Wp Header Logo 30.png

فهیمه نظری: شامگاه شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۶۸ امام خمینی بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران پس از دوره‌ای تحمل عارضه‌ی قلبی دار فانی را وداع می‌گویند؛ اما خبر رحلت ایشان فردای آن روز به طور رسمی منتشر می‌شود. آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در خاطرات همان روز خود عنوان کرده است: «… دکترها با عجله قلب را با ماساژ و شوک برقی و باتری و ریه را با تنفس مصنوعی به کار انداختند. تا ساعت ده و بیست دقیقه‌ی شب ایشان را به این صورت نگاه داشتند ولی دیگر مغز کار نمی‌کرد. فقط یک بار اطلاع دادندکه تنفس طبیعی شده ولی زود این وضع تمام شد… قرار شد اعلان فوت را به پس‌فردا موکول کنیم؛ یعنی پس از انتخاب رهبر و برگشت نمایندگان خبرگان به شهرها.» اما به نظر می‌رسد این تصمیم در آخرین لحظه تغییر می‌کند و تاخیر اعلام رحلت رهبر انقلاب تنها چند ساعت به طول می‌انجامد.

یک‌شنبه ۱۴ خرداد ۶۸؛ انتخاب رهبری

صبح روز یک‌شنبه ۱۴ خرداد ۶۸ بلافاصله پس از انتشار خبر رحلت امام ستاد برگزاری مراسم تشییع و تدفین ایشان اطلاعیه‌ای صادر و طی آن از مردم می‌خواهد که در آن روز به سمت بهشت‌زهرا و مصلی نروند چراکه مراسم تشییع و خاکسپاری آن روز انجام نمی‌شود و مراتب را متعاقبا اعلام خواهد کرد. مشروح این اطلاعیه که همان روز در کیهان منتشر می‌شود به این شرح است:

بسمه‌تعالی

انا لله و انا الیه راجعون

ضمن تسلیت فاجعه‌ی عظما و جان‌گداز رحلت بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی قدس‌سره به ملت بزرگ و فداکار و مستضفعان جهان بدین وسیله به اطلاع می‌رساند که پیکر معظم‌له شب گذشته [شامگاه ۱۳ خراد ۶۸] پس از مراسم غسل و کفن به سردخانه منتقل شد. ضمن تقدی از احساسات پاک و عاشقانه‌ی شما ملت وفادار درخواست می‌شود به سمت جماران و مراکز دیگر حرکت نکنید. زمان دقیق انتقال پیکر حضرت امام از سردخانه و سایر برنامه ها متعاقبا از طریق ستاد به اطلاع همگان خواهد رسید. (کیهان، یک‌شنبه ۱۴ خرداد ۶۸) سران سه قوه نیز تا آخر هفته را عزای عمومی اعلام کردند. و صبح همین روز جلسه‌ی فوق‌العاده‌ی مجلس خبرگان برای انتخاب رهبری برگزار شد.

در صبح همین روز (یک‌شنبه ۱۴ خرداد ۶۸) به‌سرعت جلسه‌ی فوق‌العاده‌ی مجلس خبرگان نیز برای انتخاب رهبری تشکیل می‌شود و اعضای حاضر با اکثریت چارپنجم به رهبری آیت‌الله خامنه‌ای رای می‌دهند. هیات‌رئیسه‌ی مجلس خبرگان در پایان این نشست فوق‌العاده، اطلاعیه‌ای صادر و رهبری آیت‌الله خامنه‌ای را به عموم مردم اعلام می‌دارد. متن این اعلامیه که فردای آن روز در فوق‌العاده‌ی روزنامه‌ی کیهان منتشر می‌شود به این شرح است:

بسم‌الله الرحمن‌الرحیم

مجلس خبرگان ضمن عرض تسلیت رحلت جان‌گداز حضرت امام امت رهبر و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران با درک عمیق از مسئولیت تاریخی خود با توجه به موقیعت رفیع و حساس مقام رهبری در نظام جمهوری اسلامی ایران و با اهتمام بلیغ که حضرت امام امت و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران رضوان‌الله تعالی علی در پیام‌ها و بیانات مکرر و به‌خصوص در دستورات و ارشادات‌شان در خصوص رهبری ابراز داشته‌اند و با توجه به اصول مربوط به قانون اساسی و با آگاهی کامل از توطئه‌های خناسان و دشمنان اسلام در داخل و خارج نسبت به آینده‌ی نظام مقدس اسلامی و برای آمادگی لازم در برابر هرگونه حادثه با در نظر گرفتن شرایط داخلی و خارجی و با الهام از مضامین والای الهی وصیت‌نامه‌ی بسیار مهم الهی -–سیاسی حضرت امام امت در جلسه‌ی فوق‌العاده‌ی مورخ ۱۴ر۳ر۶۸ با اکثریت بیش از چهارپنجم اعضای حاضر ۶۰ رای موافق از ۷۴ عضو حاضر در جلسه حضرت آیت‌الله سید علی خامنه‌ای را به رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران برگزید. هیات‌رئیسه‌ی خبرگان

در همین دوشنبه ۱۴ خرداد است که ستاد برگزاری مراسم تشییع و تدفین پیکر حضرت امام طی اطلاعیه‌ی دیگری به مردم اطلاع می‌دهد که پیکر حضرت امام فردای آن روز یعنی سه‌شنبه ۱۵ خرداد از مصلی بزرگ تهران تشییع و سپس در بهشت‌زهرا به خاک سپرده خواهد شد.

از درگذشت هشت سوگوار در تهران تا بیهوشی سه هزار نفر در ایلام

سه‌شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۶۸؛ ازدحام جمیت در مصلی و درگذشت ۸ تن

روز سه‌شنبه ۱۵ خرداد ۶۸ یکی از تاریخی‌ترین روزهای مصلی بزرگ تهران است، روزی که دیگر شاید هرگز برای این مکان تکرار نشود. هرجا که چشم کار می‌کند سیاهی جمعیت موج می‌زند. پیکر امام را در محوطه‌ای شیشه‌ای بر سکویی بلند قرار داده‌اند تا سیل سوگواران بتوانند با آن وداع کنند. یکی از خبرنگاران کیهان که از شب گذشته در مصلی حضور یافته در این باره می‌نویسند: سیاهی شب هنوز در آسمان بود که سیل امت میلیونی تهران برای وداع و تجدید میثاق با رهبر عظیم‌الشأن خود از درهای شمال – جنوب – شرق و… مصلی آغاز شد و جمعیت انبوه در حالی که لباس سیاه به تن داشتند و شعار «عزا عزاست امروز روز عزاست امروز فاطمه زهرا صاحب‌عزاست امروز» وارد محوطه‌ی مصلی شدند و رفته‌رفته بر تعداد آنان افزوده شد. به طوری که در ساعت شش بامداد جمعیت عاشق امام از هر سو مصلی را در میان گرفتند… از هر در مصلی کاری انجام می‌شد اما در قسمت شمالی مصلی کمی پایین‌تر از در جنب و جوش از همه بیش‌تر بود. گفتند قرار است در این محل پیکر امام برای زیارت عموم قرار داده شود. فرزندان امام سخت مشغول کار بودند و این فعالیت تقریبا از بعدازظهر دیروز [یک‌شنبه ۱۴ خرداد ۶۸] شروع تا ساعت ۳ بامداد ادامه داشت. ساعت حوالی پنج و سی دقیقه صبح بود که اتومبیل آبی‌رنگ (طرح آمبولانس) وارد محوطه شد که حامل پیکر امام بود. وقتی پیکر مطهر امام از اتومبیل خارج شد صدای شیون جمعیت به فلک رسید… همه از کوچک و بزرگ، زن و مرد گریه می‌کردند… آن وقت که جسم امام در جایگاه مخصوص قرار گرفت، شیون به اوج خود رسید و مصلی لرزید. (فوق‌العاده‌ی کیهان، ۱۵ خرداد ۶۸)

خبرنگار دیگر کیهان نیز که خود در بین جمعیت حضور دارد می‌نویسد: امروز [۱۵ خرداد ۱۳۶۸] به واقع ایران عزادار بود و به سوگ خمینی رهبر عظیم‌الشان خود نشست. ساعت هشت و سی دقیقه‌ی بامداد امروز [۱۵ خرداد ۶۸] جمعیت در خیابان‌های اطراف مصلی موج می‌زد و تردد در این خیابان‌ها به‌سختی انجام می‌شد… اهالی شهرستان‌های مختلف کشور نیز که به نحوی توانسته بودند خود را به تهران برسانند، امروز به مصلی تهران آمده و در وداع با رهبر کبیر خود شرکت کردند. ازدحام جمعیت و حضور مردم در مصلی تهران امروز به حدی بود که چند نفر بر اثر فشار بیش از حد جمعیت بیهوش شدند و توسط ماموران امداد از داخل جمعیت بیرون کشیده شدند… (همان)

مسئولان مصلی ساعت ۹ و ۳۵ دقیقه به مردم سوگوار توصیه می‌کنند تا پس از بدرود با پیکر رهبر انقلاب محوطه را ترک کنند و سایر دسته‌های عزادار نیز ورود به محوطه را به بعدازظهر امروز [۱۵ خرداد ۶۸] موکول کنند. مردم با حرکت دست‌های خود به سوی پیکر امام خمینی فریاد می‌زنند: «خمینی عزیز راهت ادامه دارد» ازدحام مردم در ساعت ۹ و ۵۰ دقیقه باعث قطع بلندگوهای محوطه‌ی مصلی تهران می‌شود.

ساعت ده صبح یکی دیگر از خبرنگاران حاضر در صحنه گزارش می‌دهد: ازدحام جمعیت در مصلی امکان عبور و مرور اتومبیل وجود ندارد و در این رابطه راهنمایی و رانندگی مرتب از طریق رادیو، مردم را دعوت می‌کند تا با اتومبیل در محدوده‌ی مصلی تهران حرکت نکنند و چنان‌چه قصد حضور در مصلی تهران را دارند، اتومیل خود را در خیابان‌های خلوت پارک کنند و پیاده به طرف جماران حرکت نمایند. جمعیت عزادار سینه‌زنان در حالی که شعارهای «نهضت ما حسینی است، رهبر ما خمینی است.» «خمینی عزیزم قسم به روح پاکت، راهت ادامه دارد.» «رفته است از دار فنا واویلا/ رهبر ما روح خدا واویلا» سر داده بودند از یک در مصلی وارد و به واسطه‌ی ازدحام بیش از حد ضمن زیارت پیکر امام و وداع با رهبرشان بدون توقف از در دیگر خارج می‌شدند… فشار جمعیت و حضور آنان در ساعت ده صبح امروز [۱۵ خرداد ۶۸] به حدی رسید که اجراکنندگان مراسم مرتب از طریق بلندگوها مردم را به ترک مصلی دعوت می‌کردند و این در حالی بود که مرتب به سیل جمعیت افزوده می‌شد. (همان)

دیگری از درگذشت ۸ تن از شرکت‌کنندگان در مراسم تشییع پیکر امام در اثر ازدحام جمیعت خبر می‌دهد: به واسطه‌ی انبوه جمعیت میلیونی مسلمان عده‌ای بر اثر فشار جمعیت بیهوش شدند که تا ساعت ۱۰ صبح امروز متاسفانه علی‌رغم تلاش ماموران انتظامی هشت تن جان خود را از دست دادند. همچنین گروه کثیری نیز به علت کوبیدن بر سر و صورت خود بیهوش شدند که به مراکز درمانی انتقال یافتند. (همان)

همزمان با تهران در شهرهای دیگر نیز مردم دسته‌های عزاداری تشکیل داده و به خیابان‌ها آمده‌اند. خبرگزاری جمهوری اسلامی در همین روز از ایلام گزارش می‌دهد که ۳ هزاران نفر از سوگواران امام بیهوش شده‌اند:

بیش از ۳ هزار تن از مردم استان ایلام در پی شنیدن خبر رحلت جان‌گداز امام خمینی از شدت تاثر به حال اغما افتادند. این گزارش حاکی است از بامداد دیروز [یک‌شنبه ۱۴ خرداد ۶۸] به محض انتشار خبر رحلت جان‌گداز امام امت اقشار مردم و عشایر ایلام در مساجد و تکایا به سوگواری پرداختند. تراکم بیش از حد جمعیت عزادار در مراسم سوگواری به حدی بود که بیش از سه هزار تن به دلیل ناراحتی و اندوه فراوان نسبت به از دست دادن رهبر محبوب و آزاده‌ی جهان اسلام به حالت اغما و بیهوشی درآمدند. این گروه توسط اکیپ‌های امدادی به بیمارستان‌های سطح استان انتقال یافتند و بستری شدند. (همان)

خبرنگاری که شب را نیز در مصلی به سر برده فردای آن روز آن صحنه‌را این‌طور در کیهان (مورخ ۱۶ خرداد ۶۸) توصیف می‌کند:

ایران دیشب [شامگاه دوشنبه ۱۵ خرداد] در «لیله‌الوداع» با پیر جماران در مصلای تهران خون گریست… دسته‌های عزاداری ناله‌کنان، فریادکشان، ضجه‌زنان و بر سر و سینه کوبان پیکر امام را طواف می‌کنند…. عزاداری ادامه دارد. در شمال جایگاه استقرار پیکر پاک حضرت امام دسته‌های عزاداری غوغا می‌کنند. آن‌چنان بر سر می‌کوبند و حسین حسین می‌کنند که انگار صدای کوبیدن پتک بر سندان به گوش می‌رسد. این سر کوبیدن‌ها ساعت‌ها ادامه دارد و هیچ‌کس خستگی نمی‌شناسد تا زمانی که بی‌حال می‌شود و مردم او را بر دوش به آمبولانس‌ها انتقال می‌دهند. ده‌ها و ده‌ها آمبولانس اورژانس تهران، هلال‌احمر، مراکز درمانی، سپاه، جهاد کار انتقال افردای را که از شدت غم و عصه و فشار جمعیت و شدت سوگواری و عزاداری بیهوش می‌شوند انجام می‌دهند. طی دیشب [شامگاه دوشنبه ۱۵ خرداد] صدها نفر با این آمبولانس‌ها از مصلای تهران خارج شدند. دسته‌های عزاداری همچنان از تهران و شهرستان‌ها وارد مصلی می‌شوند و به خیل صدها هزار عزادار و سوگوار می‌پیوندند. هزاران شمع در کنار جایگاه استقرار پیکر پاک امام نورافشانی می‌کند… چه دست‌های بی‌شماری، قطعه‌های پارچه، ساعت، تسبیح یا هر چیز دیگر را برای تبرک به دست پاسداران می‌سپارد تا به اتاقکی شیشه‌ای که پیکر امام در آن قرار دارد بشکند و برگردانند. سیل میلیونی عزاداران لحظه به لحظه شدت می‌یابد.

از مصلی تا بهشت‌زهرا

سه‌شبنه ۱۶ خرداد: مردم تهران به همراه شهرستانی‌هایی که ظرف دو روز گذشته برای وداع با رهبر خود به تهران آمده‌اند از ساعات اولیه‌ی بامداد و خیلی‌ها نیز از شب گذشته به سوی مصلای تهران روانه شده‌ و در آن‌جا شب را به صبح رسانده‌اند تا بر پیکر بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران نماز بخوانند. سیل جمعیت هر لحظه بیش‌تر می‌شود به طوری که در ساعت هفت و سی دقیقه‌، هنگام شروع نماز بر پیکر امام، علاوه بر مصلای تهران که دیگر جای خالی ندرد، خیابان‌های اطراف آن تا کیلومترها مملو از جمعیت می‌شود و مردم همچنان از چهارسوی شهر به طرف مصلی در حرکت‌اند.

ساعت هفت و سی دقیقه‌ مراسم اقامه‌ی نماز به امامت آیت‌الله العظمی گلپایگانی و با حضور شخصیت‌های مذهبی سیاسی کشور برگزار می‌شود. بلافاصله پس از اتمام نماز جمعیت از همه طرف به سوی جایگاه هجوم می‌آورند به طوری که دیگر هیچ‌کس قادر به کنترل‌شان نیست. در این موقع ماموران انتظامی میهمانان خارجی را از جایگاه مخصوص به بیرون هدایت می‌کنند تا آسیبی به آن‌ها وارد نشود. پیکر امام روی دوش سوگواران قرار می‌گیرد… هجوم جمعیت آن‌قدر زیاد است که مسئولان مجبور می‌شوند پیکر حضرت امام را به‌سرعت به ماشین سردخانه‌داری منتقل کنند، در صورتی که برنامه این بوده که پیکر ایشان توسط ماشین سردخانه‌داری که دورتادور آن شیشه قرار گرفته و به گل آراسته شده بوده تشییع شود ولی سیل جمیعت اجازه نمی‌دهد. ازدحام به حدی است که چندین بار از بلندگو اعلام می‌شود: «خواهش می‌کنیم هجوم نیاورید زیرا جان آیت‌الله العظمی گلپایگانی در خطر است و ایشان ناراحت هستند.» (کیهان، ۱۶ خرداد ۶۸)

بالاخره اتومبیل از میان سیل جمعیت حاضر در مصلی به سختی بیرون می‌آید و در ساعت هشت صبح از مسیر خیابان‌های شهید بهشتی و ولی‌عصر به سوی میدان ولی‌عصر حرکت می‌کند و در حالی که از سوی ماموران انتظامی و تعدادی موتورسیکلت‌سوار اسکورت می‌شود در ساعت هشت و پنج دقیقه به سوی میدان هفت‌تیر حرکت داده می‌شود. در مسیر سیل جمعیت با حضور در خیابان‌ها و استقرار بر بام ساختمان‌ها با رهبر خود وداع می‌کنند. ازدحام جمعیت در خیابان‌ها به حدی است که عبور اتومبیل حامل پیکر امام از مسیر قبلی یعنی بزرگراه مدرس و خیابان‌های موازی آن ممکن نمی‌شود. مردم سوگوار با سر و شانه‌ی گل‌آلود در مسیر تشییع ایستاده‌اند و به سوی اتومبیل حامل پیکر امام گل پرتاب می‌کنند و گوسفند قربانی… فشردگی جمعیت در طول مسیر و تمامی خیابان‌های منشعب از این خیابان‌ها غیر قابل کنترل است.

کاروان حامل پیکر حضرت امام ساعت ۹ و بیست و دو دقیقه به مدخل ورودی جاده‌ی بهشت زهرا می‌رسد و همان‌جا به خاطر فشار جمعیت متوقف می‌شود. ازدحام مانع برگزاری مراسم است تا جایی که در ساعت ده صبح ستاد برگزاری مراسم عزادری حضرت امام اعلام می‌کند: «به علت ازدحام بیش از حد مردم امکان تدفین پیکر مطهر رهبر کبیر انقلاب اسلامی نبود و مراسم تدفین امروز (سه‌شنبه شانزدهم خردادماه) انجام نخواهد شد… مراتب در اطلاعیه‌های بعدی به اطلاع امت حزب‌الله خواهد رسید.»

ظاهرا این ترفندی است برای کمتر شدن حجم جمعیت، چراکه نهایتا مراسم خاک‌سپاری در عصر همین روز انجام می‌شود.

خبرگزاری جمهوری اسلامی از این لحظات گزارش قابل تاملی دارد که نشان می‌دهد پیکر امام برای مدتی روی دوش مردم در بهشت‌زهرا تشییع شده است: «مردم با هجوم خود به تابوت حضرت امام سبب پاره شدن قسمتی از کفن ایشان شدند و در نتیجه صورت امام خمینی برای لحظه‌ای بیرون افتاد که فورا پوشانده شد. ساعت ۱۰ و پنجاه دققه جسم مطهر امام وارد جایگاه شخصیت‌ها شد و از دسترس مردم دور گردید. درست ۳ دقیقه بعد از انتقال پیکر مطهر امام به محل شخصیت‌ها، مجددا ماموران انتظامی جهت متفرق کردن عزاداران اقدام به شلیک تیر هوایی و پاشیدن آب به روی آنان نمودند که این اقدام نیز افاقه نکرد. این گزارش حاکی است: ساعت یازده و سه دققه خبرنگاران و عکاسان رسانه‌های گروهی موفق شدند تا از محل دفن حضرت امام عکس بگیرند. در این‌جا مردم حاضر در صحن آرامگاه حضرت امام مشت مشت خاک این محل را به عنوان تبرک برداشته و با خود بردند.» (کیهان، ۱۶ خراد ۶۸)

خاک‌سپاری تاریخی

شاید یکی از آشناترین صحنه‌های آن روزها نزدیک شدن چندباره‌ی هلیکوپتر حامل پیکر امام به محل خاکسپاری، هجوم جمعیت سوگوار به سمت آن و بلند شدنش باشد. خبرنگار کیهان که در چند متری مقبره حضور داشته و از جایی بلند نظاره‌گر ماجراهای آن روز تاریخی بوده، جزئیات آن صحنه‌ی تاریخی را این‌طور توصیف کرده است:

در فاصله‌ی چهارپنج متری مقبره‌ی امام و از ارتفاعی حدود یک و نیم متر ما شاهد تمام جزئیات به خاک‌سپاری پیکر مطهر رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و پرچمدار حماسه‌ی بهمن ۵۷ بودیم. در ضلع غربی بهشت‌زهرا… یک فضای مربع‌شکلی با اضلاعی به طول تقریبی ۱۵۰ متر که با چندین دستگاه کانتینر محصور شده حریم مقبره‌ی امام امت را تشکل می‌دهد. در ازدحام بی‌سابقه‌ی جمعیت حاضر در بهشت‌زهرا و مناطق اطراف وقتی ما با زحمت زیاد تقریبا از دست ماموران انتظامی که هیچ توجهی به کارت ویژه‌ی خبرنگاری مراسم ندارند فرار می‌کنیم تا به داخل محوطه‌ی آرامگام حضرت امام وارد شویم ساعت از دو و نیم بعدازظهر گذشته است. پیش از ظهر یک بار پیکر مطهر حضرت امام به وسیله‌ی هلیکوپتر به این منطقه منتقل شده اما ازدحام بی‌حد مردم و هجوم به طرف تابوت حامل پیکر مطهر امام مانع از اجرای مراسم دفن گردیده است. اکنون فضای مربع‌شکل آرامگاه با تلاش ماموران انتظامی که اکثریت آن‌ها نیروهای کمیته و سپاه هستند تا حدود زیادی خلوت‌تر از صبح به نظر می‌رسد. در پایین کانتینرها نیمکت‌هایی دیده می‌شوند که عده‌ی زیادی از مسئولان و شخصیت‌های مملکتی به همراه عده‌ای از خانواده‌ی شهدا روی آن‌ها نشسته‌اند. مقبره‌ای که قرار است پیکر پاک امام امت در آن دفن شود از ساعت‌ها پیش آماده شده است. در داخل مقبره پیرمردی روی خاک‌ها نشسته و آثار تاثر در چهره‌اش پیداست. نامش را که از برادران کمیته می‌پرسیم می‌گویند حاج عباس اربابی است که مرحوم آیت‌الله طالقانی را هم او دفن کرده است. آفتاب چنان بر محوطه‌ی حرم امام می‌تابد که در شرایط عادی به‌سختی می‌توان گرمای آن را تحمل کرد اما الان در این وانفسا تنها چیزی که آدم به یادش نمی‌افتد آفتاب است و گرمای آن.

یک نوع انتظار عجیب و ناراحت‌کننده همه را فرا گرفته فعالیت بی‌امان فیلم‌برداران، عکاسان و خبرنگاران برای آماده شدن جهت ثبت لحظه به لحظه‌ی مراسم دفن، تمام این محوطه‌ی مربع‌شکل را پر کرده است. هلیکوپتر یک بار دیگر در ساعت ۱۴ و ۵۰ چرخی بر فراز صحن مدفن حضرت امام می‌زند. وسط محوطه تا حدی برای اجرای مراسم دفن خلوت شده اما در بیرون از آن غوغایی برپاست. مردم به‌شدت فشار می‌آورند که به هر قیمتی شده خود را وارد این محوطه کنند. نیروهای انتظامی با تلاش بی‌امان به‌سختی می‌توانند از ورود آن‌جا جلوگیری کنند. یک هلیکوپتر راس ساعت ۱۴ و ۵۲ در محوطه به زمین می‌نشیند. چند تن از شخصیت‌ها به هلیکوپتر نزدیک می‌شوند و بلافاصله بعد از دو دقیقه هلیکوپتر مجددا به پرواز درمی‌آید، دو هلیکوپتر دیگر در بالای فضای صحن می‌چرخند، افراد حاضر در محوطه در هیجان بی‌امانی به سر می‌برند. لحظه‌ی تاریخی نزدیک می‌شود ماموران کمیته و سپاه تلاش می‌کنند که وسط صحن مدفن را برای اجرای مراسم آماده کنند. گرد و خاک ناشی از فرود هلیکوپتر سر و روی همه‌ی حاضران در صحن را پوشانده. ساعت ۱۴ و ۵۵ است. هلیکوپترها هنوز بالای فضا در حال دور زدن هستند.

… هلیکوپترها مدام بالای فضای صحن دور می‌زنند. عقربه‌های ساعت دقیقا ۳ بعدازظهر روز سه‌شنبه شانزدهم خردادماه را نشان می‌دهند. بالای کانتینرهایی که دور فضا را گرفته و فضای مدفن را از بقیه‌ی قسمت‌ها جدا می‌کند مملو از جمعیتی است که حالا شروع به سینه زدن می‌کنند و با آهنگی محزون می‌خوانند: «مهمان برایت آمده فاطمه/ پیر جماران آمده فاطمه»

در گوشه و کنار تعدادی از معلولان انقلاب و جنگ‌ دیده می‌شوند که با چرخ‌های خود در صحن حضور دارند. حضور این عده واقعا معلوم نیست چگونه با این ازدحام عجیب ممکن شده است. آفتاب انگار هر لحظه شدیدتر می‌تابد. هلیکوپتر حامل فیلم‌برداران، عکاسان و خبرنگاران خارجی مرتبا از بالای جایگاه عبور می‌کند. از بیرون صدای آژیر ممتد آمبولانس‌ها شنیده می‌شود. خاک و آهک لازم برای پوشاندن روی لحد با گلاب قمصر مخلوط می‌شود و آماده می‌گردد. هلیکوپتری از بالا به روی جمیعت آب می‌پاشد. ساعت ۳ و ۲۹ دقیقه‌ی بعدازظهر هنوز هلیکوپتر حامل بدن پاک امام ننشسته و نیروهای کمیته به‌شدت مشغول متفرق کردن افراد از داخل محوطه‌ی صحن و هدایت آن‌ها به بالای کانتینرها هستند. حتی ما گزارش‌گران هم از دسترس آن‌ها دور نمی‌مانیم و بارها این طرف و آن طرف‌مان می‌کنند. گروه سرود ژاندارمری در جایگاه استقرار یافته است.

حالا نیم ساعتی است که دیگر از هلیکوپترها خبری نیست. تعدادی امدادگر با بالاپوش سفید که آرم هلال‌احمر روی آن است در گوشه و کنار دیده می‌شوند. تشنگی بدجوری در فضای صحن فشار می‌آورد. محصور بودن این منطقه از چهار طرف اجازه‌ی ورود آب را نمی‌دهد. چند آب‌پاش از بیرون از چهار دیواری حرم به داخل آب می‌پاشند.

ساعت ۳ و ۴۰ دقیقه‌ی بعدازظهر بار دیگر یک هلیکوپتر در محوطه می‌نشیند و بلافاصله برمی‌خیزد هیجان وصف‌ناپذیری دوباره بر دل‌ها حکم‌فرما می‌شود اما با برخاستن مجدد هلیکوپتر باز همان حالت انتظار بار دیگر به حاظران دست می‌دهد. سه دقیقه بعد مجددا هلیکوپتری در نزدیکی مقبره می‌نشیند و باز بلافاصله بلند می‌شود.

ساعت ۳ و ۴۴ دقیقه‌ی بعدازظهر یک بار دیگر هلیکوپتری می‌نشیند. دور مقبره زنجریری از نیروهای کمیته و پاسداران بیت حضرت امام که از آن پیاده می‌شوند کشیده می‌شود. چند هلیکوپتر دیگر بر فراز محوطه می‌چرخند. بعد از سه دقیقه هلیکوپتر مجددا برمی‌خیزد. ما در فاصله‌ی شش هفت قدمی مقبره در ارتفاع حدود ۱ و نیم متری نشسته‌ایم و درون زنجیری که نیروها بر دور مقبره کشیده‌اند قرار داریم. زنجیر پس از چند دقیقه گشوده می‌شود. ساعت ۴ و ۱۰ دقیقه بعدازظهر است. یک ربعی هست که خبری نیست. هلیکوپترها گاهگاهی بالای محوطه به پرواز درمی‌آیند. تشنگی در میان افراد حاضر در صحن مدفن به اوج رسیده و هر از گاهی که شیشه‌ای آب به داخل می‌آید با هجوم تشنگان مواجه می‌شود.

ساعت ۴ و ۱۴ دقیقه یک بار دیگر هلیکوپتری می‌نشیند و باز به‌سرعت زنجیر بسته می‌شود. هر بار که هلیکوپتری فرود می‌آید طوفانی از گرد و خاک بلند می‌شود و تا چند دقیقه هیچ چیز قابل رویت نیست. حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی در هلیکوپتری است که همین الان فروده آمده. هلیکوپتر نزدیک مقبره است یک راه که از زنجیری از پاسداران تشکیل شده از مقبره به سوی آن باز می‌شود.

ساعت ۴ و ۲۵ هلیکوپتر همچنان روشن است. ساعت ۴ و ۲۷ گروه سرود ژاندارمری کاملا در کنار مقبره قرار می‌گیرد. ساعت ۴ و ۳۰ یک هلیکوپتر دیگری می‌نشیند و حجت‌الاسلام سید احمد خمینی فرزند امام از آن پیاده می‌شود و هلیکوپتر بلافاصله برمی‌خیزد. حجت‌الاسلام سید احمد خمینی با حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی و آیت‌الله موسوی اردبیلی برای یک لحظه بالای مقبره می‌آیند و بعد به عقب برمی‌گردند. ساعت ۴ و ۳۲ یک هلیکوپتر دیگر می‌نشیند. داخل آن حجت‌الاسلام ناطق نوری در کنار تابوت امام دیده می‌شود همین که تابوت پیاده می‌شود صدای حسین حسین حاضران با نوای سرود جمهوی اسلامی که به وسیله‌ی گروه سرود ژاندارمری نواخته می‌شود به هم می‌آمیزد. تابوتی که بدن امام امت در آن قرار گرفته به شکل صندوقی فلزی است. غوغایی در می‌گیرد. تابوت حامل پیکر مقدس امام به بالای مقبره می‌آید و مارش غم‌انگیزی بلافاصله بعد از سرود جمهوری اسلامی زده می‌شود.

همه می‌گریند. همه فغان می‌کنند. اشک‌ها یک لحظه هم بند نمی‌آید. قلب همه‌ی تاریخ انقلاب از پانزدهم خرداد سال ۴۲ تا بهمن ۵۷ و از آن موقع تاکنون به خاک سپرده می‌شود. احساسات حاضران واقعا وصف‌ناشدنی است. هیچ‌کس حال خود را نمی‌فهمد. آن‌هایی که جلوترند سعی می‌کنند دستمالی، پارچه‌ای چیزی را به بدن امام بزنند و آن را برای آخرین بار تبریک کنند. فیلم‌برداران تلویزیون هر کدام بر دوش یک نفر مشغول فیلم‌برداری هستند. تابوت امام را مردم بعد از خالی شدن می‌قاپند و عده‌ای خو را بر روی آن می‌اندازند. لحظه‌ی وداع همیشگی با امام است. دل‌ها از او کنده نمی‌شود. عده‌ای هنوز تابوت را در دست دارند و شیون می‌کنند…

عزاداری، شیون و سینه‌زنی تا ساعت‌ها بعد همچنان ادامه دارد…

بدن امام در آرامگاه همیشگی در بهشت‌زهرا آرام می‌گیرد. شلیک گلوله‌های توپ آغاز می‌شود. گروه سرود، مارش غم‌انگیز، سرود «ای مجاهد شهید مطهر» را می‌نوازد و جمیعت با آهنگ آن می‌گرید و بر سر و روی می‌کوبد. روی بدن مطهر امام را که با خاک می‌پوشانند هلیکوپترها هر سه با هم بلند می‌شوند و شخصیت‌ها را با خود می‌برند. تازه در این هنگام است که جمعیت بیرون راه باز می‌کنند وارد حرم می‌شوند. گلوله‌های توپ همچنان شلیک می‌شوند.

۲۵۹۵۷

source