Wp Header Logo 3288.png

بازنمایی شخصیت حضرت زهرا(س) در آثار نمایشی، تنها یک تلاش هنری یا روایی نیست؛ بلکه مسئولیتی معرفتی است که پیوند میان میراث دینی و نیازهای انسان معاصر را رقم می‌زند. در روزگاری که تصویر زن مسلمان در رسانه بارها گرفتار کلیشه‌های ساده‌ساز شده، بازگشت به سیره فاطمی می‌تواند افقی تازه از معنویت، خردورزی و کنشگری اجتماعی پیش روی هنرمندان بگشاید. این بازنمایی زمانی اثرگذار خواهد بود که هنرمند، نقش حضرت زهرا(س) را نه در قاب روایت‌های تکراری، بلکه در قامت الگویی زنده و جاری برای زنان امروز ببیند؛ الگویی که هم در عرصه خانواده حضور قدرتمند دارد و هم در میدان جامعه نقش‌آفرینی می‌کند.

با این حال، چالش بزرگی پیش‌روی تولیدات نمایشی وجود دارد: چگونه می‌توان شخصیت معصوم را بدون تصویر مستقیم، بدون تحریف و در عین وفاداری به منابع اصیل معرفی کرد؟ 

ایکنا پیرامون این موضوع با مجید شعرای‌نجاتی، پژوهشگر و کارشناس رسانه گفت‌وگویی انجام داده که در ادامه با آن همراه می‌شویم.

ایکنا ـ چگونه می‌توان ویژگی‌های کنشگری اجتماعی حضرت زهرا(س) را به شکل ملموس، دقیق و قابل نمایش در آثار نمایشی بازنمایی کرد تا مخاطب امروز بتواند تصویری روشن، عمیق و به‌روز از نقش اجتماعی ایشان دریافت کند؟ 

بازنمایی کنشگری اجتماعی حضرت زهرا(س) در آثار نمایشی زمانی موفق خواهد بود که خالق اثر درک عمیقی از جایگاه دینی، تاریخی و معرفتی ایشان داشته باشد. هنرمند نمی‌تواند بدون شناخت ریشه‌دار از سیره فاطمی، تصویری صحیح و قابل پذیرش برای مخاطب امروز ارائه دهد، زیرا شخصیت‌هایی چون حضرت زهرا(س) تنها در حوزه روایت تاریخی قرار نمی‌گیرند، بلکه حامل مجموعه‌ای از معارف، نقش‌ها و معناهای کلان‌ هستند. درک این معارف نیز نیازمند تلفیقی از فهم تاریخی، کلامی، اجتماعی و زیبایی‌شناختی است تا هنرمند بتواند وجه کنشگر، اصلاح‌گر و آگاهی‌بخش ایشان را با زبانی زنده و مؤثر انتقال دهد.

از سوی دیگر هنرمند باید «دو زبانه» باشد؛ یعنی هم زبان دین و معارف را بشناسد و هم زبان جامعه امروز را. این همان نکته‌ای است که فیلسوفانی مانند فارابی و متفکرانی مانند شهید مطهری بر آن تأکید کرده‌اند؛ هنرمند اگر تنها به روایت ظاهر اکتفا کند، تصویری سطحی و کم‌اثر به‌وجود می‌آورد، اما اگر همزمان جامعه‌شناس، دین‌شناس و انسان‌شناس باشد، قادر است با شناخت مخاطب، سیره فاطمی را به زبان امروز ترجمه کند. چنین هنرمندی می‌تواند درک کند که کنشگری حضرت زهرا(س) یک امر صرفاً تاریخی نیست، بلکه الگویی جاری و قابل تکرار در زیست امروز زنان است.

استخراج مفاهیم قابل نمایش از سیره حضرت زهرا(س) نیازمند فاصله گرفتن از کلیشه‌ها و روایت‌های ساده‌شده است. ارائه تصویری زنده از حضور اجتماعی ایشان از نقش‌آفرینی در حوادث پس از سقیفه تا خطبه‌خوانی و روشنگری عمومی می‌تواند مبنای خلق کاراکترهای زنانه‌ای باشد که همزمان عفیف، مقتدر، خردمند و فعال‌ هستند. هنرمند با بهره‌گیری از این لایه‌های معرفتی قادر خواهد بود شخصیت‌هایی بسازد که هم ریشه در سیره فاطمی دارند و هم برای مخاطب امروز الهام‌بخش‌ هستند.

ایکنا ـ چه شاخص‌ها و مؤلفه‌هایی از سیره فاطمی قابلیت دارد که الهام‌بخش خلق شخصیت زن فعال، اثرگذار و کنشگر در تولیدات نمایشی باشد؟ چگونه می‌توان از این عناصر برای ارائه الگوی رفتاری و شخصیتی زن مسلمان در آثار تلویزیونی و سینمایی بهره گرفت؟ 

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های سیره حضرت زهرا(س) آن است که ایشان ترکیبی کم‌نظیر از نقش خانوادگی و نقش اجتماعی را در کنار هم دارند. در نگاه غیرعمیق، زن تنها به فعالیت‌های خانه محدود می‌شود، اما با بررسی دقیق‌تر درمی‌یابیم که حضرت زهرا(س) در کنار انجام مسئولیت‌های خانوادگی، حضوری جدی در عرصه اجتماعی نیز داشته‌اند؛ از همراهی امیرالمؤمنین علی(ع) در حوادث پس از سقیفه تا سخنرانی‌های روشنگرانه در مسجد. این تلفیق نقش‌ها، پیامی روشن برای زنان امروز دارد؛ اینکه می‌توان نقش مادری و همسری را با نقش اجتماعی در هم آمیخت و میان آنها تعادلی هدفمند ایجاد کرد.در تحلیل تاریخی، شخصیت حضرت زهرا(س) تنها در روایت‌های سنتی خلاصه نمی‌شود. ایشان نه‌تنها یک الگوی عفاف و معنویت‌اند، بلکه نمونه‌ای از شجاعت مدنی، آگاهی سیاسی و دفاع اجتماعی نیز محسوب می‌شوند.

درک این معارف نیز نیازمند تلفیقی از فهم تاریخی، کلامی، اجتماعی و زیبایی‌شناختی است تا هنرمند بتواند وجه کنشگر، اصلاح‌گر و آگاهی‌بخش ایشان را با زبانی زنده و مؤثر انتقال دهد

توجه به این وجوه، امکان خلق شخصیت‌های زنانه‌ای را فراهم می‌کند که در عین پایبندی به ارزش‌های اخلاقی و دینی، در میدان اجتماع نیز نقش‌آفرین‌اند. این رویکرد می‌تواند تصویر زن مسلمان را از قالب‌های تکراری و منفعل خارج کند و او را در قامت یک کنشگر دانا و مسئول نمایش دهد.تمرکز بر این شاخص‌ها همچنین به نویسنده و کارگردان کمک می‌کند شخصیت‌هایی چندلایه طراحی کنند. به‌جای تأکید صرف بر روایت‌های احساسی، باید بر کنش، تحلیل، تصمیم‌گیری و مسئولیت‌پذیری زنان تأکید شود. چنین زنانی نه‌تنها در داستان پیش‌برنده‌اند، بلکه در ذهن مخاطب نیز الگوی رفتاری ایجاد می‌کنند. این اتفاق زمانی تحقق می‌یابد که تولیدکننده از منابع تاریخی معتبر، تحلیل‌های معرفتی و نیازهای فرهنگی جامعه معاصر الهام بگیرد.

ایکنا ـ تولیدکنندگان آثار نمایشی چگونه می‌توانند تصویری امروزی و باورپذیر از کنشگری حضرت زهرا(س) ارائه دهند بدون آنکه دچار تحریف تاریخی یا تحریف شخصیتی شوند؟ 

پرهیز از تحریف در بازنمایی شخصیت‌های معصوم، نیازمند شناخت عمیق از منابع دینی و تاریخی و همچنین تحلیل دقیق از فضای اجتماعی امروز است. اگر هنرمند صرفاً به چند روایت سطحی یا مشهور اکتفا کند، ناگزیر تصویر ناقصی از سیره فاطمی ارائه خواهد داد؛ اما در صورتی که با مراجعه به منابع معتبر، مطالعه آثار صاحب‌نظران و تعامل با فقها و پژوهشگران دین‌شناس، فهمی چندبعدی از شخصیت حضرت زهرا(س) به دست آورد، می‌تواند از تحریف جلوگیری کرده و تصویری دقیق‌تر ارائه دهد. در کنار این شناخت تاریخی، هنرمند باید به افق فکری جامعه امروز نیز آگاه باشد. نسل جدید نیازمند فهمی منطقی، عمیق و در عین حال کاربردی از الگوهای دینی است. چهره‌ای صرفاً احساسی، مظلوم یا خانه‌نشین از حضرت زهرا(س)، نه جذابیت دارد و نه اثربخشی؛ اما اگر هنرمند جنبه‌های عقلانی، اجتماعی و اصلاح‌گرایانه ایشان را برجسته کند، می‌تواند الگویی ارائه دهد که از سطح مناسک فراتر رفته و به حوزه زیست اجتماعی وارد می‌شود. این همان چیزی است که متفکرانی مانند شهید بهشتی نیز به آن تأکید داشتند: فهم دقیق و بلندنظرانه از دین.

مرز میان بازآفرینی هنری و وفاداری تاریخی زمانی حفظ می‌شود که هنرمند نه در دام روایت‌های افراطی بیفتد و نه در دام سطحی‌سازی. او باید بتواند پیام‌های سیره فاطمی را به زبان امروز ترجمه کند؛ بدون اینکه آن را تحریف کند یا در قالب‌های رایج و تکراری محدود سازد. این تعادل، نیازمند دانش، دقت و خلاقیت است؛ امری که تنها از هنرمندی محقق می‌شود که نگاهش هم به سنت متصل است و هم به نیازهای نسل امروز.

ایکنا ـ چه روش‌های سینمایی یا نمایشی می‌تواند قدرت تصمیم‌گیری، خردورزی و اثرگذاری اجتماعی زنان را با الهام از سبک زندگی حضرت زهرا(س) به تصویر بکشد؟ با توجه به محدودیت‌های نمایش معصومان و همچنین محدودیت‌های نمایشی مرتبط با نقش زنان در رسانه، چه راهکارهای هنری قابلیت اجرایی بیشتری دارند؟ 

در فضای سینما و تلویزیون که امکان نمایش مستقیم چهره معصومان وجود ندارد، یکی از مؤثرترین روش‌ها بهره‌گیری از نمادپردازی‌ها، نشانه‌ها و روایت‌های استعاری است. هنرمند می‌تواند به‌جای تکیه بر بازسازی تاریخی، مفاهیم کلیدی سیره فاطمی را در قالب شخصیت‌های امروزی بازآفرینی کند. برای نمونه، می‌توان در شخصیت‌های زن امروز، همان شجاعت اجتماعی، دقت در تصمیم‌گیری، عقلانیت و دفاع از حق را بازتاب داد. این ترجمه غیرمستقیم امکان می‌دهد پیام، بدون تحریف و بدون دشواری‌های بازنمایی مستقیم، به مخاطب منتقل شود. از سوی دیگر، استفاده از ساختارهای بصری و بیانی استعاری، قدرت زیادی در انتقال مفاهیم دارد. مفاهیمی مثل عفاف، استقامت، روشنگری، عدالت‌طلبی و حضور اجتماعی می‌توانند در قالب کنش‌های نمادین، قاب‌بندی‌ها، سطوح روایی و تعاملات شخصیت‌ها به نمایش درآیند.

پرهیز از تحریف در بازنمایی شخصیت‌های معصوم، نیازمند شناخت عمیق از منابع دینی و تاریخی و همچنین تحلیل دقیق از فضای اجتماعی امروز است

این روش به‌ویژه در سینمای امروز که مخاطب با زبان استعاری آشناست، بسیار کارآمد است. هنرمند با استفاده از این شیو‌ه‌ها می‌تواند بدون گرفتار شدن در محدودیت‌ها، مفهوم الگوی فاطمی را به‌گونه‌ای جذاب و قابل‌ درک مطرح کند.همچنین هنرمند باید از ایجاد «این‌همانی تاریخی» پرهیز کند؛ اینکه شخصیت امروز را دقیقاً مشتق‌شده از یک شخصیت تاریخی معرفی کند، اغلب برای مخاطب امروز کارایی ندارد. رویکرد صحیح آن است که مفاهیم جاودان سیره فاطمی را در قالب زیست امروزین به نمایش گذاشت؛ یعنی نشان داد اگر حضرت زهرا(س) امروز در جامعه حضور داشتند، سبک زیست اجتماعی ایشان چه نمودهایی پیدا می‌کرد. این تخیل خلاقانه، اگر با شناخت عمیق همراه باشد، می‌تواند بسیار الهام‌بخش، معقول و اثرگذار باشد.

ایکنا ـ آیا پرداختن به نگرش‌های اجتماعی زنان در تولیدات نمایشی، مطابق با الگویی که از سیره فاطمی گفته شد، می‌تواند به تغییر نگرش عمومی درباره نقش زن در جامعه امروز منجر شود؟ 

نمایش دقیق و هنرمندانه نقش اجتماعی زنان، به‌ویژه براساس الگوهایی مانند سیره حضرت زهرا(س)، می‌تواند تأثیر عمیقی بر نگرش جامعه داشته باشد. مخاطب امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند دیدن تصویر واقعی‌تر، پخته‌تر و متوازن‌تری از زن مسلمان است. هنگامی که تولیدات نمایشی تصویری فعال، آگاه، تصمیم‌گیر و در عین حال اخلاق‌مدار از زنان ارائه دهند، جامعه به‌تدریج از نگاه‌های مردسالارانه و تک‌بعدی فاصله می‌گیرد. هنر قدرت آن را دارد که مدل‌های رفتاری جدید خلق کند و الگوهای ذهنی تازه‌ای بسازد.
 
نقش هنرمندان زن بسیار برجسته است. بخش عمده‌ای از روایت‌های تاریخی و دینی، طی قرن‌ها توسط مردان روایت شده و ناگزیر زاویه دید مردانه بر آنها غالب بوده است. طبیعی است که زنان، در بازنمایی این شخصیت‌ها، نادیده گرفته شده یا تصویرشان سطحی شده باشد. حضور هنرمندان زن می‌تواند این خلأ را پر کند؛ زیرا آنان قادر هستند تجربه زیسته زنانه و حساسیت‌های مرتبط با آن را بهتر در روایت قرار دهند. این امر موجب می‌شود بازنمایی سیره فاطمی، از سطح روایت‌های قالبی فراتر رود و به عمقی انسانی‌تر و واقعی‌تر برسد.

در مجموع، توجه به نگرش اجتماعی زنان براساس الگوهای فاخر دینی، نه تنها موجب تصحیح برداشت‌های نادرست می‌شود، بلکه زمینه را برای رشد اجتماعی زنان نیز فراهم می‌کند. جامعه‌ای که زن را تنها در نقش‌های محدود می‌بیند، امکان توسعه متوازن ندارد. هنر می‌تواند این وضعیت را اصلاح کند؛ البته به شرطی که روایت‌ها صادقانه، عمیق، متعادل و ریشه‌دار در معارف دینی باشند.

ایکنا ـ چه موانع فکری و ساختاری مانع از شکل‌گیری چنین رویکردی در تولیدات نمایشی می‌شود؟ چرا برخی جریان‌ها نسبت به گسترده شدن روایت‌های جدید از زن در سنت دینی مقاومت نشان می‌دهند؟

یکی از مهم‌ترین موانع، نگاه مردسالارانه‌ای است که طی سال‌ها در روایت تاریخ و دین تثبیت شده است. این نگاه، نقش زن را یا به حاشیه می‌راند یا تنها به وظایف سنتی محدود می‌کند و با هر تلاش برای بازخوانی نقش اجتماعی او مخالفت نشان می‌دهد. بسیاری از این مقاومت‌ها ناشی از عادت‌های فکری، برداشت‌های نادرست از متون دینی یا نگرانی از دست رفتن الگوهای ذهنی گذشته است. در چنین فضایی، پذیرش روایت‌های جدید، هرچند مبتنی بر منابع اصیل باشد، برای برخی دشوار است.

ساختارهای سیاست‌گذاری فرهنگی نیز گاه با تکثر دیدگاه‌ها مشکل دارند. در مواردی، گروه‌هایی که روایت رسمی از دین را در اختیار دارند، تمایل ندارند روایت‌های متنوع‌تری مطرح شود. این نگرانی هرچند ریشه در دغدغه حفظ اصالت دینی دارد، اما اگر با نگاه محدودکننده همراه شود، می‌تواند مانع جدی برای پیشرفت فرهنگی باشد. نمونه‌های این مسئله حتی در سینمای دفاع مقدس نیز دیده شده است؛ جایی که روایت‌های متفاوت با مقاومت برخی نهادها مواجه می‌شد. با این حال، مرز میان تکثر دیدگاه و انحراف، مرزی کاملاً قابل مدیریت است؛ مشروط بر اینکه مدیریت فرهنگی و سیاست‌گذاری بر عهده افرادی آگاه، عالم و بلند‌نظر باشد. چنین مدیرانی می‌توانند میان آزادی خلاقیت هنری و رعایت مبانی دینی تعادل ایجاد کنند. در این صورت، تولید آثار فکری و هنری متنوع نه تنها تهدید محسوب نمی‌شود، بلکه موجب رشد و گسترش معارف اصیل خواهد شد.

انتهای پیام

source