالت از بین برود. وقتی دانایی جای پیش‌داوری را بگیرد، دیگر رقابت و دشمنی معنایی ندارد.

در چنین جامعه‌ای، یک مسلمان اگر ببیند یک مسیحی مشکلی دارد، بدون تردید کمکش می‌کند؛ و برعکس، یک مسیحی یا ارمنی هم در سختی‌ها کنار مسلمان می‌ایستد. این‌ها رفتارهای روزمره‌ هستند، ولی ریشه‌شان در ایمان و محبت عمیق است. وقتی همه مردم بفهمند این تفاوت‌های ظاهری اصلاً دلیلی برای جدایی نیست، آن‌وقت احساس برادری واقعی شکل می‌گیرد.

رسا:  در پایان، اگر بخواهید خلاصه‌ای بگویید، راه رسیدن به صلح جهانی از نگاه شما چیست؟

راهش ساده است، ولی عمل کردنش نیاز به اراده جمعی دارد. باید گفت‌وگو را تمرین کنیم، محبت را جدی بگیریم و به خدا به عنوان نقطه مشترک همه باورها نگاه کنیم. دیپلماسی ادیان ابزاری است برای تحقق همین آشتی الهی. جهان امروز از جنگ و نفرت خسته است؛ وقت آن رسیده که دین دوباره نقش اصلی‌اش را بازی کند – رساندن انسان‌ها به همدلی. اگر هرکدام از ما، فارغ از باور و مذهب، به اصل محبت الهی پایبند باشیم، نه دشمنی می‌ماند، نه بهانه‌ای برای جنگ. و آن‌وقت آرامش، از رؤیا تبدیل می‌شود به واقعیتی که هر روز لمسش می‌کنیم.

این تحقق عملی، مستلزم گسستن از زنجیره‌های عادت‌های قدیمی تفکر است. ما اغلب به دلیل سادگی، به تعصبات موروثی چسبیده‌ایم که ریشه در تاریخ و سیاست دارند، نه در پیام اصلی دین. برای گذر از این مرحله، نیاز به شجاعت فردی داریم تا بپذیریم که روشنفکری واقعی یعنی آمادگی برای بازنگری در مفاهیم تثبیت‌شده. وقتی اراده جمعی بر این مبنا شکل بگیرد که هدف نهایی، رستگاری و صلح مشترک است، اختلافات جزئی و حاشیه‌ای به سادگی در حاشیه قرار می‌گیرند و قلب‌ها به سمت مرکز مشترک یعنی عشق الهی هدایت می‌شوند.

در این مسیر، نقش رهبران فکری و دینی بسیار کلیدی است. آن‌ها باید بیش از هر کسی نماد این اراده جمعی باشند و با عمل خود نشان دهند که چگونه می‌توان در چارچوب باورهای خود، به بالاترین درجات احترام به “دیگری” دست یافت. این یک تعهد است؛ تعهدی به آینده‌ای که در آن، فرزندان ما به جای یادگیری تاریخچه درگیری‌ها، تاریخچه همکاری‌ها و پیوندهای انسانی را خواهند آموخت. دیپلماسی ادیان، اگر به درستی اجرا شود، همان نقشه راهی است که تضمین می‌کند میراث معنوی ادیان، به جای سلاحی برای جنگ، به ابزاری برای ساختن جهانی یکپارچه و سرشار از آرامش تبدیل شود.

source