Wp Header Logo 1964.png

به گزارش ایکنا؛ بیش‌از 76 سال از سیاست پلید کشور استعمارگری چون انگلیس پس‌از جنگ شش روزه اعراب و رژیم غاصب صهیونیستی در سال 1848 میلادی؛ از زمانی‌ که 700هزار فلسطینی تنها طی یک‌شبه توسط نیروهای این کشور استعمارگر از سرزمین آبا و اجدادی خود آواره شده‌اند و در نخستین آوار اردوگاه آوارگان اراضی اشغالی کشور فلسطین به‌ عنوان «خان یونس» ساکن شده‌اند می‌گذرد.

حاصل بیش‌ از 76 سال مبارزه دربرابر تعدی و اشغال‌گری توسط ملت مظلوم فلسطین؛ در کنار صرف واژه‌ها و فعلیت عزت، شرافت و شهادت؛ کاشت بذر و پرورش نهالی به‌ نام «مقاومت» و «پایداری» است.

امروز در پس گذار بیش‌از 76 سال از آن تاریخ (1948 میلادی)، آن نهال به درختی تناور و تنومندی بدل شده که ثمره آن میوه‌های مکتب و نهضتی به ‌نام «مقاومت» است.

اردوگاه آوارگان «خان یونس» به‌ عنوان نخستین اردوگاه پذیرای فلسطینیان از زمین نیاکان خود رانده شده به شمار می‌رود و در ادامه این نگاه استعماری و کوچاندن به زور مردمان فلسطین از دیار و موطن خود شاهد تأسیس اردوگاه‌های دیگری («صبرا و شتیلا»؛ «جبالیا» و …) بودیم که در پس گذار قریب به هشت دهه از تاریخ مردمان این سرزمین در برابر تفکر استعماری انگلیس و در ادامه ایالات متحده‌ امریکا ایستاده‌اند.

در این میان تنها طرف واژه «مقاومت و ایستادگی» است که سبب شده تا آنچه حق مسلم این ملت است یعنی سرزمین آبا و اجدادی‌شان را از دست رژیم غاصب صهیونیستی بازپس گیرند.

در پس گذار این تاریخ قریب به هشت دهه، شاهد فراز و فرود زیست مردمانی بود که امروز بعد از گذار یک‌ سال اخیر از حادثه «هفتم اکتبر 2023» و آغاز حماسه «طوفان الاقصی»، دیگر نه‌فقط چشم مردمان مسلمان کشورهای اسلامی که تمامی جهان به «مظلومیت» و ازسویی‌دیگر «حقانیت» مردمان این سرزمین دوخته شده‌ است.

رمان‌نویسی که رهبر «حماس» و معمار «طوفان الاقصی» شد

نامی جهانی با نشان روشن «ایستادگی» و «مقاومت»

آنچنان که اشارت رفت اردوگاه «خان یونس» و دیگر اردوگاه‌های آوارگان فلسطینی در پس گذار قریب به هشت دهه؛ به همان میزان که شاهد شهادت مردمان مقاوم و مبارز در برابر رژیم غاصب و کودک‌کُش صهیونیستی بوده‌اند به همان میزان شاهد تولد مردان و زنانی بوده‌اند که بسیاری از آنها در پس گذار تاریخِ زیست خود، سهمی مهم از «حماسه»؛ «رشادت»؛ «ایثار»؛ «ایستادگی» و «مقاومت» را در آیینه زندگی خود هجی کرده و با نثار خونشان، نام خود را در مسیر تناور ساختن و تنومند کردن درخت پُربار «مقاومت» در تاریخ جهان به ثبت رسانده‌اند.

قساوت رژیم کودک‌کُش و غاصب صهیونیستی در کنار به خاک و خون کشیدن صدها هزاران تن از مردان و به‌ویژه زنان و کودکان بی‌دفاع فلسطینی هرچند از یک‌سو لکه ننگینی برای مدعیان آزادی و حقوق بشر در تمام جهان به رهبری ایالات متحده‌ امریکا و کشورهای هم‌پیمان آن مانند انگلیس؛ آلمان و فرانسه که دست تمامی سیاستمداران و دولتمردان آنها نیز به خون تمامی شهدای مظلوم ملت فلسطین آغشته است؛ شاهد تولد بزرگمردانی بوده که بسیاری از آنها در مسیر رشد، تعالی و عملیاتی ساختن و عینیت بخشیدن به واژه «ایستادگی» و «مقاومت» نام خود را به بلندای جهان آشنا و شناسا کرده‌اند.

دَدمنشی‌ها و وحشی‌گری‌های رژیم صهیونیستی در پس گذار این 76 سال تنها بر مدار به خاک و خون کشیدن مردان، زنان و کودکان فلسطینی استوار نبوده که بسیاری از همان مردان و زنان را در قالب اسرای فلسطینی در زندان‌های مخوف خود جای داده و بخش مهمی از رهبران «نهضت مقاومت» یا امروز در زندان‌های این رژیم کودک‌کُش به اسارت گرفته شده‌اند و یا در همان زندان‌ها شربت شهادت را نوشیدند.

رمان‌نویسی که رهبر «حماس» و معمار «طوفان الاقصی» شد

بلندنامانی که پشت میله‌های زندان جهانی شدند جز یک نام!

ذکر این نکته در این مقال و مجال خالی از لطف نیست که این جمله آشنا و پرتکرار در غالب روایت‌ها؛ داستان‌ها؛ نمایشنامه‌ها و فیلمنامه‌های درخشان جهان را بار دیگر با هم دوره کنیم که «انسان چهار هفته بدون غذا، چهار روز بدون آب و چهار دقیقه بدون اکسیژن می‌تواند زنده باشد؛ اما بدون «امید» چهار ثانیه توان زنده بودن نخواهند داشت.»

اینجاست که وقتی در پس بلندای زندگی پشت میله‌های زندان، تاریخ بشر را دوره می‌کنیم؛ شاهدیم که بسیاری از نام‌های بزرگ، درخشان و اثرگذار جهان به واسطه اتکا به همان «امید» و آرزوهای بزرگی که در قالب تحقق اهداف خود؛ مردمان کشورشان و در نگاهی کلان‌تر، مردمان جهان به آن نیازمند هستند، روزگار خود را حتی دهه‌ها پشت میله‌های زندان با صلابت سپری کرده‌اند.

در حوزه و جهان ادبیات نیز به نام‌های مختلف و متعددی می‌توان رسید که در قالب مرور آثار مکتوب شده و منتشرشده آن افراد و یا رصد آثار ادبی که جهان ادبیات را متأثر خود کرد، به نام‌هایی می‌توان برخورد که فصل مهمی از زندگی خود را پشت میله‌های «زندان ناعدالتی» سپری کرده و آن آثار درخشان را در همان طول دوران اسارت و در محبس بودن قلمی کرده‌اند.

از شاهکار ادبیات جهان «دُن کیشوت» به قلم «میگل سروانتس» اسپانیایی که ادبیات جهان را متأثر از خود کرد تا کتاب‌های سترگی در پس بلندای نام آزادگی و حقانیت زیست انسان‌ها بدون سایه استعمار و استکبار برای آزار زیستن در مسیر آزادی‌خواهی و حق‌طلبی مانند کتاب «گفت‌وگوهایی با خودم» به قلم «نلسون ماندلا»؛ رهبر جنبش مبارزه با «آپارتاید» که در سال‌های زندان از 1962 تا 1990 میلادی به رشته تحریر درآمد.

یا کتاب «استنطاق» به قلم نویسنده بزرگ و شهیر روس، «فئودور داستایوفسکی» که شامل بازنویسی متن بازجویی‌های صورت‌گرفته از این نویسنده در سال 1860 میلادی در زندان‌های تزار روسیه بود.

اگر از دوران معاصر به اعصار قبل سفر کنیم کتاب «سفرنامه مارکوپولو»؛ روایت سفرهای این تاجر ونیزی نیز از دیگر کتاب‌هایی است که در طول دوران اسارت نویسنده‌اش به رشته تحریر درآمده است.

از دیگر کتاب‌های بزرگی که جهان ادبیات و دنیای بی‌مرز «اندیشه‌ورزی» و «آزادی‌خواهی» را در ید قدرت نویسنده خود درآورد می‌توان به «رساله منطقی-فلسفی» به قلم «لودویگ ویتگنشتاین» فیلسوف نامدار اتریشی که در سال‌های اسارت او به رشته تحریر درآمده اشاره کرد.

یا ترجمه رساله «تاریخ فلسفه غرب» به قلم «برتراند راسل» دیگر فیلسوف شهیر اروپایی که توسط زنده‌نام «نجف دریابندری» در دوران زندانی بودن او در حوالی سال 1337 خورشیدی قلمی شد. کتابی که بعد از آزادی، توسط خود دریابندری در دیداری که با برتراند راسل داشت به او هدیه داده شد.

از دیگر رهبران بزرگ آزاده‌ جهان که در مسیر «نهضت آزادی‌خواهی» سال‌های زیادی از عمر خود را در زندان سپری کرد می‌توان به «جواهر لعل نهرو» از معروفترین رهبران جنبش استقلال هند و اولین نخست‌وزیر هند بعد از استقلال از انگلستان نام برد که کتاب «نگاهی به تاریخ جهان» را در طول دوران اسارتش در زندان‌های کشور استعماری انگلیس طی سال‌های 1928 تا 1933 میلادی قلمی کرد و یا مجموعه داستان‌های «ویلیام سیدنی پورتر» که علاقه‌مندان به حوزه ادبیات جهان و به‌ویژه داستان کوتاه او را با عنوان «اُ . هنری» به‌عنوان یکی از شناساترین نویسندگان داستان کوتاه جهان می‌شناسند؛ که او نیز بسیاری از سال‌های عمر خود را در زندان‌های ایالات متحده امریکا سپری کرده ‌است.

هرچند نمی‌توان این حقیقت را پنهان کرد که در میان تمامی افرادی که در زندان بخشی از زندگی خود را سپری کرده و دست به نگارش آثاری زده‌اند که جهان را مُسَخرِ اندیشه آزادی‌بخش و آزادی‌خواهانه خود در آورده‌اند؛ افرادی بودند که امید و هدفشان برپایه نگرش‌های بلند معرفت انسانی مانند «آزادگی» و «حق‌طلبی» استوار نبود و در پس مطامع شوم خود، روزهای حاضر در زندان را سپری می‌کردند. شاید معروفترین این افراد را بتوان «آدولف هیتلر» رهبر خون‌خوار آلمان نازی و سردمدار جنگ جهانی دوم با میلیون‌ها کشته خطاب کرد که بخشی از کتاب «نبرد من» را که بیانگر اندیشه‌های سیاسی او بود در سال 1924 میلادی زمانی ‌که در قلعه «لِندربِرگ» زندانی بود به رشته تحریر درآورد.

رمان‌نویسی که رهبر «حماس» و معمار «طوفان الاقصی» شد

«یحیی ابراهیم حسن السِنوار»؛ از رهبر نظامی تا رهبر سیاسی حماس

همه اینها گفته شد تا در کنار تمامی آن نام‌های بزرگ -منهای هیتلر- که هرکدام از آنها در حوزه تحقق بخشیدن به بلندای معرفت «انسانیت» و مفاهیم بی‌نظیر و متعالی «آزادی و «آزادگی»؛ «حق‌خواهی و حق‌طلبی» که ترجمان باور به اندیشه و دینی که بر آن استوار بوده‌اند است و نام خود را در پس آثاری که در طول حضورشان در محبس قلمی کرده‌اند به بلندای این جهان اثیری، تمامی مردمان حق‌طلب آن معرفی کردند و آثارشان را در حافظه تاریخ بشر به ثبت رسانده‌اند؛ اما یکی از این نام‌ها طی چند روز اخیر بیش‌ از پیش شناسا شده است.

نامی که بسیاری او را به‌ عنوان رهبری کاریزماتیک، باقدرت و صلابت؛ مصمم در مسیر مبارزه با رژیم غاصب صهیونیستی می‌شناسند. نامی که مسیر مبارزه با نظامیان صهیون را از مبارزه‌ در پس گذار تجربه «انتفاضه سنگ» در دوران نوجوانی آغاز و سپری کرد و تا قامت رهبری بخش نظامی جنبش مقاومت اسلامی «حماس» پیش رفت و پس‌از آنکه رهبر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی حماس؛ شهید «اسماعیل هنیه» به‌ عنوان مهمان در سرزمین ایران انقلابی و اسلامی توسط رژیم غاصب صهیونیستی ترور شد و به شهادت رسید؛ از رهبری «شاخه نظامی حماس» به رهبری «شاخه سیاسی» آن رسید.

بزرگمردی که در پس سال‌ها پیگیری رد او برای ترور و به شهادت رساندنش؛ رژیم غاصب صهیونیستی سرانجام در تاریخ 16 اکتبر 2024 برابر با 26 مهر امسال او را به شهادت رساند؛ «شهید یحیی ابراهیم حسن السنوار»

رمان‌نویسی که رهبر «حماس» و معمار «طوفان الاقصی» شد

20 سال آموزش و تحقیق پشت میله‌های زندان

بار دیگر به سرزمین‌های اشغالی و تأسیس اردوگاه‌های آوارگان فلسطینی در پس جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در سال 1948 برگردیم. جایی‌ که نخستین اردوگاه آوارگان فلسطینی با نام «خان یونس» در زمانی ‌که به‌ نام «یوم النکبه» نام‌گذاری شد میزبان 700هزار فلسطینی شد که یک‌شبه از سرزمین آبا و اجدادی و مادریشان رانده و در این اردوگاه آواره شدند.

14 سال بعد از آن تاریخ 1948 میلادی؛ در 29 اکتبر 1962 میلادی فرزندی در خانواده «سِنوار» به‌ نام «یحیی ابراهیم حسن السنوار» از پدر و مادری متولد شد که در پس همان جنگ شش‌روزه اعراب و اسرائیل در سال 1948 از منطقه «عسقلان» فلسطین آواره و وارد اردوگاه «خان یونس» شدند.

اردوگاهی که در بدترین شرایط زیستی، میزبان آوارگان فلسطینی بود؛ به ‌گونه‌ای که حتی خدمات «آژانس امداد و کار سازمان ملل متحد» (آنروآ ؛UNRWA) نیز با وجود ارائه خدمات 24 ساعته، حتی نمی‌توانست بخشی از زخم‌های بیش‌از 700هزار آواره حاضر در «خان یونس» را تنها برای حق زندگی پاسخ دهد!

«یحیی سٍنوار» در چنین اردوگاهی به دنیا آمد و نخستین روزهای کودکی خود را به‌عنوان یک آواره فلسطینی پشت‌سر گذاشت؛ اما به ‌سبب آرمان بلندی گه در ذهن داشت -آزادی و حق زندگی هر انسان در سرزمین آبا و اجدادی خود- رؤیاهای بزرگی را در سر می‌پروراند. رؤیاهایی که او را بعد از تجربه گذار نوجوانی در پس «انتفاضه سنگ» به یکی از چهره‌ها و رهبران کاریزماتیک «جنبش مقاومت اسلامی؛ حماس» بدل کرد.

رمان‌نویسی که رهبر «حماس» و معمار «طوفان الاقصی» شد

اسیری که نویسنده‌ای بزرگ و رهبری کاریزماتیک شد!

«یحیی سِنوار» تنها 27 سال داشت که به اتهام کُشتن چند جاسوس رژِم غاصب صهیونیستی توسط دستگاه به‌دور از عدالت قضایی این رژیم؛ به چهار بار حبس ابد محکوم شد!

او بیش‌ از 20 سال از زندگی خود را پشت میله‌های زندان‌های مخوف رژیم غاصب صهیونیستی سپری کرد؛ اما همان «امیدی» که در ابتدای این روایت و سیاهه روایتش قلمی شد که خود مهمترین بستر برای رشد و اعتلای انسان‌های آزاده و حق‌طلب است؛ باعث شد که حتی یک روز از این عمر 20 ساله در زندان‌های رژیم غاصب صهیونیستی برای او به بطالت نگذرد.

«یحیی سِنوار» از همان روزهای نخست حضورش در زندان‌های این رژیم غاصب با اتکا به روزنامه‌ها و رسانه‌های صهیونیستی به شکلی کامل به زبان عِبری تسلط پیدا کرد و مهمترین هدف خود را شناخت شخصیت‌های سیاسی و اطلاعاتی اسرائیل مانند «ولادیمیر ژابوتینسکی» (از رهبران جنبش صهیونیسم)؛ «مناخیم بگین» (اولین نخست وزیر رژیم صهیونیستی از حزب لیکود) و «اسحاق رابین» (پنجمین نخست وزیر رژیم صهیونیستی) استوار کرد.

رمان‌نویسی که رهبر «حماس» و معمار «طوفان الاقصی» شد

همه اینها سبب شد تا او با «یووال بیتتون»؛ نظامی و دندان‌پزشک صهیونیستی که در زمان بازداشت زنده‌نام «سِنوار» در زندان‌های سیاه این رژیم غاصب کار معالجه و درمان او را انجام می‌داد به گفت‌وگو بنشیند؛ چرا که او نخستین فردی بود که متوجه شده بود که «یحیی سِنوار» در طول حضورش در این زندان رمانی به ‌نام «خار و میخک» را به رشته تحریر درآورده است.

رمانی که از یک‌سو نشان‌دهنده غده بدخیم سرطانی چون رژیم صهیونیستی که همچون خاری در گلزار فلسطینیان شروع به رشد و نمو کرده و از سوی دیگر «میخک» که در فرهنگ عرب نماد شادی؛ گلی برای مراسم جشن، عروسی و اعیاد به شمار می‌رود که نمادی از زندگی شیرین مردمان فلسطینی است را در چنگال خود قرارداده و ظاهر آن را سیاه کرده ‌است.

رمان «خار و میخک» که توسط «یحیی سِنوار» به زبان عبری نوشته شد بود به فاصله کوتاهی به چاپ رسید و تارنمای (وب‌سایت) «آمازون» این کتاب را برای فروش و عرضه بین‌المللی در تارنمای خود قرار داد و به فاصله بسیار کوتاهی دَه‌‌هاهزار جلد از این کتاب توسط علاقه‌مندان سراسر جهان خریداری شد.

رمان‌نویسی که رهبر «حماس» و معمار «طوفان الاقصی» شد

همین توفیق این رمان و راه یافتن به منازل بسیاری از حق‌طلبان و باورمندان به حق آزادی فلسطینیان بود که «آژانس امنیت اسرائیل» (شاباک یا شین بِت) را بر آن داشت تا به همراه «انجمن نمایندگان یهودیان انگلستان» (UKLFI) تمام توان خود را به‌کار بستند تا با اعمال فشار و حتی تهدید به تحریم «تارنمای آمازون» باعث شدند که این کتاب از آمازون حذف شود؛ اما حذف این کتاب به‌ معنای سکوت «سِنوار» نبود؛ چرا که مهمترین پرسش این است که «خار و میخک» روایت چیست؟

ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که رمان «خار و میخک» تنها دستاورد دوره اسارت «یحیی السِنوار» در زندان رژیم غاصب صهیونیستی نبود. این شهید والامقام و عالی‌مرتبه در کنار فراگرفتن زبان عبری، پنج کتاب از این زبان‌ و همچنین زبان انگلیسی را ترجمه کرده و یکی از پرکارترین زندانیان سیاسی دنیا در این حوزه محسوب می‌شود.

با این حال حساب کار رمان «خار و میخک» در حوزه اثرگذاری و جریان‌سازی آن با توجه به اینکه بخش مهمی از آن روایت زندگی شخص «یحیی سِنوار» است با دیگر آثار قلمی و ترجمه شده او متقاوت و مجزا است.

رمان‌نویسی که رهبر «حماس» و معمار «طوفان الاقصی» شد

نقبی به فرهنگ عرب در روایت نگارش زندگینامه داستانی

رمان «خار و میخک» در سال 2004 میلادی در یکی از زندان‌های رژیم صهیونیستی در «بعر شوا» (Be’er Sheva) نوشته شده است. آنچنانکه خود «سِنوار» در مقدمه این اثر به آن ارجاع داده نام «خار و میخک»؛ نمادی از زندگانی در غزه است.

کتاب «خار و میخک» یحیی سِنوار عنوان عربی «الشوک و القرنفل» (خار و میخک) را دارد، عنوانی دوهجایی که در ادبیات زندگی‌نامه‌ای عرب بسیار رایج است تا تجربیات متضاد زندگی را به خوبی نشان دهد. در این رمان «عشق و خشونت»، «امید و ناامیدی»، «لطافت و قدرت» به شکل توامان و درهم‌تنیده به تصویر کشیده شده است.

«خار و میخک»؛ داستان سفری آموزشی و تکاملی معنوی را روایت می‌کند که از دیدگاه مردی به نام «احمد» روایت می‌شود و داستان دو خانواده در «غزه» و «هِبرون» است که هر دو از اعضای «جنبش مقاومت» هستند.

عنصر «تخیل» در این داستان عمیق است اما وابستگی بسیاری به زندگانی واقعی «یحیی سِنوار» دارد. نویسنده (سِنوار) در مقدمه آن چنین نوشته است: «عنصر تخیلی در این اثر تنها برای بدل کردن این نوشتار و وارد ساختنش به جهان رمان است… مابقی به همان اندازه واقعی است که من آن را زیسته یا شنیده‌ام و راویانش آن را در سرزمین عزیزمان فلسطین زندگی کرده و شنیده‌اند.»

رمان‌نویسی که رهبر «حماس» و معمار «طوفان الاقصی» شد

خط داستانی «خار و میخک»

داستان و ماجرای این رمان، درست قبل از نبرد 1967 میلادی آغاز می‌شود؛ زمانی که «نوار غزه» تحت مدیریت مصر بود. «احمد»، راوی رمان، دیدگاهی دوستانه نسبت به سربازان مصری دارد و معتقد است ارتش‌های عربی، اسرائیل را در هم خواهند شکست و فلسطین را آزاد خواهند کرد تا آوارگان حاضر در اردوگاه‌های آوارگان بتوانند به خانه‌های خود بازگردند. با این حال، وقتی ارتش‌های عربی شکست می‌خورند، شوکه می‌شود.

راوی (احمد)، شروع مقاومت در برابر اشغالگری رژیم غاصب را بازگو می‌کند و پرتاب بمب‌ها علیه گشت‌های ارتش رژیم جعلی اسرائیل را توصیف می‌کند که برای ورود به خیابان‌ها و کوچه‌های باریک اردوگاه آوارگان «الشطی» (محل وقوع رمان) چه مصیبت‌هایی کشیده‌اند.

پدر و عموی احمد (راوی رمان) هنگام نبرد با ارتش رژیم صهیونیستی شهید می‌شوند و پس از این، او خود را در خانه‌ای می‌بیند که با مادر، برادران، خواهر و پدربزرگش همراه با پسرعموهایش که مادرشان پس از ازدواج آنها را ترک کرده است، زندگی می‌کند و حالا مسئولیت همه بر دوش او قرار گرفته است!

«احمد»، از طریق «محمود» -برادر بزرگترش- به «ساف» (سازمان آزادی‌بخش فلسطین) می‌پیوندد، اما پس از بازگشت از مصر، بازداشت می‌شود. پسر عموی او (ابراهیم)؛ به شکل مستمر با شخصیتی به نام «شیخ احمد یاسین» ملاقات می کند که یکی از پایه‌گذاران »جنبش مقاومت اسلامی؛ حماس» است که در سال ۲۰۰۴ توسط رژیم صهیونیستی ترور شد و به شهادت رسید.

رمان «خار و میخک» علاوه بر خلق صحنه‌هایی حماسی از مقاومت، برخی مسائل اجتماعی فلسطینی‌ها را نیز بیان کرده است. برای مثال، در این رمان، به انتخاب سخت برخی از آوارگان فلسطینی برای کار در سرزمین‌های اشغالی اشاره می‌شود که برخی آن را فرصتی برای بهبود شرایط زندگی خود برای خانواده خود می‌پندارند؛ در حالی که برای برخی دیگر این کار «خیانت» محسوب می‌شود.

از سوی دیگر، در مکالمات میان «احمد» (راوی و قهرمان رمان) و سایر شخصیت‌ها، برخی مسائل اعتقادی و اختلافات گفتمانی میان برخی فلسطینی‌ها و دیدگاهشان نسبت به سایر گروه‌های «مقاومت» تشریح می‌شود.

بسیاری از تحلیلگران معتقدند که «سِنوار» در این کتاب، به خودش هم پرداخته است. بیان این نکته ضروری  است که «یحیی سِنوار» مسئول شناسایی عوامل رژیم صهیونیستی در زندگی واقعی بود و «ابو ابراهیم» نام جنگی و لقب زنده‌نام «یحیی سِنوار» است؛ نامی که در رمان مسئولیت مهمی را بر عهده دارد!

«سِنوار» در این کتاب، به سادگی و فقر زندگی فلسطینی‌ها به طور مفصل می‌پردازد و همچنین به بی‌میلیِ ساکنان کرانه باختری درباره شرکت در مقاومت علیه اسرائیل هم اشاره کرده و از آنها گله می‌کند.

رمان‌نویسی که رهبر «حماس» و معمار «طوفان الاقصی» شد

بازگشت «ابو ابراهیم» به آغوش حماس

سرنوشت «یحیی سِنوار» (ابو ابراهیم) که توسط دستگاه به‌ دور از عدالت رژیم غاصب صهیونیستی به چهار بار حبس ابد محکوم شده بود بر این مدار قرار می‌گیرد که به‌ عنوان بخشی از مبادله زندانیان برجسته و مهم فلسطینی با یکی از سربازان نیروی دفاعی اسرائیل (IDF) به‌نام «گیلاد شالیت» که در سال 2006 میلادی در گذرگاه مرزی توسط «حماس» بازداشت شده بود مبادله ‌شود.

در نهایت با وساطت مصر و آلمان جهت توافق تبادل اسرا؛ «یحیی سِنوار» در اکتبر 2011 میلادی در شرایطی در قبال آزادی «شالیت» مبادله شد که جزو نخستین گروه از اسرای فلسطینی بود که به نوار غزه بازگشت و زمانی ‌که وارد غزه شد پیشانی‌بند سبز نمادین «حماس» بر پیشانی داشت.

«ابو ابراهیم» چون اینبار در قامت نامی شناسا و فردی که قابلیت رهبری کاریزماتیک «حماس» را می‌تواند بر عهده داشته باشد به میان برادران و خواهرانش برگشت؛ جایگاه متفاوتی در سلسله نفرات کادر رهبری «جنبش مقاومت اسلامی؛ حماس» پیدا کرد.

در حقیقت دوران اسارت، سابقه مبارزاتی و کتاب‌های او به ویژه «خار و میخک» و تاثیر بین‌المللی آن باعث شد که در فروردین 1391 خورشیدی برابر با آوریل 2012 میلادی و تنها چند ماه پس ‌از آزادی؛ «یحیی سِنوار» به ‌عنوان یکی از اعضای اصلی دفتر سیاسی حماس در نوار غزه برگزیده شود و از تجربه‌های او که در طول دو دهه زندگی در زندان‌های مخوف رژیم غاصب صهیونیستی کسب کرده بود برای پیشبرد فعالیت حماس به بهترین نحو بهره برده شود.

همین دامنه گسترده فعالیت‌های او در حوزه زمین‌گیر کردن نیروهای غاصب صهیونیستی بود که باعث شد ایالات متحده‌ امریکا در سال 2015 «یحیی سِنوار» را به فهرست افراد تحت تعقیب جهانی خود اضافه کند.

فایننشال تایمز: افسانه‌ای به نام سِنوار!

اما عمده شهرت «ابو ابراهیم» به اردیبهشت 1400 خورشیدی برابر با ماه مِی 2021 میلادی بازمی‌گردد؛ زمانی ‌که شدت تنش‌ها میان فلسطینیان و پلیس رژیم غاصب صهیونیستی به‌ویژه در اطراف قبله اول مسلمانان (مسجدالاقصی) که صدها زخمی با خود به‌جای گذاشت باعث شد تا «حماس» در پاسخ به استمرار وحشی‌گری‌ها و دَدمنشی‌های سربازان رژیم غاصب صهیونیستی چند موشک به جانب مرکز اورشلیم روانه کند و این آغاز 11 روز درگیری شدید میان نیروهای حماس و سربازان رژیم غاصب صهیونیستی شد.

نبردی که تمامی رهبری آن در حوزه نظامی بر عهده «سِنوار» قرار داشت و این درست زمانی بود که روزنامه «فایننشال تایمز» در این زمینه نوشت: «سِنوار اکنون تنها یک زندانی آزادشده از زندان‌های اسرائیل نیست! که به شخصیتی افسانه‌ای در نوار غزه بدل شده و به جمع فعالان برجسته فلسطینی در بیت المقدس اضافه شده ‌است. بسیاری از فلسطینی‌ها به او افتخار می‌کنند و او در میان مردمان فلسطین به چهره‌ای محبوب بدل شده است.»

روند مبارزات «یحیی سِنوار» برای به زانو درآوردن ارتش رژیم غاصب صهیونیستی تا هفت اکتبر 2023 و «عملیات هفت اکتبر» (حماسه طوفان الاقصی) ادامه داشت.

اتفاقی که باعث شد «آنتونی بلینکن»، وزیر امور خارجه امریکا به فاصله کوتاهی از این رویداد در گفت‌وگو با رسانه‌ها به این مسئله اشاره کند که: «این مرد 62 ساله (یحیی سِنوار) از زمان حملات اکتبر دیگر در انظار عمومی دیده نشده است و امریکا سِنوار را در فهرست سیاه افراد تحت تعقیب بین‌المللی خود قرار داده است.»

همین صحبت‌ها کافی بود تا نگرانی‌هایی درمورد حفاظت از جان او با توجه به دستگاه سیری‌ناپذیر ترور رژیم غاصب صهیونیستی برای به شهادت رساندن او بیش‌از پیش افزایش پیدا کند.

رمان‌نویسی که رهبر «حماس» و معمار «طوفان الاقصی» شد

خون «یحیی سِنوار» از نامش اثرگذارتر است

بعد از به شهادت رسیدن «اسماعیل هنیه» (رهبر دفتر سیاسی حماس) در 10 مرداد 1403 خورشیدی که توسط رژیم غاصب صهیونیستی در تهران به‌عنوان مهمان عزیز کشورمان انجام شد؛ به فاصله کوتاهی و کمتر از یک هفته «حماس» طی بیانیه‌ای اعلام کرد که «جنبش مقاومت اسلامی (حماس) انتخاب «یحیی سِنوار» را به‌عنوان رهبر و رئیس دفتر سیاسی این جنبش اعلام می‌کند. عمل‌گرایی «سِنوار» در طول دوران مبارزاتی‌اش باعث شد که انتخاب او در این زمان پیام مهمی که مهم‌ترین آن انتقام ترور شهید هنیه است را جز با نابودی رژیم غاصب صهیونیستی محقق نسازد.»

همه این رشادت‌ها و روایت‌های ماندگاری که «یحیی سِنوار (ابو ابراهیم)» از خود طی بیش ‌از پنج دهه از تاریخ مبارزاتی‌اش با رژیم غاصب صهیونیستی و توفیقات فراوانی که در پس این مبارزات به دست آورد، باعث شد تا «سیدحسن نصرالله (رضوان‌الله علیه)»؛ «سید مقاومت» با بیش ‌از 85تُن بمب «سنگر شکن» که توسط ایالات‌متحده امریکا در اختیار رژیم غاصب صهیونیستی قرار گرفته بود؛ در منطقه «ضاحیه» در جنوب بیروت،  توسط نیروهای نظامی صهیونیست به شهادت برسد.

تلاش برای ترور و به شهادت رساندن «یحیی سِنوار» نیز بعد از شهادت «سید مقاومت» شتاب بیشتری گرفت و سرانجام خبر رسید که در تاریخ 26 مهر 1403 (16 اکتبر 2024) «یحیی سِنوار» نیز توسط این رژیم غاصب، خون‌آشام و کودک‌کُش به شهادت رسیده است.

در این مسئله تردیدی وجود ندارد که به شهادت رسیدن فردی به بلندای نام «یحیی سِنوار» نه‌تنها خللی در مسیر مبارزاتی مردمان مقاوم و آماده به جهاد فلسطین و جنبش حماس ایجاد نخواهد کرد که آنگونه که رهبر معظم انقلاب در پس شهادت «سید مقاومت؛ سیدحسن نصرالله» فرموده‌اند آینده منطقه توسط محور مقاومت و با دستان حزب‌الله رقم خواهد خورد.

آماده انتشار صبح شنبه//// رمان‌نویسی که رهبر «حماس» و معمار «طوفان الاقصی» شد

انتشار ترجمه «خار و میخک» شهید یحیی سِنوار

رمان «خار و میخک» نوشته شهید «یحیی سِنوار» به همت مرکز هنری رسانه‌ای سلوک و توسط «هانیه کمری» به فارسی ترجمه شده و قرار است که به زودی توسط انتشارات سوره مهر روانه بازار نشر شود.

و برای پایان این گزارش مطالعه بریده‌ای از این رمان به قلم «ابو ابراهیم» خالی از لطف نیست:

در گوشه‌ای، چندنفری از همسایگان‌مان نشسته بودند، چای می‌نوشیدند، بعضی‌ها سیگار می‌گیراندند و دود می‌کردند و از دل‌مشغولی‌ها و نگرانی‌هایشان می‌گفتند. آنها از عزت و کرامتی که نیرو‌های مقاومت از زیر لگد اشغالگران بیرونش کشیده بودند احساس افتخار می‌کردند و از فردا‌های نامعلوم می‌ترسیدند.

آیا وضعیت به همین شکل باقی می‌ماند؟ آیا نیرو‌های اشغالگر به اردوگاه حمله‌های سنگین‌تری نمی‌کنند؟ یا خشمشان را روی سر مردم بیچاره بمباران نمی‌کنند و اردوگاه را با ساکنانش یکجا نمی‌سوزانند؟

حرف‌ها متفاوت بود، اما نظر غالب بر این بود که باید به میدان آمد و هر کسی به نوعی می‌گفت دیگر چه چیزی برای از دست دادن داریم؟ فقط خانه‌ای آن هم زیر ساطور دشمن، پس چرا باید بترسیم؟

اینگونه صحبت‌ها همیشه در یک نقطه به پایان می‌رسید: «آره والا… یک دقیقه با عزت و کرامت زندگی کنیم بهتره تا هزار سال زیر تیغ نیرو‌های اشغالگر.»

گزارش؛ پژوهش و نگارش: امین خرمی

انتهای پیام

source