Wp Header Logo 3068.png

در نشست نقد و بررسی کتاب «ماهرخ» به میزبانی ایکنا مطرح شد

کتاب «ماهرخ» که از انتشارش توسط انتشارات «خط مقدم» نزدیک به یک سال می‌گذرد؛ داستان زنی به نام «سیده‌ماهرخ حسینی» است که در سال‌های ابتدایی دهه ۶۰ در خانواده‌ای که پدرش اصالتاً اهل شهرستان گِرمی و مادرش اهل ساوه بود، متولد شد.

ماهرخ در ۹ سالگی پدرش را از دست می‌دهد و همین نقطه آغازی است برای تجربه‌های جدید. آن هم با حضور سه برادر و دو خواهری که چند سال بعد از فوت پدر؛ خواهر بزرگترش «منصوره» را که آرزوی زیارت حضرت زینب(س) را داشت، از دست می‌دهد.

ماهرخ تا اوایل دهه ۸۰ با سختی‌هایی دست و پنجه نرم می‌کند و حتی آرزوی زندگی در کشوری اروپایی در سر می‌پروراند، تا این که با درخواست مادرش در سوریه به عقد مردی به نام «محمد» که اصالتاً فلسطینی است در می‌آید. در ادامه این زندگی نه چندان شیرین، ماهرخ  مادر چهار فرزند می‌شود.

روزگار سیده‌ماهرخ را به همراه این چهار فرزند به جایی می‌برد که یک سال و خرده‌ای در محاصره نیروهای «جیش الحر» قرار می‌گیرند. این محاصره تا جایی به او و فرزندانش فشار آورد که حتی بچه‌هایش دیگر توان راه رفتن نداشتند و به سراغ بازی‌هایی می‌رفتند که خوابیده انجام شود.

سرانجام به کمک نیروهای سوری از محاصره خارج می‌شود و به زندگی خود البته بدون محمد ادامه می‌دهد.

در کتاب «ماهرخ»؛ مهشید اسماعیلی، نویسنده این اثر کتاب زندگی زنی را پیش روی‌مان می‌گشاید که بعد از ۲۰ سال زیست در کنار مردم عرب سوری، جزئی از آنها شده است. او که در آغاز جوانی پایش به دمشق رسیده، در میانه جوانی جنگ داخلی سوریه را دیده و در روایت خود، به خوبی و با روایتی زنانه برای مخاطب، دلایل آغاز آن جنگ‌ را بیان می‌کند و از نگاهی متفاوت مردمان و جنگ سوریه را به ما می‌نمایاند.

هنوز تکمیل نشده/// زنان و مادران، قهرمانان اصلی جنگ‌ها هستند/ بازتاب مولفه ایستادگی خط تمییز ادبیات «مقاومت» و «جنگ» است + فیلم

کتاب «ماهرخ» در سه فصل زندگی «سیده‌ماهرخ حسینی» را روایت می‌کند، روایتی که روان است.

حال به بهانه قرار گرفتن در هفته دفاع مقدس؛ خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) با دعوت از مهشید اسماعیلی، نویسنده کتاب «ماهرخ» و مهناز مرشدی نویسنده و منتقد ادبی، نشست نقد و بررسی این کتاب را با محور جایگاه ادبیات مقاومت، گونه‌های خلق آن، پرداخت و معرفی زنان و بانوان قهرمان در نبردهای محور مقاومت و ماهیت اثرگذاری و جریان‌سازی ادبیات مقاومت برگزار کرد که در ادامه خاطرتان می‌گذرد.

ایکنا ـ خانم اسماعیلی برای آغاز بحث بفرمایید که راوی و قهرمان این اثر، خانم سیده‌ماهرخ حسینی را چگونه پیدا کردید و چه شد که برای نگارش کتاب خود سراغ این روایت و این شخصیت رفتید؟

اسماعیلی: ابتدا و پیش از هر چیز باید بگویم که این نگارش کتاب توسط انتشارات «خط مقدم» به من پیشنهاد شد و به شخصه نقشی در پیدا کردن این قهرمان و سوژه نداشتم.

مصاحبه‌ها با خانم «سیده‌ماهرخ حسینی» را آقای سجاد محقق انجام داده‌اند چرا که خانم حسینی ساکن سوریه هستند و من دسترسی به او نداشتم. به‌ ویژه آنکه این مصاحبه‌ها سال 1398 انجام‌ شده بود و شرایط کشور سوریه در آن سال‌ها به سبب حضور گروهک تروریستی و تکفیری «داعش» نسبت به الان که آرامش در سایه نیروهای مدافع حرم و فرماندهی سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی به این شکور بازگشته بسیار بحرانی بود و در آن سال‌ها شلوغی‌ها و درگیری‌ها در سوریه بسیار بود.

در ادامه انتشارات «خط مقدم» این کتاب را با توجه به علاقه شخصی بنده در حوزه زنان جنگ پیشنهاد داد و در نهایت کتاب «ماهرخ» براساس صوت‌های مصاحبه، تدوین و نگارش شد.

ایکنا ـ خانم مرشدی برای ورود به بحث نقد و بررسی کتاب «ماهرخ»، طلیعه کلام‌تان را بر ساختار این اثر استوار بفرمایید.

مرشدی: در ابتدا باید بگویم که کتاب «ماهرخ» به عنوان اثری در حوزه «خاطره‌نویسی» دسته‌بندی می‌شود. شیوه پرداخت در حوزه کتاب‌های «خاطره‌نوشت» از حیث زبان؛ لحن؛ نگارش و روایت با دیگر گونه‌های خلاقه ادبی مانند رمان و داستان تفاوت‌های متعدد و گاه بنیادینی دارد. چراکه مخاطب کتاب‌های خاطره عموم مخاطبان هستند. نویسنده کتاب‌هایی با محور «خاطره‌نوشت» همواره باید این مسئله را در ذهن داشته باشد که پیچیدگی‌های کتاب را به گونه‌ای قلمی نکند که عموم مخاطبان در همراهی و اُنس با کتاب دچار سختی شوند.

نکته دیگر؛ لزوم توجه به اهمیت روایت‌های تاریخی در حوزه نگارش کتاب‌های مبتنی بر خاطره و «خاطره‌نوشت» است. در قلمی کردن اینگونه آثار نویسنده به شکلی جدی ملزم به رعایت الگوهای دقیق تاریخی مبتنی بر تاریخ و زمان وقوع اتفاقی است که فرد راوی در مقام بیان خاطره آن برآمده است تا به سبب عدم توجه و دقت گافی شاهد پس‌وپیش شدن روایت تاریخ در آن اثر مبتنی بر حوزه بیان خاطره نباشیم.

از این نظر کتاب «ماهرخ» و قلم خانم اسماعیلی به عنوان نویسنده این اثر با توجه به آنکه مصاحبه‌ها را شخص نویسنده انجام نداده و مصاحبه‌ها نیز توسط شخص ثالثی انجام گرفته که آن شخص نویسنده نبوده نیز حائز اهمیت است. چرا که وقتی فرد گیرنده مصاحبه، نویسنده نباشد مسلم است که مولفه‌ای به‌ نام نگرش بر جزئیات و توجهاتی که یک نویسنده در قالب پرسشگر نسبت به روایت و بیان خاطرات فرد مصاحبه‌شونده دارد با فردی که نویسنده نیست متفاوت است. توجه به این مهم است که مسیر تدوین این کتاب را به کاری سخت بدل کرده اما خوشبختانه نتیجه به عمل آمده، نتیجه‌ای کامل و اثری دل‌چسب است.

ایکنا ـ خانم اسماعیلی شما در حین نگارش این اثر نیز نتوانستید با خانم «سیده‌ماهرخ حسینی» به عنوان قهرمان و روای این کتاب ارتباطی برقرار کنید؟ با توجه به اینکه اغلب بخشی از نگارش هر کتابی به تجربه زیسته نویسنده و بخشی دیگر بازتاب دغدغه‌های نویسنده را تشکیل می‌دهد، آیا این عدم ارتباط شما با خانم حسینی در روند نگارش کتاب «ماهرخ» باعث ایجاد خلأها و آسیب‌هایی نشد؟

اسماعیلی: در طول نگارش کتاب «ماهرخ» بر اساس همان مصاحبه‌ها که در اختیارم قرار گرفته بود؛ از طریق پیام‌کوتاه در فضای مجازی با خانم سیده‌ماهرخ حسینی در ارتباط بودم و او پاسخ برخی از سوال‌های من را دادند. هرچند زمانی آن سوال‌ها را پاسخ دادند که کار نگارش پایان رسیده بودم!

نکته جالب در آخرین پیام او این بود که «راضی به چاپ این کتاب نیستند!» و همین مسئله و درخواست خانم حسینی باعث شد که کار چاپ و انتشار این کتاب به حاشیه رود. چیزی حدود یک‌سال برای راضی کردن خانم حسینی زمان صرف شد.

البته ذکر این مسئله نیز لازم است و باید گفته شود که نوع مصاحبه‌ای که توسط آقای سجاد محقق انجام شده بود، مصاحبه کاملی بود و به قول معروف آن پرسش‌های من از خانم حسینی چندان پرسش‌های کلانی در راستای تأثیرگذاری در متن کتاب نبود و بیشتر معطوف به نگاه و تجربیات زنانه بازمی‌گشت. نگاه و تجربیاتی که از جانب من به ‌عنوان یک نویسنده زن و قهرمان زنی که کار نگارش و روایت خاطرات او را در دست دارم.

خانم سیده‌ماهرخ حسینی یکی از بانوان و قهرمانان محور مقاومت به شمار می‌رود و همین حضور و نقش‌پذیری او در این عرصه بود که من را وادا می‌کرد تا در روایت نگاه و تجربیات او به عنوان بانویی قهرمان توسط نویسنده‌ای چون من که هم جنس او است؛ دقت و وسواس بیشتری به خرج دهم.

هنوز تکمیل نشده/// زنان و مادران، قهرمانان اصلی جنگ‌ها هستند/ بازتاب مولفه ایستادگی خط تمییز ادبیات «مقاومت» و «جنگ» است + فیلم

ایکنا ـ «ادبیات مقاومت» یا «ادبیات دفاع مقدس»؛ ادبیات بومی سرزمین ایران است که نمونه و نظیری در دیگر شاخه‌های ادبی در جهان برای آن نمی‌توان متصور بود. از این‌ رو در تعریف و تبیین ویژگی‌های آن با ما مؤلفه‌های مختلفی مواجه هستیم. از زاویه دید شما در مقام نویسنده این اثر، ادبیات مقاومت یا دفاع مقدس باید دارای چه ویژگی‌هایی باشد؟ پرسشم را واضح‌تر مطرح می‌کنم، کتاب «ماهرخ» دارای چه ویژگی‌هایی است که آن را در دسته‌ ادبیات مقاومت و دفاع مقدس رده‌بندی جای می‌دهد؟

اسماعیلی: به زعم من، ویژگی‌ای که در این اثر وجود دارد که آن را در حوزه ادبیات مقاومت قرار می‌دهد مبتنی بر این مؤلفه است که وقتی جنگی شکل می‌گیرد آن جنگ هدفی را پیگیری می‌کند. آنچه که ما در حماسه هشت سال دفاع مقدس پشت‌سر گذاشتیم مبتنی بر مقوله و هدفی چون «دفاع» استوار بود.

اما معتقدم، کتاب «ماهرخ» که آن را میان آثار ادبیات مقاومت متمایز می‌کند؛ هرچند در نهایت این اثر نیز در همین رسته طبقه‌بندی می‌شود آن است که خانم ماهرخ حسینی، نه مبارز و رزمنده آشنا به سلاح که فردی عادی و معمولی است و تنها بنابر قضا، تقدیر و مشیت الهی چیزی قریب 15 ماه در محاصره نیروهای «جیش الحر» قرار می‌گیرد. اینجاست که او مجبور می‌شود تا در مقام دفاع از خود به سمت روحیه سلحشوری و رزمندگی حرکت کند. همین مولفه به ظاهر ساده باعث تمیز این کتاب، روایت اتفاقات و خاطرات خانم حسینی با دیگر آثار حوزه ادبیات مقاومت می‌شود.

هنوز تکمیل نشده/// زنان و مادران، قهرمانان اصلی جنگ‌ها هستند/ بازتاب مولفه ایستادگی خط تمییز ادبیات «مقاومت» و «جنگ» است + فیلم

ایکنا ـ یکی از کلان‌ترین گونه‌های ادبی در جهان گونه «ادبیات جنگ» است. وقتی با بسیاری از آثار این گونه‌ ادبی که توسط نویسندگان جهانی قلمی شده همراه می‌شویم، باز هم شاهد حضور افراد عادی و مردمی هستیم که در برابر یورش یا جنگی که در آن قرار گرفته‌اند دست به مقاومت می‌زنند. اما در جهان از این گونه ادبی با عنوان «ادبیات مقاومت» نام‌ برده نمی‌شود. پرسش من بر این مسئله استوار است که چه ویژگی‌ای در حوزه نوشتار و قلم نویسندگان کشورمان که درباره مقوله هشت سال دفاع مقدس و در ادامه، مدافعان حرم و محور مقاومت قلم می‌زنند وجود دارد که باعث شده تا این گونه ادبی رخت و قبای «ادبیات مقاومت» به تن کند؟

مرشدی: همانطورکه اشاره کردید گونه‌ای به‌نام «ادبیات جنگ» در حوزه گونه‌های مختلف ادبی وجود دارد که بازتاب‌دهنده جنگ‌هایی است که از آن به‌عنوان اتفاقی تلخ یاد می‌شود اما تمامی کشورهای جهان آن را تجربه کرده‌اند.

اگر برای پاسخ به این پرسش از منظر تعریف و تبیین وارد شویم، باید گفت در کشورمان هنوز چنین ریزبینانه و دقیق درباره چرایی استفاده کردن از لفظ و واژه «ادبیات مقاومت» برای خلق این ‌گونه از آثار فکر نشده است.

نکته حائز اهمیت آن است که وقتی جنگی رخ می‌دهد دو طرف جنگ را درگیر خود می‌کند؛ اما آتش آن دامن‌گیر افرادی می‌شود که در میان این دو گروه ایستاده‌اند و به قولی خشک‌وتَر با همدیگر می‌سوزند.

معتقدم که برای تفکیک این مسئله، یعنی افرادی که می‌روند تا بجنگند و افرادی که ناخواسته وارد شرایطی شده‌اند که چه موافق جنگ باشند و چه نباشند؛ مجبورند برای حفظ زندگی خود و کیان خود به دفاع بپردازند باید تفاوت قائل شد. شاید تفاوت میان این دو نگاه بر محور واحد و ثابتی مانند جنگ باشد که باعث شده مسئله‌ای به‌نام «مقاومت» یا گونه‌ای به‌نام «ادبیات مقاومت» در شکل ساحت تولیدات ادبی ما به وجود آید. هرچند تأکید می‌کنم که در این عرصه هنوز به شکل دقیق و علمی تعریفی درباره چرایی پسوند «مقاومت» در برابر واژه‌ «ادبیات» در تعریف‌های علمی و آکادمیک کشورمان وجود ندارد.

اسماعیلی: با خانم مرشدی موافق هستم که هنوز مسئله‌ای به‌نام «ادبیات مقاومت» در مواجهه با واژه‌ای چون «ادبیات جنگ» به‌ لحاظ تعریفی و چارچوب‌های علمی قابلیت تفکیک ندارد. به‌عنوان مثال مسئله‌ای به‌نام خانواده شهدا، همسران شهدا یا افرادی که در عرصه مدافعان حرم به شکل مستقیم یا غیرمستقیم درگیر بوده‌اند در این بازه تعریفی قرار می‌گیرند.

کتاب «ماهرخ» نیز از این دایره خارج نیست و درباره زنی صحبت می‌کند که در جایگاه رزمنده و مبارز نیست اما به‌دلیل آنکه خانه او و منطقه‌ای که در آن زندگی می‌کند در محاصره قرار می‌گیرد، برای حفظ خانه، منطقه، جان خود و اطرافیانش مجبور می‌شود که در مقام فردی مقاوم قد علم کند.

اگر بخواهیم بر مدار این نگاه نگرش خود را گسترش دهیم، می‌توانیم بگوییم که «ادبیات انقلاب» و «ادبیات دفاع مقدس» نیز زیر شاخه «ادبیات مقاومت» قرار می‌گیرند چرا که افرادی که در این دو برهه حساس و بزرگ تاریخی کشورمان قرار داشتند نیز در این دایره تعریف می‌شوند.

هنوز تکمیل نشده/// زنان و مادران، قهرمانان اصلی جنگ‌ها هستند/ بازتاب مولفه ایستادگی خط تمییز ادبیات «مقاومت» و «جنگ» است + فیلم

ایکنا ـ از فحوای کلام شما اینگونه درمی‌یابم که شما «ادبیات مقاومت» را گونه اصلی و شاخه‌هایی مانند «ادبیات انقلاب»؛ «ادبیات دفاع مقدس» و نظایر آن را زیرگونه‌ این شاخه اصلی می‌دانید؟

اسماعیلی: بله! اما چیزی که در حوزه ادبیات ما رایج است و به آنها «ادبیات مقاومت» گفته می‌شود اغلب متمرکز و بازتاب‌دهنده جنگی است که در کشورهای سوریه و عراق در مواجهه با «داعش» شکل ‌گرفته است.

اغلب کتاب‌هایی که با این نگاه و محور به رشته تحریر درآمده‌اند زیرمجموعه‌ «ادبیات مقاومت» تعریف می‌شوند. چرا که ما در این حوزه جغرافیایی و در این منطقه شاهد «مقاومت امت اسلامی» در کشورهای مسلمانی چون عراق و سوریه در برابر دشمن هستیم.

هنوز تکمیل نشده/// زنان و مادران، قهرمانان اصلی جنگ‌ها هستند/ بازتاب مولفه ایستادگی خط تمییز ادبیات «مقاومت» و «جنگ» است + فیلم

ایکنا ـ اما ما پیش‌ از این هم در تاریخ خودمان این مسئله را داشته‌ایم. مانند قیام «سربداران» در برابر حمله مغول‌ها به ایران؛ مانند ایستادگی «رئیسعلی دلواری» و هم‌رزمانش دربرابر حمله انگلیسی‌ها؛ همه اینها در حوزه «ادبیات مقاومت» در تاریخ ادبیات معاصر کشورمان تعریف می‌شود. به واسطه همین مسئله می‌خواهم مؤلفه بازتاب «ارزش» و مقوله «محتوا» را در قامت خلق روایت ادبی با شما مطرح کنم. مؤلفه‌ای به‌نام «ایستادگی» در برابر ظلم با هر نگرش، مسلک و دین در حقیقت معنای تام و تمام «مقاومت» است. ایستادگی در برابر ظلم که وقتی ما انجام این مهم را میان هر ملتی مشاهده می‌کنیم می‌توانیم به فعل آن ملت واژه «مقاومت» اطلاق کنیم. در حوزه ادبیات با شما موافقم که تعریف جامعی درباره «ادبیات مقاومت» وجود ندارد؛ اما با مسئله ارزش؛ محتوا و مؤلفه‌ای چون ایستادگی و بیان آن در قالب روایت‌های مختلف ادبی می‌توانیم اثر نهایی را اثری در گونه ادبیات مقاومت نام دهیم. شما با این نگاه موافق هستید؟

اسماعیلی: با این نگاه شما موافقم. چرا که اعتقاد دارم «ادبیات مقاومت» معنای بسیار عام و گسترده دارد. آنگونه که اشاره کردید تنها مربوط به زمانه ما یا یک جنگ خاص نیست و موضوعات مختلف و متعددی را شامل می‌شود. به‌همین سبب است که احساس می‌کنم «ادبیات مقاومت» لغتی رایج است که از آن برای تعریف و تبیین کتاب‌هایی که با این نگرش و نگاه نو نوشته می‌شود بهره برده می‌شود تا بتوان خط تمیزی میان این دسته از کتاب‌ها و دیگر کتاب‌هایی که با محوریت جنگ نوشته می‌شود قائل شویم.

به این دسته از آثار که مؤلفه «ایستادگی» و «پایداری» را در بطن و متن روایت خود به مخاطب انتقال می‌دهند «ادبیات مقاومت» می‌گوییم تا بتوانیم خط تمییزی میان این محتوای ارائه شده با محتوای مبتنی بر بازنمایی ادبیات جنگ قائل شویم.

هنوز تکمیل نشده/// زنان و مادران، قهرمانان اصلی جنگ‌ها هستند/ بازتاب مولفه ایستادگی خط تمییز ادبیات «مقاومت» و «جنگ» است + فیلم

ایکنا ـ تا این‌ جای بحث به این اتفاق نظر رسیدیم که آنچه که باعث تمیز حوزه ادبیات مقاومت با گونه ادبیات جنگ می‌شود به محتوای روایت بازمی‌گردد. با این نگاه، خانم مرشدی؛ شما کتاب «ماهرخ» را در قالب گونه‌های مختلف ادبیات مقاومت دارای وجه داستانی می‌دانید یا آن را در حوزه «خاطره‌نوشت» دسته‌بندی می‌کنید؟

مرشدی: معتقدم درنهایت باید کتاب «ماهرخ» را در حوزه «خاطره‌نوشت» قرار دهیم. با وجود آنکه این کتاب از نظر موضوعی؛ تعلیق‌های موجود و شیوه روایت به حوزه داستان و رمان شانه می‌زند و شباهت‌هایی دارد؛ اما در نهایت باید کتاب «ماهرخ» را در حوزه «خاطره‌نوشت» قرار داد.

ایکنا ـ یعنی شما این اثر را به سبب آنکه از مصاحبه فردی به ‌نام «سیده‌ماهرخ حسینی» پیاده شده؛ در قالب روایت آن خاطرات از تخیل نویسنده و افزودن به وقایع بهره‌ای برده نشده و تمام متن و بطن روایت در قالب سلسله اتفاقات رئال (واقعی و حقیقی) است؛ کتاب «ماهرخ» را در حوزه آثار «خاطره‌نوشت» دسته‌بندی می‌کنید و آن را از حوزه داستان و رمان خارج می‌سازید؟ اگر صحبت‌های شما را درست درک کرده باشم؛ شما کتاب «ماهرخ» را اثری «خاطره‌نوشت» و روایت آن را مبنی بر ابزار داستانی قلمداد می‌کنید؟

مرشدی: بله، دقیقاً همینگونه است!

هنوز تکمیل نشده/// زنان و مادران، قهرمانان اصلی جنگ‌ها هستند/ بازتاب مولفه ایستادگی خط تمییز ادبیات «مقاومت» و «جنگ» است + فیلم

ایکنا ـ خانم اسماعیلی بار دیگر به کتاب بازگردیم و از بحث نظری که پای آن در خلال این گفت‌وگو باز شد فاصله بگیریم. برای نگارش کتاب «ماهرخ» از نظر زمانی چقدر طول کشید و شما در مسیر نگارش این اثر، منهای پرسش‌هایی که برای خانم «سیده‌ماهرخ حسینی» ارسال کردید و پاسخی دریافت نکردید با چه چالش‌های دیگری مواجه بودید؟

اسماعیلی: نگارش این کتاب حدود 9 ماه طول کشید. آنگونه که پیش از این نیز عنوان شد، یکی از چالش‌ها در مسیر نگارش این اثر آن بود که من نتوانستم با خانم حسینی مصاحبه کنم و برای روایت و نگارش کتاب «ماهرخ» مجبور بودم تا براساس یک‌سری صوت مصاحبه متکی باشم.

نکته‌ای که بیان و تاکید بر آن لازم است متوجه این مهم است که چون همه انسان‌ها در مواجهه با وقوع وقایع شاهد گذار زمان و تاریخ بر آنها هستیم، گاه وقتی فردی در مقام روایت آن اتفاقات و وقایع برمی‌آید ممکن است در حوزه نگاه تاریخی یا بیان برخی جزئیات نتواند آن رویدادها را همانطور که بوده و به وقوع پیوسته به شکل کامل بازگو کند، یا نتواند به درستی به آن بازه تاریخی دقیق آن اتفاق اشاره کند.

این مسئله که امری طبیعی و مدلول گذر زمان از یک رویداد است؛ گاه باعث ایجاد تناقض در صحبت فرد راوی و باین کننده خاطره می‌شود. این مسئله تناقض برای من چالش بزرگی بود. چرا که زمان‌بندی‌ها را مدام در گوشه‌ای می‌نوشتم و سعی می‌کردم از میان این صوت‌ها که به دست من رسیده بود، تواتر تاریخی را منظم کرده و بتوانم در نهایت در قالب تعریف چندین‌باره یک اتفاق به بیان اصل آن رویداد بپردازم. به ‌سبب آنکه من خود با خانم حسینی در ارتباط نبودم، همین مسئله کار نگارش این اثر را سخت‌تر می‌کرد.

یکی دیگر از سختی‌های کار نگار این اثر آن بود که من از جغرافیای سوریه اطلاعی نداشتم و به این کشور سفری نکرده‌ام. به ‌همین سبب حتی برای دریافت اطلاعات محیطی و جزئیات آن محیطی که خانم حسینی در آن حضور داشت باز هم به خود صوت‌های مصاحبه و یا برخی از خاطراتی که از زبان ماهرخ عنوان شده بود رجوع می‌کردم؛ جزئیات بیان محیط و تعریف جعرافیا را در خلال فرازهای آن مصاحبه جداگانه یادداشت می‌کردم تا به فراخور مباحث مد نظر از آن یادداشت‌ها در مسیر روایت و نگارش آن خاطرات در حوزه تصویرسازی حیطی بهره ببرم.

نکته سوم آن بود که در روایت این کتاب بسیار دوست داشتم که به دیدی و منظری زنانه از جنگ سوریه دست یابم. بسیار هم برای تحقق این امر تلاش کردم. با همه این اوصاف است که تأکید می‌کنم اگر فرد مصاحبه‌کننده خودم بودم شاید کیفیت اثر و خروجی آن از آنچه که امروز هست بهتر می‌شد.

هنوز تکمیل نشده/// زنان و مادران، قهرمانان اصلی جنگ‌ها هستند/ بازتاب مولفه ایستادگی خط تمییز ادبیات «مقاومت» و «جنگ» است + فیلم

ایکنا ـ خانم مرشدی در ابتدای این گفت‌وگو و در عیارسنجی کلی کتاب «ماهرخ»؛ این اثر را کتابی موفق قلمداد کردید. در صحبت‌های خانم حسینی به‌عنوان نویسنده این اثر به برخی از مشکلات و چالش‌ها در مسیر روایت این اثر مانند عدم تواتر تاریخی به‌سبب گذار زمان از اتفاق به وقوع پیوسته؛ برخی تناقض‌ها در حوزه تکرار یک خاطره و چالش اصلی که عدم مصاحبه فرد نویسنده با شخص قهرمان، راوی و تجربه‌کننده آن اتفاقات است اشاره شد. حال در مقام منتقد ادبی حاضر در این نشست، در بیان نقاط قوت و ضعف کتاب «ماهرخ» که آن را اثری موفق در نگاه کلی قلمداد کرده‌اید؛ به چه نکاتی اشاره می‌کنید؟

مرشدی: معتقدم یکی از نقاط بسیار پررنگ کتاب به این مهم بازمی‌گردد که خانم «سیده‌ماهرخ حسینی» به عنوان قهرمان اصلی این اثر؛ بانویی ایرانی بوده که با مردی فلسطینی ازدواج می‌کند و وارد کشور سوریه می‌شود. این کتاب علاوه‌بر روایت بحث مقاومت و جنگ؛ آشنایی با آداب و فرهنگ آن جمع مردم در کشور سوریه را به خوبی با مخاطب قسمت می‌کند. چون این خانم ایرانی بوده، زاده و متولد شده آنجا نبوده، خانم اسماعیلی به عنوان نویسنده این کتاب در معرفی فرهنگ‌ها و آداب‌ورسوم آن افراد تنها در حد شنیدن خاطرات خانم حسینی، بسیار خوب عمل کرده و توانسته بخشی از این فرهنگ و آداب را به مردم ایران و مخاطبان این اثر نشان ‌دهد.

مؤلفه دیگر که آن را در مقام قدرت اثر می‌دانم به بحث ظرایف زنانه برای روایت یک قهرمان زن در نبرد سوریه بازمی‌گردد. شاید اگر نویسنده مردی این اثر را می‌نوشت، درک سختی‌های یک زن در شرایط محاصره چندین ماهه مبتنی بر همان نگرش‌های زنانه برای او به کاری سخت بدل می‌شد. برای روشن شدن نگاهم مثالی ساده از متن کتاب می‌زنم.

درک این مسئله که یک بانو به‌سبب شرایط جنگی و در محاصره بودن، چند ماه، خود را در آیینه نبیند؛ به روایت نشستن این اتفاق به ظاهر ساده توسط یک زن با ظرایف و جزئیات بسیار دقیقی همراه است که متاثر از جهان زیستی و جنسیت آن زن در دریافت حال فردی از جنس خود است. با قطعیت می‌گویم اگر بنا بود تا این نگرش را در کتاب «ماهرخ» که از قضا یکی از بخش‌های درخشان آن به شمار می‌رود؛ توسط قلم مردانه نگاشته شود شاید آن نویسنده‌ مرد از این اتفاق به ‌سرعت می‌گذشت! در حالی ‌که قلم زنانه در روایت قهرمان زن، ارتباطی بی‌نهایت را با خود به‌همراه می‌آورد و درک مخاطب را در دریافت حس و حال آن قهرمان با قلم نویسنده بانو بسیار دقیق‌تر، جزئی‌تر، شیواتر و رساتر همراه‌تر می‌سازد.

اینها شاید نکات ساده و کوچکی باشند؛ اما در کنار هم قرار گرفتن آنها و تبلور آن در خروجی اثری مانند کتاب «ماهرخ» باعث شده که این کتاب دارای نقاط قوت بالایی در حوزه کتاب‌های «خاطره‌نوشت» درباره‌ قهرمان‌های زن آن ‌هم در نقطه و جغرافیایی دیگر مانند کشور سوریه، جنگ و دفاع مردمان این کشور در برابر هجوم گروهک تروریستی و تکفیری «داعش» باشد.

ایکنا ـ خانم اسماعیلی و خانم مرشدی در قالب جمع‌بندی اگر در تعریض و تکمیل سخنان خود برای پایان این گفت‌وگو نکاتی از جنس شنیدن دارید، شنوا هستیم.

اسماعیلی: در تکمیل صحبت‌های خانم مرشدی باید این مسئله را عنوان کنم که روایت این نگاه از منظر خاطرات «سیده‌ماهرخ حسینی» نسبت ‌به جنگ سوریه؛ هم نگاهی زنانه و هم نگاهی مادرانه است که وجه مادرانه آن بیشترین بروز و ظهور را دارد. ما در بیشتر کتاب‌های «خاطره‌نوشت» در گونه ادبیات مقاومت، اغلب از زبان مردی سرباز و رزمنده که در بطن و متن جنگ حضور دارد، می‌خوانیم و می‌شنویم؛ اما آنچنان ‌که گفتم خانم حسینی به شکلی اتفاقی در متن این محاصره قرار می‌گیرد.

نکته بعدی آنکه او به روایت خاطراتی از زبان فلسطینی‌هایی می‌نشیند که در بخشی از کشور سوریه زندگی می‌کنند و حال در محاصره «جیش الحر» قرار گرفته‌اند. به ‌همین سبب این نگرش و تأکید بر بیان آداب‌ورسوم و سنت‌های این افراد و آن جامعه توسط یک زن و نه یک مرد رزمنده، ویژگی دیگری است که به تمیز این کتاب «خاطره‌نوشت» در حوزه ادبیات مقاومت با اغلب آثاری که آنچنان که بیان کردم از زبان یک مرد رزمنده در قالب جنگ و دفاع منتج شده است.

سیده‌ماهرخ حسینی؛ چهار فرزند دارد و ما همواره این فضای مادرانه را غالب بر حس زنانه ماهرخ می‌بینیم. او در بسیاری از افکار و اقداماتش، اولویت مادر بودن و فرزندان خود را مدنظر قرار می‌دهد تا خود را به‌عنوان یک بانو!

وقتی درباره خوراک مردمان این منطقه که در محاصره بودند صحبت می‌کند و مخاطب با حال مادری مواجه می‌شود که با همه سختی؛ تلخی؛ غم؛ بغض و اشک به این مسئله اذعان می‌کند که حتی در منطقه‌ای که حضور دارند یک گربه زنده هم وجود نداشت چرا که افراد در محاصره برای زنده نگه‌داشتن خود مجبور بودند که آنها را بخورند؛ درک این مسئله ورای یک حس زنانه و بازتابی از غلبه روحیه مادرانه را در ذهن خواننده تداعی می‌کند.

یا وقتی او (ماهرخ) درباره مرباهای کپک‌زده یا نان کپک‌زده به‌عنوان غذا برای فرزندانش صحبت می‌کند؛ این تنها روایت اتفاقی ساده در قالب مواجهه انسانی با یک خوراکی فاسد شده نیست؛ چرا که حالا ماهرخ در مقام مادر باید باید این خوراکی فاسد شده را به چهار فرزندش، تنها برای زنده نگه‌داشتن آنها بدهد. مسلم است که چه غم؛ درد و مصائبی را در این مسیر تنها برای ارائه یک خوراک ساده به فرزندانش پشت‌سر می‌گذارد.

یا در اواخر محاصره‌ای که خانم حسینی (ماهرخ) دست به هر تلاشی برای خارج شدن از آنجا می‌زند؛ دلیل این خارج شدن را باز هم فرزندانش عنوان می‌کند و می‌گوید که دیگر نا و توانی برای آنها نمانده است. حتی این کودکان به‌ عنوان فرزندان او توانی برای حرکت ندارند و او ناگزیر است که میان تقلا کردن برای مرگ و زندگی، دست به مخاطره‌ای به‌نام بیرون آمدن از آن محاصره بزند. خروجی که نمی‌داند فرجامش درنهایت زنده ماندن و نجات یافتن خود و مهمتر فرزندانش است یا ممکن است درنهایت در این مسیر جانشان را از دست دهند.

او مدام این جمله را تکرار می‌کند که بزرگترین دغدغه‌اش آن است که آیا فرزندان او فردا زنده خواهند بود یا خیر؟! درک این مسئله بسیار فراتر از قرار گرفتن در مقام یک مدافع در برابر دشمنی مسلح است که بر تو چیره شده و تو را تحت محاصره قرار داده است. اینجاست که آن نگاه و روایت زنانه و از آن مهمتر غلبه حس مادرانه، حتی بر نگرش زنانه در قالب ایثاری که مادر برای فرزندانش می‌کند در کتاب «ماهرخ» اهمیتی صد چندان پیدا می‌کند!

کار به ‌جایی می‌رسد که مخاطب به‌ وضوح درمی‌یابد که دیگر زندگی برای «ماهرخ» به‌عنوان یک انسان هیچ ارزشی ندارد و آنچه که برای او در قالب ارزش زندگی معنا می‌شود تنها حفظ جان فرزندانش و زنده نگه‌داشتن آنها است.

من و شمای خواننده در فرازهای مختلف این اثر غلبه حس مادرانه بر زنانه را در رفتار «ماهرخ» به‌وضوح می‌بینیم. به واسطه «ماهرخ» درمی‌یابیم که دغدغه‌های یک مادر در جنگ و محاصره چیست. مضیقه‌های بهداشتی؛ مضیقه‌های غذایی؛ بیماری‌هایی که به ‌سبب کمبود امکانات بهداشتی و درمانی به وجود می‌آید تا چه حد روح یک مادر را برای نجات فرزندانش آزرده می‌کند. همه این دست اتفاق‌های ریز و درشت است که باعث می‌شود «ماهرخ» به قهرمانی باورپذیر و در عین ‌حال دوست‌داشتنی در مقام یک «زن مقاوم» و «مادر مقاوم» بدل شود.

مرشدی: بسیاری از گفتنی‌ها در قالب صحبت‌های خانم اسماعیلی و این گفت‌وگو عنوان شد؛ اما در فراز پایانی می‌خواهم بر همان کلیدواژه مقاومت تأکید کنم. «مقاومت بومی»؛ «مقاومت مذهبی»؛ «مقاومت در برابر حمله به وطن» و مؤلفه‌های دیگری که در حوزه مقاومت صحبت می‌شود و آنچه که در کتاب «ماهرخ» رخ‌نمایی می‌کند؛ مقاومتی فراتر از آنچه که در برشمردن انواع مقاومت در این گفت‌وگو از زبان من و نویسنده اثر عنوان شد تعریف می‌شود.

روایت این اثر تنها بیان مقاومتی برای وطن؛ برای دین؛ عقیده و مذهب نیست. مخاطب با خواندن و هم‌نشینی با «ماهرخ» با زن و از آن مهمتر مادری مواجه می‌شود که برای بقاء فرزندانش و نه حتی خود تلاش می‌کند. این تلاش برای بقاء که الویت آن زن نیست که روحیه مادرانه برای حفظ جان فرزندانش است سبب می‌شود که هر مخاطبی با هر نگرش؛ بینش؛ عقیده و مسلکی در مواجهه با کتاب «ماهرخ» بتواند به سادگی ارتباط بگیرد و خواندن این کتاب برای او در کنار مفید بودن و جذاب بودن، معارف بلندی دیگر را نیز با خود به‌ همراه داشته باشد.

گفت‌وگو از عباس کریمی‌عباسی و امین خرمی

انتهای پیام

source