Wp Header Logo 2446.png

ابلاغ کردند انتقاد نباشد، عکس شاه حتما باشد!/چه‌عاملی فیلمسازها را سمت کلاه‌مخملی‌ها و کاباره می‌کشید؟

به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک،‌ محمدعلی فردین یکی از بازیگران مهم سینمای پیش از انقلاب است که پرچمدار نوعی از سینما با نام سینمای فردینی است و پس از انقلاب با وجود ماندن در ایران و عدم مهاجرت، در فیلم سینمایی یا مصاحبه‌ای شرکت نکرد. به هیاهو و جنجال هم نپرداخت و تا زمان درگذشتش، پایگاه مردمی طرفداران و مخاطبان سینمای خود را حفظ کرد. 

این‌بازیگر که به‌عنوان کارگردان و تهیه‌کننده هم در سینما فعالیت می‌کرد، پیشینه‌ای ورزشی دارد و در رشته کشتی با ورزشکارانی چون غلامرضا تختی، عباس زندی و … دوست و همکار بوده است. خاطرات و تاریخ شفاهی او از این‌جهت، بخشی از تاریخ سینمای ایران را در بر می‌گیرد که نکات و ناگفته‌هایی را در خود جا داده است.

چندی پیش، مرور تاریخ شفاهی و خاطرات فردین را براساس گفتگویی که با عباس بهارلو داشته آغاز کردیم که قسمت‌های اول و دوم آن در پیوند زیر قابل دسترسی و مطالعه هستند:

* «جواب نه فردین به اشرف پهلوی و علت همبازی‌نشدنش با بهروز وثوقی»

* «فردین: من و همسرم به تختی گفتیم تو مسلمانی و این‌کار گناه کبیره است/خودکشی کرد اما او را کشتند!»

در ادامه مشروح سومین‌قسمت مرور این‌خاطرات را می‌خوانیم:

* به ما می‌گفتند مبتذل ولی از روی دلسوزی نبود

محمدعلی فردین در بخشی از خاطرات خود درباره فعالیت روزنامه‌ها و منتقدان در نقد سینمای فردینی می‌گوید به فیلم‌های او و دیگر آثار عامیانه سینمای ایران، برچسب «سینمای مبتذل» را می‌زدند اما این‌انتقادات با وجود صحت‌شان از روی دلسوزی نبود بلکه ناشی از غرض‌ورزی بود. این‌بازیگر سینمای پیش از انقلاب اعتقاد دارد سینمای پیش از انقلاب، سینمایی قابل ترحم بود اما سوال این است که چه‌کسی باید تقویش می‌کرد؟ چون وزارت فرهنگ و هنر آن‌زمان، به‌تنها چیزی که فکر نمی‌کرد، سینما بود و از ریشه اعتقادی به این‌سینما وجود نداشت. فردین می‌گوید کار مطبوعات و روزنامه‌ها هم حمایت از دوستان خود و کوبیدن دشمنانشان بود. 

این‌کارگردان سینما می‌گوید مسئولان وزارت فرهنگ و هنر همیشه می‌گفتند «آقایان فیلم خوب بسازید!» اما پاسخی برای این‌سوال امثال او نداشتند که «فیلم خوب به چه‌فیلمی می‌گویند؟» روایت فردین است که «می‌گفتیم یک‌داستان خوب که مورد نظر شما هم باشد به ما نشان بدهید که ما با پول خودمان فیلم خوب بسازیم!نمی‌توانستند نشان بدهند. امکاناتی هم که در اختیار فیلم‌سازان نمی‌گذاشتند.»

* وزارت فرهنگ و هنر ابلاغ کرده بود انتقاد از پلیس و مجلس نباشد!

بخشی از تاریخ شفاهی محمدعلی فردین است که در آن درباره ابلاغ‌های وزارت فرهنگ و هنر به فیلمسازانی چون او مربوط است. او می‌گوید: «وزارت فرهنگ و هنر به فیلمسازان ابلاغ کرده بود انتقاد از پلیس، دکتر، مجلس، وکیل و … در فیلم‌هایشان نباشد. وجود هرچیز دیگری غیر از این‌موارد در فیلم‌ها مساله‌ای نداشت و فیلمسازانی که این‌فرمول را در نظر می‌گرفتند، آزاد بودند هرچه می‌خواهند بسازند و کسی کارشان نداشت. اما وقتی فیلمسازان جوان موج نوی سینما وارد میدان شدند، چون حرفی برای گفتن داشتند، اداره سانسور هم فیلم‌هایشان را قیچی کرد. این‌فیلم‌سازان فیلم‌هایی می‌ساختند که جنبه‌های سیاسی داشتند. به تعبیر فردین، این‌فیلمسازان مثل مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی و … به مشکلات جامعه انتقاد می‌کردند و حرفی برای گفتن داشتند.»

* گیر دادن به بودو نبود عکس شاه در تصویر

دیگر از خط قرمزهای فیلمسازان در سال‌های پیش از انقلاب، نمایش یا عدم نمایش عکس شاه روی دیوار بوده است. فردین در بیان خاطراتش می‌گوید اگر در صحنه‌های مربوط به کلانتری‌ها، عکس شاه در تصویر نبود یا ناقص بود، وزارت فرهنگ و هنر سازندگان فیلم را اذیت می‌کرد. 

یکی از فیلم‌هایی که فردین در ساخت آن با این‌مساله دست به گریبان بوده، «بر فراز آسمان‌ها»ست که در آن نقش یک‌خلبان نیروی هوایی را بازی کرد. او در مقام کارگردان و بازیگر این‌فیلم می‌گوید: «من در فیلم بر فراز آسمان ها که در دزفول فیلمبرداری می‌کردیم بدون آن‌که حتی فیلمبردار متوجه شود عکس شاه را از دیوار اتاق فرماندهی برداشتم. چون این اواخر دیده بودیم که هر وقت عکس شاه روی پرده می‌آید بعضی از تماشاچی‌ها از روی دلخوری تکانی به خودشان می‌دادند.»

* ضرری که فیلم خلبانی فردین کرد

محمدعلی فردین در جای دیگری از کتاب می‌گوید اشتباهی که سر ساخت فیلم «بر فراز آسمان‌‌ها» کرده، این‌ بوده که به‌ طولانی‌شدن زمان فیلم اهمیت نداده و با بیان این‌جمله وارد خاطره‌ای از ساخت این‌فیلم در دزفول می‌شود:

«ما قصه را برای خاتم فرمانده نیروی هوایی بردیم. او هم خوشش آمد و به شاه اطلاع داد و شاه هم دستور داد که چون این‌قصه برای نیروی هوایی مفید است همه‌گونه مساعدت به فردین شود. و آن‌ها از کمک کردن به ما دریغ نکردند. صحنه‌هایی داشتیم که هفت هشت هواپیما در پرواز بودند یا برای صحنه‌ای کلیه جنگنده‌ها را از سراسر کشور جمع کردند و به دزفول آوردند. این‌کار هم هزینه زیادی برای ارتش در برداشت و هم فرودگاه‌های نظامی از هواپیماهای جنگنده خالی می‌شد. هجده ماه فیلمبرداری طول کشید. فیلم‌بردارمان مجتهدی بود که می‌ترسید صحنه‌های آسمان و پرواز را بگیرد؛ صحنه‌ای بود که سه فروند هواپیما با فاصله‌های معین بالای سر هم پرواز می‌کردند و باید از بالای آن‌ها فیلم می‌گرفتیم؛ یک‌مدت شکرالله رفیعی را آوردیم و یک‌مدت هم مصطفی عالمیان. کار گریم هم مشکل بود، چون وسایلی که در اختیار داشتیم خیلی کم بود، و گریمورهامان تجربه امروز را نداشتند. گرم بودن هوا هم مزید بر علت بود. صحنه‌های خارجی را پنج و نیم تا هفت و نیم صبح می‌گرفتیم. به هر حال فیلم ساخته شد و به هدف‌مان هم رسیدیم. به جز هدف تجاری. فیلم در روزهای تظاهرات و اعتصابات انقلاب تمام شد و در بهمن‌ماه ۱۳۵۸ به نمایش درآمد. سه چهار هفته بیش‌تر روی اکران نبود و بعد توقیف شد. حدود سه میلیون و چهارصد هزار تومان خرج فیلم شده بود که یک‌میلیون و چهارصد هزار تومان از فروش فیلم دست ما را گرفت و حدود ۲ میلیون تومان ضرر کرد.»

* چرا بر فراز آسمان‌ها توقیف شد

جایی که فردین از دلیل توقیف «بر فراز آسمان‌ها» صحبت می‌کند، باز بحث بودن یا نبودن عکس شاه در تصاویر فیلم‌های سینمایی مطرح می‌شود. او در حالی‌که تنها دلیل توقیف فیلمش را مساله حجاب بازیگران زن عنوان می‌کند، می‌گوید: «فیلم چیز دیگری نداشت. حتی صحنه‌هایی که در دفتر فرمانده نیروی هوایی گرفتیم، خود من بدون آن‌که کسی متوجه شود عکس شاه را از روی دیوار برداشتم که شاید اگر می‌فهمیدند واکنش ناجوری نشان می‌دادند. من حساسیت خاصی نسبت به این‌قضیه داشتم. مثلا هر وقت داخل کلانتری را نشان می‌دادیم، می‌گفتند باید عکس قاب‌شده شاه را هم در کادر داشته باشی و من از این بدم می‌آمد. یک‌نوع تبلیغ بچه‌گانه بود. فیلم و سینما به نظر من نبایستی دخالتی به کار سیاست داشته باشد.»

* چه‌عاملی فیلمسازها را سمت کلاه‌مخملی‌ها و کاباره می‌کشید 

یکی از فرازهای خاطرات فردین درباره محتوای فیلم‌های پیش از انقلاب درباره عدم حضور تاثیرگذار زن‌‌های سالم و بی‌حاشیه و همچنین حضور شخصیت‌های متضاد با این‌آدم‌ها در فیلم‌هاست. او می‌گوید «اگر زندگی زن‌های زحمتکش و بی‌سرپرست و گرسنه، ولی سلامت را نشان می‌دادیم کسی ایرادی به ما نمی‌گرفت. ولی کاباره و آهنگ از آن حذف می‌شد و می‌شد یک‌قصه مستند. مثل زندگی خیلی مادرهای این‌جامعه که شوهر و نان‌آور خود را از دست دادند و با رختشویی زندگی بچه‌هاشان را تامین می‌کردند، کاباره هم نرفتند و آواز هم نخواندند. تعدادشان هم خیلی زیاد است.»

محمدعلی فردین می‌گوید عامل اصلی که باعث می‌شد فیلمسازها سمت شخصیت‌های کلاه مخملی و فضاهایی مثل کاباره کشیده شوند و فضای فیلم‌های پیش از انقلاب این‌گونه باشد، برگشت سرمایه بود. چون استقبال تجاری از فیلم‌هایی که چنین‌عناصری را داشتند، تضمین‌شده بود. 

source