Wp Header Logo 2995.png

در سپیده‌دم تاریخ هر سرزمینی، راویان حقیقی چون پاسداران جان‌سپرده حافظه جمعی ملت‌ها ایستاده‌اند تا اسطوره‌های قهرمانان ملی را چون مشعلی فروزان به دست نسل‌های آینده بسپارند. این روایتگری، تنها انتقال وقایع تاریخی نیست، بلکه زنده نگاه داشتن روح حماسه‌ها و ارزش‌هایی است که هویت هر ملت را شکل می‌دهد.

تاریخ معاصر ایران اسلامی، پس از طلوع پیروزمند انقلاب، فصل درخشانی را در دفتر ایستادگی و مقاومت گشود؛ حماسه‌سازی هشت ساله دفاع مقدس که مردان و زنان بی‌ادعایی را در آغوش کشید که با تکیه بر ایمان استوار و عشق به میهن، از کیان این مرز و بوم پاسداری کردند. آنها که با خون پاک خود، درخت انقلاب را آبیاری کردند و با از خودگذشتگی‌های بی‌نظیرشان، درس ایثار و فداکاری را برای همیشه در تاریخ این سرزمین منقوش کردند و به ثبت رساندند.

امروز، در ادامه همان مسیر نورانی، «جنگ 12 روزه» که بهترین روایت معنایی آن همان دفاع مقدس 12 روزه است، نماد دیگری از صلابت و استقامت ملتی است که در سایه اتحاد کلمه، همدلی بی‌کران و ایثارگری‌های خالصانه، دوشادوش نیروهای مسلح و بسیج -سربازان گمنام و گمنام‌پیشه مردمی- برای صیانت از امنیت، حریت، اقتدار و آرامش این آب و خاک ایستادگی می‌کنند.

«بسیج»، آن «شجره طیبه» -که بنیانگذار انقلاب اسلامی، حضرت امام خیمنی(ره) برای نخستین بار این صفت شناسا و به غایت معنا، بلند را بر آن نهاد- و درخت تناوری که ریشه در اعماق اعتقادات دینی و عشق به میهن دارد، همواره چون سدی استوار در برابر طوفان‌های سهمگین ایستاده است. اما در میانه این همه شکوه و جلوه‌های بی‌بدیل ایثار، ابرهای تیره خطر، نسل نوپای این مرز و بوم را تهدید می‌کند. سیطره رسانه‌های معاند و جنگ نرم تمام‌عیاری که با قلب واقعیت‌های تاریخی و واژگون جلوه دادن حقانیت تفکر انقلابی و اسلامی، تلاش می‌کنند نوجوان امروز را از مسیر راستین منحرف سازد.

در این میدانِ نبردی نابرابر، ادبیات نوجوان به ‌ویژه ادبیات متعهد و فرهنگ‌ساز، می‌تواند چون سپری پولادین در برابر این یورش فرهنگی بایستد و با زبان هنر و خلاقیت، حقیقت را به نسل نو بنمایاند.

شوربختانه و تلخ‌کامانه طی یکی، دو دهه اخیر، این گونه ادبی ارزشمند نه تنها مورد بی‌مهری قرار گرفته، بلکه کمتر مورد وثوق و توجه نویسندگان کشورمان بوده است. غفلتی که اگر تداوم یابد، بی‌گمان خسارات جبران‌ناپذیری بر پیکره فرهنگ این مرز و بوم وارد خواهد آورد.

همه اینها در حالی است که نوجوان امروز، تشنه روایت‌های اصیل و بومی است که هم پاسخگوی پرسش‌های بی‌پایانش باشد و هم هویت ملی و دینی او را در کنار اصل بازنمایی، تقویت کند.

اکنون و در ایام «هفته بسیج مستضعفین» بر همگان روشن است که روایت و تبیین معارف ناب اسلامی و انقلابی، بر پایه بیانیه ژرف «جهاد تبیین» و «بیانیه گام دوم» مقام معظم رهبری، که به حق بیانیه‌ای راهبردی در حوزه ترسیم آینده فردای ایران انقلابی و اسلامی به شمار می‌رود؛ مهمی را جلوه‌گر می‌کند که بر بلندای آن باید بر رسالت خطیری که بر دوش نسل جدید نویسندگان متعهد انقلاب و گفتمان فرهنگی آن نهاده شده است با دیده مستحکمی نگریست.

خلق آثاری که بتواند از یک سو قلب و ذهن نوجوان امروز را با خود همراه کند و از سویی دیگر، پیام‌های انقلابی و ارزش‌های معرفت‌بخش و انسان‌ساز آن را به نسل نو انتقال دهد. این دست از معارف همان نیازی است که پاسخ به آن را باید در عزمی جهادی و همتی بلند میان راست‌قامتان عرصه اندیشه و ادبیت ادبیات متعهد سرزمین‌مان جست‌وجو کرد.

ادبیات نو شده عرصه مهم ترویج فرهنگ بسیجی برای نوجوان امروز است

در همین راستا و در ایام باشکوه «هفته بسیج»، خبرگزاری ایکنا به گفت‌وگو با خانم لعیا اعتمادی، نویسنده کتاب «ژنرال ماه» نشسته است. اثری که با وجود تجربه نویسنده در حوزه ادبیات داستانی کودک و نوجوان که آثار پیشین او برای صاحب این قلم جوایز مختلف ملی را به ارمغان آورده است؛ نخستین کتاب او در قلمرو ادبیات نوجوان به شمار می‌رود.

«ژنرال ماه»؛ کتابی‌ست که با قلمی روان و نگاهی عمیق، روایتگر دغدغه‌ها و چالش‌های نوجوان امروزی در تقابل با نسل پدران بسیجی است؛ پدرانی که خانواده، جان و اعضای بدن خویش را در مسیر آرامش و امنیت این سرزمین فدا کرده‌اند و امروز، نسل نوجوان به بهانه فاصله نگرش و اعتقاد، کمتر می‌تواند با آنها بر بلندای اعتقاد و تفکرشان ارتباط برقرار کند.

«ژنرال ماه» تنها یک اثر در گونه رمان نوجوانانه نیست؛ که پنجره‌ای است به دنیای نوجوانی که در کشاکش سنت و مدرنیته، به دنبال هویت خویش می‌گردد. شخصیت «سمانه» در این اثر، نماد نوجوان امروزی است که با وجود تیزهوشی و استعداد درخشان، در پی یافتن پاسخی برای پرسش‌های بی‌شمارش است. این اثر به خوبی نشان می‌دهد که چگونه می‌توان با زبانی هنرمندانه، پیام‌های ارزشی و انقلابی را به نسل نو انتقال داد.

لعیا اعتمادی، نویسنده «ژنرال ماه» در گفت‌وگویی صریح، صادقانه و عمیق با ایکنا به بهانه «هفته بسیج» هم‌کلام شده، تا بیش از پیش به نقش بی‌بدیل قلم نویسندگان متعهد در آشناسازی نسل نوجوان با این قهرمانان راستین –بسیجیانی که با وجود گمنامی، قهرمان‌های حقیقی سرزمین‌مان هستند – پی ببریم. او از لزوم حمایت از نویسندگانی گفت که با قلم جهادگر خود، در خط مقدم «جهاد تبیین» ایستاده‌اند و با خلق آثاری ماندگار، سنگر فرهنگ و هنر را در عرصه نضج و ترویج فرهنگ بسیجی به ویژه برای نسل نوجوان و جوان امروز پاسداری می‌کنند.

این گفت‌وگوی صریح و بی‌پرده با نویسنده «ژنرال ماه»، نه تنها نگاهی عمیق به جهان نویسندگی و چالش‌های تولید ادبیات متعهد نوجوان در عصر و زمانه کنونی دارد، بلکه راهکارهایی ارزشمند برای ارتباط مؤثر با نسل نو ارائه می‌دهد.

ایکنا – برای آغاز گفت‌وگو با توجه به قرار گرفتن در ایام هفته بسیج و کتاب شما، «ژنرال ماه» که روایت قصه نوجوانی امروزین در مواجهه با پدر جانباز بسیجی خود است؛ از بطن و متن این اثر، ایده‌ای که در ذهن شما نقش بست و خط روایی که در نهایت منتج به تولد این کتاب شد بگویید؟

کتاب «ژنرال ماه» با وجود آثار مختلف من در حوزه ادبیات کودک انقلاب و دفاع مقدس، اولین رمان نوجوان من است. این کتاب در مورد دختری به نام «سمانه» است که شخصیت اصلی داستان محسوب می‌شود و در سال آخر دبیرستان به سر می‌برد.

پدر این دختر جانبازی بسیجی است و «سمانه» در سن بلوغی قرار دارد که می‌خواهد جهان پیرامون خود را کشف کند. او همانند همه هم‌سن و سالان خود تمایل دارد با پدرش ارتباط برقرار کند، در حالی که پدرش از نظر جسمی با سایر پدران تفاوت دارد؛ چراکه به سبب مجروحیت دوران هشت ساله دفاع مقدس تمام عمر خود را به سبب ناتوانی در حرکت مجبور است تا روی ویلچر بنشیند و بگذراند.

ادبیات نو شده عرصه مهم ترویج فرهنگ بسیجی برای نوجوان امروز است

«سمانه» که دختری بسیار زرنگ و درس‌خوان محسوب می‌شود، اما در معرض قضاوتی قرار می‌گیرد که برخی از مخاطبان نسبت به فرزندان جانبازان یا شهدا دارند. او به ‌طور تصادفی در محیط مدرسه از طرف تعدادی از هم‌کلاسی‌های خود گفت‌وگویی را می‌شنود که در مورد او است. در این گفت‌وگو، برخی از دوستانش بیان می‌کنند که به دلیل جانبازی پدرش، او می‌تواند به راحتی در کنکور قبول شود و از زندگی بهتری برخوردار باشد، در حالی که واقعیت زندگی آنها این‌گونه نیست.

«سمانه» تمام موفقیت‌های خود را با اتکا به توانایی‌هایش به دست آورده است. او به سبب تیزهوشی و شاگرد اول بودن، دو سال تحصیلی را به شکل جهشی گذرانده است و تمام دستاوردهایش را مدیون استعداد ذاتی و خدادادی خود می‌داند. در این میان، شانس یا سهمیه جانبازی پدرش هیچ نقشی در موفقیت‌های تحصیلی و استعدادهای ذاتی او نداشته است.

تمامی این موارد و گفت‌وگویی که از زبان دوستانش می‌شنود، ضربه سختی از نظر روحی، احساسی و عاطفی به او وارد می‌کند. این اتفاق در حقیقت آغازی برای حوادثی است که ماجرای اصلی کتاب «ژنرال ماه» را پیش می‌برد.

ایکنا – شاید نکته‌ای که قصد مطرح کردن آن را دارم برای ورود به بخش گفت‌وگوی تخصصی بر مدار رسانه کمی تند و تیز باشد. اگر طرح آن سبب دل‌پریشی شما می‌شود، پیشاپیش عذرخواهی من را پذیرا باشند. اما به واسطه بیش از دو دهه فعالیت در حوزه ادبیات کشور، احساس می‌کنم که در حوزه ادبیات نوجوان، از جمله ادبیات دفاع مقدس، پایداری و مقاومت، جست‌وجو برای یافتن آثار ارزشمند همانند یافتن سوزنی در انبار کاه است. خوشبختانه اثر موفقی مانند «ژنرال ماه» را انتشارات جمکران برای خبرگزاری ایکنا ارسال کرد و با خواندن آن لذت بردم، زیرا به غایت معنا اثری در عرصه و حوزه ادبیات نوجوان است. به اعتقاد شما، چرا نویسندگان ما در چند سال اخیر و حتی طی دو دهه گذشته، کمتر سراغ ادبیات نوجوان رفته‌اند؟ این گونه ادبی با وجود دامنه بالای مخاطبان هدف و تشنگی آنها برای ادبیات تألیفی توسط نویسندگان این مرز و بوم و نه آثار ترجمه؛ چه سختی‌ها و دشواری‌هایی دارد که کمتر نویسندگان به آن می‌پردازند؟

نویسنده‌ای باید در مورد نوجوان بنویسد که دغدغه نوجوان را بداند و با آن آشنا باشد. نویسنده باید بداند که نوجوانی و اقتضائات آن چیست. نوجوانی تنها مرحله‌ای بین کودکی و بزرگسالی نیست!

پیشتر به یکی از دوستان نویسنده خود نیز گفتم که نوشتن درباره نوجوانی برای نویسنده همانند راه رفتن بر لبه پرتگاه است.

بسیاری از نویسندگان ترجیح می‌دهند وارد این لبه پرتگاه نشوند و در این زمینه ننویسند، زیرا متأسفانه برخی از افراد وارد حرفه‌ای می‌شوند که می‌خواهند برای نوجوانان حرفی داشته باشند، اما نمی‌توانند این کار را انجام دهند، چراکه دغدغه و شناخت لازم را ندارند.

اگر بخواهم به یک نوجوان نگاه دقیق‌تری داشته باشم، باید کلمات و ادبیات من از شیوه زندگی او، نحوه صحبت، پوشش یا روش همکلامی او با دوستان نوجوانش نشئت گیرد. نوجوان امروز با نوجوان 10 سال پیش یا 20 سال پیش بسیار تفاوت دارد. در نتیجه، تمام این سختی‌ها در حوزه نوشتن برای نوجوانان سبب می‌شود بسیاری از نویسندگان به سراغ این گونه ادبی نروند یا سوژه‌هایی را انتخاب کنند که برای آنها دم‌دستی‌تر و راحت‌تر است.

برای مثال، باید کاری کنم که هم ارزش‌های کشورم مطرح شود و هم خدایی نکرده زیر سؤال نرود. همچنین باید تضادهایی که بین ارزش‌ها و نحوه بیان آنها وجود دارد، نیز تفاوت ارزش‌های دوره نوجوانی خودم با نسل امروز را در نظر گیرم. بسیار مهم است که شما آن ارزش‌ها را بشناسید و به آنها احترام بگذارید. منظورم از احترام، نحوه ارتباط برقرار کردن براساس ارزش‌های مختص سنین نوجوانان امروزی است.

ادبیات نو شده عرصه مهم ترویج فرهنگ بسیجی برای نوجوان امروز است

ایکنا – برای طرح این پرسش، از جمله‌های پایانی شما الهام گرفته‌ام. تام و تمام با شما موافق هستم که نوشتن برای گروه سنی نوجوان به شدت نیازمند شناخت عمیق از جهان این افراد است، به ویژه نوجوان امروز. اما دغدغه‌ای که شما در کتاب «ژنرال ماه» بر آن دست گذاشته‌اید، قهرمانی به نام «سمانه» است؛ دختری که در آستانه سن بلوغ قرار دارد، پدری جانباز دارد و براساس روایت این اثر، گاه نزدیک‌ترین فاصله او با پدر جانبازش در بهترین حالت چند متر با ویلچر پدرش است! این فاصله ارتباطی به حدی است که گاه «سمانه» تصمیم می‌گیرد در گردهمایی‌های میان هفته که دوستان پدر جمع می‌شوند، حضور نداشته باشد و به تفریحات خود بپردازد. این دسته از اتفاق‌ها، بخشی برآمده از لطافت نگاه و جوشش حس زنانه شماست و بخش دیگر تجربه زیسته است که چنین دقیق و واقعی، نگاه و ارتباط بین «سمانه» و پدر جانبازش را روایت می‌کند. آیا شخصیتی مانند «سمانه» در زیست اطراف شما وجود داشته یا با چنین فردی آشنا بوده‌اید که این‌قدر دقیق، زیبا و باورپذیر خلق شده است؟ یا این شخصیت به شکل کاملا برآمده از تخیل شماست؟

واقعیت آن است که من با برخی جانبازان عزیز در ارتباط بوده، هستم و زندگی آنها را از دور و نزدیک دیده‌ام. اما در حقیقت، «سمانه»‌ای در تجربه زیسته من وجود نداشته است. خودم بسیار دوست داشتم چنین دختری را با چنین شرایطی ببینم. گاه به مکان‌های مختلفی می‌رفتم که در آن‌ها میان نوجوان‌های آن جمع، فضای گفت‌وگو و قضاوت درباره چنین افرادی وجود داشت.

در مورد افرادی صحبت می‌شد که خالصانه و عاشقانه جان و زندگی خود و خانواده خود را برای این میهن و هموطنانشان ایثار کرده‌اند و متأسفانه امروز قضاوت‌های بسیار تلخی در مورد آنها بیان می‌شود.

نکته دیگری که باید بیان کنم، این است که سوژه «ژنرال ماه» برای چندین ماه در ذهن من بود. من مدام با آن بازی می‌کردم و فکر می‌کردم که از کجا شروع کنم و به کجا ختم شود. چگونه آن را به پایان برسانم که هر دو طرف به شکل عادلانه در نظر گرفته شوند و در روایت به گونه‌ای عمل کنم که هم ارزش‌های مقدس نسل ما زیر سؤال نرود و هم اعتقادات پاک و بی‌آلایش نوجوانان دوست‌داشتنی کشورمان، مورد بی‌احترامی قرار نگیرد.

ادبیات نو شده عرصه مهم ترویج فرهنگ بسیجی برای نوجوان امروز است

در نهایت، باید پذیرفت که نوجوان‌های امروز فضای ذهنی خاص خود را دارند و هزاران پرسش درباره نسل سربازان، رزمندگان، ارتشی‌ها، سپاهی‌ها و بسیجیانی دارند که جان، مال و خانواده خود را عاشقانه برای این میهن و آرامش، امنیت، صلابت و اقتدار مردمانش در طبق اخلاص گذاشته‌اند؛ اما در درک این مهم و این شکل از ایثار دچار سردرگمی هستند. تأکید می‌کنم که مشکل از آنها نیست؛ چراکه ما نتوانسته‌ایم اهمیت این عشق و ایثار را برای آنها روایت کنیم.

تنها بر همین اساس است که می‌گویم «ژنرال ماه» حداقل تا 70 درصد برآمده از تخیل است.

ایکنا – البته که از صداقت و صراحت شما بسیار سپاسگزارم. این پرسش را از این جهت مطرح کردم که به عنوان یک خبرنگار، وقتی با نسل نوجوان و جوانِ دانش‌آموز و دانشجوی امروز درباره دوران حماسه دفاع مقدس صحبت می‌کنم، گاه این جمله را می‌شنوم که «جنگ مربوط به آن زمان بوده و اکنون به پایان رسیده است»؛ این در شرایطی است که کشور عزیز ما طی چند ماه گذشته، در اواخر خرداد و اوایل تیر، دفاع مقدس ۱۲ روزه‌ را پشت سر گذاشت. استمرار همان میراث عظیم هشت ساله و تفکر این شجره طیبه، یعنی بسیج مردمی در سایه شعارهای همیشگی این مردان و زنان راه حق، مانند اتحاد، همدلی، ایثار، عشق، فداکاری و نظایر آن، در همین دفاع مقدس ۱۲ روزه نیز سرافرازانه ظهور کرد. ادبیات، به ویژه ادبیات نوجوان، در آشکارسازی این دست از اتفاقات و پاسخ به شنیده‌های تلخی مانند «جنگ برای آن زمان بود و تمام شده»، چه سهم و نقشی دارد؟ از آن مهم‌تر، کتاب «ژنرال ماه» در این میان چه سهمی را در مسیر شفاف‌سازی چنین مواردی ایفا می‌کند؟

متأسفانه بحث به همان مسئله مهمی بازمی‌گردد که شما در ابتدای این گفت‌وگو به آن اشاره کردید. نویسندگان ما کمتر به سراغ نوشتن برای نوجوانان می‌روند و این خود مسئله بسیار مهمی است. زیرا نوجوانی مرحله‌ای است که نیاز به توجه ویژه دارد. وقتی وارد نوجوانی می‌شویم، نیاز به تخیل و احساس بسیار بیشتر می‌شود. اما به نظر من، نویسندگان بسیاری وارد این فضای روایی از زبان قصه و روایت نشده‌اند و همین موضوع باعث شده است که نوجوانان امروز شناختی از محیط پیرامون، امروز و آینده خود به حد کافی نداشته باشند.

به شخصه سعی کردم که این دغدغه را در روایت «ژنرال ماه» در نظر گیرم. فکر می‌کنم کوتاهی از ما نویسندگان است که مسائل شفاف و بخشی از اعتقادات و گذشته خود را که آینده ما نیز به آن وابسته است، به درستی بیان نکرده و نمی‌کنیم. آینده ما را چه مؤلفه‌هایی قرار است بسازد؟ به همین دلیل، فکر می‌کنم این اشتباه از ما نویسندگان است که وارد این فصل از روایت‌های راستین، حقیقی، جریان‌ساز و انسان‌ساز برای نسل‌های بعدی نشده و نمی‌شویم.

این اشتباه دو علت اصلی دارد؛ یکی از علت‌ها آن است که متأسفانه ناشران بسیار کمی در حوزه دفاع مقدس کتاب چاپ می‌کنند.

ادبیات نو شده عرصه مهم ترویج فرهنگ بسیجی برای نوجوان امروز است

ایکنا – منظور شما ناشران بخش خصوصی است یا به طور کلی؟

به طور کلی صحبت می‌کنم. همه ناشران ما در این حوزه بسیار کم چاپ می‌کنند و آنهایی که آثار ادبیات نوجوان با چنین دغدغه‌های ملی، میهنی و مبتنی بر روایت تاریخ معاصر کشورمان را چاپ می‌کنند، نگاه‌های خاص خود را دارند. برای مثال، برخی از آنها تنها به بیان یک موضوع بسنده می‌کنند و می‌گویند در مورد آن بنویسید. در بسیاری از مواقع، اوضاع بر همین منوال است.

این مسئله به نویسنده بازمی‌گردد که آیا خودش دغدغه نوشتن از جایگاه بسیج، تفکر بسیجی و بلندای این شجره طیبه انسان‌ساز و جامعه‌ساز را برای بیان زوایای پنهان و آشکار آن به نسل نوجوان دارد یا خیر.

این دغدغه را دارم و بر خود فرض دانسته‌ام که برای نوجوانان از قهرمانان ملی سرزمینم بنویسم؛ کسانی که همگی تحت لوای تفکر والای بسیجی به فکر نام و شهرت نبوده‌اند و ناشناخته، سهم بزرگی در امنیت، صلابت، حریت، آرامش و اقتدار امروز کشورمان ایفا کرده‌اند.

فکر می‌کنم هدف «ژنرال ماه» نیز همین بود؛ هدف یک تلنگر بود. تلنگری که باید زده می‌شد. در این کتاب دیدیم که جوان‌هایی بودند (دوستان هم‌کلاسی «سمانه» در مدرسه) که چه احساسی نسبت به یک جانباز داشتند، چه تفکری داشتند و چه چیزهایی می‌گفتند. چرا؟ چون به آنها آموزش نداده‌ایم!

ادبیات نو شده عرصه مهم ترویج فرهنگ بسیجی برای نوجوان امروز است

ایکنا – اکنون به عنوان مخاطب «ژنرال ماه» با شما صحبت می‌کنم، زیرا اثر شما را مطالعه کرده‌ام. همان‌طور که پیشتر به آن اشاره داشتم، در کنار زبان بسیار متفاوت و جهان داستانی برجسته این کتاب، به ویژه وقتی با خاطرات یا دل‌گویی‌های این دختر (سمانه) همراه می‌شویم، زبان از ادبیات فاصله گرفته و به سمت روایت گزارش‌گونه حرکت می‌کند. می‌خواستم بپرسم که این تغییر از زبان روایی و داستانی به سمت ادبیات گزارش‌گونه، عمدی در قلم شما بوده است یا به شکل ناخودآگاه صورت گرفته؟ یا دلیل دیگری برای این تغییر قلم از جهان داستانی به سمت گزارش و بازگشت سریع به همان جذابیت و لذت داستانی وجود داشته است؟

واقعیت این است که چنین اتفاقی از عمد نبوده است. شاید در مسیر نگارش این رمان، فضای داستان و روایت این مسئله را طلب می‌کرد. برای منِ نویسنده، که باید این فضا را بازتاب دهم، اگر تنها بر زمان حال استوار می‌ماندم و در قالب خاطرات و تجربه پدر بسیجی در میدان‌های نبرد، ورود خاطره‌گونه‌ای نداشتم و اطلاعاتی از گذشته پدر به مخاطب نمی‌دادم، احساس می‌کردم اثر نهایی بسیار خشک و بی‌روح می‌شود.

به نوعی، نشان دادن گذشته‌ها که شما آن را گزارش‌گونه خطاب می‌کنید، بخش لطیف قلم نویسنده است. این تغییر لحن و ساختار برای نوجوان امروز یک نیاز اساسی محسوب می‌شود. از نوجوان امروز نمی‌توان انتظار داشت که دو، سه ساعت یا بیشتر در جایی بنشیند و کتابی بخواند. اگر نگوییم محال، این انتظار بسیار سخت است.

پس من برای ایجاد این تنوع، حرکت میان زبان داستانی و روایی به سمت لحن گزارش‌گونه را انتخاب کردم و دوباره به همان فضا بازگشتم تا این رفت و آمد، جذابیت و همراهی برای مخاطب را به ارمغان آورد. در حقیقت، این تغییر به نوعی زنگ تفریح برای استراحت ذهن مخاطب در همراهی با انتقال پیام از طریق این اثر بود تا لحظاتی فارغ از داستان اصلی باشد.

ایکنا – به عنوان پرسش پایانی، باز هم از صحبت‌های شما وام می‌گیرم. اما می‌خواهم نقبی به فرمایشات مقام معظم رهبری در بیانیه «جهاد تبیین» بزنم که در حوزه روایت، به ویژه برای نسل امروز نوجوان و جوان، باید مسلح و مسلط به بینش، نگرش، روش و گویش آنها باشیم، چراکه نسل نوجوان امروز حتی با نسل قبلی نیز متفاوت است. با شما موافقم و معتقدم که نمی‌توان به نوجوان امروز گفت چند ساعت بنشین و این کتاب را بخوان یا این فیلم را ببین! مگر آنکه اثر چنان جذابیتی داشته باشد که مخاطب نوجوان امروزی را میخکوب کند، که تحقق این مهم بسیار دشوار است. پرسش من این است که زبان نوجوان امروز چه زبانی است که می‌تواند نویسنده، فیلمساز، آهنگساز یا کارگردان سینما را به سمت خود جذب کند تا نوجوان اثر آنها را بپذیرد و به قول شما، چندین ساعت پای خواندن یک کتاب بنشیند؟

واقعیت آن است که تنوع، حرف اول و آخر را برای نوجوان امروز می‌زند. حال، این اثر می‌تواند کتاب باشد، فیلم باشد یا موسیقی.

از لحاظ فکری، نوجوانان امروز بسیار متفاوت هستند. ممکن است یک سوژه، یک کتاب، یک فیلم یا حتی یک لباس توسط یک نوجوان پسندیده شود و توسط نوجوان دیگر به کلی پس زده شود. فکر می‌کنم واقعیت در همین مسئله نهفته است که باید با نوجوان امروز زندگی کرد.

اگر با نوجوان زندگی کنم، فضاهایی که مربوط به نوجوان است و فضاهایی که نوجوان امروز در آن حضور پیدا می‌کند را بشناسم، تأکید می‌کنم که تحقق این مهم برای هر هنرمند، نویسنده، نقاش یا عکاسی که بخواهد مخاطبان هدف خود را نوجوانان انتخاب کند، ضروری است.

آنها باید در فضای نوجوانان زندگی کنند، با آنها بحث، گفت‌وگو و نشست و برخاست داشته باشند. باید فضای نوجوانان امروز را نه تنها لمس، که حس کرده و از نزدیک رصد کرده باشند. باید با آنها حرف زده و ارتباط برقرار کرده باشند. تنها در این شرایط است که اثر آنها می‌تواند موفق باشد و در ارتباط‌گیری با مخاطبان نوجوان امروز توفیق یابد. در غیر این صورت، حتی اگر اثر در اوج کمال هنری و فرهنگی باشد، به موفقیت نخواهد رسید. صادقانه می‌گویم که اگر هنرمندی این مراتب را سلسله‌وار طی نکرده باشد بهتر است به هیچ روی وارد چنین مباحث و محیط‌هایی برای ارتباط‌گیری با نوجوانان از طریق زبان فرهنگ و هنر نشود.

به خاطر دارم که پیش از این به یکی از دوستانم گفتم، متأسفانه بسیاری از ما نویسندگان، به ویژه در مورد مسائل اعتقادی، آرمانی و دفاع مقدس، کلیشه‌ای برخورد می‌کنیم. این برخورد حتی برای نسل خودمان نیز می‌تواند ارزش‌ها را به ضد ارزش تبدیل کند، چه برسد به اینکه بخواهیم با چنین نگاهی که مختص نسل ما است، با نوجوان امروز صحبت کنیم.

از لحاظ ذهنی، وقتی نوجوان نتواند قانع شود، در نتیجه آن اثر هنری یا فرهنگی برای او کارآمد نخواهد بود. در نهایت، هدف اولیه فرهنگ‌سازی و تربیت نسل فرهنگی مبتنی بر گفتمان راستین انقلاب اسلامی، که مبتنی بر کار جهادی و ترویج تفکر بسیجی برای تقویت آبادانی، سازندگی و صلابت کشور ماست، برای نوجوان امروز محقق نخواهد شد.

ایکنا – در قالب جمع‌بندی بحث و گفت‌وگو، آیا نکته‌ای وجود دارد که بر بیان آن یا مرور فصلی از صحبت‌های پیشین خود با توجه به اهمیت آن تأکیدی داشته باشید؟

فکر می‌کنم که بهتر است امروز در مواجهه با نوجوان سرزمین‌مان، واقعیت امر را دریافته و آن را بپذیریم. این مهم است که اگر ما مسائل اعتقادی خود، مباحثی که برای ما مقدس هستند، هر مسئله‌ای از تاریخ انقلاب، دفاع مقدس، تفکر بسیجی یا حتی نهاد خانواده، فرزندآوری و هر مؤلفه با اهمیت دیگر را داریم، بهترین کار این است که به واقع در مورد آنها امروز دست به سرمایه‌گذاری برای تولید آثار فاخر و مورد پسند نوجوان امروز بزنیم.

برای نمونه، در مورد نوجوان، جایگاه بسیج مردمی، تفکر بسیجی و دفاع مقدس، ما انتشاراتی‌های متعدد با رویکردهای مختلف برای چاپ آثار متنوع در گونه‌های مختلف نداریم. در نتیجه، برخی از نویسندگان به خاطر همین آسیب، از این حوزه، به ویژه نوشتن برای نوجوان امروز، فاصله گرفته‌اند و به سبب موانع و سختی‌های مختلف، این کار را رها کرده‌اند.

وقتی اثری که از سر دغدغه و با هزاران خون دل نوشته شده است، به چندین ناشر ارائه می‌شود و هر بار ناشرها به بهانه‌های گوناگون اثر را رد می‌کنند و راضی به نشر آن نمی‌شوند، به ویژه اگر اثر در حوزه ادبیات متعهد، ادبیات دفاع مقدس یا بلندای معارف تفکر بسیج و بسیجی استوار باشد، مسلم است که نویسنده به سبب معیشت و دغدغه خانواده و گذران زندگی، مجبور می‌شود وارد عرصه دیگری شود و به قول معروف عطای آن را به لقایش ببخشد.

امروز برخی ناشران به تاجر تبدیل شده‌اند. یعنی با کار نشر، تعهد ادبیات، رسالت نسل‌پروری آثار ادبی و تعالی‌بخش فرهنگ جامعه، تجارت می‌کنند. فکر می‌کنم یکی از دغدغه‌های بسیاری از نویسندگانی که از نوشتن برای نوجوانان یا نوشتن کارهای اعتقادی و مذهبی دست کشیده‌اند، همین ناشران هستند.

اگر سازماندهی صورت گیرد، جشنواره‌های بیشتری برگزار شود و کتاب‌ها دیده شوند، در نتیجه وقتی اثر دیده شود، نویسنده وقتی اثرش در جشنواره‌ها و همایش‌ها مطرح شود و مخاطبان آن را بخوانند و بازخورد ببینند، بسیار دلگرم‌تر می‌شود.

وقتی من نتیجه اثر خود را که کمترین آن، چاپ و انتشار آن است نبینم، در نتیجه به دلیل مشکلات مالی، رویه خود را تغییر می‌دهم و به سمت گونه‌های دیگر و تنها سرگرم‌کننده ادبیات قدم برمی‌دارم و از رسالت مهم خود در حوزه تربیت نسل‌های فردا به سبب ادبیات متعهد بازمی‌مانم.

انتهای پیام

source