Wp Header Logo 1478.png

درخشش منشورِ بلندای عزت و افتخار تمدن ایرانی-اسلامی دلایلی بسیار دارد؛ اما پُرواضح است آنچنان که قاطبه کارشناسان و اهل نظر نیز بر این مهم استوار بوده‌اند که نبض تپنده این تفکر را باید در ارادت ایرانی به خاندان مطهر موسوی و شرف حضور ابدی‌شان در ایران دانست؛ از علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع)؛ شمس‌الشموس؛ خورشید درخشان ایران در مشهدالرضا گرفته تا شهر مقدس قم که میزبان پُرافتخار مرقد مطهر خواهر گرامی ایشان، حضرت معصومه(س) است و ضلع سوم این مثلث را باید در شیراز و حضرت شاه‌چراغ(ع) جست.

همین بلندای نظر کافیست تا این جمله زنده‌نام، عالی‌مقام دکتر ابراهیم باستانی‌پاریزی؛ عجیب، عمیق، نجیب و شریف رُخ‌نما شود که «جدا کردن «ایرانیت» از «اسلامیت»، خیانت بزرگی است که بر ایرانیت می‌شود، نه خدشه‌ای بر اسلامیت! چه آنکه بلندای معرفت معارف عظیم و هدایت‌بخش و مبین بزرگان دین هدایتگر اسلام بر بستر ثمربخش فرهنگ و تمدن ایرانی و نضج معارف مغرفت‌بخش عظیم اسلامی است که عالم‌پیما و به نگین درخشان گیتی مبدل و مزین شده ‌است.

دَهم ربیع‌الثانی، مصادف با سالروز وفات حضرت معصومه(س) بهانه و مناسبت دیگری شد تا خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) بار دیگر این پرسش عمیق و لبریز از تدقیق را مطرح کند که چرا در گونه «ادبیات داستانی» با توجه به پیشینه عمیق سترگ و کاروان هزاره ادب فارسی، قرار گرفتن بر بلندای خلق ادبیت ادبیات داستانی از داستان کوتاه گرفته تا داستان بلند و رمان، در بهره گرفتن از الگوها و اسوه‌های حسنه‌ای چون بزرگانمان و عالی‌مقامان دین هدایتگر و مبین اسلام بازنمایی تهی از دست نویسندگان معاصر را منعکس می‌کند.

هر چند که باید اذعان داشت در گونه خلق کتابت بر بلندای تاریخ اسلام و یا روایت‌های مبتنی بر ائمه اطهار(ع) کفه درخشانی از کتاب‌های گران‌سنگ را شاهدیم؛ اما هنوز هم خلأ ادبیات داستانی در این ‌میان عمیق و عجیب رخ می‌نمایاند.

برای شاهد این مدعا و بیان این آسیب همین بس که زمانی که بر بلندای نام معرفت‌بخش و درخشان حضرت معصومه(س) همراه و همدل می‌شویم، به وضوح درمی‌یبایم که بعد از گذار و گذر از بیش‌ از چهار دهه از تاریخ شکوهمند انقلاب اسلامی سال 1400 خورشیدی رمان «به سپیدی یک رؤیا» وقتی به قلم «فاطمه سلیمانی ازندریانی» قلمی می‌شود؛ لقب نخستین رمان با محوریت بلندنامی چون حضرت معصومه(س) که قرن‌هاست مدفن او و بارگاه ملکوتی‌اش روشنایی‌بخش شهر مقدس قم است در ذهن تداعی می‌شود که باید خوشحال باشیم که درنهایت نخستین رمان با نشان روشن این بانو قلمی ‌شد و متأثر باشیم که چرا اینقدر دیر و دور!

در همین راستا و در حوزه معرفت‌سنجی دلایل وقوع چنین آسیبی به گفت‌وگویی صریح و بی‌پرده با فاطمه سلیمانی ازندریانی، نویسنده رمان «به سپیدی یک رؤیا» که توسط «انتشارات نیستان» منتشر شده ‌است نشستیم و استمرار و دامنه این گفت‌وگو گاه زاویه‌هایی را میان «گفت‌وگوکننده» و «گفت‌وگو شونده» به میان آورد.

هرچند خروجی این گفت‌وگوی صریح و بی‌پرده خود گویای بسیاری از ناگفته‌های مگوی است که شاید لازم بود زودتر از اینها در قامت فعلیت و فعالیت رسانه‌ای شنیدنی شود؛ البته که نقاط درخشان و امیدبخشی چون رجعت دوباره نسل جوان با وجود تعدد و تشتت رسانه‌های مجازی بر نشان روشن کتاب، این یار مهربان و همچنین امیدواری به قلم نویسندگان نسل سوم و نوقلمانی که در عرصه «ادبیات داستانی دینی» قلم می‌زنند، ماحصل امیدبخش این گفت‌وگوی صریح است.

آنچه در ادامه از خاطر می‌گذرانید گفت‌وگوی خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) با فاطمه سلیمانی ازندریانی، نویسنده رمان «به سپیدی یک رؤیا»؛ نخستین رمان با محوریت حضرت معصومه(س) به گاه و روز تقویمی وفات ایشان است.

سفر حضرت معصومه(س) میراث حرکت زینب‌وار است/ ضربه سودجویان و ناآشنایان به ادبیات دینی + صوت

ایکنا: خانم سلیمانی برای آغاز گفت‌وگو از زبان شما ورودی به جهان داستانی و خط روایی رمان «به سپیدی یک رؤیا» داشته باشیم. هر چند این اثر به عنوان نخستین رمان با محوریت شخصت بزرگ و اسوه‌ای چون حضرت معصومه(س) با اقبال بالایی از سوی مخاطبان مواجه شده است و شمارگان خوبی را به خود اختصاص داده؛ اما اینبار آن دسته از مخاطبانی که شاید این رمان را مطالعه نکرده‌اند با زبان شما نگاهی به خط داستانی آن داشته باشند.

این کتاب اولین رمانی است که درباره حضرت معصومه(ص) نوشته ‌شده است. داستان از زمان هجرت امام رضا(ع) تا وفات حضرت معصومه(س) بر بلندای این رمان روایت می‌شود. در این ‌میان در قالب یکی از فنون داستان‌نویسی، مخاطب در خلال بازگشت به گذشته با بخشی از دوران کودکی حضرت نیز آشنا می‌شود.

بسیاری از امامزادگان موسوی؛ خواهر و برادران امام رضا(ع) از هجرت حضرت به ایران به سمت کشورمان حرکت کردند. اولین فردی که این مسیر را بر خود هموار کرد حضرت معصومه(س) بود. ایشان به واسطه نامه‌ای که از امام رضا(ع) دریافت کرده بودند پای به این سفر نهادند و  گویا شاهد دعوت حضرت معصومه(س) از سوی امام رضا(ع) بودیم. سفری که آغاز می‌شود، اتفاقاتی که در طول این مسیر می‌افتد و سرانجام و فرجام این رمان، بیماری حضرت معصومه(س) و وفات ایشان در قم پایان‌بخش رمان است.

شاید در قالب روایت خط داستانی این اثر، بتوان همان اطلاعاتی را بازگو کرد که همگان از آن مطلع هستند و من نیز در معرفی این رمان همان را با شما و خوانندگان ایکنا درمیان گذاشتم؛ اما می‌توانم مدعی باشم آنچه که در لابه‌لای سطور و فصل‌های مختلف این رمان روایت شده، مملو از اتفاق‌ها و رویدادها و سخنانی است که بسیاری از آنها تا به ‌حال در هیچ شکل از روایت شفاهی و یا قالب روایت مکتوب عنوان نشده است، یا اگر عنوان شده‌اند بسیار محدود بوده و کمتر عموم مخاطبان نسبت ‌به این اطلاعات درباره حضرت دانشی دارند.

درباره بازخورد رمان «به سپیدی یک رؤیا» نیز باید بگویم که خدا را شاکرم که پیام‌های بسیار بسیار متعددی ازسوی مخاطبان مختلف دریافت کرده‌ام. بدون اغراق می‌گویم که حتی نمی‌توانم تعداد این پیام‌ها را بشمارم؛ اما جذابترین آنها در کنار نگاهی که مخاطبان به اثر داشتند، ارجاع به این مسئله بود که در حرم حضرت معصومه(س) حضور دارند و یادی از این کتاب و نویسنده آن کرده‌اند. این شاید بزرگترین نعمت و افتخاری است که می‌توانم به واسطه نگارش این کتاب برای خود متصور باشم.

در شمار دایره سنی و دامنه جنسیت مخاطبان رمان «به سپیدی یک رؤیا» می‌توانم به نوجوانان 14 تا 16 ساله اشاره کنم تا مخاطبان بزرگسال و با وجود آنکه هم آقایان و هم بانوان این اثر را مطالعه کرده‌اند شاید بتوانم با صداقت بگویم که کفه خانم‌ها کمی نسبت‌ به آقایان سنگین‌تر است.

سفر حضرت معصومه(س) میراث حرکت زینب‌وار است/ ضربه سودجویان و ناآشنایان به ادبیات دینی + صوت

ایکنا: در ضمن دریافت این پیام‌ها آیا مخاطبان از تاثیرپذیری و اثرگذاری این رمان بر خود نیز سخن گفته‌اند؟ یا اگر از زاویه دید شما نگاه کنم آیا در نگارش این رمان تلاش داشتید در کنار مولفه سرگرم‌ کردن مخاطب در مسیر معرفی حضرت معصومه(س) به عنوان الگو در زندگی امروز نیز قلمتان استوار کنید؟

بی‌تردید همینگونه بوده است. در ساحت معرفی الگوی بلندنام و اسوه‌ای چون حضرت معصومه(س) به زبان رمان، من هم با شما هم‌عقیده‌ام و اعتقاد دارم که این اثر می‌تواند علاوه بر جذابیت قرائت یک رمان برای مخاطب در حوزه معرفی حضرت معصومه(س) در قامت الگو و اسوه بزرگی که همگان بر آن واقف هستند سهمی به‌قدر وسع خود داشته باشد.

بلندنامی و بدل شدن به اسوه برای حضرت معصومه(س) اکتسابی بوده؛ ایشان در خانه‌ای بزرگ شده‌اند که امام بزرگی (حضرت رضا(ع))؛ دختر امام، عمه امام و خواهر امام در آن حضور داشته‌اند و حضرت معصومه(س) در چنین فضایی تنفس کرده ‌است.

ایشان به‌سبب همین تعلیماتی که از این بزرگان خاصه امام رضا(ع) دریافت کرده‌اند؛ خود نیز در مقام یک تعلیم‌دهنده و معلم نقشی بی‌بدیل در تربیت افراد، تأثیرگذاری بر آنها جهت گام نهادن در زندگی متعالی، حرکت به سمت سعادت و قرب الهی داشته‌اند و این جایگاه تعلیم‌دهنگی ایشان تا امروز و تا قیامت برای پیروانشان مستمر خواهد بود.

به جد به این مهم معتقدم و باور دارم حرکتی که حضرت معصومه(س) به سمت ایران داشته و سخنرانی‌هایی که در طول مسیر ایراد فرموده‌اند؛ حرکتی «زینب‌گونه» بوده ‌است. به‌ گونه‌ای که انگار جانشین حضرت زینب(س) در آن زمانه و در مسیر سفر به سمت ایران بوده‌اند.

ایکنا: خانم سلیمانی؛ بعد از این مقدمه در معرفی و روایت شما از بازخوردهای رمان «به سپیدی یک رؤیا» حال وارد بخش تخصص گفت‌وگو شویم. در حوزه ادبیات مذهبی هرچقدر دست ما در حوزه روایت آثار تاریخی و مستندنگاری پُر است زمانی‌که به جهان داستانی به‌ویژه داستان بلند یا رمان ورود می‌کنیم کمتر می‌توانیم بر بلندای نام‌های بزرگ؛ چهره‌های شناخته‌شده و اسوه‌های دینی خود در حوزه رمان و داستان اثری را بیابیم. آنگونه که «به سپیدی یک رؤیا» بدل به اولین رمان درباره زندگی حضرت معصومه(س) می‌شود. دلیل این امر را چه چیز می‌دانید؟

در پاسخ به این پرسش باید مولفه‌های مختلفی را در نظر داشته باشیم. در مواجهه با چنین پرسش‌هایی یکی از اصلی‌ترین اصول مهم که باید به آن توجه داشت آن است که در ایجاد دلایل چنین آسیبی‌هایی که در پرسش شما هویدا بود؛ امروزه نمی‌توان فقط مسئله نظارت و ارزشیابی (ممیزی) را سبب وجود و وقوع این آسیب دانست؛ با صراحت می‌گویم که باید به خود نویسندگان در حوزه ادبیات دینی، البته باورها و اعتقادات مذهبی که در وجود نویسندگان ما نهادینه شده ‌است نیز اشاره کنیم.

ما در مکتب شیعه در مواجهه با بزرگان دین، ائمه معصوم(ع) و سلاله پاک آنها خطوط قرمزهایی را برای خود مشخص کرده‌ایم. به‌ عنوان مثال ما در مکتب و تفکر شیعه بر این مهم استواریم که منِ نویسنده یا خالق هر محصول هنری با توجه به اعتقاد و بینشم نمی‌توانم تصویر و چهره امام را نشان دهم؛ یا در حوزه گفتار و عمل امام و فرد معصوم اجازه تخیل ندارم. حتی کوچکترین حرکت یا فعل از او مثلاً جابجایی یک شی نیز در این دایره می‌گنجد! مگر آنکه نسبت ‌به آن اتفاق هر چند جزئی، ساده و کوچک؛ سندی قابل اتکا و اتقان وجود داشته باشد.

این دسته از مؤلفه‌ها است که باعث می‌شود گاه در حوزه نگارش داستان؛ داستان بلند یا رمان با محوریت بزرگان دین، دست نویسنده در شکل؛ زبان؛ روایت و قلم محدود شود.

دلیل دیگر به محدود شدن دامنه مخاطبان آثار ادبیات دینی بازمی‌گردد. امروزه ودر دوره حاضر اغلب مخاطبان آثار ادبیات داستانی به سمت آثار غربی و ترجمه‌شده سوق پیدا کرده و در حوزه آثار ترجمه شده نیز به سمت نویسندگان روشنفکر تمایل بیشتری پیدا کرده‌اند.

همه این عوامل دست‌به‌دست یکدیگر می‌دهد تا نویسنده گاه حتی بترسد از اینکه به سمت خلق آثار داستانی و رمان با محور بزرگان دین و معصومان رود چرا که حتی ممکن است شاهد هجمه‌هایی نسبت‌ به خود و قلمشان از سوی مخاطبان باشند.

سفر حضرت معصومه(س) میراث حرکت زینب‌وار است/ ضربه سودجویان و ناآشنایان به ادبیات دینی + صوت

ایکنا: لحظه‌ای درنگ کنیم خانم سلیمانی؛ در پاسختان به قید امروز اشاره کردید، یعنی زمان حال! و این دست از مؤلفه‌ها را در مواجهه با دلیل کم بودن خلق آثار ادبی در گونه داستان و رمان با محور بزرگان دین اشاره کردید. در حالی ‌که این مسئله رعایت آن اصول و چهارچوب همواره با تفکر شیعی و ذات ادبیات خلق‌شده درباره امامان و بزرگان معصوم صدق داشته است. مگر در گذشته چیزی غیر این بوده است؟

آنچه که در گذشته بیشترین عامل را برای قلیل بودن خلق آثار ادبیات دینی با محوریت امامان و حضرات معصوم(ع) با خود به‌همراه داشته را می‌توان اغلب متوجه دامنه نظارت و ارزشیابی (ممیزی) استوار دانست.

همچنین فقر دانش و دور بودن از مسئله پژوهش میان نویسندگان گذشته در این عرصه عامل دیگری بود که سببیت کمبود کیفی و کمی خلق آثار داستانی و رمان در حوزه‌ ادبیات دینی با محوریت بزرگان دین را با خود به‌همراه داشت.

سفر حضرت معصومه(س) میراث حرکت زینب‌وار است/ ضربه سودجویان و ناآشنایان به ادبیات دینی + صوت

ایکنا: در این مسئله تردیدی وجود ندارد که جهان داستان و رمان برای شکل‌گیری به دامنه تخیل نویسنده و جوشش نگاه زیبایی‌شناسانه‌ او بستگی دارد و وام‌دار است. درحالی‌که خوب می‌دانیم جهت روایت حتی از نگاه داستانی درباره ائمه معصومین(ع) اجازه ورود تخیل نداریم.

آنچنان که پیشتر به آن اشاره کرده‌ام، امروزه مؤلفه‌های دیگری به دلایل پیشین افزوده شده ‌است. به زبان ساده‌تر اگر بخواهم بگویم آنکه هر دوره اقتضائات خاص خود را داشته است.

ایکنا: هنوز قانع نشده‌ام! از بزرگی مانند «سیدمهدی شجاعی» مثالی می‌آورم. وی خاصه در رمان سه جلدی اخیرشان درباره امام سجاد(ع) (حماسه سجادیه) در گفت‌وگوهایشان درباره این اثر به این مسئله اشاره کرده‌اند که در روایت این رمان از دامنه تخیل نیز استفاده شده ‌است. تاکید کرده‌اند هر جا که به شکل مستقیم ارجاع و اشارتی به حضرت سجاد(ع) داشته‌اند، سند آن روایت را ذیل اثر آورده‌اند و در کل روایت رمان از تخیل نیز بهره گرفته‌اند؛ اما ما هنوز هم عدم استفاده از قوه تخیل در خلق آثار داستانی و رمان که یکی از اصول، چارچوب و قوانین در مسیر خلق و آفرینش ادبیات داستانی است را کمتر میان آثار خلق‌شده در حوزه ادبیات دینی کشورمان شاهد هستیم. آیا این بیشتر یک نوع «خودسانسوری» توسط خود نویسنده نیست؟ آیا رمان «به سپیدی یک رؤیا» به قلم شما در مسیر خلق از ویژگی بهره بردن از دامنه ‌تخیل اندیشه و تفکر شما برخوردار نیست؟ اگر پاسخ شما خیر است پس چگونه می‌توانیم «به سپیدی یک رؤیا» را در دامنه داستان یا رمان تعریف کنیم؟

هر آنچه که در این رمان با ارجاع به اتفاق‌ها، رخدادها، رویدادها و حوادث تاریخی بیان ‌شده است کوچکترین دخل‌وتصرفی در آن نبوده و مبتنی بر اسناد متقن و قابل اتکا است که در مورد بهره‌برداری و قلم من قرار گرفته است.

همچنین هر آنچه که درباره دیگر معصومان در این اثر از آن بهره برده شده ‌است مانند ارجاع و اشارتی که به حضراتی چون امام رضا(ع) و امام جواد(ع) آورده و گفته شده به‌هیچ‌وجه تخیلی در آنها نبوده است؛ اما برای آنکه قلم خود را از دامنه صرف روایت تاریخی و درغلتیدن به گزارش تاریخی جدا و قلمروی آن را به گستره داستان و رمان وارد کنم، چند شخصیت خیالی را خلق کرده‌ام.

افرادی که دارای صفت معصومیت نبوده و در حقیقت ناظر بر اتفاقات تاریخی بوده‌اند. جنس روایت را از زبان آنها با مخاطب در میان گذاشته‌ام. در حقیقت در راستای خلق درام به‌عنوان اصلی‌ترین عنصر خلق داستان و رمان، با بهره بردن از این شخصیت‌های خیالی در آن بازه زمانی تاریخی آنها را آفریدم؛ ناظر به اتفاق‌ها و رویدادها قرار داده و جنس روایت را با اتکا به همان مستندات قابل‌اتکا و متقن تاریخی از زبان آنها بیان کرده‌ام.

سفر حضرت معصومه(س) میراث حرکت زینب‌وار است/ ضربه سودجویان و ناآشنایان به ادبیات دینی + صوت

ایکنا: به اعتقاد شما چگونه می‌توان دست به خلق ادبیت در ذات خلق آثار ادبی با رویکرد مذهبی زد، به گونه‌ای که بتواند جنس نگارش و قلم تنه به روایت بزند و عموم مخاطبان را درگیر کند و از سوی دیگر قوانین و چهارچوب‌های نگارش در حوزه ادبیات مذهبی را نیز رعایت کند؟

تأکید دارم که اصل خط پیرنگ داستانی رمان «به سپیدی یک رؤیا» یعنی آن سفر؛ آن نامه و هر آنچه که در قالب رویدادهای تاریخی آورده شده بدون کوچک‌ترین دخل و تصرف در دامنه تخیل و با اتکا به اسناد متقن در این رمان آورده شده ‌است.

به‌ عنوان مثال من در تاریخ خوانده بودم که حضرت معصومه بانوی خادمی به ‌نام «سلطان موصلیه» داشتند که هیچ اطلاعات تاریخی درباره این خادم وجود ندارد. اینجا بود که از دامنه تخیل خود در قامت یک زن برای تصویر این بانوی خادم بهره بردم. با خود اندیشیدم که او زنی سال‌خورده بوده که می‌توانست جای مادر حضرت معصومه(س) باشد؛ با اتکا به این نگاه، آن جنس مادرانگی را در قالب نگاه احساسی در راستای خلق درام در قامت این شخصیت ترسیم کرده و به مخاطب ارائه داده‌ام.

معتقدم این نگاه و بیان روایت‌های شخص غیر معصوم مانند این بانوی خادم لطمه‌ای به تاریخ وارد نمی‌کند.

ایکنا: قاطبه نظر کارشناسان و متخصصان امر خلق ادبیات داستانی بر این مهم استوار است که در عهد و زمانه حاضر به‌ دلیل تعدد و تشتت رسانه‌ها و فضای متفاوت جهان ارتباطی میان نسل جوان؛ در نگاه کلان سبب شده تا هم‌نشینی این نسل با کتاب کم شود. هر چه شاخه‌ها و گونه‌های ادبیات داستانی را جزئی‌تر و تخصصی‌تر می‌کنیم مثلاً در حوزه «ادبیات دینی» باز این عدد رو به کاهش است. به اعتقاد شما آیا در نگاه کلان اقبال نسل نوجوان و جوان به ادبیات و داستان ازبین‌رفته یا آثار خلق‌شده در حوزه ادبیات دینی ما نتوانسته‌اند این دسته از مخاطبان را به سمت خود جذب کنند؟

اتفاقا نظر من متفاوت است و معتقدم مخاطبان آثار ادبی حتی مخاطبان جوان امروز که در بطن و وجود خود علقه‌های مذهبی دارند به آثار ادبیات دینی گرایش بسیار بالایی دارند!

پس نمی‌توانیم بگوییم که این دسته از کتاب‌ها خوانده نمی‌شود بلکه می‌توانیم بگوییم که این کتاب‌ها مخاطبان خاص خود را حتی امروزه و میان نسل جوان کتابخوان دارد. شاید حجم مخاطبان آثار ادبیات دینی در قیاس با مخاطبان کتاب‌های ترجمه یا ادبیات روشنفکرانه که به پیش‌ از این اشاره کردم نباشد؛ اما آن دسته از مخاطبان امروز و جوانانی که گرایش مذهبی، علایق دینی و آیینی دارند به جد پیگیر آثار ادبیات دینی هستند و اهل هم‌نشینی، انس و خوانش کتاب‌های این حوزه هستند.

حتی بر این مسئله نیز تأکید می‌کنم که این دسته از جامعه مخاطبان جوان امروز که علقه‌های مذهبی دارند به‌شدت علاقه‌مند به نگارش و نوشتن نیز هستند. نکته جالب اینجاست که این افراد علاوه‌بر مخاطبان حوزه ادبیات دینی خود مشتاق خلق چنین گونه از آثار هستند.

شاید تعدد و تشتت رسانه‌ها و فضایی که امروز در قالب همزیستی با فضای مجازی ایجاد شده در کاهش مخاطبان ادبیات دینی تأثیر داشته باشد و منکر آن نیستم؛ اما در نقطه مقابل به این نیز اعتقاد دارم که به‌ویژه طی دو سه سال اخیر بار دیگر رجعت و علاقه در حوزه مطالعه و هم‌نشینی و انس با کتاب به‌ویژه میان نسل جوان در گونه‌های مختلف ادبی ازجمله ادبیات دینی افزایش پیدا کرده و این را حتی میان نوجوانان و جوانان اطراف خود و خانواده‌ام نیز به شکل مستقیم رصد کرده‌ام. گویا با وجود تأثیر فضای رسانه‌های مجازی و شبکه‌های اجتماعی؛ طی دو سه سال اخیر بار دیگر شاهد رجعت دوباره نسل امروز جوان به یار و دوست دیرینه‌ای چون کتاب هستیم.

سفر حضرت معصومه(س) میراث حرکت زینب‌وار است/ ضربه سودجویان و ناآشنایان به ادبیات دینی + صوت

ایکنا: از پاسخ شما اینگونه درمی‌یابم که خانم سلیمانی برای نگارش رمان «به سپیدی یک رؤیا» از ابتدا مخاطبان ادبیات دینی را برای خلق این اثر هدف قرار داده است؛ یعنی به دامنه عموم مخاطبان حتی آن دسته از افرادی که اهل ادبیات عاطفی و بازار گرم چنین کتاب‌هایی که این روزها به‌شدت شاهد آن هستیم ورودی نداشتید و تنها گروه مخاطبان و علاقه‌مندان به ادبیات دینی را برای خلق این رمان در نظر گرفته و تلاشی هم برای جذب دیگر مخاطبان از ابتدا نداشته‌اید؟ برداشتم درست است؟!

صادقانه و به‌صراحت می‌گویم که اگر بخواهم بگویم که این رمان را با در گونه‌ «ادبیات دینی» برای تمام مخاطبان ادبیات داستانی نوشته‌ام دروغ گفته‌ام! این نه‌تنها درباره‌ من که درباره مابقی نویسندگان نیز صادق است.

هیچ نویسنده‌ای نمی‌تواند ادعا کند که در خلق اثرش تمام مخاطبان با طیف رنگارنگ سلایق، علایق و نگرش‌ها را به‌ عنوان مخاطبان هدف خود برگزیده است! بله آنها هم می‌توانند در دامنه مخاطبان این اثر تعریف شوند؛ اما در مجموع مخاطبان هدف رمان «به ‌سپیدی یک رویا» مخاطبان آثار ادبیات دینی هستند و من مخاطبان دیگر گونه‌های ادبیات داستانی را به عنوان مخاطبان هدفم در نگارش این رمان قرار نداده‌ام.

به قطع و یقین می‌توان گفت برای جذب علاقه‌مندان به حوزه‌های دیگر ادبی، فارغ از ادبیات دینی و ترغیب آنها جهت مطالعه آثار «ادبیات دینی»؛ نویسنده ابزار مختلفی دارد. به‌عنوان مثال تکنیک‌های نویسندگی که می‌تواند جذابیت و رنگ‌وبوی اثر را متفاوت کند و باعث شود تا علاوه‌بر دامنه مخاطبان ادبیات دینی، دیگر علاقمندان به حوزه کتاب‌های ادبی در گونه‌های دیگر را نیز در دسته خوانندگان رمان یا داستان دینی خود قرار دهد.

همچنین می‌توان از دیگر امکاناتی که نویسنده جهت جذابیت بخشیدن به اثر داستانی خود دارد نیز بهره ببرد تا افراد بیشتری را از مجموعه کلان خوانندگان انواع و گونه‌های مختلف ادبی به سمت ادبیات دینی خود جذب کند.

اما تأکید می‌کنم که جامعه هدف من در خلق و نگارش رمان «به ‌سپیدی یک رویا» بر علاقه‌مندان به آثار ادبیات دینی و حتی جزئی‌تر، آن دسته از افرادی که به شکل خاص علقه‌ای ویژه به حضرت معصومه(س) داشته‌اند استوار بود. افرادی که می‌دانند با وجود علاقه داشتن به حضرت معصومه(س) آن‌چنان‌که شایسته و بایسته این بانوی بزرگ، فرهیخته، متعالی و معصوم است شناخت جامعی از ایشان ندارند.

باز هم تأکید می‌کنم که نه من و نه تمامی نویسندگان نمی‌توانند در خلق یک اثر داستانی یا رمان این ادعا را مطرح کنند که مخاطبان هدفشان تمام علاقه‌مندان به گونه‌های مختلف و متنوع ادبی است؛ اما با این گذاره این مهم را نیز منکر نمی‌شوم که اگر نگاه جهانی داشته باشیم می‌توانیم میان آثار ادبیات داستانی کتاب‌هایی را نام ببریم که تمام علاقه‌مندان به حوزه ادبیات در گونه‌های مختلف را به سمت خود جذب کرده‌اند؛ اما به همان صداقت و صراحت نیز باید گفت که تعداد این آثار اگر نه انگشت‌شمار اما بسیار بسیار کم است.

سفر حضرت معصومه(س) میراث حرکت زینب‌وار است/ ضربه سودجویان و ناآشنایان به ادبیات دینی + صوت

ایکنا: خانم سلیمانی اگر موافق باشیم کمی دامنه این گفت‌وگو بر بلندای رمان «به ‌سپیدی یک رویا» را شخصی‌تر کنیم! در این مسئله تردیدی وجود ندارد که در روند خلق رمان و داستان، بخش مهمی از آنچه توسط نویسنده قلمی می‌شود از تجربه زیسته او الگو گرفته است. در قالب خالق رمان «به سپیدی یک رؤیا» با محوریت زندگی حضرت معصومه(س)، آیا خانم سلیمانی بخشی از تجربه شخصی خود را در روایت این رمان به ‌کار بسته یا از دیگر وجوه و ویژگی‌های قلم خلاق و زیبایی‌شناسانه هنرمند نویسنده بهره برده است؟

رمان «به سپیدی یک رؤیا» چون اثری در گونه تاریخی و مذهبی است نمی‌توانم بگویم که سهم قلم من در برداشت از تجربه‌ زیسته و زندگی‌ام در آن بالا بوده ‌است؛ اما گمان می‌کنم شما هم با من هم‌عقیده باشید که یکسری از اتفاق‌ها، تجربه و رخدادها در طول تاریخ به فصل مشترک زیست انسان‌ها بدل شده ‌است. مثلاً مقوله‌ای به‌نام «مهمان‌داری»؛ «مراوده‌های بین مادر و دختر»؛ اینها اتفاقاتی است که تجربه جهانی دارد و در حافظه بشر در طول زیست و حیاتش ثبت ‌شده است.

مسلم است در مسیر خلق این رمان از چنین دست از مؤلفه‌هایی برآمده از تجربه‌ زیسته خود بهره برده‌ام؛ حتی اگر اثری که در حال نگارش آن هستم بازه زمانی چند قرن قبل از زیست ما را به‌عنوان بازه تاریخی نمایندگی کرده باشد.

باز هم با همین رویکرد در سایه بهره بردن از همان مولفه‌های آشنا و ثبت شده در حافظه تاریخی زیست انسان، منِ نویسنده نیز می‌توانم در مسیر خلق رمان و داستانم از آنها اینبار با اتکا به آنچه خود تجربه و زیست کرده‌ام بهره ببرم.

ایکنا: آنچه بیان کردید امری حتمی است اما منظور من این بود که آیا خانم سلیمانی در حین نگارش این اثر به ‌سبب بُعد معنوی و عرفانی قهرمان آن؛ یعنی شخصیتی والا، فرهیخته و معصوم چون حضرت معصومه(س)؛ سبب شده ‌است که درگیر غلیان احساس در قالب همذات‌پنداری با حضرت شده باشید؟ صریح‌تر می‌پرسم، آیا این همذات‌پنداری و درگیری عاطفی و روحی سبب شده‌ است که گاه مغلوب آن احساس شوید و شاهد چربش آن احساس در جنس روایت شما نسبت‌ به قوانین و چهارچوب‌های خلق اثر داستانی و رمان که متکی بر قواعد مشخص و نظام‌مند خود است باشیم؟ یا هر جا این احساس را داشته‌اید تلاش کرده‌اید تا شور و احساس را از خود دور کنید و بازهم قلمتان بر حوزه منطق روایت داستانی استوار باشد؟

این امری طبیعی در حوزه نگارش هر اثر داستانی است که نویسنده در فرازهایی از خلق داستان یا رمان خود شاهد غلیان و جوشش احساسات خود در مواجهه با قهرمانی که در حال خلق، معرفی و روایت او در داستان و رمان است شود.

اگر این غلیان احساس در روح و روان نویسنده شکل نگیرد و در قلمش جاری نشود قطعاً اثر او اثری تخت خواهد بود و به‌ همین میزان باعث کاهش کیفیت آن اثر و در ادامه عدم اقبال از سوی مخاطبان خواهد شد.

حتی بر این نکته نیز باید تأکید کرد که اگر نویسنده در خلق مسیر قلمی کردن داستان و رمانش دچار غلیان‌های روحی، عاطفی و احساسی نشود؛ نمی‌تواند به سمت تخیل حرکت کرده و از آن دامنه گسترده برای جذابیت بخشیدن به اثرش بهره ببرد.

گاه لازم است که نویسنده قواعد و چهارچوب‌های نظام داستانی را کنار بگذارد و خود در اثرش غرق شود. در حقیقت تجربه این «فضای خلسه» لازمه امر خلق اثر داستانی و رمان است. در مورد من نیز حین نگارش رمان «به سپیدی یک رؤیا» چنین دست از تجربیاتی اتفاق افتاد و حتی می‌توانم این را بگویم در آن لحظاتی که دچار این خلسه و اوج غلیان احساس و عاطفه در مسیر خلق داستان می‌شدم؛ امروز وقتی به این رمان مراجعه می‌کنم آن بخش‌ها را بهترین قسمت‌ها در رمان «به سپیدی یک رؤیا» می‌بینم.

ایکنا: شاید مجال این گفت‌وگو برای آسیب‌شناسی «ادبیات داستانی دینی» کم باشد؛ اما در نگاهی کلان آیا کمبود؛ فقدان یا آسیبی را در حوزه ادبیات داستانی دینی شاهد هستید؟ ممکن است هرچند مجمل اشاره‌ای به آسیب‌ها داشته باشید یا اگر پیشنهادی برای عبور از این آسیب‌ها وجود دارد آنها را بیان بفرمایید؟

با تأسف فراوان باید گفت مهمترین آسیبی که این روزها ادبیات دینی به ویژه در شاخه داستانی از آن بسیار متضرر شد و شاهد افت کیفیت آثار ادبی در این شاخه هستیم به ورود افراد غیرمتخصص در این عرصه بازمی‌گردد! افرادی که دلیل حضورشان را فاقد از تخصص امر نگارش داستان و رمان؛ تنها بر عِرق و علاقه‌شان به موضوعات و مباحث دینی عنوان می‌کنند.

البته که این آسیب را در حوزه ادبیات مرتبط با شهدا نیز شاهد هستیم. آنها دلیل خود را اینگونه عنوان می‌کنند که «ما وظیفه داریم درباره ائمه بنویسیم»؛ فارغ از آنکه آن فرد که چنین وظیفه‌ای را برای خود متصور است دانش و تخصصی در امر نگارش داستان و رمان داشته باشد. مسلم است که خروجی چنین دسته از آثاری در حوزه کیفی چندان مورد قبول مخاطبان نخواهد بود و نتیجه آن نیز باعث افت کیفیت آثار ادبیات دینی شده‌ است.

به شخصه در مواجهه با حضور چنین افرادی یاد آن ضرب‌المثل آشنای خودمان می‌افتم که «به ‌خاطر خدا مخوان!»؛ حکایت همان مؤذنی است که به ‌سبب عدم بهره بردن از صوت، لحن، صدای خوش و عدم تسلط بر دستگاه‌های موسیقایی اذان به ‌گونه‌ای می‌خواند که به‌ جای آنکه افراد جذب مسجد و اقامه نماز جماعت شوند، آنها را دور می‌کرد. وقتی این مسئله را با آن مؤذن در میان گذاشتند دلیلش آن بود که به ‌خاطر خدا این کار را می‌کند و مردم نیز در پاسخ به او گفتند که «به ‌خاطر خدا مخوان!»؛ ورود افراد غیر متخصص به حوزه ادبیات دینی آسیبی بسیار بسیار جدی است.

از سوی دیگر تبلیغات گاه عجیب و غریبی با دامنه بسیار زیاد درباره برخی از آثار ادبیات دینی آن ‌هم با محوریت کیفیت این آثار منتشر و بیان می‌شود؛ در حالی ‌که وقتی حتی عموم مخاطبان نه مخاطبان متخصص هم با آن اثر همراه می‌شوند تنها چیزی که از آن اثر درنمی‌یابند کیفیت مورد تأکید در آن تبلیغات کاذب است!

همین عامل نیز سبب شده که وقتی مخاطبان با چنین دسته از آثاری که گاه چاپ پنجاهم یا شصتم را بر روی جلد خود دارند همراه می‌شوند با خود احساس می‌کنند که گویا اصلاً ادبیات داستانی دینی همین کتاب‌هایی است که از کیفیت عاری هستند. به ‌همین سبب سطح سلیقه خود را در مواجهه با آثار ادبیات دینی پایین می‌آورند.

درحالی‌که باید با قطعیت باید گفت که ادبیات دینی یکی از اصلی‌ترین بسترها برای تولید کیفی‌ترین آثار است و ظرفیت بسیار مهم و بالایی در افزایش ضریب مخاطبان به حوزه کتاب و کتاب‌خوانی را به شکل بالقوه در خود دارد.

از همین رو، آسیب دیگر در این حوزه را در کنار ورود افراد غیرمتخصص، افراد سودجو می‌بینم که به واسطه صرفاً نگاه اقتصادی و مطامع مالی از علقه‌ مخاطبان به حوزه ادبیات دینی و همراهی با سیر و سلوک ائمه سوءاستفاده کرده و نازل‌ترین آثار را در قالب تبلیغات کذب به آنها ارائه می‌کنند.

این افراد سودجو در قالب چنین شیوه‌ای از یک‌سو به سود خود می‌رسند و ازسوی دیگر سطح انتظار و توقع مخاطبان از آثار ادبیات دینی را پایین می‌آورند و گاه حتی باعث پس زدن مخاطبان ادبیات دینی از این گونه آثار ادبی می‌شوند.

سفر حضرت معصومه(س) میراث حرکت زینب‌وار است/ ضربه سودجویان و ناآشنایان به ادبیات دینی + صوت

اگر بخواهم واضح‌تر در حوزه آسیب‌شناسی ادبیات داستانی دینی پاسخ سوال شما را بدهم، باید به این مسئله اشاره کنم که آن فرد نویسنده احساس می‌کند که برای خلق آثار ادبیات دینی فقط باید کتاب‌های این حوزه را بخواند. در حالی ‌که به‌ هیچ ‌وجه این‌گونه نیست. کسی که قصد دارد وارد عرصه و جلگه نویسندگان در هر گونه‌ای ازجمله ادبیات داستانی دینی شود باید آثار برجسته ادبیات داستانی و رمان جهان را خوانده، مطالعه کرده و درباره آنها تحقیق کرده باشد.

تنها از این طریق است که می‌تواند به مؤلفه‌هایی که باعث فراگیر شدن آن آثار در مقیاس جهانی شده است آشنا شود و حال با تطبیق آن مؤلفه‌ها با فرهنگ جامعه خود، دست به خلق آثاری بزند که هم از کیفیت بالایی برخوردار باشند و هم بتواند علاوه‌ بر مخاطبان گونه ادبیات داستانی دینی دیگر علاقمندان به شاخه‌های متنوع حوزه خلق آثار داستان و رمان را به سمت این گونه ادبی یعنی «ادبیات داستانی دینی» جذب کند.

دلیل این امر نیز واضح است؛ چرا که همان قواعد، چارچوب‌ها و نظام ساختاری که خلق آثار داستانی و رمان را در غالب معاصر به ما انتقال می‌دهد دانشی است که از آنسوی مرزها به کشور ما وارد شده‌ است؛ پس باید آثار بزرگ جهانی را در گونه داستان و رمان هر نویسنده‌ای که می‌خواهد در این عرصه قلم بزند مطالعه کند و در ادامه با تطبیق آن مؤلفه‌ها، قوانین و چارچوب‌ها با فرهنگ و نظام زبان کشور و سامان خود دست به خلق آثار ادبی در گونه‌های مختلف ازجمله ادبیات داستانی دینی بزند.

گفت‌وگو از امین خرمی

انتهای پیام

source