Wp Header Logo 2811.png

انسان فارغ از نژاد و مذهب خویش در درازنای تاریخ همواره پیوندی ناگسستنی با مناسک داشته است. منسک سازی به فراخور ویژگی‌های جوامع انسانی و بنیاد‌های معنایی و هویتی آن ها، نمود و حضوری جدی در ابعاد گوناگون زیست انسان داشته است. پی جویی آیین‌ها و مناسک در سرزمین‌های مختلف نشان می‌دهد که انسان از آغاز زیست خویش پیوسته از مناسک برای جست وجوی گم گشته معنوی خویش و اتصال به مبدأ بهره برده است. هرچند این منسک سازی و قدرت آن به شدت وابسته به زمینه‌های معرفتی آن جامعه بوده، جزئی جدایی ناپذیر از زیست انسان بوده است.‌

می‌توان گفت منسک فرم بیرونی، نمادین و اجرایی عبادت پروردگار است. به دیگر سخن عبادت‌های انسان زمانی که جنبه شکلی به خویش گیرند و در چارچوب کنش‌های ملموس صورت پذیرند، شاهد خلق مناسک در سطح عالی‌تر هستیم. این گونه است که در ادیان توحیدی، مناسک در ترازی عالی‌تر ظاهر می‌شوند و با بهره بردن از معانی توحیدی و ظرفیت‌های هویتی و تاریخی در شکل‌های گوناگون ظاهر می‌شوند.

در مناسک، معنا به فرم تبدیل می‌شود، بنابراین هنر در ساخت و توسعه مناسک نقش بنیادین می‌یابد. هنر با زبان عاطفی خویش و قدرت بی بدیل تبدیل سازی جنبه‌های انتزاعی به اشکال ملموس برای طیف‌های گوناگون اجتماعی، پیوندی ناگسستنی با مناسک می‌یابد. مرور تاریخی مناسک از آیین‌های آغازین انسانی تا مناسک پیچیده و چندبعدی امروزین به خوبی نشان می‌دهد که هنر، ابزار و زبانی مهم برای ساخت منسک است. بسیار ساده و خلاصه باید گفت این مناسک هستند که دین و آموزه‌های آن را به زبان هنر و به مدد ویژگی‌های بی بدیل هنر در چارچوبی هنری و زیباشناسانه عرضه می‌کنند.

در فرهنگ اسلامی به دلیل نگاه اجتماعی و بلند دینی و بهره بردن از تکثر فرهنگی فراوان، مناسک از جایگاهی ممتاز و ویژه برخوردار هستند. درواقع مناسک اسلامی درحالی که حامل معنا هستند، با رویکردی اجتماعی منشأ کنش‌های بزرگ در جامعه اسلامی می‌شوند. در میان مناسک اسلامی و شیعی، موضوع «اربعین» جایگاهی ویژه‌تر یافته است. اهمیت و کارکرد‌های اربعین از ابعاد گوناگون بحث برانگیز است.

جنبه‌های مهم معرفت شناسانه اربعین که ریشه عمیق در زیارت اربعین دارد، یکی از زمینه‌های بسیار مهم برای ظهور و بروز به زبان هنر است. درکنار فراوری و تبدیل معانی ژرف زیارت اربعین به شکل‌های گوناگون هنری، هنر در تقویت ابعاد اجتماعی و کنش‌های جمعی و رسانه‌ای رویداد پیاده روی اربعین نیز نقشی بی همتا دارد. نگارنده این یادداشت معتقد است می‌توان کارکرد‌های متنوعی در رابطه هنر و مناسک مرتبط با اربعین را در نظر گرفت که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم.

پیاده روی اربعین را شاید بتوان بزرگ‌ترین کنش دین پایه و بروز اجتماعی حول یک محور مشخص با حضور ملیت و حتی مذاهب و ادیان گوناگون دانست. این رویداد که مملو از کنش‌های متکثر و متنوع است، نیازمند مستند شدن و انتقال این ظرفیت به دیگران است. یکی از رسالت‌های بزرگ هنرمندان، ثبت و ضبط تجربه‌های این کلان رویداد در قالب‌های گوناگون هنری و انتقال آن به دیگران است، از این روی باید گفت هنر، زبان جهانی ساختن اربعین است.

یکی دیگر از کارکرد‌های مهم هنر در موضوع «اربعین»، روایت سازی است. هنرمندان می‌توانند با آفرینش آثار هنری، روایت‌هایی را در حین اجرای مناسک اربعین طرح کنند و به یاری این روایت ها، کنش پیاده روی اربعین را برای افراد، معنادار و جهت بخش سازند.

از دیگر کارکرد‌های هنر، تثبیت ارزش‌های برگرفته از مناسک اربعین در زیست معاصر عمومی است. هنرمند با الهام از مبانی و رویداد‌های اربعین می‌تواند فرم‌های ماندگاری را در جریان زیست روزمره و غیرمناسبتی مردم جاری سازد. معمار در فرم‌های معمارانه، هنرمندی دیگر در طراحی زیورآلات، نقاش در نقاشی دیواری، آهنگ ساز و خواننده در چارچوب ساخت آثار موسیقایی و امثال آن می‌توانند ارزش‌ها را عمومی سازند.

نقش دیگر هنر در این زمینه، تقویت گفتمانی است. اربعین یک ظرفیت معنایی جهانی است و همان طور که پیاده روی اربعین را یک رسانه قدرتمند شیعی تصور می‌کنیم، هنر در پیوند با این مجموعه مناسکی مهم، نقشی بنیادین در تبدیل شدن ارزش‌های نهفته در آن به یک گفتمان جهانی خواهد داشت. امروز بدون تردید گفتمان‌ها در چارچوب کنش‌های غیرمستقیم و برخوردار از زبان جهان شمول و همه فهم، قدرت می‌گیرند.

از این روی هنر مهم‌ترین ابزار برای تبدیل شدن گفتمان اربعین به یک گفتمان غالب جهانی خواهد بود. اما همه آنچه اشاره شد، نیازمند تمرکز سیاست گذاران هنری بر این امر و برنامه ریزی مدیران عرصه هنر برای بهره بردن از این ظرفیت هاست. بدون داشتن یک برنامه جامع و کامل، نمی‌توان از همه قدرت و ظرفیت هنر برای تقویت معنایی مناسک اربعینی بهره برد.

 

source