ادبیات کودک و نوجوان معاصر در بوته نقد ایکنا/ 1

ادبیات، بزرگترین اختر در سپهر فرهنگ به شمار میآید؛ در میان تمامی ابزارهای فرهنگساز و تمدنآفرین، بیگمان ادبیات، نقش بیبدیل و جایگاهی رفیع دارد. ادبیات، آئینهای است که روح جمعی یک ملت را نمایان میسازد و حلقهای است واسط که گذشته را به حال و حال را به آینده پیوند میزند.
این پدیده شگفت، تنها مجموعه واژگان و جملات نیست، که تجلیگاه اندیشه، عاطفه، آرمان و هویت یک جامعه است. از رهگذر ادبیات است که میتوان جان یک قوم را شناخت، با دردها و شادیهایش همدلی کرد و از ژرفای خرد و تجربههایش آموخت. نقش ادبیات در تربیت فرهنگی و ساخت بنیانهای فکری یک جامعه، نقشی زیربنایی و ماندگار است؛ آنسان که میتواند شهروندانی آگاه، خلاق، مسئولیتپذیر و وطندوست پرورش دهد که نه تنها میراث فرهنگی خویش را پاس میدارند، بلکه در گسترش و غنای آن نیز میکوشند.
در تاریخِ فرهنگ و تمدن ایرانی، ادبیات فارسی همواره نقشی فراتر از سرگرمی داشته است. در «شاهنامه»، «مثنوی»، «گلستان»، «بوستان»، «منطقالطیرم و هزاران اثر دیگر، ادبیات توانسته اخلاق، عرفان، حکمت و آموزههای زندگی را با جذابترین شیوه به مخاطب منتقل سازد. شاعر و نویسنده، در سنت ایرانی، تنها آفریننده واژگان نیست؛ بلکه حامل حکمت، تربیت و اصالت فرهنگی این سرزمین است.
از همینجاست که ایرانیان ادبیات را نه فقط بخشی از فرهنگ، بلکه ستون هویت خویش دانستهاند؛ ستونی که بیاعتنایی به آن، سستی در اخلاق، زبان، زیباییشناسی و آیندهنگری فرهنگی را در پی خواهد داشت.
اما اهمیت ادبیات، هنگامی دوچندان میشود که مخاطب آن «کودک و نوجوان» باشد. این نسل، فردای جامعه را رقم خواهد زد و بیهیچ مبالغهای میتوان گفت ادبیات کودکان و نوجوانان، مهمترین ابزار برای تربیت فرهنگی در هر تمدنی به شمار میرود. ادبیات در این دوره، فقط انتقال دانش و مهارت نیست؛ بلکه ساختن جهان ذهنی، زیباشناسی، ارزشها، نگرشها و عواطفی است که در آینده، کنش اجتماعی و اخلاقی آنان را شکل میدهد.
کودک، نخستین تجربههای خود از جهان را از طریق روایت میآموزد. او به واسطه داستان، خیال میکند، احساس میکند، با خیر و شر روبهرو میشود، زیبایی را درمییابد، ظرافت را تجربه میکند و هویت فردی و جمعی خویش را میسازد. نوجوان نیز در بستر ادبیات، راه یافتن به جهان گسترده اندیشیدن، پرسشگری و شناخت را میآموزد و از خلال متن ادبی، بر آن میشود که جهان را نه تنها ببیند، بلکه تفسیر کند، به چالش بکشد و برای تغییر آن دست به عمل بزند.
امروزه اما، جامعه کودک و نوجوان، با گذشته تفاوتهایی بنیادین کرده است. آنها فرزندان عصر «فناوریهای دیجیتال»، «رسانههای فراگیر» و «هوش مصنوعی» هستند؛ نسلی که از همان اوان کودکی با تبلت، گوشیهای هوشمند، بازیهای رایانهای و دنیای بیکران اینترنت بزرگ میشود. این تغییر بستر زیستی و فرهنگی، به طور قطع موجب دگرگونی در سلیقه، ذائقه، سرعت توجه و حتی انتظارات آنها از یک اثر ادبی شده است.
نوجوان امروز، دیگر فقط با متنِ صرف و تصویرسازیهای ساده ارتباط برقرار نمیکند؛ او در دنیایی چندرسانهای زندگی میکند که داستانها در قالب بازی، انیمیشن، سکوهای بازی (پلتفرمهای استریم) و شبکههای اجتماعی نیز جریان دارند. از این رو، ادبیات کودک و نوجوان در زمانه حاضر، با چالشی بزرگ و در عین حال فرصتی استثنایی روبرو است؛ چگونه میتوان در عین حفظ اصالت و انتقال ارزشهای فرهنگی، با این نسل نوین ارتباط مؤثر برقرار کرد؟ چگونه میتوان در رقابت با جذابیتهای پرشمار دیجیتال، شور و اشتیاق خواندن را در دل کودکان و نوجوانان زنده نگه داشت؟
در چنین فضای درهمتنیدهای، ادبیات کودک و نوجوان باید نقشی تازه و هوشمندانهتر بیابد. این ادبیات ناچار است در برابر تغییرات سریع ذائقه و نگاه کودکان و نوجوانان بایستد، نه از منظر مقاومت و انکار، بلکه از منظر فهم، همراهی و هدایت. اگر ذائقه نسلهای گذشته به سوی حکایتهای کلاسیک، شعرهای سنتی یا روایتهای مردمی متمایل بود، نسل امروز ساختارهای تازه را تجربه میکند؛ روایتهای کوتاه، ضرباهنگ (ریتم) سریع، چندرسانهای، جهانسازیهای فانتزی پیچیده و آثاری که گاهی در مرز هنر، فلسفه، روانشناسی و تکنولوژی تنیدهاند.
این تغییر ذائقه، فرصتهایی تازه و تهدیدهایی نو میآفریند. فرصت، از آن سو که میتواند ادبیات را پویا، خلاق، فراگیر و متنوعتر سازد؛ تهدید، از منظر آنکه اگر در آن تأمل نشود و نظام تربیتی و فرهنگی جامعه بهدرستی به آن پاسخ ندهد، میتواند موجب گسست فرهنگی، بیریشگی، سردرگمی هویتی و سستی ارزشهای بنیادین شود.
ازاینرو، ادبیات کودک و نوجوان امروز بیش از هر زمان نیازمند ارزیابی، آسیبشناسی، تداوم کار حرفهای، بازنگری و نظریهپردازی است. شکلگیری نهادهایی برای پژوهش، نقد آثار، تربیت نویسندگان، ارزیابی کتابهای منتشرشده و طراحی بستههای آموزشی مرتبط با فرهنگ و نیازهای نسل جدید، از ضرورتهای انکارناپذیر روزگار ما به شمار میرود.
در همین راستا، برگزاری مناسبتهایی چون «هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران»، فرصتی مغتنم برای پرداختن به موضوع کتاب و کتابخوانی، بهویژه در میان کودکان و نوجوانان، به شمار میرود. این هفته نهتنها جشنِ کتاب، که مجالی برای بازاندیشی در سیاستگذاریهای فرهنگی، ارزیابی دستاوردها، شنیدن دغدغههای فعالان حوزه و گفتوگو درباره آینده ادبیات است. اگرچه هدف اصلی آن گسترش فرهنگ مطالعه است، اما در لایههای عمیقتر خود، دعوتی است برای تأمل درباره کیفیت و جهتگیریهای محتوایی کتابها، بهویژه کتابهایی که آیندهسازان کشور آنها را میخوانند.

پس در گذار از این هفته ضرورت دارد که با نگاهی نقادانه به این پرسشها بپردازیم:
آیا محتوای تولیدشده در حوزهادبیات پاسخگوی نیازهای عاطفی، شناختی و اجتماعی کودکان و نوجوانان امروز است؟
آیا زبان و فرم روایتها با دنیای پرسرعت و تصویری آنها هماهنگی دارد؟
چه آسیبهایی در کمین کیفیت و اثرگذاری عرصه ادبیات کودک و نوجوان است؟ از سطحینویسی و تکرار کلیشهها گرفته تا بیتوجهی به مسائل پیچیده روانی و اجتماعی که نسل جدید با آن دست به گریبان است.
در این میان، حضور چهرههایی چون اسدالله شعبانی و فریدون عموزادهخلیلی بسیار تعیینکننده است.
اسدالله شعبانی، شاعر و نویسندهای که نزدیک به پنج دهه در عرصه ادبیات کودک و نوجوان فعالیت کرده، یکی از چهرههای مؤثر در پایهگذاری الگوهای آموزشی معلمان و مربیان دوره ابتدایی بوده است. او از نخستین شاعرانی است که شعر کودک را با نگاهی آموزشی ـ تربیتی و در عین حال زیباشناسانه پیوند زد.
مجموعه آثارش؛ از شعرهای آموزشی و آیینی گرفته تا داستانهای کوتاه، بازتابی از دغدغه ژرف او برای زبان، تربیت، هویت و ریشههای فرهنگی کودکان این سرزمین است. حضورش در دورههای آموزشی، تألیف آثار گوناگون، داوری جشنوارهها و فعالیت در عرصه ترانههای کودکانه، او را به چهرهای اثرگذار در تاریخ ادبیات کودک ایران بدل کرده است.
در سوی دیگر، فریدون عموزادهخلیلی از نویسندگان مهم و اثرگذار ادبیات نوجوان ایران است؛ نویسندهای که با خلق آثاری با زبانی خاص و جهانی تازه، توانسته در میان نوجوانان مخاطبان فراوانی بیابد. او علاوه بر نویسندگی، سالها در حوزه روزنامهنگاری ادبی و مدیریت فرهنگی فعال بوده و ریاست انجمن نویسندگان کودک و نوجوان را نیز بر عهده داشته است. نگاه او به ادبیات نوجوان، مبتنی بر نیازهای نسلی متحول و تازهنفس است؛ نسلی که باید با ادبیاتی روبهرو شود که نه فقط سرگرمکننده، بلکه اندیشهساز، آگاهیبخش و هویتساز باشد.
خبرگزاری ایکنا به منظور پیگیری دقیقتر این مباحث و بررسی آسیبها و تحولات ادبیات کودک و نوجوان، در آستانه سیوسومین هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران؛ به سراغ این دو چهره برجسته ـ اسدالله شعبانی و فریدون عموزادهخلیلی ـ رفته است؛ تا از زاویه دید آنها، به وضعیت امروز ادبیات کودک و نوجوان، ضرورتهای تربیت فرهنگی و چشمانداز این حوزه بنگریم.
حاصل این گزارش مبتنی بر رویکرد گفتوگو محور و تحلیلی در ادامه از خاطر شما میگذرد.
همخوانی ادبیات کودک و همزیستی با نظام فرهنگی کشور
اسدالله شعبانی در گفتوگو با ایکنا در پاسخ به سنجش کیفیت وضعیت ادبیات کودک و نوجوان امروز ما با آنچه در دهههای پیش وجود داشته با بیان موارد آسیب و نقاط قوت این حوزه با تأکید بر آنکه ابتدا باید بگویم که بسیار خرسندم که با تمام شرایط اقتصادی و تحولات فرهنگی در دوره دیجیتال و فناوریهای نوظهور هنوز کتابهای متعدد و مختلفی هم برای کودکان، هم برای آموزگاران و مربیان منتشر میشود، گفت: 30 سال از اوایل انقلاب به این سو در دفتر کارشناس آموزش پیش از دبستان خدمت کردهام. کار من و همکارانم در آن دفتر گردآوری و ارزیابی تمام منابع ارسالی به مراکز کشور بود تا مشخص شود آیا محتوای آنها برای کودکان مناسب است یا خیر.
نویسنده کتاب «هزار سال شعر فارسی (گزینه شعر کهن برای بچهها)» در تشریح این مسئله به ذکر مثالی پرداخت و افزود: برخی متون دینی آن زمان حاوی مطالبی مانند اصول دین بودند که برای درک کودکان سنگین و نامناسب به نظر میرسید. با تغییر نظام فرهنگی کشور، لازم بود معارف اسلامی به شیوهای مناسب به کودکان انتقال یابد؛ بنابراین همه آن مؤلفهها را جمعآوری و با بیانی متناسبتر جایگزین کردیم.

«شعر و شکوفهها»؛ آغاز تحول ادبیات کودک و نوجوان بعد از انقلاب
شعبانی با بیان آنکه زندهیاد اصغر باقری(شاعر و غزلسرا)، دستکم 10 سال همکار من بود و با سفر به سراسر ایران و ارتباط مستقیم با مربیان و کودکان، مجموعهای نمونه با عنوان «شعر و شکوفهها» فراهم کردیم، اظهار کرد: جالب است بدانید هنوز آن مجموعه به صورت موقت و تا زمانی که منبع مناسبتری در دسترس نباشد، مورد استفاده مربیان قرار دارد. زیرا در آن دوره، شاعران حوزه کودک با رویکردهای نظام آموزشی جمهوری اسلامی، مبانی دینی و تربیتی گفتمان فرهنگی انقلاب آشنایی و تجربه کافی نداشتند.
سراینده مجموعه شعر جوانان «بالهای احساس» در تشریح استمرار این نگرش تحولآفرین در حوزه ادبیات کودک و نوجوان گفت: درست به دلیل انتشار آن مجموعه؛ آثار بسیار زیبا و شادی منتشر و با استقبال گستردهای روبرو شد. بسیاری از شاعران و نویسندگان امروز ادبیات کودک، در آن زمان در مقطع کودکستان یا سالهای اول دبستان بودند و در کلاسهای ما شرکت میکردند؛ حتی برخی همراه مادران خود در این کلاسها حاضر میشدند.
تولد شعر خردسال با رویکرد علمی و هدفمند
شعبانی در برشمردن دستاوردهای دیگر آن گروه و مجموعه حرفهای همکاران خود در مسیر سنجش و پالایش آثار ادبی و محتواهای شاعرانه برای کودکان و نوجوانان ایران در روند آموزشی آنها در مدارس گفت: به همراه تمامی همکاران و دوستان در شهرستانها، مجموعهای به نام «خرمن شعر خردسالان» منتشر کردیم که شاید مهمترین منبع شعر برای دوره پیش از دبستان باشد. در این مجموعه، شعرها را با معیارهای مشخصی ارزیابی کردیم تا با نیازهای جاری کودکان هماهنگ باشند. هدف ما، همراهی با بدنه آموزش و پرورش برای آموزش و تربیت کودکان از طریق زبان شعر بود.
وقتی همه چیز ناگهان متوقف شد
سراینده دو مجموعه شعر کودکانه «ما همه رنگارنگیم» و «ترانههای شاد» با ابراز تأسف از توقف این مسیر و نگاه حرفهای از میانههای دولت نهم یادآور شد: متأسفانه در دولت نهم بسیاری از این روندها مختل شد؛ بهطوری که تمام دورههای آموزشی که برای تربیت معلمها و آموزگاران کشور برگزار کرده بودیم، تعطیل شد.
شعبانی افزود: تلخی ماجرا آنجا بود که این دورهها حتی در اوج موشکباران تهران -سالهای جنگ تحمیلی هشت ساله- نیز با حضور معلمها که برخلاف برخی مردم به سبب رسالت کار آموزشی و پرورشی خود نمیتوانستند شهر را ترک کنند، برگزار میشد و به اذعان تمامی آنها، برگزاری و محتوای ارائه شده در این کلاسها برای مربیان بسیار مفید بود؛ اما با آن سیاست در دولت نهم که هنوز هم دلیل آن را نمیدانم این تجربههای ارزشمند از دست رفت و بارها اعتراض کردیم، اما تغییرات مؤثری رخ نداد.
سراینده مجموعه شعر نوجوان «یک نفر رد شد از کنار دلم» به شرایط سختگیرانه گذشته در امر انتخاب معلم و مربی آموزشی برای دوره دبستان اشاره کرد و افزود: در دهههای گذشته تا توقف این مهم، هیچ مربیای بدون گذراندن آموزشهای ضروری در حوزههای ادبیات، شعر و مفاهیم تربیتی و فرهنگی مجاز به حضور در کلاس نبود. تیمی هفتنفره فعالیتهایی مانند شعر، بازی، نمایش خلاق و داستانگویی را در مرکز آموزش پیش دبستان و دبستان آموزش و پرورش کشور اجرا و مدیریت میکرد.
وی یادآور شد: پس از برگزاری دورهها، آزمون گرفته میشد و هر فردی که اصول آموزش فرهنگی و ادبی، مراحل ارتباط با کودک و نیازهای ادبی او را نمیشناخت، اجازه فعالیت نداشت. انتخاب مربیان نیز با توجه به شرایط اقلیمی و فرهنگی هر استان انجام میگرفت.
شعبانی به تبعات منفی و آسیبهای که حذف دوره آموزش معلمها و مربیان از میانههای دولت نهم تا امروز با خود همراه داشته اشاره کرد و افزود: از زمان تعطیل کردن آن دورهها؛ افراد متخصص کنار گذاشته شدند و افراد براساس روابط خانوادگی و خویشاوندی وارد ساختار آموزش و پرورش شدند.
سراینده مجموعه شعرهای نوجوان «شیشههای آسمان» و «ساز شاخهها» تصریح کرد: به مسئولان توضیح دادیم که اینجا کارخانه تولید فوری محتوا نیست و به تجربه و دورههای آموزشی نیاز داریم، اما برخی کوتاهترین راهها – که البته نادرست بودند – را انتخاب کردند. حتی پیشنهاد دادیم در صورت تمایل استانها برای بهرهگیری از امکانات بومی، در امر بومیسازی و آموزش همکاری کنیم.

وقتی معلمها شعر شاعران را به نام خود جا زدند
شعبانی درباره ضعف تولیدات آن دوره با حذف گروه آموزشی معلمها و مربیان به ذکر مثالی پرداخت و گفت: در یکی از جشنوارهها مشاهده کردم گروههایی که فقط چند قطعه تولید کرده بودند، معرفی شدند. در آنجا حضور داشتم و ارزیابی کردم که برخی افراد فقط چند شعر از شاعرانی مانند جعفر ابراهیمی، خود من یا مصطفی رحماندوست را در شرایطی به جشنواره عرضه کرده بودند که آن تولیدات را به نام خود ثبت کرده بودند!
نویسنده کتابهای برگزیده «زمین، دل ما» و «گل آفتابگردان» در مسابقههای ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان یادآور شد: این مثال نشان میدهد مربیانی که تجربه کافی ندارند، گمان میکنند تولیدکننده اثر هستند؛ در حالی که هر حوزه تخصص خود را میطلبد و ادعاهای بدون پشتوانه قابل پذیرش نیست.
امید همیشه جاری است و ادبیات کودک باز هم خواهد بالید
شعبانی با وجود روایت این آسیب به رویدادهای امیدوارکننده طی سالیان اخیر در حوزه ادبیات کودک و نوجوان با رویکرد آموزشی اشاره کرد و افزود: با این حال، رخدادهای امیدوارکنندهای نیز رخ داده است؛ برای مثال، نهادهایی مانند «پیوند» با استفاده از ظرفیتهای فضای مجازی، نگاههای نو و کمکهایی علمی روز به افزایش کیفیت کتابهای کودک و نوجوان با رویکرد تحلیلی و نقد این آثار پرداخته و یاری رساندهاند.
سراینده مجموعه شعر کودکانه «زمین کوچک من» با تأکید بر آنکه فراتر از اینها، حتی اگر همه مسیرها مسدود شود؛ جریان ادبیات کودک، شاید به کندی و با برخی آسیبها اما باز هم راه خود و شکل خود را خواهد یافت تصریح کرد: در عصر و زمانه امروز، با توجه به سیطره و گستره ابزار فضای مجازی، در مواجهه با کودکان باید ابتدا به آموزش فرهنگ و زبان ایرانی در جامعه بپردازیم و سپس امکان آشنایی با زبانها و فرهنگهای دیگر را فراهم سازیم.
نقد اسدالله شعبانی به فرهنگستان زبان فارسی
شعبانی در ادامه این گفتوگو به بیان یکی دیگر از دغدغههای خود در حوزه لزوم آموزش زبان فارسی در سنین پایه دبستان در مدارس پرداخت و گفت: یکی دیگر از انتقادهای من به فرهنگستان زبان فارسی، مربوط به دستور زبان است. دستور زبان برای دوره ابتدایی باید سادهنویسی شود و کتاب و منبع آموزشی تنها بر دستور فارسی تمرکز کند؛ زیرا ورود دستور زبان عربی به کتابهای درسی ابتدایی، یادگیری زبان فارسی را دشوار میسازد. برای مثال، وقتی واژه «پرسش» در فارسی وجود دارد، چه ضرورتی دارد که از «سؤال» – که نگارش پیچیدهتری دارد – استفاده شود؟ «پرسش» بهراحتی در ساختار دستور فارسی جای میگیرد، اما «سؤال» مسائل نوشتاری، آموزشی و بخشهای روایی متفاوتی مانند «سوالها» یا «مسئولان» دارد که در نهایت زبان را پیچیده میکند.
نویسنده داستان نوجوانانه «چشمه ماه» با رویکرد بازنویسی از داستانهای مثنوی معنوی به روایت خاطرهای از بیان همین انتقاد به یکی از همتایان نویسنده خود پرداخت و گفت: در جلسهای که این موضوع را مطرح کردم، آقای رضا رهگذر برخوردی به نسبت سختگیرانه داشتند، اما هرگز توهین نکردند. او پرسید آیا با زبان عربی مشکل دارم؟ پاسخ دادم خیر، من با زبان عربی مشکلی ندارم، ولی برای دوران ابتدایی و آموزش پایه آن را درست نمیبینم. آقای رهگذر گفت: اما زبان قرآن ما است؟ و گفتم: بله! اما زبان گفتار ما فارسی است؛ کودکان دبستانی باید ابتدا فارسی را بهدرستی بیاموزند و سپس در سنین بالاتر، زبان عربی را فراگیرند.
شعبانی با اشاره به پیشینه شخصی خود توضیح داد: ذکر این نکته لازم است که زبان مادری من ترکی است و به این زبان نیز مینویسم. در کودکی در مکتبخانه آموزش دیدم و عربی آموختم. زبان فارسی، زبان ملی و فراگیر ماست و ایران از نظر فرهنگی ظرفیتی شگفتانگیز دارد. بهتر است کودکان ابتدا زبان فارسی را بهخوبی فراگیرند و سپس بهتدریج با زبانهای دیگر آشنا شوند. اگر ادبیات کودک این اصل بنیادی را در نظر نگیرد، مسیر آموزش با دشواریهای بسیاری روبرو خواهد شد.
وی بر استفاده از واژگان ساده تأکید کرد و افزود: نباید واژگانی پیچیده را به کودکان تحمیل کنیم. به جای استفاده از «سؤال» یا «تمارین» که برابرهای عربی هستند، میتوانیم از واژههای سادهترِ «پرسش» یا «تمرین» استفاده کنیم که با ساختار دستور فارسی سازگارند. البته زبان عربی نیز ارزشمند است و من شیفته شعر شاعران عربزبان هستم. حتی ایرانیان در توسعه صرف و نحو عربی نیز نقش داشتهاند؛ اما اگر کودک نتواند فارسی را بهدرستی بیاموزد، در مراحل بعدی دچار مشکل خواهد شد.
به گفته شعبانی؛ نمونههایی مانند استفاده از «میادین» بهجای «میدان» در نامگذاریهای اداری، از جمله اشکالات وارد کردن عبارات نامأنوس به فارسی است که گاه بیاحترامی به این زبان محسوب میشود.
در تمامی آثارم به زبان فارسی احترام میگذارم
نویسنده مجموعه داستان «مرغابی و ماه (بازنویسی از کلیله و دمنه)» با تأکید بر آنکه با وجود احترام به دیگر زبانها، در آثار خود تا حد امکان از واژههای فارسی استفاده میکنم تصریح کرد: توصیه من به دوستانی که تجربه ادبی دارند این است که برای آموزش درست زبان فارسی به کودکان تلاش کنند.
وی با اشاره به آنکه در دوره نوجوانی، هیچ ممنوعیتی برای آموختن زبانهای دیگر وجود ندارد و بهتر است نوجوانان به زبانهای بومی و بینالمللی نیز دسترسی داشته باشند افزود: بهعنوان نمونه؛ خودم زبان ترکی را دوست دارم و مینویسم، اما در دوره ابتدایی با وجودی که زبان مادریام ترکی بود نمیتوانستم آن را بنویسم چراکه فارسی و رسمِ خط آن را نیاموخته بودم. اینجاست که اهمیت آموزش زبان و ادب فارسی برای گروه سنی کودک بسیار امری جدی و حائز اهمیت است.
شعبانی در پایان تصریح کرد: از همه؛ والدین، نویسندگان، ناشران، مسئولان فرهنگی و آموزش و پرورش تقاضا دارم که برای آموزش واژگان و دستور زبان فارسی در دوره ابتدایی به کودکان، نهایت کوشش را به کار ببندند.
اهمیت نگاه انتقادی در بالندگی ادبیات کودک و نوجوان
عموزاده خلیلی، در گفتوگو با ایکنا و درباره اهمیت توجه ویژه به ادبیات کودک ونوجوان؛ آسیبشناسی این گونه ادبی در شرایط حاضر و پیشنهادهایش در حوزه ارتقای کیفیت این سبک ادبی به اهمیت جایگاه نقد و نگاه انتقادی برای شناخت آسیبها؛ طراحی برونرفت از شرایط آسیبزا و تقویت این گونه ادبی اشاره کرد و گفت: سالها با زندهنام قیصر امینپور در کوی دانشگاه هماتاق بودم؛ قصههایم را برای او میخواندم و نخستین منتقد آثار من بودند. او نیز شعرهایش را برای من میخواند؛ اگر چه شاعر حرفهای نیستم اما از شعرهایش بسیار لذت میبردم.

رئیس انجمن نویسندگان کودک و نوجوان با اشاره به رویدادهای اخیر در حوزه کتاب و فرهنگ کشور اظهار کرد: در تحولات اخیر حوزه کتاب کودک و نوجوان، شاهد اتفاقهای مبارکی هستیم. برای مثال ناشری مانند «جهان کتاب» در قالب مجموعه «ایران ما» آثاری را برای هر دوره سنی، از خردسالی و کودکی تا نوجوانی منتشر کرده است. بیشتر از این خوشحالم که این کتابها در جلسات نقد و بررسی مورد تحلیل و واکاوی قرار میگیرند. این مسئله نیاز جدی ادبیات کودک و نوجوان ما به شمار میرود.
لازمه ارتباط با کودک و نوجوان امروز شناخت دنیای آنهاست
عموزاده خلیلی بر اهمیت توجه به تحول نسلها تأکید و تصریح کرد: این موضوع از اهمیت فراوانی برخوردار است. گاهی فراموش میکنیم که نسلها بهطور مستمر در حال تحول هستند و نمیتوان نوجوان امروز را بر اساس مختصات نوجوان 10 سال پیش تحلیل کرد.
نویسنده کتابهای «فریاد کوهستان» و «سفر چشمه کوچک» با بیان آنکه تغییر و تحول در نگرش، علایق، سلیقه موسیقایی، فیلمهای محبوب و کتابهای مورد پسند نسل نوجوان امروز با یک دهه پیش به وضوح مشاهده میشود اظهار کرد: این تحول و تغییر در ذائقه، نگرش و بینش در مورد خردسالان نیز صادق است و اگر ما به عنوان نویسندگان کودک و نوجوان نتوانیم این تغییرات را بهرسمیت بشناسیم، در برقراری ارتباط با آنان شکست خواهیم خورد.
نویسنده کتاب «خدای روزهای بارنی» در تشریح اهمیت موضوع شناخت دنیای کودک و نوجوان برای برقراری ارتباط با آنها به ذکر مثال و تجربه زیسته خود پرداخت و گفت: حدود 10 سال پیش به یزد رفتم و در مجتمع فرهنگی که چندین کتابخانه در آن افتتاح شد، حضور داشتم. پس از سخنرانیام برای کودکان، یکی از مربیان از من درخواست کرد به کودکان بگویم از خواندن کتابی خاص خودداری کنند؛ زیرا آنها مرتب آن کتاب را امانت میگرفتند؛ اما آن مربی محتوای کتاب را مفید نمیدانست. آن کتاب را پیشتر خوانده بودم و از منظر آن نسل، کتابی بیضرر و سرگرمکننده به نظر میرسید. به مربی گفتم هرگز از من نخواهید که به کودکان بگویم کتاب نخوانند؛ حتی اگر کتابی سطحی باشد، سرگرمکننده بودن آن برای کودک امری مهم و ضروری است.
رئیس انجمن نویسندگان کودک و نوجوان به اهمیت بخشیدن جایگاه انتقادی به مخاطبان هدف کودک و نوجوان و لزوم احترام به سلیقه آنها اشاره کرد و افزود: در سالهای اخیر، مسابقهای با عنوان «روباه شنی» برگزار شد که در آن انتخاب کتابها توسط خود نوجوانان انجام گرفت. حدود 1500 نوجوان از سراسر کشور در این مسابقه ادبی مشارکت کردند و کتابهای منتخب خود را برگزیدند.
نویسنده کتاب «اژدهای بدجنسی که چشمهایش آستیگمات بود (نبود!)» یادآور شد: نتایج این رأیگیری با انتخابهای 10 سال پیش تفاوت فاحشی داشت و نشان میدهد بسیاری از نوجوانان امروز به آثار گونههای ادبی مانند وحشت یا گونه ادبیات سیاه علاقه دارند.
وی تصریح کرد: در اینجا قضاوتی درباره خوب یا بد بودن این آثار ندارم، اما معتقدم انتخابهای نوجوان امروز را بهرسمیت بشناسیم؛ در غیر این صورت در برقراری ارتباط و تولید محتوای مناسب برای آنها ناکام خواهیم ماند.

توجه به نظریهپردازی در حوزه ادبیات کودک و وجوان
عموزاده خلیلی انتشار کتابهای «کودکستان در ایران»، «نوباوگان ایرانی» و «نوجوان ایرانی» ذیل مجموعه «ایران ما» در انتشارات جهان کتاب را مثبت ارزیابی کرد و گفت: انتشار سه کتاب در مورد مقاطع خردسالی، کودکی و نوجوانی توسط انتشارات «جهان کتاب» اتفاقی بسیار مثبت است. در سال 1404، بررسی و تحلیل این سه مقطع سنی میتواند نگرشی دقیقتر و نزدیکتر به دنیای کودکان در اختیار ما قرار دهد. ممکن است خود این کتابها نیز قابل نقد باشند، اما تداوم چنین تلاشهایی به سودمند و راهگشا خواهد بود.
رئیس انجمن نویسندگان کودک و نوجوان در پایان بر ضرورت پژوهش تأکید کرد و گفت: در حوزه نظریهپردازی و پژوهش در ادبیات کودک، با کمبودهای جدی مواجهیم. انتشار و نقد آثار تخصصی میتواند بخشی از این خلأ را پر کند.
انتهای پیام
source