Wp Header Logo 1452.png
بررسی تطبیقی چهار اثر سینمای کوتاه در بخش اقتباسی؛ از علمی-تخیلی تا فولکلور

در فضای پویای سینمای کوتاه ایران آثاری پدید می‌آیند که هر یک به شیوه‌ای متفاوت دغدغه‌های هنرمندانه و اجتماعی خود را به تصویر می‌کشند.

خبرگزاری میزان

مهدی صالحی – در این میان چهار فیلم «های کپی» «آخرین پیام» «یکی از همین روزها خسرو می‌میرد» و «بی‌بی زبیده» که در بخش اقتباسی چهل و دومین جشنواره فیلم کوتاه تهران حضور دارند، نمونه‌هایی هستند که با وجود برخورداری از ایده‌های نو و جسورانه در میانه راه اجرا با چالش‌های متعددی روبرو شده‌اند.

«های کپی» آیینه‌ای از روابط عصر فناوری

فیلم «های کپی» ساخته محمد رحمتی بدون شک گامی بلند در عرصه سینمای علمی- تخیلی ایران محسوب می‌شود. این اثر با پرداختن به مضمونی به ‌روز و جهانی که استفاده از ربات برای فریب در رابطه زناشویی می باشد موفق شده پرسش‌های عمیقی درباره ماهیت اعتماد و صداقت در عصر فناوری مطرح کند. فیلم با روایتی منسجم و پایان‌بندی هوشمندانه‌ای که در آن فاش می‌شود شوهر نیز یک ربات است بیننده را وادار به تأمل می‌کند.

از نظر فنی صداگذاری فیلم درخشان است و استفاده نمادین از صدای تیک‌تاک قلب ربات در تیتراژ پایانی لحظه‌ای به یادماندنی خلق کرده است. طراحی صحنه و لباس نیز فضایی باورپذیر آفریده است. با این حال فیلم از برخی کاستی‌ها در ابعاد دیگر رنج می‌برد. عملکرد بازیگران در سطحی متوسط قرار دارد و عدم تطابق سنی آنها با شخصیت‌های دانشجویی از باورپذیری اثر کاسته است. همچنین استفاده افراطی از نماهای نزدیک در برخی صحنه‌ها به تصاویری فشرده و نامتعادل انجامیده است.

«آخرین پیام» فرصتی از دست رفته در ژانر دفاع مقدس

سجاد انتظاری در «آخرین پیام» به سراغ ایده‌ای قدرتمند رفته است، دشواری انتقال خبر شهادت به خانواده‌های شهدا. این موضوع می‌توانست به فیلمی عمیق و تأثیرگذار تبدیل شود اما اجرای تک‌سکانسی فیلم در فضای محدود داخل ماشین با دوربین ثابت با نمایی از کوچه نتوانسته این ظرفیت را به درستی بالفعل کند.

استفاده مداوم از صدای برف‌پاکن در غیاب بارش برف به عنصری تصنعی تبدیل شده و فرصت بهره‌گیری از سکوت معنادار یا وجود نوحه‌ای مناسب را از فیلم گرفته است. ریتم کند و نبود نقطه اوج تاثیرگذار باعث یکنواختی اثر شده و پایان‌بندی فیلم نیز نتوانسته حس رضایت در مخاطب ایجاد کند. این فیلم نمونه‌ای است از اینکه چگونه یک ایده خوب می‌تواند در صورت عدم پرداخت صحیح کارگردانی به فرصتی از دست رفته تبدیل شود.

«یکی از همین روزها خسرو می‌میرد»، تقلیدی بی‌روح از اثری خارجی

محمدمهدی عزیزمحمدی در «یکی از همین روزها خسرو می‌میرد» به سراغ ایده‌ای ظاهراً جذاب رفته است.

پیرمردی که عکس درگذشتگان را بر دیوار خانه‌اش نصب کرده و در انتظار مرگ خود به سر می‌برد. اما این ایده نویدبخش در اجرا با مشکلات بنیادین مواجه شده است.

مشکل اصلی فیلم در تقلید بی‌روح و بدون خلاقیت از اثر خارجی است. این تقلید نه تنها در ایده کلی بلکه در جزئی‌ترین صحنه‌ها نیز ادامه یافته و فرصت هرگونه بومی‌سازی را از فیلم گرفته است. دوگانگی در شخصیت‌پردازی، نمایش همزمان ضعف پیرمرد و قاتل سریالی بودن او بدون زمینه‌چینی مناسب به سردرگمی مخاطب می‌انجامد. ریتم کند و صحنه‌های تکراری نیز بر خستگی بیننده می‌افزاید.

«بی‌بی زبیده» افسانه‌ای کهن در روایتی سطحی

سعید حشمتی در «بی‌بی زبیده» با جسارت به سراغ یکی از رسوم کمتر شناخته‌شده فرهنگ روستایی ایران رفته است: رسم «ازدواج با قنات». این ایده در ذات خود از قابلیت‌های دراماتیک و نمادین بالایی برخوردار است و می‌توانست به فیلمی تأثیرگذار تبدیل شود.

متأسفانه فیلم نتوانسته از این ظرفیت غنی بهره کافی ببرد. به جای پرداخت عمیق به این رسم باستانی و واکاوی ابعاد مختلف آن فیلم به طرح کلیشه‌ای «نگاه شهوت‌آمیز کدخدا به دختران روستا» پرداخته که از اواسط فیلم قابل پیش‌بینی است. دیالوگ‌های کلیشه‌ای، شخصیت‌پردازی سطحی و بازی‌های معمولی از عمق اثر کاسته‌اند. همچنین عدم استفاده بهینه از صدای محیط فرصت ایجاد فضایی اصیل و باورپذیر را از فیلم گرفته است.

بررسی این چهار فیلم درس‌های مهمی برای سینمای کوتاه ایران دربردارد. نخست آنکه یک ایده خوب به تنهایی ضامن خلق یک اثر ماندگار نیست. همان‌گونه که در مورد «آخرین پیام» و «بی‌بی زبیده» مشاهده شد حتی قدرتمندترین ایده‌ها نیز بدون اجرای هنرمندانه و نگاه خلاقانه نمی‌توانند به آثار تاثیرگذاری تبدیل شوند.

دوم تقلید صرف از آثار خارجی راه به جایی نمی‌برد. «یکی از همین روزها خسرو می‌میرد» نشان داد که کپی‌برداری بی‌روح نه تنها باعث خلق اثر بدیع نمی‌شود بلکه فرصت بومی‌سازی و ایجاد هویت مستقل را نیز از فیلم می‌گیرد.

سوم توجه به تمامی ابعاد فنی و هنری فیلم ضروری است. «های کپی» اگرچه در صداگذاری و طراحی صحنه موفق عمل کرده اما در بازیگری و تصویربرداری با چالش مواجه بوده است. این نکته یادآور می‌کند که موفقیت یک فیلم در گرو تعادل و هماهنگی بین تمامی عناصر تشکیل‌دهنده آن است.

در پایان باید تأکید کرد که سینمای کوتاه ایران با وجود همه چالش‌ها، ظرفیت‌های بالایی برای رشد و تعالی دارد. آثاری مانند «های کپی» نشان می‌دهند که فیلمسازان ایرانی جسارت ورود به قلمروهای جدید را دارند. آنچه نیاز است توجه بیشتر به جنبه‌های اجرایی، پرورش استعدادهای بازیگری و تقویت فیلمنامه‌نویسی است. با سرمایه‌گذاری در این زمینه‌ها می‌توان امیدوار بود که سینمای کوتاه ایران در آینده‌ای نزدیک شاهد خلق آثاری باشد که نه تنها در ایده بلکه در اجرا نیز درخشان و ماندگار باشند.

انتهای پیام/

 

 

 

 

 

source