Wp Header Logo 1937.png

به گزارش گروه فرهنگ دفاع‌پرس، «محمد مهدی رحمتی» مدیرعامل گروه رسانه‌ای مهر در «ششمین نشست جهانی رسانه» در ارومچی چین در تعامل با مدیران رسانه‌های چین و جهان گفت: خانواده و اجداد من اهل استان فارس در نیمه جنوبی ایران هستند. ترجمه انگلیسی نام این استان همان پرشیا است که شما ایران قدیم را نیز با همین اسم می‌شناسید. پدران من اگر چه دامداری و کشاورزی هم می‌کرده‌اند اما، در یک روستای باستانی با قدمتی بیش از هزار سال می‌زیسته‌اند که برای راهداری تأسیس شده بود و آنها قبل از هر چیزی راهدار بوده‌اند.

بخشی از هویت فرهنگی ایرانیان با جاده ابریشم گره خورده است

وی افزود: پدران من فارغ از شرایط سیاسی و جغرافیایی حاکم، وظیفه داشته‌اند تا همواره امنیت بخشی از مسیر جنوب به شمال کشور را تأمین و از جان و مال مسافران و تاجران حفاظت کنند. آنها این وظیفه را مسئولیت تاریخی و اخلاقی خود می‌دانستند که نسل به نسل منتقل می‌شد. روستای ما «سورمق» که امروز به شهر کوچکی تبدیل شده و معماری آن بسیار شبیه به کاشغر در استان سین کیانگ است؛ در مسیر اتصال راه زمینی و دریایی جاده ابریشم از جنوب به شمال و بالعکس قرار داشت. علاوه بر آن، چهار راهی بود که در نقطه تلاقی مسیر‌های شرقی‌غربی ایران واقع شده بود. به همین دلیل راه ابریشم کلید واژه بسیاری از قصه‌های کودکی ما بود و قهرمانان قصه‌ها، در سفر، مسیر قهرمانی خود را طی می‌کردند.

مدیرعامل گروه رسانه‌ای مهر در ادامه گفت: نام خانوادگی من، یعنی «رحمتی» نیز از عموی پدری من از ۵ نسل گذشته گرفته شده که داستان سفر‌های پیاده او به هند، عراق و عربستان سعودی هنوز در میان خانواده نقل می‌شود. این تجربه از او چهره‌ای متفاوت ساخته بود و به احترام او که نامش «رحمت» بود، همه نسل‌های بعدی، حتی برادرزادگان او خود را «رحمتی» نامیدند. شیخ رحمت معتقد بود سفر‌ها در آینده آسان می‌شود و فاصله میان شهر‌ها کوتاه خواهد شد؛ به گونه‌ای که سفر از سورمق به دهلی یا پکن بیش از یک روز طول نخواهد کشید. بر اساس نظر او ما می‌بایست خود را برای رفت و آمد در دنیای جدید آماده می‌کردیم. متأسفانه در محیط توسعه نیافتنی نزدیک به دو قرن پیش حرف او به درستی شنیده نشد و حتی مورد تمسخر قرار گرفت.

رحمتی گفت: شنیده نشدن حرف درست شیخ رحمت سبب شد سورمق خیلی زود و کمتر از ۱۰۰ سال بعد رونق و اعتبار گذشته خود را از دست بدهد. بزرگترین مهاجرت از این شهر کوچک به شهر‌های اطراف و پایتخت کشور نیز زمانی اتفاق افتاد که به دلیل تغییرات ناشی از توسعه حکمرانی مدرن، مسئولیت از پیمانکاران مردمی به بخش‌های دولتی و انتظامی واگذار شد. این پایان قصه اغلب مردمان سرزمین‌های راه ابریشم بود. این راه امروز در زندگی روزمره آنها دیگر بیشتر در قصه‌ها و افسانه‌های ایشان وجود دارد. تنها کسانی هویت روستای اجدادی من یعنی سورمق را حفظ کردند که توانستند در مسیر جاده‌های مواصلاتی کسب و کار جدید خود نظیر قهوه‌خانه‌ها را بنا کنند.

وی افزود: سال‌ها پس از عبور از دوره رونق جاده ابریشم، ناگهان در سال ۲۰۱۳ ابتکار جدید کمربند و جاده از سوی رئیس جمهور شی ارائه شد و برای مردمان سرزمین‌های راه ابریشم امید دوباره‌ای برای احیای هویت از دست رفته و مورد تهاجم قرار گرفته ایجاد کرد. طی سال‌های گذشته کشور‌های هدفِ این طرح با همکاری چین تلاش‌های جدی برای احیای مسیر‌های زمینی و دریایی طرح کمربند و جاده داشته‌اند. جدای از نقد‌های غربی به این ابتکار که به نظر می‌رسد بیشتر ناشی از نگرانی بر هم خوردن نظم جهانی به‌وجود آمده بر اساس منطق لیبرالیسم است و مقاومتی است در برابر جریان همگن اقتصادی با این استدلال که طرح کمربند و جاده موازنه اقتصادِ جهانی را به نفع شرق و به ویژه چین به هم خواهد زد و این واکنش‌ها هر چند وقت در سخنرانی‌ها و تصمیمات دولتمردان غربی (به خصوص آمریکایی) دیده می‌شود.

مدیرعامل گروه رسانه‌ای مهر گفت: طرح کمربند جاده تنها یک ایده اقتصادی برای مردمان سرزمین‌های جاده ابریشم نیست. بلکه ایده‌ای است بر گرفته از الگوی توسعه انسان محورِ چینی که به طور مشخص در دوران رهبری آقای شی پیگیری می‌شود و تعامل هم‌زمان سه عنصر «اقتصاد، فرهنگ و مردم» را لازمه پیشرفت پایدار می‌داند. در سرزمین‌ها و کشور‌هایی که در ابتکار کمربند و جاده عضویت دارند به همان اندازه که مزایای اقتصادی حائز اهمیت هستند و حتی شاید بیش از آن، دو عنصر هویت آفرین دیگر نیز مورد توجه است. بخشی از هویت مردمی و فرهنگی ما ایرانیان با جاده ابریشم گره خورده و ابتکار کمربند و این جاده به تنهایی از نظر اقتصادی برای ما مهم نیست. تبادلات علمی و فرهنگی بسیاری در این مسیر شکل گرفته‌اند و بخشی از انسان شناسی شرقی در حین همین تبادلات متولد شده و سال‌ها منطق زندگی مردمان سرزمین‌های ما بوده است.

رحمتی گفت: ایرانیان بیشتر به مهمان نوازی شناخته شده‌اند، به ویژه اهالی استان فارس که زاده آنجا هستم. ایرانیان معتقد هستند که مهمان دوست خداست. این فرهنگ از زمانی شکل گرفت که تاجران چینی و هندی از شرق و تاجران عرب و ترک از غرب به کشور رفت و آمد داشتند. این سخن درست که «ما جامعه‌ای با آینده‌ای مشترک هستیم» به عنوان پیوستی محتوایی است که ابتکار جاده و کمربند را برای ما روشن‌تر می‌سازد. تعهد به اصول حسن هم‌جواری، صداقت، منافع متقابل و همه شمولی در دیپلماسی همسایگی، ارتباطات مردمی میان کشور‌های عضو ابتکار کمربند و جاده را مستحکم‌تر می‌سازد. زیرا برای استقرار بنیادین هر طرحی تبدیل آن از یک سیاست دولتی و حاکمیتی به امری هنجاری و فرهنگی ضرورت دارد. در تبدیل یک سیاست دولتی به هنجار فرهنگی نیز مردمان کشور‌ها هستند که اصلی‌ترین نقش را دارند. اگر فهم مشترک مردمی و اجماع در خصوص ارزش‌های مشترک اجتماعی شکل بگیرد؛ پایه‌های طرح کمربند و جاده مستحکم‌تر شده و تبادلات فرهنگی و اقتصادی در میان کشور‌های عضوِ طرح فراگیرتر خواهد شد.

وی افزود: «اجماع» در مفهوم امروزی خود به معنای حل همه اختلاف نظر‌ها و تفاوت دیدگاه‌ها نیست، بلکه تمرکز بر نقاط مشترک برای دستیابی به آینده‌ای مشترک است. به همین دلیل رئیس‌جمهور پزشکیان نیز شعار اصلی دولت خود را «وفاق» قرار داده است و ما و همسایگان‌مان را به همزیستی بر اساس ارزش‌ها و آرمان‌های فراگیر برای دستیابی به اهداف مشترک دعوت می‌کند. مقام معظم رهبری در سند چشم انداز کشور «تعامل سازنده و مؤثر با جهان بر اساس اصول عزت، حکمت و مصلحت» را اولویت کشور معرفی کرده‌اند و سیاست «رویکرد به شرق» را با این چشم‌انداز منطبق‌تر می‌دانند. «تمدن بشری» میراث مشترک و گنجینه ماندگار تمام دولت-ملت‌ها در سراسر پهنه گیتی است. باور به این موضوع یعنی اجازه دهیم جامعه‌جهانی با ارزش‌های متنوع شکل بگیرد و به دنبال آن نباشیم تا تنها اولویت‌های خود را معتبر بدانیم و آن را یگانه راه سعادت انسان‌ها معرفی کنیم و اگر کسی خارج از آن چارچوب ارزشی عمل کرد او را به غیر عادی بودن متهم کنیم.

مدیرعامل گروه رسانه‌ای مهر گفت: تبادلات میان فرهنگی و ارتباط مردم با مردم تنوع رنگارنگ ارزش‌های مورد احترام متقابل را در کل جهان و به طور ویژه در کشور‌های عضو ابتکار کمربند و جاده تضمین می‌کند. تجربه‌های تاریخی نیز این ادعا را تایید می‌کنند. برای مثال «چنگ هه» دریاسالار و جهانگرد چینی که در قرن ۱۵ میلادی به اکتشاف و دریانوردی می‌پرداخت نه تنها در میان ایرانیان به عنوان استعمارگر شناخته نمی‌شود، بلکه بسیاری معتقد هستند قصه «سندباد» که از شیرین‌ترین داستان‌های قدیمی جهانگردی برای نوجوانان فارسی زبان بوده از نام محلی او «ماسنبائو» اقتباس شده است. او آن‌قدر در تاریخ مردم ایران محبوب بوده که گویا در ایران به دنیا آمده و زندگی کرده است.

رحمتی در بخش دیگری از سخنانش گفت: بر اساس نگاه تاریخی ایرانیان، اجداد او از هَزاره‌های خوارزم بودند و به دستور امپراتورِ مغولِ چین به حکمرانی ایالت «یون‌نان» گمارده شدند. حتی اگر همه این روایت درست نباشد، نمی‌توان از اثرات فرهنگی حضور او در ایران به سادگی عبور کرد. مردی که برای ما خاطره‌خوشی از یک جهانگرد از سرزمین‌های شرق دور را به یادگار گذاشته است. در فرهنگ رفتاری او، «مدارا» و «دوستی» باعث شده‌است تا مردم او را از خود بدانند نسل به نسل او را به فرزندان خود معرفی کنند. تصور کنید که خاطره او به چه میزان در تسهیل روابط میان فرهنگی و تجارت اقتصادی موثر بوده‌است.

وی افزود: این‌گونه می‌توان روح «راه ابریشم» که اکنون در طرح کمربند و جاده خود را نشان می‌دهد زنده نگاه داشت. یعنی تلاش کنیم تا یادگیری متقابل بین تمدن‌ها افزایش پیدا کند. همانطور که رئیس جمهور شی می‌گوید: «در میان تمدن‌ها سلسله مراتبی وجود ندارد و درجه اول و دومی در کار نیست. تمدن‌ها از طریق مبادله به صورت برابر غنی می‌شوند» و همانطور که فیلسوف چینی «فنگ یولان» می‌گوید: پنج رنگی که در کنار هم می‌درخشند زیبایی یکدیگر را بیشتر می‌کنند». ما برای تعامل و یادگیری از یکدیگر چیز‌های بسیاری داریم. ویژگی‌هایی که به خصوص در میان جوامع آسیایی اغلب به دلیل رویکرد شرق‌شناسانه غالب غربی که تنها تصویر مورد نظر خود از جوامع شرقی را منعکس می‌نماید و یک واقعیتِ برساخته نادرست را شکل می‌دهد، مغفول مانده است.

مدیرعامل گروه رسانه‌ای مهر در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به مظلومیت مردم فلسطین، گفت: دفاع ما از آرمان‌های فلسطین نیز فقط بر مبنای اولویت‌ها و ساز و کار‌های سیاسی و دیپلماتیک نیست. چرا که صدای مظلومیت ملتی است که نمی‌توان از کنار آن گذشت. زندگی در صلح و آرامش و بدون تحقیر حق مردمان فلسطینی است. مدتی قبل از «زیاد خداش» یکی از نویسندگان فلسطینی مسیحی که همسر او نیز یهودی است، کتابی با نام «غرق‌شدگان در خنده» را مطالعه کرده‌ام. «خداش» اهل کرانه باختری است. او با وجود آنکه مبارز فلسطینی نبوده و حتی کتابش درباره مقاومت نیست، در هیچیک از داستان‌های کوتاه کتاب خود نتوانسته است، حس تحقیر شدگی و احساس ظلم به خود و ملت فلسطین را پنهان کند. نمی‌دانم امروز که غزه به خاک و خون کشیده شده او کجاست؟ اما تا امثال او هستند و مردم فلسطین زنده‌اند، نمی‌توان آنها را فراموش کرد.

انتهای پیام/ ۱۳۴

source