با شروع عملیات طوفانالاقصی، توجه جهان به سمت فلسطین و غزه رفت و هنرمندان و نویسندگان بسیاری به تأسی از این واقعه در آثار خود به مسئله مقاومت توجه نشان دادند، در ایران نیز نویسندگانی تلاش کردهاند تا دغدغه فلسطین را در آثارشان منعکس کنند. اکبر صحرایی یکی از این نویسندگان است که در تازهترین کتابش «یادم نمیآید مرده باشم» به سراغ این دغدغه رفته است، وی با الهام از وقایع تاریخی که در هشت ماه گذشته جهان را تکان داد، داستانهایی خلق کرده که در آن مخاطب به نظاره تاریخ مینشیند و مرز بین حق و باطل را ترسیم میکند. خبرگزاری تسنیم به مناسبت انتشار ایت رمان از سوی انتشارات کتابستان با اکبر صحرایی به گفتوگو پرداخته است که در ادامه میخوانید:
* تسنیم: جناب صحرایی، «یادم نمیآید؛ مرده باشم» مجموعه قصههایی متفاوت از شماست، درباره این مجموعه و قصههایش بگویید؟
«یادم نمیآید، مرده باشم» مجموعهای از 40 داستان کوتاه من است که برخی از آنها در حد 3 تا 4 سطر و برخی دیگر داستانهایی 12 تا 13 صفحهای را در بر میگیرد، «یادم نمیآید، مرده باشم» نیز برگرفته از عنوان یکی از این داستانهاست.
کلیه داستانها به اتفاقات و موضوعات چند ماه اخیر غزه مرتبط است، شروع عملیات طوفان الاقصی، حمله اسرائیل به غزه، کشتار کودکان و زنان غزه و… روی من به عنوان یک نویسنده تاثیر بسزایی داشت، ماههاست که درگیری فکری و روحی بنده شده است. اوج این تاثیر نیز شهادت شاعر و نویسنده رمان «اکسیژن برای مردهها نیست» شهید هبة ابو ندا بود. من به تاسی از رمان این نویسنده عنوان یکی از داستانها را نیز «اکسیژن برای مردهها است» گذاشتم.
این مجموعه 40 سوژه ناب از دل وقایع غزه را در برگرفته است، قصهها تماماً بر اساس واقعیتهایی است که در غزه رخ داده است، برای نمونه قصهای درباره سه سرباز اسرائیلی که در راه نجات هستند و خود اسرائیلیها آنها را هدف قرار میدهند، کودکی که 37 روز زیر آوار ماند و زنده ماند، دو برادری که کودکان خود را عوض میکنند تا اگر خانهای زیر آوار ماند، نسلشان ادامه پیدا کند. برخی از قصهها نیز راویانی اسرائیلی دارد، سربازان اسرائیل به روایت میپردازند و از دید آنها جنایات اسرائیل را نشان میدهیم.
روایتهایی از فلسطین به زبان سربازان اسرائیلی
* تسنیم: معمولاً نویسنده هر چه در لایههای زیرین رمان ذهن مخاطب را به بازی بگیرد و حرف خود را نهفته بزند، موفقتر است، موضع ما به عنوان یک مسلمان در برابر جنایتهای اسرائیلیها روشن است، در مقابل مردمان دنیا نیز چه غیرمسلمانان چه مسلمانان موضع روشنی دربرابر جنایات اسرائیل دارند، آیا این نگاه روشن را علنا در داستانها گنجاندید؟ یا مخاطب است که به قضاوت وقایع مینشیند؟
بله، داستان وظیفهاش این نیست که شعار بگوید. داستان معمولاً چند لایه است، نویسنده سعی میکند، خواننده را جای شخصیت قرار دهد و نهایتاً خواننده تصمیم بگیرد که چه کار کند، اما این نویسنده است که با ظرافت حرف را در دهن شخصیتها میگذارد، من در این کتاب به گذشته فلسطین و وقایعی که رخ داده اشاره کردم، جنایتها و قساوتهای سربازان اسرائیلی در طول تاریخ را بیان کردم و این مخاطب است که به این پیشینه داستانها را میخواند و بعد مرز بین حق و باطل را روشن میکند. در کتاب حتی با راویانی خارج از فلسطین روبرو هستیم که درباره وقایع غزه به روایت میپردازند.
بیتوجهی نویسندگان ایرانی به مسئله فلسطین
*تسنیم: در ماههای گذشته پس از عملیات طوفانالاقصی، شاعران و اهالی فرهنگ و هنر واکنشهایی را به جنایتهای صیهونیستها نشان دادند، اما نویسندگان ایرانی کمتر چنین واکنشهایی داشتند، اساساً ادبیات ما در حوزه فلسطین چندان پربار نیست، چرا چنین است؟
شمار نویسندگان ما در حوزه ادبیات انفلاب و دفاع مقدس اندک نیست، اما این نویسندگان توجه چندانی به مسئله روز دنیا در این شش ماه گذشته نداشتند، آثار بسیار اندکی در این مدت از سوی نویسندگان مشاهده کردم که توجهی به این موضوع داشته باشد. متأسفانه حوزه مقاومت متولی جدی ندارد، که این عرصه را ساماندهی کند، ناشرانی که علاقهمند به فعالیت در این حوزه باشند، اندک هستند، نمیتوان کار سفارشی هم انجام داد، تجربه نشان داده در موارد مشابه با سیل آثاربیکیفیت روبرو شدهایم.
از سوی دیگر ما نویسنده حرفهای نیز در این حوزه اندک داریم، من بارها از مسئولان خواستهام که دست از کارخانه نویسندهسازی و متوسط سازی بردارند، به پرورش نویسندههای حرفهای و نویسندههایی که استخوان خورد کرده باشند، فکر کنند.
نویسندگان روشنفکر دنبال گرینکارت آمریکا هستند، دغذدغه فلسطین ندارند
* تسنیم: اشاره کردید که نویسندگان حوزه انقلاب هم کمرنگ به این مسیر وارد شدهاند؛ در حالی که ما در ادبیات دنیا میبینیم که نویسندگانی مثل آلیس واکر با صیهونیست مبارزه میکند، اما در ایران نه تنها نویسندگان روشنفکر بلکه انقلابیها نیز به گفته شما کمرنگ بودهاند.
بله، ببینید در دانشگاههای امریکا و اروپا این همه سر و صدا میشود، دانشجویان و اساتید موضعگیری میکنند، اما دانشگاههای ما خواب هستند، حوزه روشنفکری ما هم همین است. روشنفکران ما این روزها دنبال گرینکارت برای رفتن به امریکا هستند و آنجا را مهد ادبیات میدانند، طبیعتاً اگر از اسرائیل بد بنویسند، گرینکارتها را از دست میدهند. در حوزه روشنفکری ما اساساً ادبیات از غرب سرچشمه میگیرد. بنابراین امیدی به حوزه روشنفکری نداریم. نه تنها در حوزه انقلاب، بلکه در حوزه دفاع مقدس و مدافعان حرم نیز سکوت کردند. من اصلا با روشنفکران کار ندارم، مسئله من سر خودیهاست.
نویسندههای ما دو گروه هستند، 90 درصد به بالا نویسندههای متوسط هستند که اگر اسامی آنها را از کتابها بردارید، انگار همه را یک نویسنده متوسط نوشته و سبک و قلم خاصی وجود ندارد. این در حالی است که در دنیای ادبیات ما مارکزی را داریم که در کلمبیا کل دنیا را تحت تاثیر قرار میدهد، یا جلال را داریم که در ادبیات معاصر نقطه عطفی است، در سالهای اخیر همه میخواهند نویسنده تولید کنند.
انتهای پیام/
source