Wp Header Logo 2440.png

به گزارش خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس، حامد هادیان، نویسنده کتاب «اردک دیوانه» که به جنگ دوازده‌روزه پرداخته است در دومین رویداد «خانواده مقاومت» درباره علت نوشتن این کتاب اظهار داشت: شاید اگر تجربه شخصی‌ام را بگویم، موضوع روشن‌تر شود. من به واسطه کارم معمولاً درگیر بحران‌ها، جنگ‌ها و مسائل این‌چنینی بوده‌ام. پیش از این جنگ، در جنگ لبنان و جنگ ۳۳ روزه حضور داشتم؛ مثل خیلی از خبرنگاران دیگر. وقتی به هر جنگی نگاه می‌کنیم، معمولاً دو بخش در آن پررنگ است: بخش نظامی و بخش رسانه‌ای. اما در لبنان چیزی وجود داشت که برای من بسیار متفاوت و چشمگیر بود؛ چیزی فراتر از این دو بخش، و آن مردم بودند.

نویسنده کتاب «اردک دیوانه»: جنگ ۱۲ روز تکرار همبستگی دوران انقلاب بود/ این میراث باید حفظ شود

نویسنده کتاب «اردک دیوانه» تصریح کرد: روزی که آتش‌بس در لبنان اعلام شد، ساعت چهار صبح بود. جنوب لبنان به‌طور کامل خالی شده بود؛ مردم به شمال کشور مهاجرت کرده بودند، خانه‌ها ویران شده بود، بعضی مناطق حتی مین‌گذاری شده بود. طبیعی است که مردم با ترس و تردید به خانه‌هایشان بازگردند، اما اتفاقی که افتاد کاملاً متفاوت بود. همان ساعت چهار صبح، جمعیت عظیمی از آوارگان ــ شاید نزدیک به یک میلیون نفر ــ به جنوب لبنان بازگشتند؛ بدون ترس، در حالی که اسرائیل هنوز از بعضی مناطق عقب‌نشینی نکرده بود. این صحنه برای من بسیار عجیب و تأثیرگذار بود.

وی خاطرنشان کرد: کمی جست‌و‌جو کردم و متوجه شدم که در جنگ ۳۳ روزه هم همین اتفاق رخ داده بود. برای اولین بار با این واقعیت مواجه شدم که جنگ فقط عرصه نظامی یا رسانه‌ای نیست؛ بلکه مردم، عامل اصلی پیروزی‌اند. بازگشت مردم با غرور، نه با شکست‌خوردگی؛ با پرچم حزب‌الله و شعار، به نمادی از پیروزی تبدیل شده بود. حتی اگر خانه‌هایشان ویران شده بود و عزیزانشان را از دست داده بودند، این مردم شکست نخورده بودند.

هادیان ادامه داد: در روز‌های بعد به مناطق درگیر رفتم. دیدم مردم خیلی عادی به زندگی‌شان برگشته‌اند. جالب این بود که زمانی که ما خبرنگاران در آن مناطق بودیم و مردم حضور نداشتند، استرس ما بیشتر بود. اما وقتی مردم برگشتند، فضا عادی شد. مثلاً در شهر صور، مردم به ساحل می‌رفتند و زندگی جریان داشت؛ انگار نوعی زندگی آخرالزمانی، اما زنده و مقاوم. جنگ می‌آید، خانه‌ها و عزیزان از دست می‌روند، اما مردم به‌خاطر آرمان‌شان و نگاه‌شان به آینده، زندگی را ادامه می‌دهند و اجازه نمی‌دهند دشمن تصور کند که آنها شکست خورده‌اند.

این نویسنده کتاب اردک دیوانه عنوان کرد: همین حس را بعد‌ها در ایران هم دیدم. جدا از زحمات نیرو‌های نظامی و رسانه‌ای، چیزی که برای من پررنگ بود، واکنش مردم بود. اسرائیل و آمریکا انتظار داشتند مردمی که عزیزان‌شان را از دست داده‌اند یا خانه‌هایشان آسیب دیده، واکنش‌های اعتراضی یا نارضایتی شدید نشان دهند. اما چنین چیزی رخ نداد. در حالی که ما در شرایط عادی ممکن است نارضایتی‌های اقتصادی و اجتماعی زیادی ببینیم، اما در برابر دشمن خارجی، مردم ایستادند و نشکستند.

وی تاکید کرد: یکی از دلایل اصلی نوشتن این کتاب برای من همین بود. احساس کردم هر کسی در هر جایگاهی ــ نویسنده، آهنگساز یا هر هنرمند دیگری ــ اگر بتواند این حس را منتقل کند، کار ارزشمندی انجام داده است.

هادیان خاطرنشان کرد: نکته دیگری هم هست. روزی با یکی از بزرگان درباره سال‌های اول انقلاب صحبت می‌کردیم؛ سال‌های ۵۶، ۵۷ و ۵۸. از دورانی می‌گفت که مردم به هم نزدیک بودند، فاصله‌ای بین دولت و ملت وجود نداشت، بسیج مردمی بود، کسی دنبال حقوق و منفعت شخصی نبود و همه برای آرمان و کشورشان تلاش می‌کردند. من آن دوران را ندیده بودم، اما در جنگ دوازده‌روزه دوباره همان حس را دیدم؛ یکدست شدن مردم، همبستگی عمیق، و وحدتی که حتی شاید دشمن هم در محاسباتش ندیده بود.

این نویسنده گفت: مردم ایران اختلاف‌نظر‌های زیادی دارند؛ در اقتصاد، سیاست و مسائل مختلف. اما ناگهان اتفاقی افتاد که همه را کنار هم قرار داد. حتی برای من که از نظر تئوریک به این مسائل فکر کرده بودم، دیدن این صحنه‌ها رنگ و معنای دیگری داشت. به همین دلیل فکر کردم ثبت و حفظ چنین تجربه‌ای ضروری است؛ همان‌طور که انقلاب سال‌های ۵۶ و ۵۷ یک میراث تاریخی شد، این دوازده روز هم نوعی تکرار آن همبستگی بود. اگر هرکسی بتواند به هر شکلی این میراث را حفظ کند، کاری برای آیندگان انجام داده است.

انتهای پیام/ ۱۲۱

source