Wp Header Logo 943.png

جوان آنلاین: گاهی داستان‌های کودک‌ونوجوان ماهیت تلخ و ناامیدکننده پیدا می‌کنند. به‌نظرم این همه تلخی و حس ناخوشایند، زیبنده آثار کودک‌ونوجوان نیست. گاهی هم نویسندگان از آن‌طرف بام پرتاب می‌شوند که این هم خوشایند نیست؛ آثاری که خنثی هستند و مسائل خانوادگی و اجتماعی در آن‌ها مطرح نمی‌شود. به نظرم نویسنده‌ای موفق است که مخاطب کودک‌ونوجوان را متعهد بار بیاورد. 

 

حمیدرضا داداشی، نویسنده ادبیات کودک‌ونوجوان معتقد است: داستان و ادبیات، به طور کلی، آیینه تمام‌نمای جامعه است و داستان کودک‌ونوجوان، آیینه‌ای است که شخصیت کودک‌ونوجوان را بازتاب می‌دهد. کودک‌ونوجوان علاقه‌مند به مطالعه، کتاب، داستان و مجله می‌خواند تا نیاز‌های روحی و شخصیتی خود را در آن‌ها بیاید، بازتاب دغدغه‌های خودش را در داستان و شخصیت‌هایش ببیند و لذتش را ببرد. این، همان چیزی است که به آن «همذات‌پنداری» می‌گوییم. نویسند کودک‌ونوجوان هرچقدر در خلق این همذات‌پنداری موفق‌تر عمل و بتواند مخاطب کودک‌ونوجوان را به قهرمان‌های داستان‌هایش نزدیک‌تر کند، موفق‌تر خواهد بود. گاهی نویسندگان بیش از آنکه به این مسئله توجه داشته باشند، تلاش می‌کنند دغدغه‌های خود را در داستان‌ها بیان کنند که این درست نیست. 

داداشی که با مهر سخن گفته است به این نکته اشاره می‌کند: زندگی‌های ما نسبت به دهه‌های گذشته و با سرعتی عجیب و به تبع آن ادبیات و داستان نیز تغییر کرده است. کودک‌ونوجوان امروز دغدغه‌ها و نیاز‌های متفاوتی نسبت به کودک‌ونوجوان دهه‌های۶۰ و ۷۰ و ۸۰ دارد، این البته نافی مشترکات نیست. نیاز به دیده‌شدن، نیاز به توجه، تلاش برای رسیدن به موفقیت‌های اجتماعی و تحصیل در همه اعصار بوده و خواهد بود، اما آنچه مهم است، جنس این نیازهاست. شاید سقف آرزوی نوجوان دهه‌۵۰، داشتن یک بسته مداد رنگی ۳۶عددی یا یک دوچرخه بود؛ چیز‌هایی که حتی تصورش هم در ذهن نوجوان امروزی خنده‌دار و عجیب است. 

به عقیده این نویسنده کودک و نوجوان به همین میزان که جنس نیاز‌ها و آرزو‌های نوجوانان امروزی تغییر کرده، به همان میزان جنس ادبیات و داستان‌های نوجوانان تغییر کرده است. این مسئله معمولاً مدنظر نویسندگان کودک و نوجوان هم است، البته تعدادی از نویسندگان کودک‌ونوجوان، توجه چندانی به این تغییرات ندارند و همچنان تجربه‌های زیسته خود را در آثارشان بروز می‌دهند. 

داداشی در پاسخ به این سؤال که به نظرتان مهم‌ترین عنصر ادبیات کودک و نوجوان امروزمان چیست، توضیح می‌دهد: همپای تغییرات در سبک‌های زندگی ایرانی و مدرنیته‌شدن و ماشینی‌شدن زندگی‌ها، سبک‌وسیاق سوژه‌ها و نوع روایت‌های داستانی نیز تغییرات عمده‌ای کرده و نویسندگان سبک‌های تازه‌ای را تجربه می‌کنند. این‌ها به خودی خود قابل تحسین است، اما گاهی داستان‌های کودک‌ونوجوان به سمتی می‌روند که مناسب این گروه سنی نیست. گاهی داستان‌های کودک‌ونوجوان ماهیت تلخ و ناامیدکننده پیدا می‌کنند. به نظرم این همه تلخی و حس ناخوشایند، زیبنده آثار کودک‌ونوجوان نیست. گاهی هم نویسندگان از آن‌طرف بام پرتاب می‌شوند که این هم خوشایند نیست؛ آثاری که خنثی هستند و مسائل خانوادگی و اجتماعی در آن‌ها مطرح نمی‌شود. به نظرم نویسنده‌ای موفق است که مخاطب کودک‌ونوجوان را متعهد بار بیاورد. 

وی درباره اینکه چه دورانی را می‌توان دوران طلایی ادبیات کودک و نوجوان دانست، می‌گوید: به نظر من دوره طلایی ادبیات کودک‌ونوجوان هنوز فرا نرسیده است، البته شکی نیست که دهه‌های۶۰ و ۷۰ نویسندگان زیادی تولد یافتند و داستان‌های موفق زیادی هم نوشته شد. یکی از دلایل آن پیروزی انقلاب و غالب‌شدن حس سلحشوری و مبارزه بود. انقلاب تغییرات عمده‌ای در تمام ساختار‌های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی ایجاد کرده بود و نویسندگان نیز طبیعتاً تحت‌تأثیر همین روحیه انقلابی و سلحشوری آثار خیلی خوبی خلق کردند. رونق نشریات به‌ویژه نشریات کودک‌ونوجوان در دهه‌های۶۰ تا ۸۰ هم تحت‌تأثیر همین روحیات بود. تعداد زیادی نشریه منتشر می‌شد که این‌ها خوراک فرهنگی لازم را داشتند و نویسندگان عرصه‌های فراوانی برای ارائه آثار خود داشتند، طبیعتاً ادبیات هم رونق گرفت. به نظرم شرایط فعلی، دوره گذار ادبیات است و باید منتظر ماند و امیدوار که بار دیگر شاهد بروز و حضور نویسندگان و داستان‌های خوب و ماندگار باشیم، کما اینکه امروز نیز نویسندگان خوبی داریم که آثار بسیار خوبی هم خلق می‌کنند. در کنار این‌ها در سال‌های اخیر کارگاه‌ها و کلاس‌های داستان‌نویسی رونق گرفته‌اند و می‌توان امیدوار بود نویسنده‌های خوبی از دل این کارگاه‌ها و کلاس‌ها متولد شوند.

source