به گزارش تابناک، رسول نجفیان در برنامه «طریق» که شامگاه دوشنبه از شبکه یک سیما پخش شد، اظهار کرد: سال 1330 در میدان حسن آباد به دنیا آمدم؛ جد پدرم؛ اربعین برای رسیدن به حرمین مطهر پیاده میرفتند و در برخی شهرها که پولشان تمام میشد کار میکردند؛ دو برادر از اجداد من به نجف رفته و آنجا از دنیا میروند. وی ادامه داد: وقتی مردم شناسنامهدار شدند به دلیل این دو فرزند که فوت شدند، نام خانوادگی ما را نجفیان گذاشتند.
این بازیگر و مجری توضیح داد: اهل چهارراه عزیزخان هستم، شعر «رسم زمونه» مربوط به همین محله است.
مسیحیان، عاشورا در محل ما نذر میکردند و ما نیز در مراسم سال نوی آنان شرکت میکردیم. نجفیان با ذکر خاطرهای یادآور شد: خانوادهها فقیر و خانهها گنبدی بود؛ برای جشن کریسمس و ژانویه یک مادر و پسر یتیمی بود و پدرم از حفرههای تعبیه شده در سقف برای پسر هدیهای انداخت که او فکر کند بابانوئل برای او آورده است.
وی افزود: هرجا خانواده از بین رود احترام از میان میرود. در آن زمان ماهی یکبار روضههای خانگی داشتیم. گاهی روضهخوان کسی هم نبود، میخواند و این باورها در قلب همه جاری بود. هر کاسبی جنس را از وزن بیشتر میگذاشتند و این کسب روی بچههای آن زمان اثر میگذاشت.
این بازیگر و مجری گفت: تعجب میکنم کسی امروز کم فروشی میکند. عاشوراها و رسمها و سوگها روی این افراد اثر نکرده و اگر قرار است این اتفاقات در زندگی ما جاری نشود به درد نمیخورد. من در کودکی نوحه خوان بودم، بزرگوارانی صلوات درخواست میکردند میگفتند مزار امام حسین را با معرفت زیارت کنید و صلوات بفرستید. یکبار برایم سوال شد پرسیدم و گفتند باید حسین(ع) با شعور و آگاهی در زندگی جاری شود.
نجفیان تاکید کرد: اگر فردای محرم و صفر یادمان برود که عاشورا چه بود و به کارهای خودمان ادامه دهیم، فایدهای ندارد.
وی ادامه داد: در دستههای عزاداری نوحه میخواندم؛ دستههای سقای همدان را به یاد دارم که دست روی سینه میگذاشتند و همه اینها را به یاد دارم. در 40 سال نوحههای قدیمی را از روستاها جمع آوری و سه مجموعه را منتشر کردم.
این مجری و بازیگر با اشاره به نوحههای قدیمی که خوانده میشد، اظهار کرد: علت ماندگاری این نوحهها، آن بود که برای دل خودشان مینوشتند و میخواندند.
نجفیان گفت: در عشق به حسین (ع) شور فقط کافی نیست باید شعور و معرفت داشته باشیم. هنوز به کربلا مشرف نشدم؛ حسرت سفر قم و مشهد به دل مادربزرگ و پدر بزرگ من ماند و همیشه خواب میدیدند. بارها حتی به مکه دعوت شدم اما نتوانستم بروم و شاید دلیل ناروایی باشد.
وی ادامه داد: وقتی سالم هستیم شکرگزاری نمیکنیم و وقتی درد داریم شکرگزاری میکنیم اما همین بیان درد است که جامعه را میسازد. زمانی کسی جرات نمیکرد نام سید الشهدا را بیاورد و چند بار حرمین را شخم زدند که بگویند چیزی وجود ندارد، اما سرانجام چه شد؟
این مجری و بازیگر توضیح داد: در گذشتهها سالها مردم پیاده میرفتند تا به گنبدها برسند و در این راه مخاطرات بسیار زیادی وجود داشت اما با شعور این مسیر طی میشد.
source