Wp Header Logo 1092.png

‍ اضطرابِ ناشی از آگاهی به آزادی خویشتن به لحاظ ذهنی دردناک است و معمولاً می‌کوشیم از آن بگریزیم. سارتر معتقد است که ما همگی دوست داریم به حالتی برسیم که دیگر هیچ گزینه‌ای پیش رویمان قرار نداشته باشد تا ناچار همانند اشیای بی‌جان «با خویشتن سازگار شویم» و دچار اضطراب نگردیم. اما این گریز از مسئولیت توهمی بیش نیست، چون موجودات خودآگاه ضرورتاً آزادند و هیچ توجیهی برای تصمیمات خود در اختیار ندارند. تشخیصِ متافیزیکیِ سارتر از وضع بشر چنین است؛ و از همین روست که توصیفی تیره و تار از زندگی به‌دست می‌دهد و آن را «آگاهیی اندوه‌بار که هیچ راهی برای غلبه بر حالت اندوه‌بار آن نیست» یا «شور و اشتیاقی بیهوده» می‌خوانَد.

یکی از مفاهیم اساسی در تشخیص سارتر از وضع انسان مفهوم «خودفریبی» است (mauvaise foi که گاهی «سوء نیت» ترجمه می‌شود). خودفریبی کوششی است برای گریز از اضطراب از سعی در برای وانمودن این‌که نگرش‌ها و رفتار‌های شخص را موقعیت و شخصیت و روابطش با دیگران و موقعیت شغلی و جایگاه اجتماعی‌اش ــ هر چیزی به جز تصمیمات خودش ــ تعیین می‌کند. سارتر بر این باور است که خودفریبی ویژگیِ مشخصۀ زندگیِ بیش‌ترِ انسان‌هاست.

منبع: دوازده نظریه دربارۀ طبیعت بشر | لزلی استیونسن، دیوید ل. هابرمن، پیتر متیوز رایت | ترجمۀ میثم محمدامینی | نشرنو، چاپ هشتم ۱۴۰۲

source