 
 				 				
تلویزیون در حصار عدم نوآوری و جذابیت مانده و شبکه نمایش خانگی در دام بیمرزی افتاده است؛ تقابل این دو، بازتاب سردرگمی رسانه ایرانی میان آزادی و مسئولیت است.
در سالهای اخیر، یکی از تحولات مهم در فضای تصویری ایران، گسترش و نفوذ شبکه نمایش خانگی بوده است. جایی که در غیاب سریالهای پرمخاطب تلویزیون، بسیاری از کارگردانان، بازیگران و حتی سرمایهگذاران، راه تازهای برای جذب مخاطب و بیان دیدگاههای خود پیدا کردهاند.
اما این جابهجایی، فقط یک «تغییر رسانهای» نیست؛ بلکه نوعی تقابل فرهنگی و محتوایی میان دو نهاد است. تلویزیون با چارچوبهای مشخص، خطوط قرمز و نظارتهای سفتوسختش از یک سو و شبکه نمایش خانگی با داعیه آزادی بیشتر و تولیدات متفاوت از سوی دیگر، حالا دو قطب متضاد از یک پدیده واحد یعنی «داستانگویی تصویری» را شکل دادهاند.
ظهور شبکه نمایش خانگی؛ از نیاز تا اغراق
ورود شبکه نمایش خانگی بهعنوان یک بستر مستقل پخش، پاسخی به همین نیاز مخاطب بود. از ابتدای ظهور این پلتفرمها، وعده اصلی آنها ارائه محتوای متفاوت، با کیفیت بالاتر و آزادی بیشتر بود.
سریالهایی مانند «شهرزاد»، «همگناه» و… نشان دادند که میتوان در قالبهای جدیدی قصه گفت، از قید و بندهای کلیشهای رها و به دغدغههای نسل امروز نزدیکتر شد.
اما به مرور، این فضا نیز دچار افراط شد. بعضی از تولیدات شبکه نمایش خانگی به جای تعمیق محتوا، به ظواهر سطحی آزادی پرداختند؛ دیالوگهای تند، روابط مصنوعی، نمایش اغراقشده سبک زندگی لوکس و حتی کپیبرداری از سریالهای خارجی!
برخی از آثار دچار «خودفریبی تصویری» شدند؛ یعنی بهجای بیان واقعیت، تصویری فریبنده و شیک از جامعهای غیرواقعی را ارائه دادند.
آزادی بدون قانون؟
یکی از چالشهای اصلی در تقابل تلویزیون و شبکه نمایش خانگی، مساله «قانون» است. تلویزیون با همه محدودیتهایش، دستکم نظام نظارتی مشخصی دارد. اما در نمایش خانگی، مرزها هنوز روشن نیست.
از یکسو، بلاتکلیفی قوانین؛ از سوی دیگر، برخی سازندگان، نبودِ نظارت شفاف را بهمعنای آزادی مطلق تلقی کردهاند.
نتیجه، آشفتگی در محتواست؛ در حالی که باید از آزادی برای خلاقیت و جسارت هنری استفاده شود، بعضی آثار فقط تلاش میکنند مخاطب را شوکه کنند یا به هر قیمتی دیده شوند.
سینما و سریالسازی، هنر است نه بیقانونی و هر هنری، اگرچه باید آزاد باشد، بدون چارچوب فکری و زیباییشناسی به سطح ابتذال میرسد. هنر، زمانی معنا پیدا میکند که میان آزادی و مسئولیت، توازن برقرار شود.
شبکهای که تماشاگر ندارد
تلویزیون در دهه اخیر نتوانسته مانند گذشته خود را با نیازهای فرهنگی جامعه هماهنگ کند. ساختار اداری پیچیده و فقدان نگاهی تازه به جهان مخاطب، باعث شده حتی برنامههای سرگرمکنندهاش هم تکراری و بیروح شوند.
در چنین شرایطی، سریالهای نمایش خانگی، با امکانات فنی بهتر، موسیقی مدرن، بازیگران محبوب و تبلیغات حرفهای، جذابتر جلوه میکنند. 
اما واقعیت این است که حذف تلویزیون از صحنه، به نفع هیچکس نیست. چرا که تلویزیون هنوز رسانهای فراگیر و در دسترس برای همه اقشار جامعه است و اگر بخواهد میتواند، به تربیت سلیقه عمومی کمک کند. 
مخاطب امروز؛ منتقد، آگاه و بیوفا
مخاطب امروز، دیگر همان تماشاگر دهههای قبل نیست. او میبیند، مقایسه و در نهایت قضاوت میکند. شبکههای اجتماعی، سلیقه او را متنوع و حساس کردهاند.
او دیگر نمیپذیرد که فقط مصرفکننده باشد؛ بلکه میخواهد میان واقعیت زندگی و تصویری که رسانهها از آن ارائه میدهند، پیوندی ببیند. 
اگر تلویزیون از واقعیت فاصله گرفته و نمایش خانگی هم در دام تصنع و خودنمایی بیافتد، نتیجه یکی است؛ بیاعتمادی مخاطب! 
در نهایت، برنده این میدان نه تلویزیون خواهد بود، نه شبکه نمایش خانگی؛ بلکه پلتفرمهایی خواهند بود که مخاطب را جدیتر بگیرند. 
نیاز به بازتعریف مفهوم «آزادی هنری»
آزادی هنری در رسانه، نه بهمعنای حذف همه محدودیتها و نه محافظهکاری است. آزادی در سینما و سریالسازی، به معنای «امکان گفتوگو» است؛ یعنی سازنده بتواند در چهارچوبی منطقی، درباره جامعه، بحرانها و احساسات انسان امروز سخن بگوید.
شبکه نمایش خانگی باید به مرحله «تفکر» برسد.
مخاطب ایرانی، نه محتواهای جسورانه بیهدف میخواهد، نه سریالهای شعاری! او فقط میخواهد خودش را در قاب ببیند.
کلام آخر
تقابل تلویزیون و شبکه نمایش خانگی، در واقع تقابل دو نگاه است؛ نگاهی که میترسد و نگاهی که میخواهد بیقید باشد. اما هیچکدام پاسخ نهایی نیستند.
هنر سریالسازی باید میان این دو قطب، راه سوم را پیدا کند؛ یعنی آزادی در اندیشه و قانون در اجرا!
اگر روزی برسد که تلویزیون بتواند با مخاطبان خود ارتباط بهتری ایجاد کند و شبکه نمایش خانگی هم در مرزهای حرفهای هنر بماند، آنوقت شاید بتوان گفت رسانه تصویری ایران به بلوغ رسیده است.
تا آن زمان، این تقابل، نه بهعنوان دشمنی، بلکه بهعنوان آزمونی برای شناخت حدود آزادی و مسئولیت در روایت تصویری از «زندگی ایرانی» ادامه دارد.
انتهای پیام/
source
