جوان آنلاین: فعالیت در حوزه ادبیات کودک و مشخصاً بحث پرداختن به مسئله مهم عاشورا به دلیل ظرایف و دقایق زیادی که دارد، بسیار دشوار است و نیازمند هدایتگری و جهتدهی است. پرداخت هنرمندانه و تولید محتوای هدفمند برای کودکان بدون رفتن به سمت اگزجره و خونیننمایی یک اصل اساسی محسوب میشود. «جوان» در گفتگو با مجتبی حاذقنیکرو، سرپرست آفرینشهای ادبی و هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به ابعاد مختلف این مسئله پرداخته است.
کارشناسان و متخصصان علوم اجتماعی و روانشناسی معتقدند برای بازنمایی اهداف قیام امامحسین (ع) و همچنین تبیین واقعه عاشورا برای کودکان باید بدون افتادن در ورطه خونیننمایی با محور قرار دادن ابعاد عاطفی آن محتوا تولید شود. نظر شما در این مورد چیست؟
در کل ادبیات آیینی پرداختن به مقتل سیدالشهدا شاید هدف اصلی نباشد، اما هدف شناساندن سیره ائمه معصومین علیهمالسلام به مخاطبان است. پرداختن به این هدف گاهی از دریچه مدح اتفاق میافتد و گاهی هم از دریچه مرثیه؛ در هر دو وجه هدف باید شناخت و شناساندن سیره اهل بیت باشد. در پرداختن به سوگ و مرثیه اهل بیت طبیعتاً شاعران اشارتی به شیوه شهادت حضرات معصومین (ع) میکنند که این موضوع فقط در مورد عاشورا و امام حسین (ع) نیست، بلکه در مورد همه معصومین صادق است. اما از آنجایی که در قضیه حادثه عظیم عاشورا مصیبت سنگینتر و ماجرا خیلی وسیعتر است، برخی شاعران از آن طرف بام افتادهاند و در روایتهایشان به جای شاعرانه پرداختن به مسئله عاشورا، ما شاهد روایتهای مقتلگونه هستیم که به نوعی مقتل منظوم محسوب میشوند، اتفاقی که خیلی از اهالی نظم چنین کاری را رقم زده و مقاتل را به نظم تبدیل کردهاند.
در حوزه ادبیات و شعر کودک چه رویکردی نسبت به این مسئله وجود دارد؟
البته این موارد در شعر بزرگسال اتفاق میافتد، ولی در شعر کودک و نوجوان با توجه به اینکه مخاطب این اشعار امکان تحلیل وقایع تاریخی را ندارد باید بر مبنای مخاطبی که مورد نظر است به تبیین و ارائه آن هدف کلان ما در ادبیات آیینی که شناساندن سیره و خود اهل بیت به مخاطب است، پرداختن به جنبههای خونین و جنگی در قاموس این نوع از شعر و ادبیات نمیگنجد. باید این نکته را بگوییم که شاعران حوزه کودک تا حدودی در این عرصه موفق ظاهر شدهاند، البته نه از جهت رسیدن به آن هدف غایی که اشاره کردیم، بلکه از این جهت که حال و هوای مخاطب را رعایت و سعی کنند ذهن کودک را با یک بیان عاطفی به این سمت منتقل کنند که عزاداریهایی که برگزار میشود و شاهد آن هستند، به نوعی اولین مواجهه آنها با این مصیبت به همراه والدینشان در هیئتهای مذهبی صورت میگیرد، به چه دلیل و در سوگ چه کسی است و جنبههای عاطفی و عاشقانه این سوگواریها را به تصویر بکشند. شاعران خیلی تلاش کردهاند این مواجهه اولیه کودک با مسئله عاشورا را با توجیهات عاطفی برایش دلنشین و دلچسب کنند. در مجوعه شعر عاشورایی «گل کم تحمل است» که تعداد ۷۲ شعر از ۴۰ شاعر در آن تجمیع شده، پررنگترین وجه همه این اشعار همین وجهی است که به آن اشاره کردیم؛ پرداختن به جنبههای عزاداری از دریچه عاطفی و اینکه یک کودک مثلاً مواجههاش با روضه، هیئت، دسته عزاداری، عزاداری پدر و مادرش برای امام حسین علیهالسلام و حتی یک طبل و سنج چگونه باید باشد. به هر حال باید به آن هدف غایی ادبیات آیینی توجه ویژهای داشته باشیم که اینگونه تولیدات در همین راستا قابل ترجمان است.
جمله مشهور حضرت زینب کبری که در مورد واقعه عاشورا میفرمایند «جز زیبایی ندیدم»، آیا میتوانیم این جمله را یک مانیفست یا رویکرد کلی در حوزه تولید محتوای فرهنگی و هنری برای کودک و نوجوان بخوانیم؟
طبیعتاً در تولید محتوا برای عاشورا داشتن نگاه زیبایی شناسانه و همانطوری که شما هم به جمله ما رأیت الا جمیلا حضرت زینب کبری سلاماللهعلیها اشاره کردید یک نگاه محوری و اصلی است که شاعر، نویسنده، نقاش و بهطور کلی هنرمندان بتوانند زیباییهای این واقعه را به تصویر بکشند. طبیعتاً زیباییهای این واقعه به یک نگاه هنرمندانه نیاز دارد که بتواند از دل نیزه و شمشیرها، زیبایی فداکاری و ایثار، زیبایی توجه به کودکان و توجه به خانواده، زیبایی محبت برادر و خواهر و همچنین وفاداری را به کودک و نوجوان ارائه کند. قطعاً چنین مسئلهای جایگاهی ویژه و اساسی در ادبیات و هنر کودک خواهد داشت.
این روایت هنرمندانه چه مختصاتی باید داشته باشد؟
روایت صحیح از مسئله عاشورا به تنهایی میتواند اثرگذار باشد. هم روایت اصلی و هم خردهروایتهای عاشورا به خودی خود برای مخاطب حامل پیام است. یک کودک میتواند با کودکان جمع شده در خیام اباعبدالله در زمانی که «اسلم بنعمرو دیلمی» برایشان قصه تعریف میکند، همذات پنداری کند و با استفاده از قدرت تخیل قوی که دارد، خودش را در میان آنها ببیند و ارتباط برقرار کند، فارغ از اینکه من شاعر یا نویسنده بخواهم چه جهتی به این روایت بدهم. اصل روایت اصیل عاشورا هیچ نیازی به جهتگیری مضاعفی ندارد، چون خودش سرشار از پیام مواضع درست و اصیل است.
چگونه میتوانیم نیاز به تولیدات هنرمندانه با رویکرد خلاقانه و عاطفی از عاشورا برای کودکان را به یک گفتمان تبدیل و از این فقر محتوایی عبور کنیم؟
کانون پرورش فکری وظیفه خودش میداند تا یک روایت صحیح از وضع همه کنشگران و آفرینشگرانی که به صورت درست و دقیق در حال فعالیت هستند به جامعه ارائه کند. برای جهتدهی درست و جریانسازی درستی هم در این عرصه شکل بگیرد، یکسری وظایفی داریم و مانند کسانی مثل آقای سنگری که در این حوزه سالهاست کارهای پژوهشی و علمی انجام میدهد، سعی میکند آن جنبههایی که میتواند دستاویز تولید اثر ادبی (چه در حوزه شعر و چه در حوزه داستان) با موضوع عاشورا شود را در معرض دید این آفرینشگران قرار دهد. ما وظیفه داریم جریانسازی کنیم، آموزش ببینیم و تربیت کنیم و این نگاههای درست را به آفرینشگران منتقل کنیم. نکته دیگر مسئله فضاسازی برای کنشگران و آفرینشگران هنری است بدون تعارف عرض کنم فضای عمومی شعر و ادبیات کودک، بهخصوص در حوزه شعر با مفاهیم دینی و مذهبی خیلی آشنا نیست و علت آن هم عدم جریانسازی است که اتفاق نیفتاده و وظیفه امروز ما همین است.
source