
ایکنا – با توجه به وضعیت کنونی فرهنگ و هنر در ایران، جایگاه هنر دینی در این فضا چگونه است و چه تعریفی از دینی بودن هنر میتوان ارائه کرد که هم با نیازهای جامعه انبوه سازگار باشد و هم وفادار به اصالتهای معنوی و آموزههای دینی باشد؟
وضعیت هنر دینی امروز تحت تأثیر عقبماندگی نظام حکمرانی ما در حضور مؤثر و سازنده در تحولات فرهنگی است. به دلیل اینکه جریانهای رسمی فرهنگی کمتر توان تأثیرگذاری دارند، بیشتر امید به جریانهای مردمی گذاشته شده که با انگیزههای خود در جامعه فعالیت میکنند، بنابراین هنر دینی نیز کمتر نمود پیدا کرده و تا حدی بیرنگ شده است. منظور از بیرنگی این است که هنر دینی هنوز نتوانسته در گستره وسیع جامعه حضور فعال و تأثیرگذار داشته باشد و این موضوع ناشی از خلأ سیاستگذاری فرهنگی دقیق و حمایت مستمر از آثار هنری است.
هنر دینی را میتوان به عنوان استفاده از خلاقیت برای بیدار کردن فطرت پاک انسانی و انتقال ارزشهای معنوی تعریف کرد. این نوع هنر، با بهرهگیری از آموزههای دینی و احساسات مذهبی مخاطب، تلاش میکند تا نه تنها زیبایی را نشان دهد، بلکه فرد را به سمت رفتارهای اخلاقی و سازنده هدایت کند. این هنر میتواند شامل طراحی بنا، معماری داخلی، سفرهآرایی، آشپزی یا هر هنر زیباسازی دیگری باشد که در زندگی روزمره کاربرد دارد. زمانی که این هنر با هدف ایجاد تأثیر مثبت بر جامعه و اصلاح رفتارها به کار گرفته شود، وارد حوزه هنر دینی شده است و محدود به هنرمندان حرفهای نمیشود.
مفهوم هنر دینی گسترده است و از روابط عادی انسانها آغاز میشود تا خلق آثار فاخر و ماندگار توسط هنرمندان برجسته. یک خانم که سفره را به زیبایی میچیند، یک همسر که با پوشش و رفتار زیبا به همسرش احترام میگذارد، یا مربی مدرسهای که پیامهای اخلاقی و دینی را در قالب تئاتر یا فیلم کوتاه به دانشآموزان منتقل میکند، همه در این تعریف جای میگیرند. در سطح حرفهای، هنرمند میتواند آثار سینمایی، تئاتری یا نقاشی خلق کند که پیامهای دینی و اخلاقی را به شکل گسترده و ماندگار به مخاطب منتقل کند. مهمترین ویژگی هنر دینی، وفاداری به ارزشها و اصالتهای معنوی است و این وفاداری، چه در زندگی روزمره و چه در سطح حرفهای، باید با خلاقیت و هنرمندی ترکیب شود تا اثرگذار باشد.
ایکنا – با توجه به چالشهای موجود در ساختارهای فرهنگی و سیاستگذاری، هنر دینی در ایران تا چه اندازه با مشکلات نهادی و ساختاری مواجه است و ریشه این مشکلات در کدام بخشها قرار دارد؟ علاوه بر این، چه مسیرهایی برای برونرفت از این چالشها و تقویت جایگاه هنر دینی قابل تصور است؟
مشکل اصلی هنر دینی در ایران، اختلال و ناکارآمدی سیاستگذاری فرهنگی است. مقام معظم رهبری چند سال پیش به شورای عالی انقلاب فرهنگی تأکید کردند که نیاز به یک تحول جدی در ساختارهای فرهنگی داریم، زیرا نرمافزارها و روشهای مدیریت فرهنگی بهروز و هماهنگ با تحولات جامعه نیستند. واقعیت این است که برداشت نخبگان و مدیران از فرهنگ بسیار متفاوت است؛ برخی فرهنگ را صرفاً کالای فرهنگی میدانند و معتقدند دولت نباید دخالت کند، در حالی که مدیرانی که نگاه جامعتر دارند میدانند که مداخله در فرهنگ بخش کوچکی از سیاستهای اجرایی است و باید در کنار فعالیتهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی پیگیری شود. این نگاه متناقض باعث میشود حمایت از هنر دینی محدود و ناکافی باشد و بسیاری از ظرفیتهای بالقوه آن بلااستفاده باقی بماند.
هنر دینی را میتوان به عنوان استفاده از خلاقیت برای بیدار کردن فطرت پاک انسانی و انتقال ارزشهای معنوی تعریف کرد
مشکل دیگر به نگرش مدیران و کارکنان اجرایی به فرهنگ تخصصی حوزه مسئولیت خود برمیگردد. در بسیاری از وزارتخانهها و سازمانها، فرهنگ به تولید صرف کالا و خدمات محدود شده و اهمیت آموزش، اصلاح باورها و الگوهای رفتاری نادیده گرفته میشود. برای مثال، وزارت صنایع به مسائل اقتصادی تمرکز دارد و چندان به موانع فرهنگی تولید توجه نمیکند، وزارت بهداشت و درمان بر کاهش مصرف دارو یا اصلاح رفتار مردم در حوزه سلامت تمرکز نمیکند، و قوه قضاییه نیز بدون پیوست فرهنگی، به حجم بالای پروندهها واکنش نشان میدهد. در همه این حوزهها، اگر مدیران بینش فرهنگی درست داشتند و از هنر و رسانه به شکل خلاقانه استفاده میکردند، بسیاری از مشکلات به شکل ریشهای قابل حل بود.
برای برونرفت از این چالشها، مسیر اصلی ارتقای نگاه جامع به فرهنگ در سطح کلان است. شورای عالی انقلاب فرهنگی و مدیران ارشد اجرایی باید پیوست فرهنگی هر تصمیم اقتصادی، سیاسی یا علمی را پیشبینی کنند و آثار مثبت و منفی آن را تحلیل کنند. وزارتخانهها موظف هستند برای فرهنگ تخصصی حوزه خود برنامهریزی کنند و از هنر و رسانههای مدرن برای اصلاح رفتار و نگرش جامعه بهره بگیرند. همچنین باید آموزش و پرورش، دانشگاهها، صدا و سیما و سایر نهادهای فرهنگی مشارکت فعال داشته باشند تا هنر دینی به صورت گسترده و متناسب با شرایط فرهنگی مناطق مختلف کشور عرضه شود. به این ترتیب، هنر دینی میتواند نه تنها در سطح خانوادهها و مدارس، بلکه در عرصههای کلان جامعه اثرگذار باشد و پیامهای اخلاقی و معنوی را به شکلی پایدار منتقل کند.
ایکنا – با توجه به وضعیت امروز سیاستگذاری فرهنگی و ساختار حمایتی، چه چالشهایی بر سر راه تولید و گسترش هنر دینی وجود دارد و چه راهکارهایی میتوان برای برونرفت از این چالشها ارائه داد؟
اولین چالش عمده، نگاه محدود مدیران اجرایی و سیاستگذاران به فرهنگ است که اغلب آن را به تولید کالا و خدمات محدود میکنند و جنبههای اجتماعی و تربیتی فرهنگ را نادیده میگیرند. این نگاه موجب میشود سرمایهگذاری در هنر دینی و آثار هنری که تأثیرگذاری گسترده دارند، کمتر مورد توجه قرار گیرد. بسیاری از مدیران تصور میکنند حل مسائل فرهنگی صرفاً از طریق قانون، دستورالعمل یا بودجه دولتی امکانپذیر است، در حالی که تجربه نشان داده اثرگذاری فرهنگی نیازمند اصلاح بینشها، نگرشها و الگوهای رفتاری افراد و نهادهاست. به عبارت دیگر، هنر دینی باید در بستر اصلاح فرهنگی گستردهتری قرار گیرد تا بتواند تأثیر واقعی و پایدار داشته باشد.
دومین چالش، موازیکاری و نبود هماهنگی بین نهادهاست. وزارت ارشاد، وزارتخانههای تخصصی، قوه قضاییه، آموزش و پرورش و دیگر نهادها هر یک بخشهایی از مسئولیت فرهنگی را بر عهده دارند، اما نبود یک سیاست کلان و هماهنگ باعث میشود برنامهها پراکنده و ناکارآمد شوند. اگر وزارت صنایع تنها به مسائل اقتصادی توجه کند و ابعاد فرهنگی و تربیتی تولید را نبیند، هنر دینی نمیتواند در جهت اصلاح نگرشها و رفتارهای اقتصادی جامعه نقش مؤثر داشته باشد. بنابراین، نیاز به یک هماهنگی ساختاری و نقشه راه جامع فرهنگی احساس میشود تا همه بخشها بتوانند همراستا با اهداف کلان کشور حرکت کنند.
یکی از چالشهای مهم این است که مخاطب هنر دینی محدود به اقشار مذهبی و خانوادههای متدین شده و در نتیجه بخش گستردهای از جامعه از این آثار بهرهمند نمیشوند
سومین چالش، محدودیت دسترسی مخاطب به آثار هنر دینی است. امروز مخاطب عمدتاً محدود به خانوادههای متدین شده و بخش زیادی از جامعه به این آثار دسترسی ندارند. بسیاری از مدارس، مساجد و محافل فرهنگی هنوز فاقد ظرفیت مناسب برای نمایش فیلمها، تئاترها و دیگر آثار هنری هستند. برای غلبه بر این چالش، باید سالنهای مناسب در مساجد و مدارس ایجاد شود، برنامههای هنری متناسب با ویژگیهای فرهنگی هر منطقه طراحی شود و مربیان و هنرمندان توانمند، دانش و مهارت خود را برای آموزش و جذب مخاطب به کار گیرند. این اقدامات باعث میشود هنر دینی به شکل پایدار و خلاقانه پیامهای اخلاقی و دینی را به طیف وسیعتری از جامعه منتقل و در عین حال، فرهنگ عمومی و سبک زندگی اسلامی را تقویت کند.
ایکنا – با توجه به تغییرات فرهنگی و اجتماعی در دهههای اخیر، چگونه میتوان هنر دینی را به گونهای طراحی و اجرا کرد که هم جذابیت رسانهای داشته باشد و هم پیامهای دینی و اخلاقی را به نسل جوان منتقل کند؟
نخستین نکته در این زمینه، هماهنگی هنر دینی با نیازها و زبان مخاطب امروز است. امروز جوانان با رسانههای تصویری و دیجیتال رشد کردهاند و با روشهای سنتی انتقال پیام ارتباط برقرار نمیکنند. بنابراین هنرمند دینی باید خلاقیت خود را در قالبهای جذاب و متنوعی مانند فیلم، انیمیشن، تئاتر، شبکههای اجتماعی و محتوای کوتاه به کار گیرد تا بتواند توجه مخاطب را جلب کند. این بدان معناست که هنر دینی دیگر محدود به مراسم مذهبی یا روضهخوانی نیست، بلکه باید از همه ظرفیتهای خلاقانه بهره ببرد تا پیامهای اخلاقی و دینی به شیوهای طبیعی و دلنشین به نسل جوان منتقل شود.
دومین نکته، تربیت و توانمندسازی هنرمندان و مربیان فرهنگی است. هنر دینی تنها زمانی تأثیرگذار است که هنرمندان خود با اصول دینی و اخلاقی آشنا باشند و بتوانند خلاقیت خود را در خدمت انتقال پیامهای معنوی به کار گیرند. به همین دلیل نیاز است دورههای آموزشی، کارگاههای عملی و فرصتهای تجربهمحور برای هنرمندان فراهم شود. علاوه بر این، مربیان مدارس و مراکز فرهنگی میتوانند با مشارکت دانشآموزان و نوجوانان، آثار هنری تولید کنند که هم به یادگیری مفاهیم دینی کمک و هم مهارتهای خلاقانه و اجتماعی آنان را تقویت کند.
سومین نکته، ایجاد ساختار حمایتی و دسترسی گسترده به آثار هنر دینی است. بسیاری از آثار فاخر به دلیل نبود سالن مناسب، شبکه توزیع محدود و کمبود حمایتهای نهادی به مخاطب واقعی نمیرسد. درضمن لازم است وزارتخانهها، شهرداریها و نهادهای فرهنگی در قالب بودجه، فضا و سیاستگذاری، زمینه حضور گسترده این آثار را فراهم کنند. به علاوه، توجه به تفاوتهای فرهنگی و جغرافیایی مناطق مختلف کشور اهمیت دارد؛ مثلاً تئاتری که در یزد موفق است، ممکن است در کردستان یا سیستان بلوچستان نیازمند اصلاحات و سازگاری با مخاطب محلی باشد. این توجه به تنوع فرهنگی باعث میشود هنر دینی هم جذاب و هم مؤثر باشد و بتواند نقش واقعی خود را در هدایت فرهنگی جامعه ایفا کند.
هنر دینی باید همزمان ارزشهای اصیل معنوی را حفظ کند و از ابتذال و سادهسازی بیش از حد دوری کند. مهمترین نکته این است که پیامهای اخلاقی و مذهبی، با رعایت اصول زیباییشناختی و هنری، در ذهن مخاطب نهادینه شوند. هنر باید زمینهای ایجاد کند که فرد بدون حس اجبار یا تبلیغ مستقیم، با مفاهیم مواجه شود و درونیسازی آنها صورت گیرد. این موضوع باعث میشود که اثر هنری نه صرفاً یک تجربه گذرا، بلکه تجربهای ماندگار در ذهن و رفتار مخاطب ایجاد کند.
بسیاری از آثار فاخر به دلیل نبود سالن مناسب، شبکه توزیع محدود و کمبود حمایتهای نهادی به مخاطب واقعی نمیرسد
ایجاد تجربههای مشارکتی و تعاملی برای جوانان میتواند اثربخشی هنر دینی را افزایش دهد. وقتی دانشآموزان، دانشجویان و جوانان در خلق یک اثر هنری، چه در قالب فیلم، نمایش یا فعالیتهای فرهنگی، مشارکت داشته باشند، نه تنها پیامهای دینی و اخلاقی را بهتر میپذیرند، بلکه حس مسئولیت نسبت به فرهنگ و جامعه در آنها تقویت میشود. این رویکرد به هنر دینی یک بعد اجتماعی میدهد و نسل جوان را به کنشگری فعال فرهنگی و اخلاقی تشویق میکند، نه صرفاً تماشاگر منفعل.
ایکنا – با توجه به محدودیتها و چالشهای موجود در سیاستگذاری فرهنگی و حمایت نهادها، چه راهکارهایی میتواند زمینهساز توسعه و تقویت هنر دینی در ایران شود تا تأثیرگذاری آن بر جامعه افزایش یابد؟
اولین و مهمترین راهکار این است که سیاستگذاری فرهنگی با نگاه جامع و پیوست فرهنگی انجام شود. یعنی هر تصمیم اقتصادی، سیاسی، علمی یا اجتماعی باید از ابتدا با در نظر گرفتن تأثیرات فرهنگی و هنری بررسی شود و در همان مرحله، اقدامات لازم برای هدایت فرهنگ عمومی و تخصصی پیشبینی شود. وقتی تصمیمگیران، نگاه فرهنگی و دینی را در اولویت قرار دهند، آثار هنری میتوانند با پشتیبانی نهادهای مختلف از جمله وزارت ارشاد، آموزش و پرورش، دانشگاهها و صداوسیما تولید شوند و جامعه به سمت بهرهگیری از هنر دینی هدایت شود.
دوم، ایجاد زیرساختهای مناسب و ظرفیتسازی در سطح محلی و ملی ضروری است. این شامل تجهیز سالنها و مراکز فرهنگی، ایجاد بسترهای هنری در مساجد، مدارس و دانشگاهها، و فراهم کردن امکان مشارکت هنرمندان جوان است. وقتی یک اثر هنری تولید میشود، باید امکان نمایش آن در اقصی نقاط کشور وجود داشته باشد، بهویژه در استانها و شهرهایی که دسترسی به فرهنگ و هنر محدود است. این امر، علاوه بر افزایش دسترسی مخاطب، به شکلگیری ذائقه هنری دینی و تربیت فرهنگی نسل آینده کمک میکند.
سوم، تربیت هنرمندان خلاق و متعهد که بتوانند ارزشهای دینی و اخلاقی را به شکلی هنرمندانه و جذاب منتقل کنند، اهمیت حیاتی دارد. آموزش حرفهای در هنرهای مختلف، حمایت از ایدههای نوآورانه، و ایجاد فضای تعامل میان استادان و هنرجویان باعث میشود هنر دینی نه تنها ماندگار باشد، بلکه مخاطب گستردهای پیدا کند. همچنین، فرهنگ حمایت از آثار فاخر باید در جامعه تقویت شود تا هنرمندان احساس کنند تلاش و خلاقیتشان دیده میشود و اثرشان با کیفیت بالا در دسترس مردم قرار میگیرد. این سه محور میتواند مسیر توسعه و تقویت هنر دینی را هموار کند و جامعه را به سمت فرهنگی سالم، اخلاقمدار و معنوی هدایت کند.
ایکنا – با توجه به اهمیت رضایت مراجعهکنندگان در نهادهای عمومی، چگونه میتوان میزان رضایت و نارضایتی را اندازهگیری و ریشهیابی کرد و چه راهکارهایی برای کاهش نارضایتی کارکنان و افزایش کیفیت خدمت ارائه میکنید؟
در ابتدا باید تأکید کرد که اندازهگیری دقیق میزان رضایت مراجعهکنندگان یک ضرورت اساسی است و بدون آن نمیتوان سیاستگذاری موثری انجام داد. بسیاری از مدیران به این موضوع بیتوجهاند و به همین دلیل نارضایتیها به مرور زمان انباشته میشود و اثر منفی خود را در سطح جامعه نشان میدهد. اگر بتوانیم دادههای واقعی از رضایت مراجعهکنندگان جمعآوری کنیم، میتوانیم عوامل نارضایتی را شناسایی و تحلیل کنیم. این عوامل معمولاً شامل برخورد و تعامل کارکنان، رعایت قوانین و فرآیندهای اجرایی است. با تحلیل دقیق، میتوان بخش عمدهای از نارضایتیها را کاهش داد و رضایت عمومی را بهبود بخشید.
راهکار عملی برای این موضوع، ایجاد فرصتهای مشاهده مستقیم فرآیند خدمترسانی است. مدیران باید چندین روز حضور فعال در محیط داشته باشند، از نزدیک شاهد تعاملات کارکنان با مراجعهکنندگان باشند و تجربه واقعی جمعآوری کنند. سپس میتوان با روشهای خلاقانه مانند اجرای یک تئاتر طنز داخلی یا برنامههای فرهنگی به کارکنان و خانوادههای آنان نشان داد که اهمیت رعایت احترام، پیشبینی نیازها و رفتار صحیح با مراجعهکنندگان چقدر است. این رویکرد آموزشی و تعاملی باعث میشود فرهنگ خدمترسانی بهبود یابد و کارکنان با انگیزه بیشتری فعالیت کنند. همچنین توجه به جزئیات ساده، اما تأثیرگذار، اهمیت دارد. مثالهایی از قبیل پیشبینی صندلی برای یک مراجعهکننده مسن، رعایت زمانبندی تلفن و احترام به مراجعهکنندگان نشان میدهد که حتی رفتارهای کوچک میتواند تجربه مثبت یا منفی ایجاد کند. مدیریت بر دلها، تمرکز بر آموزش اخلاقی کارکنان و توجه به جزئیات باعث میشود که رضایت عمومی افزایش یابد و همزمان زمینه تربیت کارکنان متعهد و مسئول فراهم شود.
ایکنا – با وجود مضامین ارزشمند در آثار دینی، برخی از تولیدات با شکست در جذب مخاطب مواجه میشوند. به نظر شما علل اصلی این ناکامیها چیست و چگونه میتوان بر آنها غلبه کرد؟
یکی از دلایل اصلی ناکامی آثار دینی در جذب مخاطب، ضعف در روایت و شخصیتپردازی است. بسیاری از آثار صرفاً به ارائه مفاهیم قدسی و ستایش شخصیتها میپردازند و از بعد انسانی و باورپذیری غافل میشوند. مخاطب امروز نیاز به قصهای دارد که هم آموزنده باشد و هم جذاب و ملموس. اگر قصه صدر اسلام یا شخصیتهای دینی بدون توجه به نیازهای مخاطب معاصر بازتولید شود، اثرگذاری لازم را نخواهد داشت و مخاطب ممکن است از آن عبور کند.
راهکار اصلی این است که تولید آثار هنری بر مبنای مخاطبشناسی علمی و دقیق صورت گیرد. قبل از فیلمنامهنویسی، باید تحلیل کنیم که مخاطب امروز چه نیازها و سلایقی دارد و چگونه میتوان پیامهای دینی و اخلاقی را در قالبی جذاب منتقل کرد. این رویکرد به طراح، کارگردان و بازیگر کمک میکند تا همه اجزا و دیالوگها حول محور مخاطب و تأثیرگذاری مطلوب شکل گیرد. علاوه بر آن، حضور محققان، روانشناسان و جامعهشناسان متدین در فرایند تولید، باعث میشود سرمایههای تاریخی و فرهنگی ما به درستی به مخاطب منتقل شود و از سوختن این سرمایهها جلوگیری شود.
علاوه بر محتوا، شکل و ارائه قصه نیز اهمیت دارد. باید از قالبها و فضاهای مناسب برای انتقال مضمون استفاده شود و گاه نیاز است قصههای کلاسیک در بستر مدرن و قابل درک برای نسل امروز بازتولید شوند. این فرایند نیازمند خلاقیت هنری، انعطاف در روایت و توجه به ظرفیتهای اخلاقی و فرهنگی جامعه است. توجه به این نکات میتواند ناکامی آثار دینی در جذب مخاطب را به موفقیت تبدیل کند.
ایکنا – با توجه به رشد هنرهای نوین و دیجیتال مانند انیمیشن، بازیهای ویدیویی و روایتهای تعاملی، هنر دینی چه ظرفیتهایی برای ورود به این عرصهها دارد و چه موانعی توسعه حضور آن را محدود میکند؟
هنر دینی در ورود به هنرهای نوین با محدودیتهایی مواجه است که ریشه در مرزهای اخلاقی و دینی دارد. نمیتوانیم از بسیاری ابزارها و عناصر تعلیمی و سرگرمی که دشمن در اختیار دارد استفاده کنیم. با این حال، این محدودیت فرصتهایی نیز ایجاد میکند تا بر ظرفیتهای بومی، خلاقیت داخلی و ارزشهای فرهنگی خودمان تمرکز کنیم. یکی از راهکارهای کلان این است که فضایی برای حضور نوجوانان و جوانان در محیطهای امن و اخلاقی فراهم کنیم تا آنها بتوانند با هنر دینی ارتباط برقرار کنند و از آسیبهای فضای مجازی دور بمانند.
یکی از دلایل اصلی ناکامی آثار دینی در جذب مخاطب، ضعف در روایت و شخصیتپردازی است
یکی از پیشنهادهای عملی، استفاده از مساجد و مدارس فعال برای برنامههای هنری و فرهنگی است. اگر بتوانیم ۶۰ تا ۷۰ هزار مدرسه و صدها مسجد فعال را با فعالیتهای هنری و فرهنگی تجهیز کنیم، نوجوانان و جوانان فرصت مواجهه مستقیم و تعاملی با هنر دینی را پیدا میکنند. این تجربهها باعث میشود مقاومت فرهنگی و خلاقیت هنری در نسل جوان تقویت شود و در عین حال، ظرفیت بهرهگیری از فضای مجازی نیز افزایش یابد. این ظرفیتها به شرط مدیریت صحیح و تخصیص منابع کافی قابل تحقق است. مدیران ارشد و مسئولین فرهنگی باید به این موضوع توجه کنند و از ابزار هنر برای تربیت، هدایت و رشد اخلاقی نوجوانان استفاده کنند. این مسیر نه تنها توان مقابله با آثار فرهنگی آسیبزا را افزایش میدهد، بلکه موجب ایجاد جریان فرهنگی پایداری میشود که میتواند در بلندمدت اثرات مثبت گستردهای داشته باشد.
ایکنا – برای تولید هنر دینی، چه مرز مشخصی میان تعهد، آزادی خلاقیت و پایبندی به اصول شرعی باید تعریف شود و چگونه این مرزها میتواند از افراط و تفریط جلوگیری کند؟
تعریف مرز میان تعهد، آزادی خلاقیت و پایبندی به اصول شرعی به ظرفیتسازی نیروی انسانی و تربیت هنرمند مربوط میشود. هنرمند و ناظر فرهنگی باید درک دقیقی از اثر خود، مخاطب و موقعیت اجتماعی داشته باشند. اثر هنری میتواند برای یک مخاطب سازنده و برای مخاطب دیگر آسیبزا باشد. بنابراین باید نقش ناظر فرهیخته به شکل دائمی در فرایند تولید وجود داشته باشد تا ضعفهای اثر به حداقل برسد و همزمان جذابیت و قدرت تأثیرگذاری حفظ شود.
این مرزها باید منعطف باشد و به اقتضای مخاطب تغییر کند. مثال ساده این است که یک اثر هنری مناسب دبستان برای رسانه ملی که مخاطب متنوع دارد، ممکن است مناسب نباشد. بنابراین باید با طراحی و دستهبندی مخاطب، محتوای مناسب به گروههای مختلف ارائه شود. به این ترتیب، افراط و تفریط در اثر هنری کاهش مییابد و قدرت اثرگذاری واقعی آن حفظ میشود. همچنین، آموزش و تربیت هنرمندان در چارچوب این مرزبندیها، کمک میکند که جریان تولید هنر دینی با ثبات و پایدار باشد. تجربه نشان داده که هنر بدون مرزبندی صحیح یا با افراط در رعایت اصول دینی، قدرت جذب مخاطب را از دست میدهد و تأثیرگذاری فرهنگی کاهش مییابد. در این راستا ایجاد یک نظام آموزشی، نظارتی و حمایت فرهنگی برای هنرمندان ضروری است.
ایکنا – هنر دینی چگونه میتواند مسائل اجتماعی امروز مانند خانواده، سبک زندگی، عدالتخواهی و اخلاق حرفهای را بازنمایی کند و چه رویکردی برای اثرگذاری در این حوزهها توصیه میکنید؟
مسائل اجتماعی مانند خانواده، سبک زندگی، عدالتخواهی و اخلاق حرفهای از عناصر اصلی فرهنگ عمومی جامعه هستند. هنر دینی میتواند با مطالعه میدانی و شناخت دقیق جامعه، بازتابدهنده این مسائل باشد. برای مثال، مدیران کارخانجات با توجه به مشکلات خانوادگی کارگران، میتوانند برنامههای فرهنگی و هنری ارائه دهند که موجب بهبود روابط خانوادگی و افزایش راندمان کاری شود. این بازخورد مثبت، هم اثر فرهنگی دارد و هم بهرهوری اقتصادی را افزایش میدهد.
یکی از روشهای عملی، ارائه برنامههای نمایشی یا فیلمهایی است که در محیطهای مشخص مانند سالن کارخانه، مدرسه یا فضای مجازی قابل دسترسی باشد. این آثار میتوانند مخاطب را درگیر کرده و مفاهیم اخلاقی، خانوادگی و اجتماعی را به او منتقل کنند. از طریق مسابقه، تعامل و بازخورد، تأثیرگذاری این آثار افزایش مییابد و آموزههای اخلاقی و اجتماعی به شکل جذاب منتقل میشوند. علاوه بر این، باید مدیران و مسئولان فرهنگی با نگرش رهبری و مدیریت بر دلها، فضایی ایجاد کنند که انگیزه کارکنان و مخاطبان افزایش یابد. تجربه نشان داده که سبک مدیریت تعاملی و مبتنی بر محبت و اعتماد، اثرگذاری آثار فرهنگی و هنری را تقویت میکند و میتواند جریانسازی فرهنگی پایدار ایجاد کند. این رویکرد، هم در سطح خانواده و هم در سطح جامعه، بهرهوری و انسجام اجتماعی را افزایش میدهد.
انتهای پیام
source