Wp Header Logo 2110.png

گفت‌وگوی ایکنا با قادر آشنا به مناسبت سالروز بازگشت آزادگان به وطن

تحمل یک روز اسارت برای هیچ انسانی آسان و ساده نیست چه رسد به آنکه هفت سال و شش ماه و هشت روز را در قالب 2750 روز در اسارت بگذرانی! آن ‌هم زمانی ‌که جوانی 19 ساله هستی و در راستای لبیک گفتن به فرمان پیر و مرادت امام‌ خمینی(ره) در مسیر دفاع از خاک و کیان ایران اسلامی در مقام یک بسیجی داوطلب عازم جبهه‌های حق علی باطل شوی و سرنوشتت آن شود که از 18 بهمن سال 1361 اسير شوی و تا 26 مرداد 1369 را در اسارت بگذرانی!

سال‌های حماسه‌سازی دفاع مقدس در کنار تمام شکوه؛ عظمت و جلالش در پسِ حفظ ایران عزیز اسلامی و انقلابش، برای تمامی مردمان کشورمان لبریز از فخر و غرور است اما کیست که پنهان کند سختی جنگ، مصائب، تلخی‌ها و شکنجه‌های دوران اسارت را؟!

اینگونه است که امروزه با وجود گذر 34 سال از 26 مرداد 1369 که شاهد ورود اولین گروه آزادگان سرافراز به میهن عزیز اسلامی‌مان، ایران بودیم؛ هنوز هم در هم‌نشینی و هم‌صحبتی با یادگاران ماندگار آن سال‌های خون و حماسه؛ سخنان و صحبت‌های‌ آنها لبریز از پاسداشت و گرامیداشت مجاهدت، عشق و ایمان‌؛ لحظات ناب، جذاب و مملو از غرور و حس میهن‌پرستی است.

در میان بسیاری از آزادگان سرافراز ایران عزیز آنها که دوران اسارت را با «سید آزادگان»؛ شهید سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد در اردوگاه‌ها، ندامتگاه‌ها و اسارتگاه‌های رژیم بعث به سر برده‌اند، روایت‌های متفاوتی از آن روزهای تلخِ اسارت در کوله‌بار غمین و پُرغرور خاطراتشان دارند.

روایت‌هایی که هرچه بیشتر با آنها همراه می‌شوی نه ‌تنها رنگ‌وبوی تلخیِ مصائبِ درد و شکنجه‌های رژیم بعث را درنمی‌یابی که همگی شور و عشق و غرور است و ایمان! و همه اینها و بسیار بیش از این فصلی دیگر از بدل کردن آن روزهای سخت و صعب به لحظات شیرین به پاس فداکاری؛ عشق؛ ایثار و ایمانی است که برای حفظ حریت؛ صلابت و آزادی سرزمینِ جانِ جانان، ایران و مردمان همیشه سرافراز و سلامت و برقرار به خرج داده‌ای!

قادر آشنا همان جوان 19 ساله‌ای است که 2750 روز از عمر خود را در دوران اسارت در اردوگاه‌های «موصل» و «رَمادی» ارتش بعث گذرانید و بنا به گفته خود بسیاری از آموزه‌هایش را از شهید ابوترابی‌فرد آموخته و حال امروز هنوز وقتی از آن دوران و سال‌ها صحبت می‌کند با وجود برق درخشش چشمانش از غرور آمیخته با ایمانش؛ گاه‌گداری بغض راه گلویش را می‌بندد و در گفت‌وگو مکث و تأملی می‌کند تا اجازه ندهد که مروارید غلتان چشم‌هایش رهسپار گونه‌هایش شود و حال‌وهوای گفته‌هایش را شرجی کند. باز همان درخشش چشمان است و لبخند همیشه آشنای قادر آشنا.

کشف راز سر به مُهر سپری کردن اسارت در زندان‌های رژیم بعث/ حیرت صلیب سرخ جهانی از ایمان و امید اسرای ایرانی

قادر آشنا متولد 1344؛ دارای مدرک دکترای اندیشه سیاسی از دانشگاه علامه طباطبایی است و علاوه بر سوابق علمی و دانشگاهی به عنوان مدیرکل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان‌های کهگیلویه و بویراحمد و البرز، رئیس موسسه آموزش عالی علمی کاربردی فرهنگ و هنر؛ مدیرعامل موسسه نمایشگاه‌های فرهنگی ایران، معاون فرهنگی و مسئول جهاددانشگاهی کوی دانشگاه تهران؛ عضو شورای برنامه‌ریزی فرهنگی و هیئت امنای جهاددانشگاهی؛ فعالیت داشته و در حال حاضر معاون مطالعات و فناوری‌های نوین سازمان سینمایی است.

هم‌زمان با سی‌وچهارمین سالروز ورود آزادگان سرافراز به میهن اسلامی با قادر آشنا، این جهادگر نامی جهاددانشگاهی از همان دوران؛ داشته‌ها؛ آورده‌ها؛ غرور و صلابت واژه آزادگان و آزادگی در پس پشت اسارت در اردوگاه‌های رژیم بعث سخن گفتیم. حاصل این گفت‌وشنود متفاوت و جذاب در ادامه از خاطرتان می‌گذرد.

انتشار روز جمعه//// کشف راز سر به مُهر سپری کردن اسارت در زندان‌های رژیم بعث/ حیرت صلیب سرخ جهانی از ایمان و امید اسرای ایرانی

ایکنا _ جناب آشنا؛ پیش‌ از هر چیز ضمن عرض تبریک سالروز ورود آزادگان به کشورمان خدمت شما؛ آغاز بحث را بر مفهوم «اسارت» و تجلی مفهوم «آزادگی» در پس گذران روزهای سخت و عذاب‌آور اسارت قرار دهیم. آنچه که فصل مهمی از مهمترین بازتاب هویت وجودی آزادگان سرافراز میهن اسلامی است؛ بازتعریف «هویتی معرفت‌افزار» است که در پس گذار تحمل آن سال‌های رنج؛ مشقت و گذار بیش ‌از سه دهه از ورود آزادگان به میهن اسلامی هنوز هم نیازمند تبیین و توجه جدی است.

من هم اجازه می‌خواهم در ابتدای گفت‌وگو عرض تبریکی به تمامی مردمان سرزمین کشورم، ایران و به‌ ویژه تمامی آزادگان سرافرازی داشته باشم که در سال‌های حماسه جنگ تحمیلی که تا آنجا که در جبهه‌های حق علیه باطل حضور داشته‌اند؛ با همان عهدی که با بنیان‌گذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام‌خمینی(ره) و آحاد مردم این سرزمین برای حفظ کیان، خاک و نام ایران‌زمین در برابر هجوم رژیم بعث داشتند، ایستادند و چه آنهایی که به اسارت درآمده‌اند و جبهه‌ای دیگر را برای ایستادگی، مقاومت و مبارزه علیه دشمن این آب‌وخاک برگزیده‌اند.

در این مسئله تردیدی وجود ندارد که اگر از هر زاویه و منظری به مفهوم «اسارت» و تجربه آن نگریسته شود، تعاریف ما از دایره واژگانی چون «سختی»؛ «غربت»؛ «شکنجه»، «تنهایی» و «زجر» خارج نخواهد بود اما نکته مهم آن است که گاه برخی از کُنش‌ها و رفتارها سبب می‌شود که همان درد؛ تلخی و غمین بودن دوران اسارت برای اسرای ایران در دست رژیم بعث به ضد این مفهوم بدل شود و در کنار همان تعاریف؛ این بار اسارت با واژگانی و تعابیری چون «امیدبخش»؛ «شیرین»؛ «خاطره‌آفرین» و «غرورانگیز» تعریف شود.

به جد به این مسئله اعتقاد دارم که مهمترین و بزرگ‌ترین اتفاقی که فصل مشترکی برای تمامی آزادگان در دوران اسارت در چنگال رژیم بعث به شمار می‌رفت بر این مهم استوار بود که تجلی مفهوم «انسانیت» به امری مشترک برای رسیدن به درکی واحد میان تمامی اسرای ایرانی بدل شده بود. این خود زبان مشترکی برای برقراری ارتباط حتی میان اسرایی بود که در اردوگاه‌های مختلف و به دور از غم دوران؛ اسارت خود را سپری می‌کردند.

وقتی درباره مفهوم «انسانیت» صحبت می‌کنیم با سه مؤلفه «وجدان»، «عزت» و «حرمت» طرف هستیم. درک درست، صحیح و اصولی هر یک از اینها سبب می‌شود تا فرا و ورای تن و جسم هر اسیری که ممکن است در دستان رژیم بعث باشد را به شکلی شرافتمندانه‌تر، سعادتمندانه‌تر و متمدنانه‌تر برای زندگی توأم با معنویت، اصالت و آزادی‌خواهی همراه سازد. این همان تجلی شکوه و عظمت درک نگریستن معنوی به دوران اسارت میان رزمندگان در زنجیر عمال رژیم بعث بود.

از سوی دیگر و در نگاه کلان باید به عقبه تاریخی، فرهنگ کهن ایران‌زمین و همچنین تأثیری که تاریخ اسلام از صدر آن تا به امروز بر هر فرد مومن با خود همراه داشته نیز توجه کنیم چرا که در سایه توجه به این دو مؤلفه تاریخی و فرهنگی، «گذشت»، «ایثار»، «جوانمردی» و «مردانگی» را نیز می‌توانیم ببینیم. اینگونه می‌توانیم در پس هر تامل و تفکری به مفهوم اسارت؛ کلیدواژه‌هایی طلایی از این دو نگرش استخراج کنیم. کلیدواژه‌هایی که تلفیق آنها با «شرافت»، «اخلاق» و «مَنِش» ایرانی بودن، هر زمانی ‌که با آن آموزه‌های عمیق، روح‌افزا و معارف زیبای اسلامی عجین شود، شاهد رویدادها و اتفاقات بسیار بزرگی خواهیم بود.

این همان عظیم‌ترین وجه تمایز تمامی اسرای ایرانی با دیگر اسرای جنگ‌های مختلف در جهان است که تنها و تنها، نمونه و نظیر آن را میان اسرای ایرانی در سال‌های حماسه‌سازی دفاع مقدس می‌توان دید.

کشف راز سر به مُهر سپری کردن اسارت در زندان‌های رژیم بعث/ حیرت صلیب سرخ جهانی از ایمان و امید اسرای ایرانی

ایکنا  در صحبت‌های خود به تغییر تجلی مفاهیم همراه با دوران اسارت یعنی بدل شدن سختی‌ها، مصائب، مشکلات، تلخی‌ها و دور بودن از وطن به شیرینی‌ها سخن گفتید. این مقوله را بیشتر باز می‌کنید؟ آزادگان سرافراز کشورمان در دوران اسارت چگونه توانسته‌اند تا سختی‌های آن دوران را برای خود شیرین کنند؟

برای پاسخ به این مسئله باید به مؤلفه‌های متعددی اشاره کرد. مؤلفه‌هایی که هر یک از آنها موجب می‌شد تا لحظه لحظه زیستن در دوران اسارت به دانشگاهی بزرگ؛ درس‌آموز و انسان‌ساز بدل شود.

نخست نگاه «آرمان‌گرایانه» بود. نگاهی که تمامی رزمندگان جبهه حق علیه باطل به انقلاب شکوهمند اسلامی و ورود دشمن به خاک سرزمینشان -ایران- داشتند. نگاه آرمان‌گرایانه‌ای که یکی از اصلی‌ترین اصالت‌های راستین انسان را در انجام ادای تکلیف خود به سرزمین و مردمانش که همان پاسداری، نگهداری، نگهبانی و حفاظت از مرزهای کشورش برای ایرانمان بود را با خود به ‌همراه داشت. این اصلی‌ترین منبع نیروبخش برای تمامی رزمندگان بود. منبع نیروبخشی که سبب حضور در میدان‌های جنگ در برابر دشمن می‌شد. منبع نیرویی که به اسرا قدرت می‌داد تا ماه‌ها و سال‌های سخت اسارت را سپری کنند.

مؤلفه دوم به بُعد دیگری از ماهیت حضوری و معنوی سرزمینمان ایران بازمی‌گردد؛ آن هم اینکه هر ایرانی دفاع در برابر دشمن و از آن مهمتر حراست از هویت و ملیت ایرانی بودن را بر هر چیز ارجح می‌داند. این همان نگریستن با نگاه ایدئولوژیک به مسئله دفاع با مؤلفه دین‌باورانه است.

مولفه‌ای که یکی از اصلی‌ترین آموزه‌های ما از تاریخ صدر اسلام و به‌ویژه دوران امامت و ولایت ائمه اطهار(ع) به شمار می‌رود. آموزه‌ای عظیم که راه را برای همگی ما در سیر گذار سال‌های حماسه‌سازی هشت سال دفاع مقدس و دوران اسارت هموار می‌کرد.

در این مسئله تردیدی وجود ندارد که اگر هر فرد، آرمانی به بلندای ارزش‌های معنوی و به گستره سرزمینش داشته باشد؛ برای تحقق آن آرمان‌ها تمامی تلخی‌ها؛ مصائب، دردها و غم‌هایی را که تحمل می‌کند، برایش شیرین می‌شود. چرا که می‌داند خروجی تحمل تمامی آن مصائب؛ حریت؛ آزادگی؛ ثبات و امنیت کشورش خواهد بود.

برای مؤلفه سوم و بَعد از نگاه آرمان‌گرایانه؛ باید به مقوله‌ای به‌ نام همدلی و همراهی به‌ عنوان اصل مهم انسانی، خاصه میان ایرانیان اشاره کرد. همدلی که میان تمامی همسنگران و اسرای دیروز و آزادگان امروز کشورمان وجود داشت که آنها را از برادر به یکدیگر نزدیک‌تر می‌کرد. این راز و رمز اصلی همان انسجام عمیق میان آزادگان کشورمان بود.

همین امروز که با شما صحبت می‌کنم و وقتی بر این تقویم گذار بیش‌از 30 سال از ورود آزادگان به ایران عزیز (26 مرداد 1369) و بیش‌از چهار دهه از آغاز حماسه جنگ تحمیلی (31 شهریور 1359) نگاه می‌کنم؛ هنوز هم هر وقت یکی از هم‌بندهای خودم را در اردوگاه‌های «موصل» و «رَمادی»؛ یا یکی از آزادگان ایران عزیز را می‌بینم؛ احساس می‌کنم که عزیزترین عزیزانم را بعد از مدت‌ها ملاقات می‌کنم و این شوری عجیب در من ایجاد می‌کند.

کشف راز سر به مُهر سپری کردن اسارت در زندان‌های رژیم بعث/ حیرت صلیب سرخ جهانی از ایمان و امید اسرای ایرانی

ایکنا _ در بسیاری از خاطرات و یا گفته‌های آزادگان سرافراز کشورمان به فعالیت‌های مختلف و متعددی که اسرای رزمنده در چنگال رژیم بعث در زندان‌ها، اردوگاه‌ها و آسایشگاه‌های مختلف و متعدد برای افزایش روحیه و همچنین تضعیف حس برتری دشمن در مواجهه با اسرا در ساحت رخدادهای مختلف مذهبی؛ فرهنگی؛ هنری و یا ورزشی انجام می‌داده‌اند اشاره شده است. اگر شما هم چنین تجربیاتی را در دو زندان «رمادی» و «موصل» در بیش‌از هفت سال و شش ماه و هشت روز دوران اسارت خود داشته‌اید بازگو بفرمایید.

بی‌تردید یکی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین اقداماتی که به حفظ روحیه اسرا از یک‌سو و ازسوی دیگر تضعیف روحیه دشمنان در مواجهه با رزمندگان اسیر در دست آنها به یاری ما می‌آمد فعالیت‌های هنری و فرهنگی بود. فعالیت‌ها و اقداماتی پیش از این که برای حفظ همان نگاه آرمان‌گرایانه و یا نگاه ایدئولوژیکی که با محوریت مقوله جنگ و ممزوج شدن آن با همان تفکر عرفانی و عاشقانه مردمان ایران‌زمین به واسطه تمدن عظیم و عمیقی که با خود حمل می‌کنند اشاره داشتم.

مهمترین مسیر برای تحقق اهداف متعالی را باید در قالب فعالیت‌های مختلف ازجمله در حوزه فرهنگ و هنر پیگیری می‌کردیم چرا که حتی در دوران اسارت نیز تمامی رزمندگان اسیر به انجام ادای دِین و تکلیف خود به‌ عنوان سربازان ایران انقلابی و اسلامی بیش‌از هر مؤلفه‌ای دیگر وفادار بوده‌اند. در این مسیر تلاش می‌کردند تا از هر ابزاری حتی از کوچکترین ابزارها برای بیان نگرش فرهنگی، هنری و بازتاب تاریخ، تمدن، عشق و اراده ایرانی به فرهنگ و دین اسلام بهره ببرند.

در طول دوران اسارت خوانش و ترجمه قرآن یا نهج‌البلاغه از فراوان‌ترین کارها بود که بسیاری از رزمندگان آن را انجام می‌دادند و تلاش می‌کردند این اتفاق‌ها را در قالب اعیاد مذهبی، ملی، جشن‌ها و مناسبت‌هایی از این دست به شکل پررنگتر و فراگیرتر در اردوگاه‌ها انجام دهند.

همچنین برگزاری کلاس‌های مختلف آموزشی از تاریخ اسلام گرفته تا تاریخ معاصر ایران و یا حتی مبتنی بر تخصص برخی از رزمندگان که در شاخه‌های علوم عالی تدریس کرده بودند مانند کلاس‌های روان‌شناسی یا مفاهیم ایدئولوژیک؛ شاهد برپایی کلاس‌های مختلف علمی و گعده‌های آموزشی بودیم.

همچنین اجرای سرود؛ تئاتر و یا برگزاری دسته‌جمعی دعاهای کمیل و توسل از دیگر برنامه‌های فرهنگی و هنری ما در اردوگاه‌ها بود. فکر نکنید برنامه‌ریزی و مسیر اجرای همه اینها که به شما می‌گویم به ‌همین سادگی بیان من بود؛ چرا که هیچکدام از این فعلیت‌ها اجازه بروز و ظهور نداشت و اگر عراقی‌ها متوجه هر یک از این اتفاق‌ها می‌شدند؛ بانیان و فاعلان این امر و یا تمامی اسرا در اردوگاه را با شدیدترین مجازات‌ها مواجه می‌کردند.

انتشار روز جمعه//// کشف راز سر به مُهر سپری کردن اسارت در زندان‌های رژیم بعث/ حیرت صلیب سرخ جهانی از ایمان و امید اسرای ایرانی

یکی از مهم‌ترین اتفاقات که از زاویه دید من از اصلی‌ترین برکات دوران اسارت توسط تمامی رزمندگانی بود که در اردوگاه‌های مختلف حضور داشتند و امروز می‌توان به‌ عنوان فخری از همان دانشگاه بزرگ دوران اسارت از آن یاد کنم، برپایی کلاس‌های «نهضت سوادآموزی» برای برخی از رزمندگان و اسرایی بود که بنا به دلایل مختلف نتوانسته بودند تحصیل خود را تمام کنند و یا به شکل کامل از نعمت سواد بی‌بهره بودند. به‌ عنوان مثال؛ ما این مسئله را در آسایشگاه شماره 13 تا جایی پیش بردیم که حتی جشن ریشه‌کنی بی‌سوادی را در همان آسایشگاه برگزار کردیم.

حتی من به ‌عنوان یکی از معلم‌ها در آن آسایشگاه در بخشی از این مسیر سوادآموزی حضور داشتم. خوب به‌ خاطر دارم یکی از همین افرادی که من افتخار معلمی او را داشتم از برادران اهل سنت و پیرمردی بود که بیش‌ از 80 سال سن داشت. آن پدربزرگ عزیز یکی از دوست‌داشتنی‌ترین و نازنین‌ترین افرادی است که من تا به امروز در زندگی‌ام با او ملاقات کردم.

از دیگر برنامه‌ها در کنار نهضت سوادآموزی می‌توانم به آموزش زبان عربی، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی یا ایتالیایی توسط دیگر رزمندگان اشاره کنم. بسیاری دیگر از رخدادها و رویدادها آنچنان که گفتم مانند اجرای تئاتر و یا مراسم سرود همه و همه برنامه‌های مختلف آموزشی، فرهنگی، هنری و مذهبی بود که توسط اسرا در آسایشگاه‌ها و اردوگاه‌ها با هدف افزایش روحیه و شادابی دیگر اسرا و سپری کردن دوران تلخ و سخت اسارت انجام می‌شد.

یکی دیگر از اتفاق‌هایی که برای من حتی امروز که آن را برای چندمین بار در قالب یک خاطره تعریف می‌کنم بسیار شیرین است به تشکیل گروه‌های سرود مختلف از گروه‌هایی که سرودهای حماسی و انقلابی می‌خواندند تا گروه‌هایی که سرودهای مذهبی و یا حتی گروه‌هایی که سرودهای شادی‌آور می‌خوانده‌اند بازمی‌گردد. یا کارگروهی به‌ عنوان کارگروه تئاتر داشتیم که اغلب نمایش‌های ما نمایش‌های کمدی و شادی‌آور بود. حتی از برخی از سنت‌های نمایش ایرانی مانند «سیاه‌بازی» نیز استفاده می‌کردیم.

البته که در ایام و مناسبت‌های مذهبی گروه‌های تئاتر ما تلاش می‌کردند تا بنا بر همان کلاس‌های آموزشی، یا آموزه‌های خود پیش‌ از دوران اسارت و آنچه که از تاریخ اسلام و ائمه اطهار(ع) در نظر یا در ذهن داشته‌اند نمایش‌های مذهبی اجرا کنند.

مسئله دیگر در قالب برنامه‌های فرهنگی و هنری به شناسنامه اصلی تاریخ و تمدن ایران در بُعد فرهنگ، یعنی مقوله ادبیات و به‌ویژه شعر بازمی‌گشت. در بسیاری از موارد که فعالیت‌های فرهنگی و هنری رزمندگان به‌شدت توسط زندانبانان مورد رصد قرار می‌گرفت؛ اسرا در کنار یکدیگر با همان هدف ارتقای روحیه، افزایش شادابی و اعتماد به نفس، برنامه‌های مشاعره را اجرا می‌کردند و حتی برای هرکدام از این شب‌های شعر شاهد برگزاری مراسم افتتاحیه و اختتامیه و یا معرفی برگزیدگان بودیم.

فعالیت‌های ورزشی به‌ویژه دو ورزش فوتبال و والیبال نیز طرفداران خود را در اردوگاه‌ها میان اسرا داشت.

انتشار روز جمعه//// کشف راز سر به مُهر سپری کردن اسارت در زندان‌های رژیم بعث/ حیرت صلیب سرخ جهانی از ایمان و امید اسرای ایرانی

ایکنا _ بر این مسئله در اسناد و روایت‌های آزادگان بسیار تأکید شده که رژیم بعث با صلیب سرخ برای نام‌نویسی اسرا هیچگونه همراهی‌ای نداشت. حتی با وجود تمامی پیگیری‌هایی که صلیب‌ سرخ جهانی برای ثبت تمامی اسرا در تمامی اردوگاه‌ها داشت، کارشکنی‌های مختلف و متعددی ازسوی زندان‌ها، زندانبانان اردوگاه‌ها و اسارتگاه‌ها صورت می‌گرفت اما روایت‌های متعددی نیز از آمار صلیب سرخ و حتی بیان گفته‌های اسرای ایرانی نیز طی دو، سه دهه اخیر بارها فضای رسانه‌ای ملی و بین‌المللی را تحت‌الشعاع قرار داده است. کمی درباره این موضوع و حضور نمایندگان صلیب‌ سرخ جهانی و آنچه که شما در پس گذار 2750 روز اسارت خود شاهد بودید بگویید.

برای پاسخ به این پرسش به اتفاق و رخدادی که خودم در دوران اسارت به شکل مستقیم شاهد آن بوده‌ام اشاره می‌کنم. خوب به‌خاطر می‌آورم که روزی یکی از همین نمایندگان صلیب سرخ جهانی در ششمین سال اسارت حاج‌آقا ابوترابی که چهارمین سال اسارت من نیز به شمار می‌رفت دیدار داشت. آن دیدار به گفت‌وگویی عمیق و طولانی بدل شد. در خلال آن گفت‌وگو یکی از همین نمایندگان صلیب‌ سرخ جهانی گفت: «تجربه و آمارهای ما نشان می‌دهد که در تمامی زندان‌های جنگی در تمامی جهان هرقدر دوران اسارت و سنوات اسارت یک فرد بیشتر می‌شود آمار جنون؛ انزوا و یا خودکشی میان افراد و اسرا افزایش پیدا می‌کند. اما این نکته در مورد اسرای ایرانی کاملا برعکس است. یعنی هرچقدر سنوات اسارت اسرای ایرانی بالاتر می‌رود روحیه و امید آنها بیش‌از پیش افزایش پیدا می‌کند.»

بعد از گفتن این نکته؛ آن نماینده صلیب سرخ جهانی راز این مسئله را از حاج‌آقا ابوترابی پرسید. این تصویر را دقیقاً در ذهن دارم که حاج‌آقا ابوترابی با همان خنده همیشگی بر روی لبانش این جمله را خطاب به آن نماینده صلیب سرخ جهانی گفت که: «رمز این مسئله میان اسرای ایرانی دین و وفاداری به دین است.» ایشان گفت: «دین اسلام به بندگانش در قالب آموزه‌ای بزرگ می‌فرماید که در اوج سختی نیز می‌توان با توکل به خداوند و آموزه‌های دین اسلام در آرامش و شادی زندگی کرد. در کنار آن ریشه‌های عمیق فرهنگی ایرانیان که در تاریخ هزاره‌های تمدن خود سختی‌ها، مصائب و یورش‌های مختلف و متعددی را ازسوی دشمنان سپری کرده‌اند نیز بخشی دیگر از این معرفت و معارف را برای ما با خود به‌ همراه داشته است.»

اجازه بدهید حال که بحث به این‌جا رسید نکته‌ای دیگر را هم با شما مطرح کنم. چند روزی بیشتر نیست که المپیک پاریس به پایان رسیده است و درحال‌حاضر شاهد آغاز پاراالمپیک سال 2024 در کشور فرانسه و شهر پاریس هستیم. جالب این است که بدانید ما حتی در دوران اسارت و در تمامی آسایشگاه‌ها و اردوگاه‌ها؛ فدراسیون‌های مختلف ورزشی از ورزش‌های رزمی تا فوتبال و والیبال داشتیم. حتی من در کنار آنکه کار معلمی را در کلاس‌های نهضت سوادآموزی در آسایشگاه‌ها برگزار می‌کردم نیز خود شاگردانی از این فدراسیون‌های مختلف ورزشی داشتم و خودم هم عضو آن فدراسیون‌ها بودم.

اغلب اسرا هرروز بعد از نماز صبح تا ساعت 10 شب که ساعت خاموشی بود؛ برنامه‌های مختلف روزانه‌ای را برای خود تدوین می‌کردند تا همواره سرشان به کاری گرم باشد. این فضایی را به وجود می‌آورد که هر کدام از ما در قالب کارها و برنامه‌های خود هم یاد بدهیم و هم یاد بگیریم.

به شخصه به‌ عنوان یکی از شاگردان کلاس‌های تاریخ حاج‌آقا ابوترابی در تمامی کلاس‌های ایشان حضور پیدا می‌کردم و بسیاری از زوایای پیدا و پنهان انقلاب شکوهمند اسلامی؛ شناخت حضرت امام خمینی(ره)؛ همچنین معارف و بینش آیت‌الله مطهری؛ شهید بهشتی و مرحوم شریعتی را در قالب کلاس‌های تاریخ معاصر حاج‌آقا ابوترابی آموختم. بعد از آن تمامی این آموزه‌ها را در قالب کلاس‌هایی که به‌ عنوان معلم حضور داشتم به دیگر اسرا و هم‌بندیان آموزش می‌دادم.

بر این مسئله تأکید ویژه‌ای دارم که یکی از اصلی‌ترین و مهمترین مؤلفه‌هایی که باعث شد تا تمامی اسرا در کمال سلامت روحی و بسیاری از آنها در ساحت صحت و سلامت جسمی و بدنی بعد از پایان جنگ تحمیلی به آغوش ایران اسلامی و میان خانواده و هم‌وطنانشان بازگردند همین فعالیت‌های فرهنگی هنری بود. فعالیت‌هایی که همواره امید و انگیزه را در آنها زنده نگه می‌داشت.

کشف راز سر به مُهر سپری کردن اسارت در زندان‌های رژیم بعث/ حیرت صلیب سرخ جهانی از ایمان و امید اسرای ایرانی

ایکنا _ جناب آشنا شما در فصلی از کتاب «روزگار آشنا» که روایت کننده 2750 روز دوران اسارت شما را بازتاب می‌دهد به این مسئله اشاره کرده‌اید که شاید به شکل ظاهری رزمندگان ایرانی در اردوگاه‌ها و اسارتگاه‌های رژیم بعث به‌ عنوان اسیر نیروهای بعث حضور داشتند اما در واقع این نیروهای عراقی بودند که حتی در همان اردوگاه‌ها اسیر اسرای ایرانی بوده‌اند. به عنوان پرسش پایانی درباره این مسئله و روشن شدن این نگرشتان لطفا توضیح دهید.

مسئله اسارت و پذیرش آن دو بُعد متفاوت و متمایز از هم را شامل می‌شود. نخست بُعد جسمانی و فیزیکی یک فرد است که به‌ عنوان اسیر معنا پیدا می‌کند اما بُعد برتر و مهمتر آن روح و ابعاد معنوی هر انسان است که تا زمانی‌ که او نخواهد هیچ کس توان آن را ندارد که این بخش از انسان را به اسارت خود درآورد.

عراقی‌ها شاید جسم و تن ما را در قالب اسیر در اختیار و حتی با شکنجه‌های مختلف؛ قطع آب، نان و خوراک ما سعی بر آزار و اذیت ما داشتند یا بسیاری از شکنجه‌هایی که حتی بیان و تصور آن برای شما غیر قابل‌ درک است و تمامی آن شکنجه‌ها را آزادگان ایرانی گذرانده‌اند اما روح بلند ایرانی به‌ویژه رزمندگان جبهه‌های حق علیه باطل هیچ‌گاه به اسارت نیروهای رژیم بعث عراق در نیامد. چراکه باور، اعتقاد و ایمانی که ایرانیان نسبت‌ به دفاع مقدس؛ لبیک گفتن به فرمان بنیانگذار کبیر انقلاب؛ دفاع از خاک و کیان کشورشان و همچنین ناموس  و مردمشان داشتند باعث می‌شد که از نظر روحی و ذهنی به اسارت عراقی‌ها درنیایند.

همین مسئله باعث شد که در همان دیدارهایی که پیش‌از این در همین گفت‌وگو به آن اشاره کردم؛ یعنی حضور نمایندگان صلیب‌ سرخ جهانی، بارها از زبان آنها بشنویم که شما ایرانیان افرادی بسیار مقاوم و از آن مهمتر مصمم هستید و نمی‌توانیم شما را با اسرای اروپایی قیاس کنیم. چراکه در بسیاری از موارد با آنها متمایز هستید. حتی ازنظر امکانات نیز شما قابل قیاس با اسرای کشورهای اروپایی نیستید چراکه آن‌ها در زندان‌ها امکانات فراوانی داشتند اما شما با هیچ امکانی برنامه‌های مختلف و متعددی را برای خود تدارک دیده‌اید و این همان راز و رمزی است که به حفظ روحیه شما کمک کرده‌ است.

این همان مؤلفه‌ای بود که در آن کتاب (روزگار آشنا) به آن اشارت داشته‌ام که میان تمامی اسرای ایرانی تنها جسم و تن آنها بود که در زندان‌های رژیم بعث اسیر نیروهای بعثی بود و با توجه به‌ همین روحیه مقاومت، ایستادگی و سرزندگی می‌توان ادعا کرد که در حقیقت زندانبان‌های بعثی اسیر ما بودند و این مفهومی بسیار فراتر از درک و دریافت کلمه «اسارت» است.

تحقق این مفهوم یعنی به اسارت درآمدن زندانبانان بعثی به دست اسرای ایرانی یکی دیگر از جلوه‌های الهی و معنوی حماسه هشت سال دفاع مقدس و یکی از مهم‌ترین داشته‌ها و آورده‌های سال‌های خون و حماسه است.

گفت‌وگو از امین خرمی

انتهای پیام

source