Wp Header Logo 2438.png
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

روزنامه ایران نوشت: این روزها مرور فهرست پربیننده‌ترین برنامه‌های تلویزیون در پاییز، یک واقعیت قدیمی اما آزاردهنده را دوباره یادآوری می‌کند: باز هم سریال‌هایی مثل «یوسف پیامبر»، «زیر آسمان شهر»، «مختارنامه»، «اولین شب آرامش» یا حتی «شب‌های برره» در بازپخش‌ها بیشتر دیده شده‌اند تا سریال‌هایی که تازه و با هزینه‌های چندصد میلیاردی روی آنتن رفته‌اند.

در شبکه‌ها، زمانی که بازپخش «خانه به‌دوش» یا «میوه ممنوعه» ساعت ۱۱ صبح دوباره نظر مخاطب را جلب می‌کند، سریال‌های جدید شبانه با وجود آن همه تبلیغ و تولید، از جلب اعتماد بیننده عاجزند.

وضعیت برای تلویزیون وقتی دردناک‌تر می‌شود که در همان زمان، پلتفرم‌های نمایش خانگی با سریال‌هایی مثل «تاسیان»، «وحشی»، «زخم کاری» یا «شکارگاه» نه‌تنها بازار را در دست گرفته‌اند، بلکه هر قسمت‌شان ساعت‌ها درباره‌شان در شبکه‌های اجتماعی بحث می‌شود. تفاوت این دو دنیا آن‌قدر جدی شده که دیگر نمی‌توان به بهانه نوستالژی یا صرفاً تغییر ذائقه مردم از کنار آن گذشت. موضوع، یک شکاف عمیق در کیفیت تولید، ساختار مدیریت و درک مخاطب است.

وقتی امروز مردم ترجیح می‌دهند برای بار دهم فصل‌هایی از ساختمان پزشکان را ببینند – با آن صحنه‌های ساده و دکورهای محدود اما طنز تیز و رها – نشان می‌دهد تلویزیون دیگر حتی نمی‌تواند استانداردهای گذشته خودش را هم بازتولید کند. «مختارنامه» با تولید سنگین و روایت پرکشش خود، هنوز از نظر کیفیت بصری و قوت فیلمنامه از بسیاری از تولیدات تاریخی جدید بهتر است.

«اولین شب آرامش» با ملودرامی منسجم و شخصیت‌هایی باورپذیر، هنوز هم نمونه‌ای از قصه‌گویی سالم و دقیق تلویزیونی به حساب می‌آید. حتی سریال‌های مناسبتی که در رمضان‌های قدیمی خوراک اصلی خانواده‌ها بودند – مثل «خانه به دوش»، «صاحبدلان»، «میوه ممنوعه» یا «بزنگاه» -چنان پیوستگی، جذابیت و هویت داشتند که تماشای دوباره‌شان بعد از یک دهه همچنان لذت دارد. عجیب نیست که مردم به همان‌ها برمی‌گردند؛ چون چیز تازه‌ای نمی‌بینند که ارزش جایگزینی داشته باشد.

تلویزیون امروز از رقابتی سرسام‌آور سر برمی‌آورد. مخاطب در عرض چند ثانیه وارد یک پلتفرم شده و با سریال‌هایی مواجه می‌شود که به لحاظ نورپردازی، ریتم تدوین، کیفیت بازیگری و عمق قصه، استاندارد روز دنیا را به او ارائه می‌کنند.

«تاسیان» با طراحی صحنه دقیق، گریم‌های حساب‌شده و بازی‌های فوق‌العاده، نشان می‌دهد سریال ایرانی اگر بودجه و آزادی کافی داشته باشد می‌تواند کیفیت قابل قبولی پیدا کند. «وحشی» با قصه‌ای بی‌پروا و ریتمی تند، مخاطب را وادار می‌کند به قسمت بعد فکر کند. «زخم کاری» با اقتباس هوشمندانه از ادبیات، شخصیت‌هایی خلق کرده که در فرهنگ پاپ باقی می‌مانند.

«شکارگاه» با استاندارد بصری سینمایی ساخته شده و در هر قسمت مخاطب را غافلگیر می‌کند. این آثار نشان می‌دهند مشکل تلویزیون «سلیقه مردم» نیست؛ مشکل این است که رقابت را جدی نگرفته و همچنان با الگوهای تکراری و فرسوده کار می‌کند.

سریال‌های قدیمی تلویزیون بر پایه تفکر، صبر و تیم‌های حرفه‌ای ساخته می ‌شدند. «مختارنامه» ده سال تحقیق و نگارش پشت خود دارد. «شب‌های برره» حاصل آزادی عمل و ریسک‌پذیری گروهی است که اجازه داشتند جهان تازه‌ای خلق کنند. «اولین شب آرامش» روی روابط انسانی متمرکز بود و بدون زیاده‌گویی قصه گفت.

حتی سریال‌هایی مثل «خانه به دوش» یا «میوه ممنوعه» به‌رغم فضای طنز و خانوادگی، قصه‌هایی داشتند که روی زندگی واقعی مردم سوار بود. این سریال‌ها برای مخاطب احترام قائل می‌شدند. مخاطب حس می‌کرد نویسنده برای او وقت گذاشته، شخصیت‌ها کامل شده‌اند و کارگردان می‌داند دارد چه جهانی می‌سازد.

در مقابل، بسیاری از سریال‌های جدید سیما درگیر مشکلات ساختاری هستند. فیلمنامه‌ها اغلب شتاب‌زده نوشته می‌شوند، جای سریال‌سازان خوب در شبکه‌ها خالی است و پروسه تولید عجولانه است و… نتیجه این می‌شود که نه سوژه جسورانه‌ای هست، نه شخصیت پیچیده‌ای خلق می‌شود، نه سریال‌ها ریتم سریع دارند و نه استاندارد بصری قابل‌قبول دیده می‌شود.

نسل جدید با سریال‌های خارجی بزرگ شده؛ سریال‌هایی که کاستی‌های فیلمنامه‌ای را نمی‌بخشند و با فصل‌های کوتاه اما پرمحتوا، مخاطب را عادت داده‌اند به سرعت، عمق و کیفیت بالا. نوجوانی که «بریکینگ بد»، «گیم آف ترونز»، «Money Heist» یا سریال‌های کره‌ای و ترکی در دسترس‌اش هست، چطور می‌تواند با سریالی کنار بیاید که در آن تعلیق‌ها سطحی است و گره‌گشایی‌ها تکراری؟ مخاطب هنوز شبیه همان دهه هشتاد نیست و امروز بسیار باسوادتر، حساس‌تر، بی‌حوصله‌تر و سخت‌گیرتر است. اگر یک قسمت او را نگه ندارد، هزار گزینه دیگر منتظر اوست.

تداوم محبوبیت سریال‌های قدیمی در واقع یک هشدار روشن است: مردم هنوز تلویزیون را دوست دارند و اگر امروز سریالی ساخته شود که استانداردهای «مختارنامه» یا «شب‌های برره» یا «اولین شب آرامش» را داشته باشد، همان‌قدر پرمخاطب خواهد شد. ثابت شده مردم هیچ عنادی با تلویزیون ندارند؛ مردم با بی‌کیفیتی مشکل دارند. تلویزیون اگر خود را با خواسته‌های مخاطب امروز هماهنگ کند، اگر قصه‌گویی جسور باشد، اگر به نویسنده اجازه تخیل بدهد و از نیروی خلاق حمایت کند تماشاگرها پای تلویزیون خواهند نشست.

برای شکست دادن خاطره‌های شیرین، باید کیفیتی ساخت که در حافظه بماند. اگر نه، مردم همچنان به همان سریال‌های قدیمی پناه می‌برند؛ زیرا در میان انبوه آثار جدیدی که «می‌خواهند سریال باشند»، هنوز همان سریال‌های قدیمی هستند که «واقعاً سریال‌اند.»

source