این یادداشت، سیاسی نیست. هرچند شاید به درد سیاسیون و اهل سیاست بخورد. خصوصاً اگر در حال حاضر، نمایندهی مجلس باشند یا آن بیستوچهارهزاروهشتصدوبیستونه نفر که ثبتنام قطعی داشتند و دلشان میخواست نمایندهی مجلس بشوند، بخوانند، خوب است. بهویژه، به کار آن هفتهزاروهشتصدوپنجاهوشش نفر که ثبتنامشان نهایی شد، میآید. در آخر، بهنظر میرسد که دستکم، آن دویستونود نفر یا سیصدوسی نفری که النهایه، مردم ایران عزیز را در مجلس دوازدهم نمایندگی خواهند کرد، بیشتر نیاز دارند تا این مهم را بدانند.
همهی ما، ازآنجاکه عقل داریم و اهل منطق و خردورزیم، نیک میدانیم که باید بین خطوط برانیم. بین خطوط راندن، فقط مخصوص رانندگی در خیابانهای کلانشهرها و شهرهای شلوغ و بیقاعده و قانون نیست. اهل سیاست هم بایستی بین خطوط برانند. اتفاقاً سیاسیون باید دقیقتر بلد باشند که بین خطوط برانند که اگر کمترین انحرافی به چپ داشته باشند یا به راست؛ وقتی خط و ربطشان، راست است یا چپ، حسابشان با کرامالکاتبین است. البته این “است” آخری، “بود” باشد بهتر است. چون الآن هم اوضاع سیاست مثل وضعیت رانندگی در کلانشهرها، قاراشمیش اگر نباشد، بسیار آزاردهنده است. دیگر، اعصاب خُردکن شده. هَردَمبیل است انگار. گرگ و میش شده هوای سیاست و شهر. و در هر صورت، هوای هر دو، خاکستری است.
یادمه که یهزمانی، پلیس راهور، عزم خویش جزم کرد و سریع، به قُرَّةُالعَین، کاری کرد کارستان. بهطوریکه نهفقط رانندگان، سرنشینان خودروها و حتا افرادی که گواهینامهی رانندگی هم نداشتند، ملکهی ذهنشون شده بود که بایستی بین خطوط رانندگی کرد. درواقع، مثل بستن کمربند ایمنی، راندن بین خطوط هم، جزو جداییناپذیر فرهنگ رانندگی درونشهری و برونشهری برای قاطبهی خودروهای کوچک و بزرگ، شده بود.
نگارنده که نمیداند چه مینویسد، طنز سیاسی یا طنز اجتماعی یا هردو! بر آن است تا بازگو کند وضعیت کنونی رانندگی در سطح شهرهای بزرگ را. و بر این باور است که هرچه رانندگی در سطح شهرها، درامتر و وخیمتر شود، اوضاع سیاست روز جامعه اسفبارتر و نومیدکنندهتر است. چراکه اساساً دیرینهزمانی است که نتوانسته است بین خطوط براند.
توروخدا… توروخدا! از فردای انتشار این طنزنبشته، نیایید ادعای خسارت کنید که چون فلانی توصیه کرده بود بین خطوط برانید و ما بین خطوط راندیم، تصادف کردیم و ایشان بایستی جبران خسارت کند که ما به نص قانون رفتار کردهایم.
اینروزها، دوباره، هوای شهرها، سیاسی شده است. اهل سیاست و حقوق و قانون، قصد رفتن به مجلس کردهاند. رانندهها، دیگر، دیرزمانی است که بین خطوط نمیرانند. حالا، اینکه کدام یکی از دیگری آموخته، بماند. مهم این است که بخواهیم و مطالبهگری کنیم؛ از اهل سیاست، قانون را و از پلیس راهور، هم!
تقاضامند است لااقل، همین ششماه مانده به پایان سال 1402 را هم اهل سیاست، هم رانندگان ارجمند، صبورانه بین خطوط برانند. فایدهی بین خطوط راندن اهل سیاست، آن است که ما مردم شریف دست راست از چپمان را بازمیشناسیم و انشاءالله مشارکت حداکثری میکنیم و بالاخره، اسامی گروه یا افراد منتخب ملت، اعلام میشود. و یک تصادف هم در رانندگی کاهش یابد، یک تصادف است که امید آن میرود که با بین خطوط راندن شما رانندگان ارجمند، به کاهش حداکثری تصادفات رانندگی در روزهای باقیمانده از سال برسیم. شاید اینطوری آدم خیالش جمع باشد که فردای پس از نوروز 1403 هم خواهد آمد. انشاءالله
………………………………………
*. مدرس دانشگاه و پژوهشگر مسایل حقوقی Tajgar.reza@gmail.com
source