در گذر پرپیچ و خم تاریخ، هر سرزمینی نگینهای درخشانی را در خود پرورش داده که وجودشان چراغ راه نسلهای آینده و فرداهای نیامده آن سامان پسین شده است.
قهرمانان ملی، تجسم عینی آرمانها، ارزشها و روح جمعی یک ملت هستند که نه تنها در لحظههای تعیینکننده، تاریخ را رقم زدهاند، بلکه با تبدیل شدن به الگوهایی جاودان، نقش تربیتکنندهای برای آیندگان ایفا میکنند.
اهمیت بازنمایی و ثبت این چهرههای اثرگذار، فراتر از یک وظیفه تاریخی، رسالتی فرهنگی است که تضمین میکند شعله آرمانخواهی و ایثار در دل نسلهای آینده نیز روشن بماند.
انقلاب اسلامی ایران، به عنوان یکی از متعالیترین نهضتهای قرن، از همان آغاز، قهرمانان بیشماری را در دامان پاک خود پرورش داد. این مسیر نورانی با طلوع حماسه هشت ساله دفاع مقدس به اوج خود رسید؛ رویدادی سترگ که در بطن و متن خود، اسطورههایی را آفرید که هر یک، فصل نوینی در تاریخ ایثار و شجاعت گشودند.
امروزه و پس از گذشت دههها، استمرار و سلاله آن قهرمانان بزرگ را میتوان در دلاوریهای نسل جوان در دفاع مقدس 12 روزه مشاهده کرد؛ گواهی زنده بر این حقیقت که الگوبرداری از قهرمانان ملی، میتواند در شرایط سخت و خطیر، جوانان یک سرزمین را به جلوداران عرصه مقاومت و ایثار تبدیل کند.
در این میان، نقش مادران و همسران شهدا، چه در سالهای حماسهساز دفاع مقدس و چه در عرصه تربیت نسلهای بعدی، از والاترین و در عین حال کمتوجهترین جلوههای قهرمانی در تاریخ کشورمان بوده است. این بانوان بزرگ، در سایهای ایستادند تا همسران و فرزندانشان در نور جاودانه شهادت بدرخشند. آنها پرورشدهندگان نسلی بودند که امروز سربلندی ایران اسلامی را تضمین میکنند. با این همه، سالها گذشت تا جامعه فرهنگی ایران به اهمیت ثبت و معرفی این گنجینههای پنهان پی ببرد.

حوزه کتاب و ادبیات، در یک دهه گذشته با تلاش پیگیر نویسندگان متعهد، گامهای بلندی در معرفی زنان و بانوان قهرمان این سرزمین برداشته است. این جریان ادبی، گونهای متفاوت در ادبیات دفاع مقدس رقم زد؛ روایتی که این بار نه از خط مقدم نبرد، که از پشت جبهه و از دل خانههایی سخن میگفت که چراغهایشان هرگز خاموش نمیشد.
اثرگذاری این قبیل آثار به حدی بود که در سیوسومین هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، برای نخستین بار، سه کتاب «خانومْ ماه»، «تب ناتمام» و «همسفر آتش و برف» با موضوع معرفی بانوان قهرمان ایرانزمین، به تقریظ مقام معظم رهبری رسید. این اتفاق مبارک، نشان از بلوغ نگاه فرهنگی جامعه و درک ضرورت بازخوانی نقش بیبدیل زنان در تاریخ انقلاب دارد.
در همین راستا، ایکنا در گفتوگویی تخصصی با فرزانه مردی، محقق و پژوهشگر کتاب «همسفر آتش و برف» – یکی از سه اثر تقریظ شده – به واکاوی ابعاد مختلف این اثر و جایگاه تحقیق و پژوهش در حوزه تاریخ شفاهی دفاع مقدس پرداخته است.
لازم به ذکر است، فرهاد خضری، نویسنده این کتاب، حاضر به گفتوگو با رسانهها نشدند و از این رو، مؤسسه انتشارات «روایت فتح» به عنوان ناشر این اثر، فرزانه مردی را که کار اصلی تحقیق، پژوهش، مصاحبه و تطبیق اسناد برای کتابت این اثر را انجام دادهاند، به عنوان فرد مورد مصاحبه معرفی کرد.
این گفتوگو میکوشد تا از رهگذر توجه به جایگاه راستین قهرمانان ملی و نقش بیبدیل بانوان در تاریخ معاصر ایران، گوشهای از مسیر پرفروغی را روشن کند که با الهام از آن، میتوان نسلی آگاه، مسئولیتپذیر و آرمانخواه برای فردای ایران اسلامی تربیت کرد.

متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر کتاب «همسفر آتش و برف» به شرح زیر است:
بسمه تعالی
این، کارِ نو و مبتکرانهئی در نگارش زندگی شهید و همسر شهید است؛ جذاب و اثرگذار… در ترکیب زیبا و شیرینِ آن یقیناً ذهن و زبان شیرین راوی مؤثر بوده، ولی بیشک هنر نویسنده و خلاقیت و نوآوری او نیز نقش مهمی داشته است.
سلام خدا بر شهید قهاری و همسر صبور و دانا و شجاع او، و درود بر نویسنده خوش ذوق و هنرمند کتاب.
فروردین ۱۴۰۳
در ادامه مشروح گفتوگو با فرزانه مردی، محقق و پژوهشگر کتاب «همسفر آتش و برف» را با هم میخوانیم.
ایکنا – سپاسگزارم که در مقام محقق و پژوهشگری که کار مصاحبه، تحقیق، پژوهش و تطبیق کتاب «همسفر آتش و برف» را با خانم «فرحناز رسولی»، همسر شهید بزرگوار سردار «سعید قهاریسعید» انجام دادید، با وجود برخی محدودیتها، مجال و فرصت این گفتوگو را پذیرفتید. لازم به ذکر است که برای یک مستند روایی مبتنی بر تاریخ شفاهی، کار تحقیقی و پژوهشی درباره موضوع مورد بحث یا قهرمان مورد روایت، بخش اعظم مسئله روایت بهشمار میرود و بار دیگر جایگاه و بلندای مهم مبانی تحقیقاتی برای خلق آثار ماندگار را به رخ میکشد. برای ورود به گفتوگوی تخصصی، از متن و بطن کتاب معظم «همسفر آتش و برف» بگویید.
کتاب «همسفر آتش و برف» خاطرات ۳۰ سال زندگی مشترک خانم «فرحناز رسولی» همسر سردار شهید «حاج سعید قهاریسعید» است. این کتاب، روایت زندگیای است که در آن، این زوج ۳۰ سال خانهبهدوشی را تجربه کردند و از این شهر به آن شهر رفتند.
کتاب، خاطرات تلخ، شیرین و همراهی کردن یک زن با همسر رزمندهاش را دربر دارد. این بانویی که میتواند الگو و نمونهای از یک زن مسلمان مجاهد ایرانی باشد، همراه و همقدم با همسرش در همه عرصهها حاضر بود، هوای زندگی را داشت، چراغ خانه را روشن نگه داشت و خانواده را گرد خود جمع کرد.
ایکنا – کتاب «همسفر آتش و برف» به تازگی در کنار دو اثر دیگر («خانومْ ماه» و «تب ناتمام») با روایت و معرفی زنان قهرمان تاریخ انقلاب اسلامی، سهگانه تقریظ شده به قلم مقام معظم رهبری را به خود اختصاص داده است. از این مهم، تقریظ حضرت آقا و اهمیت آن بگویید.
ابتدا و پیش از هر مسئلهای باید عنوان کنم که خدا را شاکرم این کتاب مورد اقبال مخاطبان و رهبر معظم انقلاب قرار گرفت و تأکید میکنم این اثر از ابتدا تا انتها، کتابی بسیار خواندنی و خوشنشین برای کام و جان عموم مخاطبان خواهد بود.

با صداقت و صراحت عرض میکنم که دلیل توفیق و موفقیت کتاب «همسفر آتش و برف» نه به خاطر آن است که قلمِ من در مقام تحقیق و پژوهش این اثر رخنما شده است، خیر! بلکه خاطرات خانم قهاریسعید (فرحناز رسولی؛ همسر سردار شهید) از 30 سال زندگی مجاهدانه و مشترکی که با شهید قهاریسعید داشتند، این کتاب را به اثری بسیار خواندنی بدل کرده است.
سازگاری با همه سختیها و سرپا نگهداشتن زندگی در آن شرایط سخت جنگی و جاری ساختن عشق، محبت و مهر در زندگی به واسطه این بانو(خانم رسولی)، باعث شد تا او به همراه سردار شهید قهاریسعید از تمام مراحل سخت و دشواریهای زندگی با نهایت درخشش، پیروزی، غرور و افتخار عبور کنند و زندگی خود و خانوادهشان را سر پا نگه دارند و البته آقای خضری هم با قلم بسیار زیبای خود کتابی موفق و درخشان را قلمی کردهاند.
ایکنا – یکی از افتخارات ایکنا که وابسته به جهاددانشگاهی است، ریشهدار بودن این محیط خبری و آبشخور اصلی رویکرد این رسانه به بدنه محیطهای علمی و آکادمیک است. بیتردید و به تحقیق، تمامی آثار و کتابهایی که به تقریظ مقام معظم رهبری میرسند، کتابهایی جاندار، اثرگذار و جریانساز هستند و برای نیل به این توفیق نیازمند عقبه پژوهشی عمیق و عظیمی هستند و این مهم در تمام گفتوگوهای پیشین این رسانه نیز یکی از اصلیترین موارد مورد توجه بوده است. مؤلفه مهم «تحقیق» با وجود اهمیتش، شوربختانه در بسیاری از آثار نگارشی در حوزههای یادشده یا دیگر شاخههای خلق ادبی و خلاقانه نادیده گرفته میشود. اما سرکار خانم مردی، چون شما پیش از این نیز سابقه انتشار آثاری را داشتهاید، میخواهم به شکل متمرکز درباره جایگاه تحقیق و پژوهش، بهویژه با محوریت اثری که اکنون افتخار همکلامی با شما را درباره آن داریم، یعنی «همسفر آتش و برف» صحبت کنیم و سپس اهمیت کار تحقیقی و پژوهشی را در این روایت مورد بررسی قرار دهیم. درباره جایگاه تحقیق و پژوهش در حوزه آثار مرتبط با ادبیات دفاع مقدس و به ویژه کتاب «همسفر آتش و برف» بفرمایید.
بسیار از شما سپاسگزارم که این بحث را مطرح کردید. باید توجه کنید که در کارهای تاریخ شفاهی و در کارهایی که مربوط به مستندات تاریخی میشود، نقش پژوهشگر بسیار پررنگ است. با همه احترامی که برای نویسندگان محترم قائل هستم و نیز پذیرش این مهم که آنها زحمت نگارش کتاب را متحمل میشوند، اساس و پایه کتابهای تاریخ شفاهی ما، یک تحقیق، مصاحبه و پژوهش خوب است که کتاب را خوانا و ماندگار میکند.
به تحقیق کار روایتگری، مستندنگاری و تاریخ شفاهی که در این میان دفاع مقدس ما نیز بخشی از همین روایتگری تاریخ شفاهی به شمار میرود، مبنا و پایه آن براساس انجام تحقیق و مصاحبهها استوار است. یعنی گام نهادن در مسیر پژوهشی که در نهایت ماحصل آن پژوهش در نگارش کتاب در اختیار مخاطبان قرار میگیرد.
در این مسئله تردیدی وجود ندارد که در حوزه نگارش کتاب، نویسنده خوب باید هم دارای نگاه خلاق، جوشش هنری و هم مهارت کنار هم قرار دادن کلمات را به شکل توأمان داشته باشد تا در نهایت خروجی و کتاب نهایی به اثری خواندنی بدل شود.
این مسئله را نه به دلیل آنکه کار تحقیق و پژوهش این کتاب را انجام دادهام، بلکه به خانواده بزرگ جامعه محققها و پژوهشگرهایی عرض میکنم که در نهایت در مسیر کتابهای شناسا، ماندگار و موفق، بخش مهمی از بار مبنایی و محتوایی آن کتاب را در مسیر پژوهش، مداقه و تحقیق به انجام رساندهاند.

به دلیل اهمیت کار محقق و پژوهشگر است که تأکید میکنم و امیدوارم که جایگاه حق و حقوق جامعه محققها و پژوهشگران نیز در مسیر تألیف یک اثر، آنچنان که شایسته نام و کار آنها است، مورد توجه قرار گیرد.
به شخصه از سال 1397 با شهید قهاریسعید افتخار آشنایی داشتم و کار انجام مصاحبهها برای این کتاب را از حدود یک سال پیش آغاز کردم. برای انجام مصاحبهها نزد خانم رسولی (همسر سردار شهید قهاریسعید) میرفتم و ساعتها بدون هیچگونه خستگی با همدیگر صحبت میکردیم. خانم رسولی دیدگاهی را به من میدادند، بعد از ساعتها مصاحبه و گفتوگو، در کنار مصاحبهها، کار تطبیق عکسها، نامهها و مطالبی که درباره سردار قهاریسعید در کتابهای دیگر بود را کنار هم قرار میدادم و درباره ریز و درشت اطلاعات آنها، کار تطبیق نهایی را با همسر سردار (خانم رسولی) بهعنوان راوی انجام میدادم تا در نهایت اطلاعاتی که به واسطه این کتاب قرار است به مخاطب منتقل شود، اطلاعاتی متقن، مستند و بدون خدشه باشد.
در حقیقت شیرینی و حلاوت کار تحقیق در همین مؤلفه نهفته است که بهعنوان محقق و پژوهشگر روبهروی راوی مینشینم، ساعتها و ساعتها با او صحبت میکنم. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که بگویم با وجود آنکه خود نیز دارای کتابهای مختلف و متعددی در حوزه ادبیات مقاومت و دفاع مقدس هستم، اما برای کتابهای خود نیز کار مصاحبه را به شخصه انجام دادم؛ این تجربه رو در رو نشستن و صحبت کردن با راویها، همراه شدن با احساسات آنها را تجربه کرده و حتی تلاش کردم بخشی از آن احساسها را در متن وارد کنم. مهمترین ویژگی کار محقق آن است که با این احساسها، فراز و فرود لحظهای راوی خود همراه میشود و اینها شرایطی است که نویسنده یا خواننده آنها را نمیبیند؛ ولی شما بهعنوان محقق و مصاحبهکننده در لحظه لحظه آن مصاحبه همراه عواطف فرد مصاحبهشونده هستید؛ آن احساسات را میبینید؛ گاه با آنها همذاتپنداری میکنید و همه اینها درنهایت همان شیرینی و حلاوت کار تحقیقی و پژوهشی را با خود بههمراه دارد.
مدیرعامل مؤسسه «انتشارات روایت فتح» (ناشر کتاب همسفر آتش و برف)، خود نیز از محققها و پژوهشگران در مسیر حوزه ادبیات دفاع مقدس هستند و به جایگاه بلند پژوهش و تحقیق در روند تولید کتاب بهشدت اشراف دارند؛ از همین روی وقتی با دوستان و همکاران خود در این مؤسسه نیز همصحبت میشوم، از همین عقبه مشترک و تجربهای مشترک برای همصحبتی با آنها وام میگیرم.
ایکنا – اجازه بدهید از سید شهیدان اهل قلم؛ حاج مرتضی آوینی وام بگیرم، شهید بزرگواری که از زمان حضور او تا به امروز یکی از اصلیترین محورها در ثبت و ضبط داشتههای گفتمان فرهنگی انقلاب، خاصه با رویکرد دفاع مقدس، به مسیر تحقیق و پژوهش از یکسو و ازسوی دیگر، ارائه اثری متقن، سترگ و جذابتر در مسیر تکریم مخاطب شکلگرفته و همه اینها را باید بهنام شهید آوینی نوشت؛ اما سرکار خانم مردی، میخواهم شما را در مقام یک بانوی صاحب قلم، محقق و پژوهشگر خطاب قرار دهم که در همراهی با خانم رسولی(همسر شهید قهاریسعید) باز در مقام روایت زندگی یکی دیگر از بانوان قهرمان این سرزمین قدم گذاشتهاید. در مسیر کار تحقیق، پژوهش و همان ساعتها گفتوگو با خانم رسولی، آیا بخشی، فصلی، روایتی یا خاطرهای بود که شما را درگیر احساس کند یا غلیان احساس هر دو در نهایت به این مهم منتج شود که آن بخش یا فراز زندگی سردار قهاریسعید را در این اثر برای ارائه به مخاطب نیاورید و منتشر نکنید؟
در این مهم تردیدی وجود ندارد که زن منشأ حیات و زندگی بهشمار میرود که دستی بر گهواره دارد و دست دیگرش به دنیا و پیش بردن مسیر زندگی خود و خانوادهاش مشغول است.
این زنان هستند که باعث پیدایش، تولد، زایش و آفرینش در جهان هستی و زندگی انسانها میشوند و فکر میکنم که منشأ همه خیر و خوبیها همین زنان و مادرانی هستند که فرزندانی را بزرگ میکنند و تمام زندگی خود را وقف سلامت و سعادت آنها میکنند، در نهایت سعادت زندگی و مسیر ترسیم این سعادت را برای فرزندانشان هموار میکنند.
زمانی که این مردان ازدواج میکنند، خانواده و همسرشان را در مسیری قرار میدهند تا نسلی را پرورش بدهند که در نهایت، هم خود موفق و سربلند باشند و هم به تعالی فرهنگی و شکوه کشور و جامعهمان کمک کنند.

در همین سه کتابی که با روایت قهرمانان بانو، تقریظ آنها را در سیوسومین هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران شاهد بودیم، مقام معظم رهبری همواره بر این مسئله تأکید فرمودهاند که بحث بانوان در مسیر مقاومت مؤلفه مهمی است که باید ثبت و روایت شود. احساس میکنم تأکید حضرت آقا بر روایت و معرفی بانوان قهرمان از این مهم نشئت میگیرد که این خانمها هستند که تأثیرگذاری آنها بر تربیت بچهها، بر مرد خانواده و در نهایت تعالی جامعه غیرقابلانکار است. مهمترین هنر این بانوان قهرمان، صبوری و موفقیتی است که در تدوین حرکت مسیر زندگی خود و خانوادهشان برمدار پاکی و درستی آن را استوار میسازند و همه اینها را باید دید و از آن مهمتر باید بیان و ثبت شود.
امیدوارم که بتوانیم در قالب چنین دست از آثار و کتابهایی بیشاز پیش در مورد زنان مقاوم و قهرمان بگوییم. آنها را به جامعه معرفی کنیم؛ به دختران جوانی که در آن سالهای حماسهسازی هشت ساله دفاع مقدس، سالهای عشق، ایثار، فداکاری و مبارزه نبودند؛ نسلی که امروز آن اتفاقها را تنها به واسطه کتابها میخوانند و لازم است تا تمام آن حماسهها و قهرمانیها را برای آنها تعریف کنیم. این نسل گمان میکنند که بیشتر برای آنها داستان میگوییم؛ اما همه این حوادث و اتفاقها واقعیتهایی بود که اتفاق افتاده است. پس نسل امروز دختران جوان و نوجوان باید با این حقایق آشنا شوند.
ایکنا – برای طرح این پرسش از جملههای پایانی شما وام میگیرم. در کنار آنکه تقریظ کتابهایی مانند «همسفر آتش و برف» در تشویق و ترغیب مخاطبان برای همراهی با این آثار سهم بسیار بالایی دارند تردیدی وجود ندارد و این خود مؤلفهای در حوزه ترویج گفتمان ادبیات دفاع مقدس است؛ اما نکته دیگر که بارها مورد تذکار و تأکید مقام معظم رهبری قرار گرفته، بر روایت رشادت و بلندی جایگاه عظیم بانوان، خاصه همسران و مادران شهید برای نسل امروز دختران نوجوان و جوان کشورمان است. از زبان شما سرکار خانم مردی درباره این مهم بشنویم که انتقال این معارف مانند تجربه زیسته خانم رسولی (همسر سردار قهاریسعید) و انتقال آنها به نسل امروز دختران جامعه ما چه ثمرهای دارد و برای آنکه این آثار بیش از پیش مورد وثوق نسل نوجوان و جوان امروز قرار بگیرد شما چه راهکارهایی را توصیه میکنید؟
باید توجه داشت که تاریخ است که آینده را میسازد و وقتی ما از تاریخ خود بیخبر باشیم، بیهویت خواهیم بود. در یک برههای از زمان، در این کشور اتفاقاتی افتاد و افراد بسیاری از این اتفاقات متأثر شدند. این رویدادها باید به نسل جوانی که آن ایام را ندیده است، انتقال یابد.
بههیچوجه این مسئله یادم نمیرود و آن را از خاطر دور نمیکنم که سالها پیش با استاد خود جناب آقای سرهنگی وقتی در حوزه ادبیات دفاع مقدس صحبت میکردیم، او بسیار در حوزه ثبت مصاحبهها تأکید داشت و میگفت، ثبت و ضبط این مصاحبهها بسیار اولیتر و بالاتر از نگارش کتابهاست. چراکه از یکسو ممکن است برخی از این خاطرات از حافظه راویان آنها پاک شود و از سوی دیگر، ممکن است بخشی از این افراد را بهسبب گذر ایام از دست بدهیم و درنهایت نتوانیم این گنجینههای تاریخ شفاهی را ثبت و ضبط کنیم.

بههمین سبب من بیش از آنکه همت و تلاش خود را در مسیر تدوین و نگارش کتابها قرار دهم، تمام سعی و کوشش خود را در حوزه ثبت و ضبط مصاحبهها، تقویت آنها، جمعآوری، نگهداری و دستهبندی این مصاحبهها قرار دادم. چراکه این مصاحبهها هستند که میتوانند منابع اصلی تولید کتاب، آثار داستانی، رمان، فیلم و دیگر کارهای هنری قرار گیرند.
حتی این مسئله را با جرئت بیان میکنم که همین کتاب «همسفر آتش و برف»؛ روایت سرکار خانم فرحناز رسولی همسر سردار شهید سعید قهاریسعید، بسیار قابلیت تبدیل شدن به یک فیلم و سریال را دارد. اتفاقاً ایندست از آثار است که با مخاطب امروز بیشترین ارتباط را برقرار میکند.
اینکه بخواهیم نسل نوجوان و جوان امروز خود را وادار کنیم که بنشینند و کتاب بخوانند راه بهجایی نخواهد برد؛ وظیفه هنرمندان، مربیان و معلمهای حوزه فرهنگ، هنر و ادب سرزمین ما آن است که به اشکال مختلف در قالب برگزاری مسابقهها یا تولید آثار هنری، نسل نوجوان و جوان امروز را به مطالعه این دسته از آثار ترغیب کند.
ویژگیهای ممتاز قهرمانهایی مانند خانم رسولی یا دیگر بانوان قهرمان این سرزمین را به واسطه همان فعالیتهای فرهنگی و هنری برجسته کنند تا نوجوانان و جوانان امروز با این قهرمانهای عینی و واقعی ایرانزمین آشنا شوند.

احساس میکنم باید در مسیر تبلیغ و کار ترویج کتاب بسیار فعالتر از امروز باشیم و در این مسئله تردیدی ندارم که هر کوشش و تلاشی در مسیر تبلیغ و ترویج مقوله فرهنگ قرار گیرد، در نهایت حتی اگر سرمایهگذاری نیز برای آن صورت میگیرد، به نوعی پسانداز و سرمایهگذاری بهشمار میرود. چراکه تربیت نسل فرهیخته و متعهد به آرمانهای انقلاب برای فردای این سرزمین، ضامن دوام، صلابت، امنیت، حریت، اقتدار و آرامش کشورمان است.
وقتی نوجوانان و جوانان امروز ما چنین دست از آثار در حوزه ادبیات دفاع مقدس و مقاومت را بخوانند و بدانند برای اینکه ایران، ایران بماند چه خونِ دلهایی خورده شده است؛ چه افرادی از لذتهای خود، از خانواده خود، از فرزندان خود و از همسران خود گذشتند؛ بدون هیچ تردیدی مسیر خود را برای استمرار این راه و حفظ کیان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران افزونتر خواهند کرد.
ایکنا – در قالب جمعبندی، جملهای، روایتی یا خاطرهای در قالب همکلامی با همسر سردار قهاریسعید، برای مخاطبان ایکنا بهویژه مخاطبان بانوی جوان و نوجوان این مصاحبه دارید؟
وقتی شما همه این مشکلات و سختیهای زندگی خانم قهاریسعید را کنار هم میگذارید، زنی مسلمان، ایرانی، مجاهد و معتقد را میبینید که هنوز هم بر همان اصول اولیه خود ایستاده است. وقتی از او پرسیدم که اگر به سال 1360 برگردی و این زندگی را دوباره تجربه کنی، باز هم به حاج سعید «بله» میگویی یا نه، پاسخ میدهد: «باز هم به او بله میگویم.»
گاهی اوقات، کودک بیمار میشد و کسی نبود که کمک کند یا خانه امکانات لازم را نداشت. اینها همه سختیهایی است که این خانم به خاطر اعتقادات، عشق و علاقهاش به همسر متحمل شد.

خانم رسولی یک خانزاده بود و میتوانست زندگی مرفه در کمال آرامش را انتخاب کند؛ اما او با آرمانی که در ذهن خود داشت، ازدواج با رزمندهای را پذیرفت و در تمام مراحل زندگی در مناطق جنگی بهعنوان یک خانهبهدوش همراه او بود و برای حفظ کانون خانواده، تربیت فرزندان و همراهی با همسرش در همه این فراز و فرودها با سردار قهاریسعید بود و راهی را انتخاب کرد که آرمانش بود و احساس میکرد در مسیر تقویت بُنمایههای دوام و قوام نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران انتخابی درست و اثرگذار است.
در این مسئله تردیدی نیست که او سختیهای فراوانی کشید، اما وقتی امروز بازهم به همین سختیها، تلاشها و زندگی پرفرازونشیب خود نگاه میکند و با قدرت میگوید که اگر بار دیگر به سال 1360 بازگردم در پاسخ به خواستگاری آقای قهاریسعید به او «بله» میگفتم، مشخص است که نگاه او، الگویی که برای زندگی خود انتخاب کرده است بر مدار مقاومت بود و چنین بانوانی هستند که برای دختران نوجوان و جوان امروز میتوانند الگویی بسیار والا به شمار روند.
انتهای پیام
source